loading...
سلطان نصیر

@soltannasir

         { پاسخ به سوالات 93 }

        { مسبحات و چاکراها 90 }

ادامه ...👇

در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیات 16 و 17 سوره حجر آمده : 👇

{... هر آینه در آسمان برج هایی را آفریدیم _ منظور منازل خورشید و ماه می باشد « و زینها للناظرین » _ و آسمان را برای بینندگان ( دقیق بین ) آراسته ایم _، که منظور از آن زینت ها ، ستارگان می باشند . }

همانگونه که ملاحظه می نمایید . در تفسیر روایی البرهان به نقل از تفسیر قمی هم در ذیل آیه 61 سوره فرقان و هم آیات 16 و 17 سوره حجر ، بروج را همان بروج اصطلاحی و  منازل خورشید و ماه دانسته است .
اینکه حضرت علامه طباطبایی چه اصراری بر این مسئله دارند که بروج را بر خلاف حدیث معصوم به شکل دیگر تفسیر نمایند برای فقیر مشخص نیست ! ایشان به جای نفی تطابق بروج با بروج اصطلاحی که حدیث موید آن است می توانستند اینگونه بنویسند که ممکن است منظور از بروج تنها بروج اصطلاحی نباشد . بلکه این بروج ممکن است شامل سایر ستارگان نیز بشود ! به هر حال ایشان بزرگ هستند و در سلسله اساتید فقیر در حکمت از دو سو قرار دارند . ( دو تن از اساتید فقیر شاگرد ایشان بوده اند )

به تطابق سور باز گردیم . همانگونه که ملاحظه نمودید در هر دو سوره فرقان و ملک به نوعی اشاره به فلک ثوابت _ از منظر نجوم قدیم و فلکیات بطلمیوسی _ شده است .
اما در سوره فرقان ، علاوه بر اشاره به زینت بخشی آسمان با بروج ، به خلقت عرش نیز در آیه 59 اشاره شده است : 👇

{ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى 👈الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا (59) = همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏ اى بپرس [كه می داند ] (59) }

و پیشتر گفته شد که حکما و عرفا فلک الافلاک یا فلک اطلس را فلک عرش نیز می دانند . و شاید وجود این آیه دلیل بر ارتباط سوره فرقان با چاکرای نهم باشد .
بنابراین چاکرای هشتم نیز با سوره ملک مرتبط می شود .

نکته 1 : باید دقت نمود تطبیق چاکرای هشت و نهم بسیار مشکل است زیرا تقریبا اطلاعات ما از حیطه این دو چاکرا اندک است . و با توجه به اینکه این دپ چاکرا به کوکبی نیز منسوب نمی باشند . کار تطابق مشکل تر نیز می شود . بنابراین ممکن است تطابق یادشده اشتباه باشد و سوره فرقان مرتبط به چاکرای هشت و سوره ملک مرتبط با چاکرای نهم باشد .

نکته 2: اینکه فلکیات بطلمیوسی تا چه حد با فلکیات قرآنی تطابق دارد خود نیاز به تحقیق جداگانه دارد که در این مختصر نمی گنجد . اما در آینده بدان خواهیم پرداخت .

پایان ...

#مسبحات #چاکرا #فرقان #ملک
@soltannasir
🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌜🌛🌞🌝🌚🌔🌓🌒🌙💫⭐️🌟✨⚡️🔥💥☄️☀️

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 89 }

         { مسبحات و چاکراها 86}


ادامه ...👇

نکته 4:  سوره مبارکه اعلی با صیغه امر شروع می شود . « سبح اسم ربک الاعلی » اگر در دیگر سور مسبحات از صیغه ماضی و مضارع استفاده شده است . در این سوره از فعل امر استفاده شده ، یعنی به پاک دانستن امر شده است !
و با توجه به ارتباط این سوره با چاکرای شبکه خورشیدی و ارتباط آن با گوهر  نفس انسان  علت این اهمیت را ،  در امر نمودن به پاک دانستن می دانیم .
البته این  یکی از علل بیشمار این مسئله است  نه تنها علت !

مبحث مسبحات و چاکراها علی القاعده باید اینجا به پایان برسد  .

در این دروس : 👇

سوره الاسراء به چاکرای هفتم منسوب شد و کوکب آن زحل .

سوره حدید به چاکرای اول منسوب شد کوکب آن مریخ .

سوره حشر به چاکرای چهارم منسوب شد و کوکب آن مشتری .

سوره صف به چاکرای پنجم منسوب شد و کوکب آن عطارد .

و سوره جمعه به چاکرای دوم منسوب شد و کوکب آن زهره .

سوره تغابن به چاکرای ششم منسوب شد و کوکب آن قمر .

سوره اعلی به چاکرای سوم منسوب شد و کوکب آن شمس .

دلایل هر کدام از این تطابق ها و منسوبات مفصل در دروس بیان شد  .

اما ممکن است سوال پیش بیاید که شما گفتید که تعداد چاکراها 9 است نه 7 .
پس چاکرای هشتم و نهم چگونه است ?
آیا این دو چاکرا سوره ای ندارند ?

در پاسخ باید بگویم که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معاصر نظیر آیت الله معرفت در کتاب التمهید فی علوم القرآن قائل به این هستند که تعداد مسبحات 9 است . و ایشان سوره مبارکه فرقان و سوره مبارکه ملک را که با کلمه تبارک شروع می شود را جزء مسبحات
غیر معروفه می دانند : 👇

{ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾

بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده‏ اى باشد (۱) }( آیه 1 سوره مبارکه فرقان )

و همچنین : 👇

{ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

بزرگوار [و خجسته] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست (۱) } ( آیه 1 سوره مبارکه ملک )

بنابراین این دو سوره می تواند با دو چاکرای 8و9  منطبق باشد .
دقت نمایید پیشتر در دروس گفته شد که  سوره الاسراء  با کلمه سبحان شروع می شد . بر طبق نظریه ارتباط مسبحات و چاکراها ، معنایش ( سبحان ) آن بود که چاکرای هفت ذاتا پاک است.  حال اگر تطابق سوره فرقان و ملک را با چاکرای 8 و 9 بپذیریم . این دو چاکرا متبارک است . وهمانگونه که چاکرای 8 و 9 کمی متفاوت است.  سور مرتبط با آن نیز یعنی فرقان و ملک کمی متفاوت است . و با تبارک شروع می شود .
اما اینکه هر کدام از این سور با کدام چاکرا  منطبق می شود ?
پیشتر گفته شد که چاکرای 8 با فلک ثوابت یا فلک هشتم در فلکیات قدیم تطابق دارد و چاکرای 9 با فلک اطلس .

در توضیح فلک ثوابت آورده اند : 👇

{ اختر شناسان قدیم اختران آسمان را به دو بخش ثوابت و سیارات تقسیم می کردند . باور منجمان بر این بوده اختران ثابت همه در فلکی واقع اند که آن را فلک ثوابت خوانند و جایگاه آنها در میان افلاک فلک هشتم و یا آسمان هشتم است ، اما هر یک از سیارات را ساکن فلکی خاص می گفتند . بنابراین هفت سیاره در هفت فلک جای گرفته و افلاک سبعه و یا هفت فلک را تشکیل می دادند . }  (کتاب  نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 53 )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #فرقان #ملک #اعلی #تبارک
@soltannasir
🌈🌈

@soltannasir

          { پاسخ به سوالات 86 }

        { مسبحات و چاکراها 83}

ادامه ...👇

ادامه نکته 5: همانگونه که ملاحظه می نمایید در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که پیراهن یوسف(ع) حاوی رایحه معنوی یوسف (ع) بوده  که شامه معنوی یعقوب (ع) از راه دور این رایحه معنوی را تشخیص می داده است !
می دانیم که عبادات انسان دارای نور و نیروی لطیفی می باشند که بر روی روح بخاری یا به اصطلاح هندوان بدن اتری  و به تبع آن بر سایر مراتب وجود انسانی تا نفس ناطقه مجرد موثر می باشد .
در توضیحات بدن اتری آمده بود که انرژی لطیف این بدن از منافذ بدن بیرون می رود و هاله اتری بدن انسان را می سازد . که تنها اندکی با جسم عنصری فاصله دارد .
و از آنجایی که لباس شخص نیز دقیقا در محل هاله اتری بدن انسان قرار می گیرد . بیشترین تاثیر را از عبادات و حالات معنوی و تفکرات شخص دریافت می نماید . و اینگونه لباس یوسف (ع) در درمان بیماری یعقوب (ع) موثر بود .
در علوم غریبه و فن طلسمات نیز ، برای طلسم نمودن شخص تکه ای از لباس یا مو و یا ناخن شخص را به کار می گیرند . زیرا هر سه در ارتباط تنگاتنگ با هاله اتری شخص بوده است .
بدین خاطر حفاظت از لوازم شخصی نظیر لباس و مو و ناخن برای اهل علوم غریبه واجب است .

شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی  در کتاب فتوحات مکیه خویش مانند بسیاری مواردی که داد سخن داده است . در باب انتقال نیروی معنوی به اشیاء و اشخاص می گوید  : 👇

{ سریان حال از راه لمس کردن و یا در آغوش کشیدن : 👇

از آن جمله اینکه : آنان چون بخواهند شخصی را حالی از احوالاتی که خودشان دارند ببخشند ، چون حال در تحت سلطه و غلبه خودشان می باشد ، استعداد آن شخص را یا از راه کشف و یا از راه آگاهانیدن الهی می نگرند ، لذا یا آن شخص را لمس می کنند ( مثلا دستشان را به دست او می سایند ) و یا در آغوشش می کشند و یا او را می بوسند و یا پیراهنی از پیراهنهایشان و یا لباسشان را بدو می بخشند ، و یا بدو می گویند : پیراهن و یا لباست را درآر و بگشا (پهن کن ) سپس آنچه را که می خواهند ( از حال ) بدو عطا کنند ، برایش ( مانند دوزندگان ) می برند ، و حاضران می بینند که آنان در هوا می برند و در لباس و یا پیراهنش _ به مقدار آنچه که برایش برش کرده اند _ می گذراند ، سپس بدو می گویند : _ اطراف پیراهن و یا دامانت را جمع کن و به سینه ات بگذار ! و یا اینکه آن را در بر کن ! این عمل را به مقدار حالی که دوست دارند بدو ببخشند انجام می دهند ، بنابراین هر یک از اینها را که انجام دهند ، آن حال در آن شخص مأمور ( که هر چه گفتند انجام داد ) که مراد از آن وقت وی بوده است _ بدون تأخیری _ ساری می گردد .
و ما این کار را از بعضی مشایخمان مشاهده کرده ایم ، بعضی از مردم عادی را می دید به من می گفت : نزد این شخص استعداد است و بدو نزدیک می شد ، و چون او را لمس می کرد و یا به سینه اش و یا پشتش دست می زد و مرادش آن بود که آنچه را در نظر دارد بدو ببخشد ، در حال ، آن حال در وی ساری می گشت و از آنچه که در آن (پیش از این ) بود بیرون می رود و به سوی پروردگارش انقطاع و تمایل پیدا می کرد .
آن کس که این حال را داشت مکی واسطی _ شاگرد و مرید ازدشیر _ بود و در مکه مدفون است ، وچون حالش می گرفت ، به آن کس که نزدش حاضر بود می گفت مرا در آغوش گیر ! و یا کارش و حالش را به شخص حاضر اطلاع می داد ، و چون او را متلبس به حال خودش می دید ، در آغوشش می گرفت ، لذا آن حال در این شخص جاری می گشت و بدان متلبس می شد .
جابربن عبدالله (انصاری ) به رسول خدا صلی الله علیه و سلم شکوه کرد که وی بر پشت اسب استوار نیست ، آن حضرت (ص) به دست مبارک بر سینه اش زد ، پس از آن از پشت هیچ اسبی نیفتاد ، و رسول خدا صلی الله علیه و سلم ، اسب بعضی از صحابیان که بسیار کند حرکت می کرد و او را در آخرین افراد قرار می داد ، سک زد ، پس از سک زدن آن حضرت ، صاحبش توان نگهداشتنش را نداشت و بر تمام سوراران پیشی داشت ، و نیز رسول خدا صلی الله علیه و سلم روزی که بر هجوم آورده شده بود بر اسب کند روی ابی طلحه سوار بود ، درباره آن اسب فرمود : انا وجدناه بحرا ، یعنی : ما آن اسب را دریایی می بینیم ، پس از آن اسبی از او پیشی نگرفت .
ابوهریره از فراموشی به رسول الله صلی الله علیه و سلم شکوه کرد ، آن حضرت بدو فرمود : ای اباهریره ! عبایت را باز کن ! ابوهریره عبایش را گشود ، رسول خدا صلی الله علیه و سلم از هوا یک و یا سه قطعه برید و آنها را در عبای ابوهریره افکند و بدو فرمود : عبایت را به سینه بچسبان ! او آن را بر سینه اش چسباند ، و پس از آن هر چه را که می شنید فراموش نمی کرد ، تمام اینها از این مقام می باشد . } (ترجمه  فتوحات مکیه جلد 3  باب 37 معرفت اقطاب عیسویین صفحات 42 و 43)

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #یوسف(ع) #یعقوب(ع) #عیسویین #پیراهن #اتری
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 84}

         { مسبحات و چاکراها 81 }

ادامه ...👇

{ چاکرای سوم مستقیما در ارتباط با 👈 بدن اختری است که به عنوان مرکز آرزوها و امیال نیز شناخته شده است ، و حامل احساسات ما است . اینجا آرزوهای حیاتی ، آرزوها و احساسات چاکراهای پایین تر درک می شود ، به کلام در می آید ، و به قالب انرژی بالاتر تبدیل می شود که با تلفیق با انرژیهای چاکراهای بالاتر به بودن ما شکل می دهد .
طبق اصل خود در سطح فیزیکی خود را در  👈 کبد نشان می دهد . در مجموعه دستگاه گوارش کبد وظیفه تجزیه غذا را ( بعد از فرو بردن ) به عهده دارد ، قبل از اینکه مواد به بخشهای مربوط منتقل شوند مواد مفید را از مواد غیر مفید جدا و آنها را به مواد قابل استفاده تبدیل می کند .
باور و یکپارچگی احساسات ، آرزوها و تجربیات ما کمک می کنند تا چاکرای سوم رلکس و باز شود ، بدین ترتیب نور درونی افزایش یافته و اوضاع و احوال زندگی نیز شفاف می شود .
حالت اصلی خلقیات ما در حد وسیعی بستگی دارد به میزان شفافیت و نوری که اجازه می دهیم در درون ما بدرخشد وقتی چاکرای سوم باز باشد احساس روشن بینی ، شعف و رضایت درونی می کنیم .
اگر چاکرای سوم قفل و یا مختل باشد یأس و اندوه و تا حدودی عدم تعادل احساس می کنیم . همزمان با این حالت در جهان بیرون هم همین حالتها را حس می کنیم یا زندگی خیلی روشن به نظر می آید و یا تاریک . میزان نور درون ما تعیین کننده شفافیت تصویر و چگونگی آنچه می بینیم است .
با افزایش یکپارچگی و وحدت درونی ، چاکرای سوم به تدریج از نور زرد روشنفکرانه به رنگ زرد طلایی خرد و کثرت تبدیل می شود . از راه چاکرای شبکه خورشیدی مستقیما امواج دیگران را دریافت می کنیم و طبق آن واکنش نشان می دهیم ، اگر با امواج منفی مواجه شویم انقباض ناگهانی چاکرای سوم وضعیت خطر را هشدار می دهد . این یک وسیله حفاظتی موقت است ، وقتی که نور درون به اندازه ای قوی باشد که بتواند بدن ما را همچون غلافی محافظ بپوشاند دیگر ضرورتی نخواهد داشت . } ( کتاب چاکرا درمانی صفحات 104 و 105)

همچنین در این کتاب در باب بدن اتری آمده است : 👇

{ بدن اتری از نظر شکل و ابعاد همانند بدن فیزیکی است ، و گاهی « جفت اتری » یا « بدن فیزیکی درونی » نامیده می شود . عهده دار نیروهایی مثل شکل دادن به بدن فیزیکی ، انرژی حیاتی و خلاق و تمام حسهای فیزیکی است .
بدن اتری با هر تناسخی دوباره فرم می گیرد و بعد از سه تا پنج روز پس از مرگ فیزیکی تجزیه می شود .
( در هر تناسخی بدن اختری ، ذهنی و روحانی به خروجشان بعد از مرگ ادامه می دهند ، و دوباره با فرم جدید بدن فیزیکی یکی می شوند ).
بدن اتری انرژی های حیاتی را از راه چاکرای شبکه خورشیدی از خورشید و از راه چاکرای ریشه از خاک می گیرد .
این انرژی ها را نگه می دارد و تقویتشان می کنند و به طور مستمر از راه چاکراها و نادی ها به طرف بدن فیزیکی جریان دارد .
این دو فرم انرژی ، زندگی متعادلی را برای سلولهای بدن تضمین می کنند .
وقتی اندام های بدن انرژی کافی دریافت کردند بدن اتری انرژی اضافی را از راه چاکراها و منافذ پوست به بیرون می فرستد .
انرژی که از پوست خارج می شود حدود 2 اینچ (5 سانتی متر ) طول دارد ، از اینرو کسانی که مهارت در دیدن هاله ها دارند اولین هاله ای که می بینند شکل کله هاله اتری است .
این تشعشعات ، بدن فیزیکی را مثل لایه ای محافظ در بر می گیرد . از ورود میکربهای بیماری زا و مواد زیان آور به بدن جلو گیری می کنند و همزمان جریان پایداری از انرژی حیاتی را به اطراف ساطع می کنند .
این ایمنی طبیعی به این معناست که هیچکس اساسا به دلایل خارجی بیمار نمی شود .
دلایل بیماری ها همیشه در درون نهفته هستند . افکار و احساسات منفی و همچنین عدم هماهنگی شیوه زندگی با آنچه بدن به طور طبیعی نیاز دارد ( استرس ، رژیم غذایی ناسالم ، نوشیدن زیاد الکل ، سیگار و مواد مخدر ) استفاده بیش از حد از نیروی حیاتی اتری ، از قوت و شدت تشعشعات انرژی می کاهد ، و بدین ترتیب دامنه هاله ضعیف خواهد بود . با ترک جریان انرژی بدن خمیده به نظر می آید و در ارتباط با دیگران شیوه درستی حاکم نخواهد بود . در این صورت استاد « حفره » یا شکاف هایی در هاله می بیند که اجازه ورود امواج منفی یا باکتری های بیماری زا را به بدن می دهند . در عین حال ممکن است از راه جراحات موجود در پوشش لطیف انرژی حیاتی به بیرون تراوش کند . به دلیل ارتباط نزدیک بین شرایط فیزیکی و تشعشعات انرژی بدن اتری اغلب به عنوان هاله سلامت خوانده می شود . بنابراین بیماری قبل از اینکه در بدن فیزیکی عارض شود در هاله اتری خود را نشان می دهد . به هر حال در این سطح قابل پیشگیری و درمان است . از راه عکسبرداری kirilan  که این تشعشعات انرژی موجود در همه را ایجاد می کند و ...  }

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #بدن_اتری #روح_بخاری
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 83 }

       { مسبحات و چاکراها 80 }

ادامه ...👇

حال عزیزان  به آیات 7 الی 10  سوره مبارکه شمس توجه نمایید : 👇

{ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾
سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد (۷)

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾
سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏ اش را به آن الهام كرد (۸)

قَدْ أَفْلَحَ مَن👈 زكَّاهَا ﴿۹﴾
كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد (۹)

وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾
و هر كه آلوده‏ اش ساخت قطعا درباخت (۱۰) }

عزیزان ابتدا به شباهت دو جمله « قد افلح من تزکی = رستگار آن کس که خود را پاک گردانید /14 سوره اعلی » و آیه « و قد افلح من زکاها = هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد /9 سوره شمس » توجه نمایید . شباهت  این دو آیه خود دلیلی دیگر بر ارتباط سوره اعلی و شمس می باشد . در هر دو آیه حق تعالی رستگار شدن را منوط به پاک شدن می داند .
اما پاک شدن چه چیزی ?
در سوره مبارکه شمس حق تعالی پاک شدن گوهر نفس انسان را باعث رستگاری و آلودگی آن را موجب هلاکت می داند .

اما در آیه 14 سوره مبارکه اعلی و سایر آیات این سوره  مستقیما اشاره به پاک شدن نفس نشده است . اما با توجه به سیاق آیه و ارتباط سوره اعلی و شمس می توان از آیه 14 سوره مبارکه اعلی نیز اشاره به پاک شدن گوهر نفس را استنباط نمود . به طوریکه هر کسی این گوهر را پاک نماید بهشتی و هر کسی ناپاک نماید اهل جهنم خواهد بود .

نکته : در احادیث یکی از معانی آیه « قد افلح من زکاها » (14 سوره اعلی ) ، زکات عید فطر دانسته شده است  .


پیشتر در دروس اشاره شد که هم بر طبق حدیث امیرالمومنین (ع) و هم بر طبق نظر حکما ، کبد با نفس نباتی در ارتباط است و همچنین این اندام (کبد) با چاکرای سوم (خورشیدی)  و برج اسد نیز مرتبط است .
همچنین اشاره شد که در سوره اعلی به شکل غیر مستقیم و در سوره شمس به شکل مستقیم اشاره به پاک کردن گوهر نفس شده است .
همچنین در سوره مبارکه شمس که با سوره مبارکه اعلی در ارتباط است . مستقیما به خلقت نفس اشاره شده است . نفسی که بنا به نظر حکما مجرد است و بدن مرتبه نازله آن است . البته علمای تفکیکی نظری بر خلاف حکمای متأله دارند و به تجرد نفس اعتقاد ندارند  .
اینکه نفس و مسائل آن چیست در این مختصر نمی گنجد هر عزیزی که طالب آگاهی به مسائل نفس از دید حکمای متأله می باشد می تواند به کتاب سرح العیون فی شرح العیون علامه حسن زاده آملی و کتاب دروس معرفت نفس ایشان و همچنین کتاب دروس شرح اشارات و تنبیهات ایشان (علامه حسن زاده ) نمط سوم مراجعه نماید . 

نکته 2:  در دانش چاکرا سیستم شرقی ، چاکرای خورشیدی نقش مهمی در ساخت بدن اتری دارد و بدن اتری در نزد حکمای هندو به روح بخاری در نزد حکمای اسلامی شباهت دارد . و روح بخاری در حکمت اسلامی شأنی از شئونات نفس ناطقه  مجرد می باشد . 

در کتاب چاکرا سیستم در باب ویژگی های چاکرای سوم اینگونه آمده : 👇

{ ساختار و عملکرد چاکرای سوم : 👇

چاکرای سوم حیطه اختیارات متعددی دارد . همان طور که در مورد محل آن اختلاف نظر وجود دارد . در حقیقت ، با هر چاکرای اصلی ما با چندین چاکرای فرعی سر و کار داریم اما چون عملکرد هایشان به هم نزدیک است از اینرو به همان یک چاکرای اصلی توجه می کنیم . بنابراین عملکرد چاکرای سوم خیلی پیچیده است . به عنصر آتش نسبت داده شده است ، و آتش جایگاه نور ، گرما ، انرژی و فعالیت ، و در سطح👈 معنوی حالت👈 تزکیه است .
چاکرای شبکه خورشیدی نشانگر خورشید ماست ، مرکز قدرت مان ، اینجا انرژی خورشیدی را که 👈 پرورش دهنده 👈 بدن اتری است جذب می کنیم ، بدین ترتیب به بدن فیزیکی حیات می بخشیم و از آن حفاظت می کنیم .
در چاکرای سوم وارد حوزه فعالیت و ارتباط با دیگران در دنیای مادی می شویم . این بخشی از بدن ماست که انرژی احساسات از آن ساطع می شود .
ارتباط ما با دیگران ، دوست داشتنها و نفرتها و توانایی داشتن ارتباط طولانی با دیگران از مهم ترین بخش های تحت کنترل این مرکز هستند .
برای انسانهای معمولی ، چاکرای سوم نمایانگر بنیاد خصوصیات فردی آنها است . در اینجا هویت اجتماعی مان را پیدا می کنیم و در جستجوی اثبات آن هستیم ، چه از راه پافشاری و اصرار شخصی ، با اراده برای کسب موفقیت ، تلاش برای قدرت و یا اینکه از راه سازگاری با الگوهای اجتماعی . مهم ترین وظیفه چاکرای سوم تطهیر و پاکسازی امیال و آرزوهای چاکراهای پایین تر است ، آگاهانه کنترل می کند و انرژی خلاقش را به کار می برد و نهایتا غنای معنوی چاکراهای بالاتر را ممکن می سازد تا به عنوان وسیله ای برای دستیابی به بیشترین احساس رضایت خاطر ممکن در تمام سطوح وجود در دنیای مادی متجلی می شود . چاکرای سوم 👈 مستقیما در ارتباط با 👈 بدن اختری است ...  }

ادامه دارد ..

#مسبحات #چاکرا #شمس #اعلی #نفس
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 79 }

          { مسبحات و چاکراها 76 }

ادامه ...👇

گفته شد که بنا به نظر ابن عربی فلک شمس ، قطب افلاک است و «مکانا علیا» در آیه « و رفعنا مکانا علیا » (57 سوره مریم ) بنا به نظر وی فلک خورشید  است که مقام روحانیت ادریس (ع) است .
نکته :  اسم قطب به حساب جمل کبیر 111 و اسم «اعلی» و «علیا » نیز به حساب جمل کبیر 111 می باشد .
بنابراین بین قطب و اسم اعلی خداوند تطابق عددی وجود دارد .
بنابراین اینکه ادریس (ع) به مکانا علیا می رود . این علیا ممکن است  جایی باشد که قطب افلاک است . زیرا بین  «اعلی»  و قطب تطابق عددی وجود دارد .
اما ابن عربی قائل به این است که فلک شمس ، هم در مرکز افلاک است ( به حساب مخصوص وی فلک هشتم ) . و هم قطبی است که آسیای افلاک بر گرد آن می چرخد .
بنابراین بنا به نظریه ابن عربی که در ابتدای فص ادریسی علو را به علو مکانی و علو مکانتی تقسیم نموده است .
فلک شمس مکانی است که هم دارای علو مکانی است از آن جهت که بالاترین فلک است زیرا هفت فلک بالایی و پایینی به دور وی در گردش هستند و از هر طرف که بشمارید به فلک شمس می رسید .
 هم دارای علو مکانتی است زیرا سایر افلاک به گرد وی در گردشند و شمس قطب افلاک است .

بنابراین اگر نظر ابن عربی را در ترتیب افلاک منظور نماییم .  فلک شمس دارای هر دو علو مکانی و مکانتی می باشد .
بنابراین برخلاف نظر شیخ ، ادریس (ع) به مکانی صعود نمود که هم بلندترین از نظر مکانی و هم از نظر مکانت است !

اما اگر ترتیب ادعایی ابن عربی که با فلکیات قدیم و جدید هم خوانی ندارد  اشتباه باشد و به آسمان بر طبق فلکیات دانشمندان معاصر نگاه نماییم . که در منظومه شمسی ، سیارات به دور خورشید در حال گردشند !  شمس همچنان قطب افلاک است ، که کواکب به دور آسیای وجود آن می چرخند اما با اینحال شمس دیگر بالاترین مکان از نظر مکانی نیست بلکه علو شمس تنها از جنبه مکانت است !
و هرمس یا عطارد که کوکب ادریس (ع) است و احکامش در نجوم احکامی و اسطوره با داستان زندگی ادریس (ع) تطابق معنایی بسیاری دارد .
در نزدیک ترین مکان به شمس قرار گرفته است !
ابن عربی سپس در ادامه می گوید که اگر علو مکانی به ادریس (ع) اختصاص پیدا کرد .
علو مکانت و مرتبت برای ما محمدییان(پیروان حضرت رسول «ص» )  است .
او برای سخن خویش به آیه 35 سوره محمد استناد می نماید آنجا که حق تعالی می فرماید : 👇

« و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست 35محمد »

به نظر وی در اینجا حق تعالی می فرماید که شما مسلمین برترید . و این برتری مسلمانان از حیث علو مکانت و منزلت است نه علو مکانی ، و بدین خاطر حق تعالی در ادامه آیه به معیت و همراهی خود با مسلمین اشاره می فرماید : 👈 «والله معکم =و خداوند با شماست » و به نظر ابن عربی معیت حق تعالی در علو مکانت با بندگان ممکن است.  اما در علو مکانی ممکن نیست زیرا حق تعالی از مکان برتر است .
ابن عربی سپس در ادامه می گوید که چون نفوس عمل کنندگان از ما (محمدیان و منزلت و مکانت ما ) ترسید حق تعالی معیت را آورد و سپس در ادامه آیه 35 سوره مبارکه محمد می فرماید : 👈 « و لن یترکم اعمالکم = و هر گز اعمالتان رانکاهد  35 محمد » .
پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما( محمدیان ) بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علوّ مکان به 👈 عمل ، و علوّ مکانت 👈 به علم .
 
قیصری در شرح فصوص الحکم در شرح این فقرات می آورد : 👇

{ یعنی : چون زاهدان و عابدان که به حقایق نه علم دارند و نه معرفت ، دانستند که علو مکانت به حسب علم و کشف حقیقی است و نفوسشان ترسید و پنداشتند که آنان را بهره ونصیبی از علو نیست ، حق تعالی در کلامش _ بعد از آن که فرمود : هرگز از اعمالتان نکاهد ، پس علوّ مکان به حسب اعمالتان شما (زاهدان) راست ، زیرا علوّ مکانت و مرتبت علم راست ، و علم روح عمل است و عمل ، جسد آن ، پس هر یک از آن دو به حسب مناسبت ، آن چه را که شبیه و همانندش است اقتضا می کند ،بنابراین علوّ مکانت عالم راست و علوّ مکان عمل کننده را ، و هر کس که بین آن دو جمع کرد ، وی را دو علوّ است . } (ترجمه شرح فصوص قیصری جلد اول صفحات 367 و 368)




ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #شمس #اعلی
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

       { پاسخ به سوالات 74}

      { مسبحات و چاکراها 71}

ادامه ...👇

{ ... ادریس از خدا خواست تا علاوه بر انفاذ آنچه وعده داد ، باران آسمان را هم تا روزی که او درخواست باران نماید از اهل شهر حبس کند ، خدای تعالی این درخواست وی را نیز  اجابت نمود ، پس ادریس جریان را با یاران با ایمان خود در میان نهاد و دستور داد تا آنان نیز از شهر خارج گردند ، یارانش که بیست نفر بودند هر یک به شهر و دیاری متفرق شدند ، و داستان وحی ادریس و بیرون شدنش همه جا منتشر گشت ، خود ادریس به غاری که در کوهی بلند قرار داشت پناهنده گشته ، مشغول عبادت خدا و روزه شد ، همه روزه فرشته ای برایش افطار می آورد ، و خدا امر خود را در اهل آن شهر انفاذ نمود ، پادشاه و همسرش را هلاک ساخت ، چیزی نگذشت که پادشاه  جباری دیگر جای او را گرفت ،  و بنا به دعای ادریس آسمان مدت بیست سال از باریدن بر اهل آن شهر همچنان حبس شده بود ، تا کار مردم به فلاکت و تیره روزی کشید ، وقتی کارد به استخوانشان رسید بعضی به بعضی گفتند : این چوبها را از ناحیه نفرین ادریس می خوریم ، و قطعا باران نخواهد آمد مگر اینکه او دعا کند ولی چه کنیم که نهانگاه او را نمی دانیم کجا است ، چاره کار همین است که به سوی خدا بازگشت نموده و توبه کنیم ، و در خواست باران کنیم زیرا او از ادریس به ما مهربانتر است .
در این هنگام خدای تعالی به ادریس وحی فرستاد که مردم رو به توبه نهاده اند و ناله ها سر داده و به استغفار و گریه و تضرع و زاری پرداخته اند ، و من به ایشان ترحم کردم ، ولی چون به تو وعده داده ام که باران برایشان نفرستم مگر به دعای تو اینک از من درخواست باران کن تا سیرابشان کنم ، ادریس گفت : بار الها من چنین درخواستی نمی کنم .
پس خدای عزوجل به آن فرشته ای که برایش طعام می برد وحی فرستاد که دیگر برای ادریس طعام مبر ، سه روز گرسنه ماند و گرسنگی از پایش در آورد ، پس ندا کرد که بارالها
رزق مرا از من حبس کردی با اینکه  هنوز زنده ام و قبض روحم ننموده ای ? خدای تعالی به او وحی فرستاد : از اینکه سه روز غذا به تو نرساندم جزع می کنی ولی از گرسنگی اهل قریه ات هیچ ناراحت نیستی با اینکه آن بی نوایان بیست سال است دچار قحطی هستند ، تازه وقتی به تو می گویم دعاکن تا برایشان باران بفرستم از دعا هم بخل می ورزی اینک با گرسنگی ادبت کردم (تا بدانی چه مزه ای دارد ) و حال باید از این غار و کوه پائین روی و به دنبال کار و کسب باشی. ، از این به بعد رزقت را به کار و کوشش خودت محول کردم .  ادریس از کوه پایین آمده به دهی در آن نزدیکی ها رسید ،خانه ای دید که دود از آن بلند است ، به عجله بدان سو رفت ، زنی پیر و سالخورده یافت که دو قرص نان خود را روی ساج می پزد ، ادریس گفت : ای زن قدری طعام به من بده که از گرسنگی از پای در آمدم ، زن گفت : ای بنده خدا نفرین ادریس برای ما چیزی باقی نگذاشته تا به کسی انفاق کنیم و سوگند یادکرد که غیر از این دو قرص هیچ چیز ندارم ، اگر معاشی می طلبی از غیر اهل این ده بطلب .
ادریس گفت : لااقل مقداری به من طعام بده که بتوانم جانم را حفظ کنم و راه بروم تا به طلب معاش برخیزم ، گفت این نان بیش از دو قرص نیست ، یکی برای خودم است و یکی برای فرزندم ، اگر سهم خودم را بدهم می میرم ، و اگر سهم پسرم را بدهم او می میرد ، و چیزی زاید بر آن هم نداریم ، گفت فرزند تو صغیر است ، نصف نان برای او بس است ، و نصف دیگرش را به من بده ، زن راضی شد و نصف قرص را به او داد .
فرزند آن زن وقتی دید که ادریس سهم نان او را می خورد از شدت نگرانی افتاد مرد ، مادرش گفت : ای بنده خدا پسرم را از شدت جزع نسبت به قوت لایموتش کشتی ?
گفت مترس و نگران مباش که همین ساعت به اذن خدا زنده اش می کنم ، آنگاه دو بازوی کودک را گرفت گفت : ای روح که از بدن او به امر خدا بیرون شده ای به اذن خدا برگرد که من ادریس پیغمبرم ، روح کودک برگشت .  ..}

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع)
@soltannasir
🌞

@soltannasir

       { پاسخ به سوالات 71}

      { مسبحات و چاکراها 68}

ادامه ...👇

اما شرح سخنان ابن عربی در باب حکمت قدوسی فی کلمه ادریسی .

با توجه به اینکه بر اساس نظام چرخش سالانه اربعین موسوی که از چندی دیگر آغاز می شود . (ذیقعده و ده روز ذیحجه ) و اینکه اربعین امسال متعلق به ادریس (ع) و امام حسن عسکری (ع) می باشد .
ابتدا اندکی به ادریس (ع) خواهیم پرداخت ! زیرا وی سرسلسله منجمین و حکما و کیمیاگران و ... می باشد .
سپس به شرح سخنان نقل شده از ابن عربی و ادامه دروس خواهیم پرداخت .
 
بنا به نظر اکثر مفسرین و احادیث و روایات اسلامی ادریس(ع) همان خنوخ یا اخنوخ تورات می باشد .
در تورات خنوخ (ادریس) را هفتمین نسل از حضرت آدم صفی الله می داند .
در تورات کتاب پیدایش در باره خنوخ  اینگونه آمده : 👇

{ 5_19: و یارد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد و یارد بعد از آوردن خنوخ هشتصد سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد20:  و تمامی ایام یارد ، نهصد و شصت و دو سال بود که مرد . 21: و خنوخ شصت و پنج سال بزیست و متوشالح را آورد .22:  و خنوخ بعد از آوردن متوشالح ، سیصد سال با خدا راه می رفت و پسران و دختران آورد . 23: و همه ایام خنوخ ، 👈سیصد و شصت و پنج سال بود  24: و خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت . ...}

خنوخ ( חנוך)را در زبان عبری به معنای آزموده و بعضا به معنای آغاز کننده دانسته اند . 
وی را نخستین فردی می دانند که خط را ابداع کرد  ! همچنین بنا به نظر قدما  وی  نخستین فردی است که حرکات کواکب را رصد ومحاسبه و ثبت و احکام نجومی را تبیین نمود . علاوه بر آن ایجاد علم اعداد و حساب و هندسه و حکمت و کیمیا و ... را نیز به ادریس (ع) نسبت می دهند . درمیان فلاسفه و حکما و علوم غریبه کاران غربی و حتی اسلامی هرمس سرمنشأ علوم غریبه و خفیه می باشد .
اما در عالم اسلام و نظریه ولایت شناسی عرفان اسلامی شیث (ع) سرمنشأ علوم غریبه و خفیه می باشد . و به این علوم ، علوم شیثی می گویند . و ادریس(ع) را صاحب علم نجوم می دانند . که علوم شیث (ع) را تکمیل نمود . اما با اینحال  ادریس(ع) از چند جهت در علوم غریبه و خفیه مهم است : 👇

1: آنچه که از این علوم از اجداد وی علی الخصوص شیث هبة الله باقی مانده بود را احیا نمود .

2: علاوه بر احیای علوم شیثی در شاخه های مختلف این علوم نیز ابداعاتی کرد و به دانش پیشینیان اضافه نمود .

3: دانش نجوم به طور خاص توسط وی ایجاد شد و حق تعالی وی را بر دقایق علم تنجیم آگاه نمود . میزان عمر وی نیز با 365 روز سال شمسی تطابق دارد .

4: در احادیث داریم که بر شیث (ع) نیز صحیفه هایی نازل شد . پس نتیجه می گیرم که خط در زمان شیث(ع) وجود داشته ، اما با اینحال شاید ادریس(ع) خط جدیدی ابداع نموده که مشکلات خط پیشین را نداشته است .

5: مهمترین ویژگی ادریس(ع) که سبب معروفیت وی بوده ، هنر تدریس وی بوده وی سالها علوم مختلفی نظیر ، خط ، نجوم ، حکمت ، طب ، اعداد. ، حساب ، هندسه ، کیمیا ، رمل ( بنا به نظر علمای رمل علم رمل از معجزات انبیایی نظیر آدم شیث ادریس ، لقمان ، اشعیا ، ارمیا ، و دانیال نبی بوده ) و سایر شعب علوم خفیه را تدریس نمود . و این مهمترین علت شهرت جهانی وی تاکنون بوده است .

شغل ادریس(ع) را در احادیث و روایات خیاطی ذکر نموده اند .
در دعای اول ماه رجب که در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس آمده در فقره ای به ادریس (ع) و إموزش علم نجوم به تعلیم الهی بدان حضرت سخن رفته :👇

{  خَالِقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ مُنْشِئَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَ مُعَلِّمَ إِدْرِيسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسَابِ وَ السِّنِينَ وَ الشُّهُور وَ أَوْقَاتِ الْأَزْمَانِ
 و حضرت آدم-سلام بر او-را آفريدى
و پيامبران-سلام بر آنان-را از نسل او پديد آوردى و به حضرت ادريس، شماره‌ى ستارگان، حساب و كتاب، سال‌ها، ماه‌ها و اوقات زمان را آموختى }

اینکه ادریس(ع) سرمنشأ علم نجوم و مهمترین معلم علوم خفیه و غریبه بوده و در دروانی زندگی می نموده که خدایان فرومایه باستانی بر روی زمین بوده اند .
باعث این شده که  به مرور وی در نحله علوم خفیه کارانی که در تمدن های شرک آمیزی نظیر یونان و مصر زندگی می نمودند با هرمس و توت یکی دانسته شود  .
که هر دو از ایزدان مورد پرستش این تمدن ها بوده اند .
شاید علت این همسان پنداری ، شباهت ادریس(ع) با این ایزدان مورد پرستش بوده باشد .
من باب مثال در یونان هرمس ایزد کوکب عطارد است . و خدای حکمت و دانش های گوناگون (طب ، نجوم ، حساب و هندسه و ..)  و👈 کاتب و پیک خدایان ، سخنگو و مباحثه گر  و محافظ کاروان ها در سفر و معلمی است که علوم مختلفه را به بشر می آموزد .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #شمس
#هرمس
@soltannasir
🌝🌞🌛

@soltannasir

         { پاسخ به سوالات 70}

        { مسبحات و چاکراها 67}

ادامه ...👇

تا اینجا شواهدی مبنی بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس ارائه شد .
می دانیم که در فلکیات قدیم کوکب شمس ، در فلک چهارم قرار دارد . و سه فلک قمر و عطارد و زهره را در پایین خود و پنج فلک مریخ و مشتری و زحل و فلک ثوابت و فلک اطلس را در بالای خود دارد .
ممکن است سوال پیش بیاید که بر اساس فلکیات قدیم شمس تقریبا در میانه افلاک است . پس چرا سوره مبارکه «اعلی» به شمس منسوب شده است ?ّ
«اعلی » صیغه افعل تفضیل از ماده علو و به معنای بالاتر و برتر است .
بر اساس فلکیات قدیم ، فلک اطلس بالاترین فلک است . و میان افلاکی که دارای کوکب می باشند . فلک هفتم که کوکب آن زحل می باشد . بالاترین فلک می باشد ! با اینحال این سوال وجود دارد که چرا فلک شمس به اسم اعلی منسوب شده است ?

برای پاسخ به این سوال ابتدا نظر شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را از کتاب فصوص الحکم  نقل می نماییم : 👇

{ فص حکمت قدوسی در کلمه ادریسی : 👇

علو و بلندی دو نسبت دارد : علو مکان و علو مرتبت ، علو مکان :  « وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا = و او را به مقامی بلند بالا بردیم _ 57/مریم » و بالاترین 👈مکان ها مکانی است که آسیای عالم افلاک 👈بر گرد آن می چرخد و آن 👈فلک خورشید است و 👈 مقام روحانیت ادریس در آن است و تحت آن هفت فلک است و بالای آن نیز هفت فلک ، و آن پانزدهمین است . و آن که بالاتر از آن است فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک منازل و فلک اطلس [ فلک بروج ] و فلک کرسی و فلک عرش می باشد ، و آنچه پایین تر از آن است فلک زهره و فلک کاتب (عطارد) و فلک قمر و کره اثیر و کره هوا و کره آب و کره خاک می باشد .
پس از آن حیث که 👈 قطب افلاک است ، مکانش بالاتر است . اما علو مرتبت ما راست ، مرادم محمدیین است که خداوند فرمود : « و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست _ 35محمد » در این علو ، و او از مکان برتر است _ نه از مکانت _ و چون نفوس عمل کنندگان از ما هراس به خود راه دادند ،معیت را از پی آن فرمود : « و لن یترکم اعمالکم = و هرگز اعمالتان را نکاهد _36/ محمد » پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علو مکان ، به عمل و علو مکانت به علم .
سپس از جهت اشتراک با معیت تنزیه کرد و فرمود « سبح اسم ربک الاعلی = نام پروردگار والایت را تنزیه کن _1/اعلی » از این اشتراک معنوی ، و از شگفت ترین امور ، بالاترین موجودات بودن انسان است ، یعنی انسان کامل ، و علو بدو جز به تبعیت نسبت نمی یابد ، یا به مکان و یا به مکانت که عبارت از منزلت است . پس علو او به ذاتش نیست.
بنابراین او علیّ و بلند مرتبه به علو مکان و مکانت است ، پس علوّ آن دو را می باشد . علوّ مکان ، مانند : « الرحمن علی العرش استوی = خداوند رحمان بر عرش استوا یافت _ 5/ طه » و آن بالاترین مکان ها ، است و علوّ مکانت « کل شی هالک الا وجهه = هر چیزی هلاک است جز وجه او _88 /قصص » ، و : « الیه یرجع الامر کله = تمام کارها یکسره به او باز می گردد _123/هود » ، «ا اله مع الله = آیا با خدا خدایی دیگر است ? _60/نحل » و چون حق تعالی فرمود : « و رفعنا مکانا علیا = او را به مقامی بلند بالا بردیم _57/مریم » بلند بودن را صفتی برای مکان قرار داد .  « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً = و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی قرار می دهم _30/بقره » این علوّ مکانت است ، و درباره فرشتگان فرمود : «  أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ = بزرگی کردی یا از عالین بودی ? _ 75/ص»  علوّ را برای فرشتگان قرار داد ، پس اگر از آن جهت بود که فرشتگانند ، تمام فرستگان می باید در این علو داخل می شدند ، و با این که در حد فرشتگی اشتراک داشتند ، فراگیر نشد ، می فهمیم که این در نزد خدا علو مکانت است . همین طور خلیفگان از مردمان ، اگر علوّشان به خلافت ، علوّ ذاتی باشد ، باید هر انسانی را باشد ، وچون فراگیر نیست دانستیم که آن علوّ مکانت راست . و «علیّ» از اسمای حسنای اوست . ...    } (متن و ترجمه فصوص الحکم ابن عربی ترجمه محمد خواجوی صفحات 70 و 71)


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #فصوص_الحکم #شمس #زحل #اعلی
 
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 69}

       { مسبحات و چاکراها 66}

ادامه ...👇

عزیزان دقت نمایید بر طبق فرمایش امیرالمومنین علی (ع) و عده ای از حکمای الهی نفس نباتی با کبد در ارتباط است. . و کبد در علم نجوم احکامی  منسوب به برج اسد و شمس است .
 همچنین کبد در دانش چاکرا سیستم شرقی با چاکرای خورشیدی مرتبط است .
بنابراین نفس نباتی از آن جهت که با کبد در ارتباط است با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی نیز مرتبط می باشد .
 
همچنین می دانیم که👈 نور خورشید در  پرورش نباتات نقش بسیار مهمی دارد  .
و نباتات در اثر نور مناسب خورشید رشد و نمو می نمایند .
و این خود ارتباط دیگری بین نباتات و نفس نباتی با  کوکب شمس و اندام کبد و چاکرای خورشیدی می باشد .

در آیه 4 سوره مبارکه اعلی نیز به بیرون آمدن  نباتات و چمنزار توسط حق تبارک تعالی  اشاره شده : 👇

{ وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ﴿۴﴾

و آنكه چمنزار را برآورد (۴) }

و این هم ارتباط دیگری بین سوره اعلی و نباتات و نفس نباتی و کوکب شمس و چاکرای خورشیدی بنا به نظریه ارتباط سور مسبحات با چاکراها می باشد .

همچنین  گفته شد که در احادیث میکائیل (ع) ملک ارزاق است و  نخستین کسی است  که جمله سبحان ربی الاعلی را  گفت .
می دانیم که جمله سبحان ربی الاعلی با اضافه «و بحمده» در سجود نمازها  گفته می شود . 
در تفسیر البرهان آمده : 👇

{ ابن شهر آشوب به نقل از تفسیر قطان ، از ابن مسعود روایت کرده است ، که گفت : امام علی(ع) اظهار نمود : ای رسول خدا ! در رکوع نماز چه بگویم ?
پس (آیه شریفه ) « فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ » نازل شد ، بعد از آن سوال نمود در سجده چه بگویم ? و این (آیه) « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» نازل شد .}(کتاب ترجمه تفسیر البرهان )

و سجود بنا به نظر عرفای شامخ امت با 👈 نفس نباتی در ارتباط است . شیخ نجم الدین رازی در اثر جاودان خویش مرصادالعباد در باب تشابه حالات نماز با نفوس نباتی و حیوانی و انسانی می نویسد : 👇

{ نماز بدو صفت او را خبر کند چنانک گفته آید : یکی باشکال و حرکات نمازی ، دوم بصفت مناجات نمازی .
صورت و اشکال و حرکات نماز او را از آمدن بدین عالم خبر دهد ، و بمراجعت آن عالم دلالت کند . چنانکه اشکال نماز از قیام و رکوع و سجود و تشهد خبر می دهد از شهود و حضور او در حضرت عزت پیش از آنک اینجا اینجا آمد ، و 👈سجود خبر می دهد که چون بدین عالم آمد اول👈 بمقام نباتی پیوست که 👈نباتات همه در 👈سجودند [« وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ » (آیه 6 سوره مبارکه الرحمن )
و بوته و درخت سجده کنندگانند. ]
همه سر بر زمین نهاده اند به شکل سجود ، زیرا که سر عبارت از آن محل است که غذا کش باشد و نبات غذا از راه بیخ کشد .
و رکوع خبر می دهد او را که از مقام نباتی بمقام حیوانی آمد ، و حیوانات جمله در رکوع اند پشت خم داده . و قیام خبر می دهد او را که از مقام حیوانی بمقام انسانی پیوست و انسان بجملگی در قیام اند ،تو از رکوع و سجود آمدی بسوی قیام . ... } ( کتاب مرصادالعباد باب سوم فصل پنجم « در بیان تربیت قالب انسان بر قانون شریعت » )

عزیزان دقت نمایید بنا به نظر متصوفه و عرفایی نظیر نجم الدین رازی ، همانگونه که انسان در سیر تکمیل نفس مراتب نباتی و حیوانی را طی نموده تا به نفس انسانی رسیده در نماز سیر به عکس می نماید و از مرتبه نفس انسانی قیام به نفس حیوانی رکوع و سپس به نفس نباتی سجود می رود .

دقت نمایید که سجده در نماز  نمودی از حالت نفس در مقام نباتی است. و نفس نباتی با اندام کبد بنا به حدیث و نظر حکما ارتباط دارد . همچنین نفس نباتی و هم اندام مرتبط با  آن یعنی  کبد با کوکب شمس نیز مرتبط است .
 از طرفی دیگر جمله ای که در سجود نماز گفته می شود یعنی سبحان ربی الاعلی و بحمده نیز که با نزول آیه «  سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» واجب شد .
دلیلی دیگری بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با نفس نباتی . و نفس نباتی با کبد و کوکب شمس است .

ادامه دارد ...


#مسبحات #چاکرا #سجده #اعلی  #مرصاد_العباد #میکائیل #نفس_نباتی
@soltannasir
☀️🌞☘️🌿🌱🌾

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 68}

       { مسبحات و چاکراها 65}

ادامه ...👇

سوره مبارکه اعلی با این آیه شروع می شود : 👇

{ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾

نام پروردگار والاى خود را به پاكى بستاى (۱) }

همانگونه که ملاحظه می نمایید برخلاف مسبحات دیگر این سوره با فعل امر شروع می شود ! براستی چرا ?

برای تفسیر این آیه مهم  بر اساس  نظریه تطابق سور مسبحات با چاکراها ابتدا حدیثی را که کمیل بن زیاد  از امیرالمونین (ع) نقل نموده و علامه مجلسی در بحارالانوار آورده را می آوریم  سپس از جنبه های مختلف به ارتباط این سوره مبارکه با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی می پردازیم : 👇


{ الخبر ما روى مرفوعا عن کمیل‏ بن زیاد قال: سألت مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام فقلت: یا أمیر المؤمنین أرید ان تعرفنی نفسی؟ قال: یا کمیل‏ ای الانفس ترید أنأعرفک؟قلت: یا مولاى و هل هی الّا نفس‏ واحدة؟ قال: یا کمیل انما هی أربعة: النامیة النباتیة و الحسیة الحیوانیة و الناطقة القدسیة و الکلیة الالهیة، و لکل واحدة من هذه خمس قوی و خاصیتان:👇

1.  النامیة النباتیة :لها خمس قوى: جاذبة و ماسکة و هاضمة و دافعة و مربیة، و لها خاصیتان: الزیادة و النقصان، و انبعاثها من الکبد، (هِیَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِنَفْسِ‏ الْحَیَوَان‏)

2.  الحسیة الحیوانیّة: لها خمس قوى: سمع و بصر و شمّ و ذوق و لمس، و لها خاصیتان: الشهوة (الرِّضَا)و الغضب،و انبعاثها من القلب،   (انْبِعَاثُهَا مِنَ الْقَلْبِ، وَ هِیَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِنَفْسِ‏ السِّبَاع‏)

3.  الناطقة القدسیة  لها خمس قوى: فکر و ذکر و علم و حلم و نباهة،  و لها خاصیتان: النزاهة و الحکمة،  و لیس لها انبعاث و هی اشبه الاشیاء بالنّفوس الملکیّة(الْمَلَائِکَة)(  الْفَلَکِیَّة)

4 :الکلیة الالهیة :  لها خمس قوى: بقاء فی فناء و نعیم فی شقاء و عزّ فی ذل و فقر فی غناء و صبر فی بلاء، و لها خاصیتان: الرضاء و التسلیم: (الْحِلْمُ، وَ الْکَرَم‏)
   و هذه التی مبدأها من اللّه و إلیه تعود و قال اللّه تعالى: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی، و قال: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً،
و العقل وسط الکل. (َّ لِکَیْلَا یَقُولَ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ إِلَّا لِقِیَاسٍ مَعْقُولٍ")

ترجمه : 👇

در حدیث كمیل بن زیاد آمده كه گوید:از مولایم علی (ع) پرسیدم می خواهم نفسم را به من بشناسانی .حضرت فرمود:ای كمیل كدام نفس را می خواهی به تو معرفی كنم؟

گفتم مولای من ، آیا بیش از یك نفس وجود دارد؟

فرمود :ای كمیل ، همانا چهار نفس است:👇
1- نامی نباتی
2- حسی حیوانی
3- ناطقی قدسی
4-نفس کل الهی

برای هركدام از این نفس ها پنج نیرو ودوخاصیت است.

1- نامی نباتی : پنج نیرو دارد: 1-قوه جاذبه  2: قوه ماسکه  3- قوه هاضمه  4- قوه دافعه 5-قوه مربیه

· این نفس دوخاصیت دارد :فزونی وكاستی كه از 👈 كبد برخیزد. (نفس نامی از همه چیزبه نفس حیوان شبیه تراست.)

2- حسی حیوانی : نیز پنج نیرو دارد: 1- حس شنوائی 2-حس بینایئ3- حس بویائی4-حس چشایئ 5- حس لامسه.

این نفس دوخاصیت دارد : شهوت (رضا) و خشم كه هردو از دل(قلب) برمی خیزند. (و شبیه به نفس حیوانی و درندگان است.  )

3- نفس ناطقی قدسی (قلب): نیز پنج نیرو دارد:1-فكر 2-ذكر که به وسیله آن می تواند با خدا راز و نیاز کند و چیزی به زبان آورد. 3-دانش 4-بردباری (حلم) 5-هوشمندی وآگاهی . این نفس دو خاصیت دارد: نزاهت وپاكی،وحكمت.
· شبیه ترین چیز به نفس فرشتگان است.

4- نفس كلی الهی (روح انسان یا نفس مطمئنه) : نیز پنج نیرو دارد: 1- خرمی در نیستی (بقاء فی فناء) 2-نعمت در بدبختی 3- عزت در خواری 4- فقر فی غنا که در عین بی نیازی خود را نیازمند به حق می داند5- صبر دربلا وگرفتاری .
 این نفس دو خاصیت دارد: رضا وتسلیم؛
 وهمین نفس است كه آغازش از خداست وبه اوباز می گردد، خداوند می فرماید :« نفخت فیه من روحی»
· و بازگشت آن به سوی خداوند چنان است که می فرماید : ( یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة )

این ها مراتب و درجات نفس است و عقل در وسط کل این نفوس قرار دارد. یعنی قوام این نفوس به عقل است و مانند مرکز و محور دایره ای که پرگار در دور او دور می زند، موجودیت و هستی این نفوس به عقل ارتباط و بستگی دارد. }


#مسبحات #چاکرا #سوره_اعلی #کمیل #نفس #شمس #علامه_مجلسی
@soltannasir
☀️🌞🌾🌿🌱☘️

@soltannasir

         { پاسخ به سوالات 67}

        { مسبحات و چاکراها 64}

ادامه ...👇

{ ...باید به هر وسیله ای که ممکن است بواسیر کر و کور را بازکنی و خون از آن جاری سازی تا فروکش کند یا تا خون سرخ رنگ صاف و بدون ماده سودائی از آن آید .اگر از علاج طبیعی با وی بر نیامدی ، باید ناسور را ببری یا خشک گردانی و از شرش رهایی یابی ، مثلا علاجی که ناسور را می سوزاند آن را بسوزان !
این را نیز بدان ! که خونی که از اثر  بواسیر از مقعد بیرون می ریزد ، بیمه ایست نسبت به بیماریهای خوره ای ، دیوانگی ، مالیخولیا ، صرع سودائی ، باد سرخ ، جوشهای گاورسی ، سرطان ، پوست اندازی ، گری (جرب ) ، قوباء ، جذام ، ذات الجنب ، ذات الریه و سرسام .
اگر خونی که عادتا باید از بواسیر بیرون ریزد ، حبس شود و بند آید ، از بروز بیماری های فوق بیم داشته باش ! و نیز بیم بیماری استسقا می رود ، زیرا خون بواسیر که باید پخته شود ، بند آمده است که شاید در کبد ورم بدجنس و سخت را به وجود آورد ، مزاج را به تباهی کشاند ، بیم سل هم می رود ، که ممکن است خون بدجنس بواسیر _ که بند آمده است _ به ریه برسد و درد
و آزار آن را سبب شود .
اگر خونریزی بواسیر به حدی بود که بیمار به غش کردن گرفتار شد ، قاوت جو را با تباشیر و گل ارمنی قاطی کن و به گرمی به بیمار بده تا کم کم بخورد .
داروهای علاج بواسیر انواع و اقسام دارد ، قسمتی باز کننده بواسیر و برخی برهم آورنده دهانه بواسیر هستند ، بخشی بندآورنده اسهال خونند که به حد افراط و بیش از اندازه لازم باشد ،
بخشی برنده بواسیر ند و بخشی تسکین دهنده درد هستند این داروها یا تناولی یا برداشتنی یا مایع پاشیدنی یا مالیدنی یا گذاشتنی یا گرد پاشیدنی یا داروی بخوری یا آبهایی هستند که بیمار در آنها نشیند و یا بند آورنده هستند.  و همه این داروها یا داروی تک و ساده و یا داروی ترکیبی می باشند .
این را بدان ! اگر بواسیر و خونریزی بواسیر نوبتی است و. همیشگی نیست و گاهی هست و گاهی نیست ،حب مقل در علاجش بسیار تأثیر بخش و مفید است .اما اگر بواسیر ثابت و همیشگی است و نوبتی نیست ، حب مقل اثر چندانی ندارد .
اگر همراه بواسیر ترک بردگی مقعد و ورم مقعد هست ، نخست به علاج ترک و ورم بپرداز و بعدا بواسیر را معالجه کن ! اگر مقل در روغن زردآلود حل شود ، در علاج بواسیر و ترک مقعد داروی خوبی است . } ( کتاب ترجمه قانون ابن سینا جلد پنجم صفحات 73 الی76)

همچنین در کتاب کفایة الطب تفلیسی در باب بیماری بواسیر آمده : 👇

{ سبب علت باسور یا توثه که در مقعد باشد :👇

سبب علت توثه : ابو جریح گوید که توثه نوعی بود از باسور سببش از 👈خون سطبر بود که سوخته شود از بس که چیزهای 👈 گرم و تیز خورده باشد چون سیر و پیاز و پلپل(فلفل) و مانند این .}(کتاب کفایة الطب تفلیسی جلد اول
 صفحه 187)

همانگونه که ملاحظه نمودید یکی از عواملی که در ایجاد بواسیر موثر است .
افزایش خلط سودائی است . ماده سودا از کبد ترشح می شود و بخشی از آن وارد جریان خون می شود و بخشی دیگر به 👈طحال می رود .
بنابراین یکی از عوامل اصلی بیماری بواسیر اشکال در عملکرد کبد و طحال است .
اگر دقت نمایید گفته شد که کبد و طحال جزء اندام های وابسته به عملکرد چاکرای  خورشیدی می باشد .
بنابراین اگر نظریه ارتباط سوره مبارکه  اعلی را با چاکرای خورشیدی بپذیریم . پی خواهیم برد که چگونه این سوره در درمان بیماری گوش و بواسیر موثر است .

نکته 4 : در حدیث  امیرالمومنین(ع) به نقل از رسول الله(ص) آمده بود که اولین کسی که سبحان ربی الاعلی و بحمده گفت میکائیل (ع) بود .
می دانیم که در احادیث از میکائیل (ع) با عنوان ملک👈 موکل بر ارزاق  یاد شده است .
و از سوی دیگر می دانیم که👈غذا (رزق) پس از بلعیدن وارد 👈 معده و سپس پس از جذب در روده ها به 👈 کبد می رود . تا فعل و انفعالات لازم بر روی آن انجام شود .
بنابراین اندام هایی نظیر 👈 معده و کبد در بدن که با رزق در ارتباط می باشند .
با میکائیل (ع) نیز مرتبط می باشند .
و چون این اندام ها با چاکرای خورشیدی در ارتباط می باشند . و سوره اعلی نیز با این چاکرا در ارتباط می باشد . میکائیل (ع) با سوره مبارکه اعلی در ارتباط می باشد . و اولین کسی است که سبحان ربی الاعلی و بحمده گفت .
از سویی دیگر غذا به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط نور خورشید ساخته می شود . (سبزیجات و میوه جات و غلات به طور مستقیم و حیوانات به طور غیر مستقیم )
 این مسئله  ارتباط دیگری بین خورشید و غذا  .
و غذا و رزق با میکائیل(ع) .
 و میکائیل(ع) با سوره اعلی .
و سوره اعلی با  چاکرای خورشیدی و کوکب شمس می باشد .



 ادامه دارد ..

#مسبحات #چاکرا #بواسیر #سوره_اعلی #میکائیل
@soltannasir
🌞☀️🔥

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 66}

        { مسبحات و چاکراها 63}

ادامه ...👇

نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید در احادیث معصومین ذکر شده که یکی از تأثیرات سوره مبارکه اعلی درمان بیماری بواسیر است .
 در کتاب ارزشمند قانون ابن سینا  در باب بیماری بواسیر اینگونه آمده : 👇


{ این را بدان ! که بسیار رخ می دهد کسی شکایت از درد مقعد می کند و گمان می رود که این شخص بواسیر دارد ، در صورتی که قرحه هایی در روده مستقیم و بالاتر از آن دارد و می پندارند بواسیر است .
پس باید کاملا دقت کنی و بواسیر را بشناسی و فرق بین بواسیر و قرحه روده مستقیم و بالاتر از آن را بدانی .
بواسیر به سه قسمت اصلی تقسیم می شود :
الف _ بواسیر ازگیلی
ب _ بواسیر دانه انگوری
ج _ بواسیر توت مانند (توتی)
بواسیر ازگیلی به ازگیلهای کوچک شبیه است و این نوع از هر نوع دیگری بدتر است .
بواسیر دانه انگوری پهن ، ارغوانی رنگ یا  مایل به رنگ ارغوان است .
بواسیر توتی سست و خونی است . و گاهی نوعی از بواسیر پیدا می شود که شبیه کیسه هوائی داخل شکم ماهی است .
به طور کلی انواع بواسیر هر یک به چند بخش تقسیم می شوند .
1_ برجسته است و در ژرفا ریشه ندوانیده .
2: به ژرفا راه یافته و برجسته نیست که این حالت از آن دیگری بدتر است ، بویژه اگر چنین بواسیری نزدیک به ذکر انسان و در طرفی باشد که به آلت تناسلی نزدیکتر است ، که ممکن است سبب آماس شود و بول را بند آورد .
در میان انواع بواسیر آنچه که سر بر آورده و آشکار است ، یکی از سه نوع نامبرده در بالا یعنی ازگیلی یا دانه انگوری و یا توتی است ، و آنچه ژرفا و پنهان است یا خونی است و یا غیر خونی . همچنین هر بواسیری یکی از دو حالت زیر را دارد :
یا بواسیر بادکرده است و ماده از آن سیلان می کند _ که شاید خون زیادی از اثر باز شدن دهانه رگهای متعدد از بواسیر سیلان کند _ یا بواسیر کر و کور است که هیچ چیزی از آن سیلان نمی کند .

[بواسیر از چه تولید می شود ? ]

_ بواسیر اکثرا از 👈ماده سودائی یا از 👈ماده خون سودائی تولید می شود . کم اتفاق افتد که از بلغم به وجود آید ، و اگر بواسیر از بلغم تولید شود ، به تاول یا به حباب مانندهای داخل شکم ماهی می ماند .
_ بواسیر ازگیلی بیشتر از ماده سودائی خالص تولید می شود .
_بواسیر توتی بیشتر به خون خالص منتسب است .
_بواسیر دانه انگوری نسبتش میانگین سودا و خون است .
تا دهانه رگهای مقعد باز نشوند ، امکان به وجود آمدن بواسیر محال است ، که این رأی جالینوس است . و از این سبب است که در موسم وزش بادهای جنوب و در مناطق جنوبی بواسیر زیاد است .
اگر بواسیر دهان باز کند و ماده از آن سیلان می کند ، نباید ماده سیلانی را که خون است بند آورد مگر اینکه احساس کنی که دارد بیمار را به ناتوانی سوق می دهد تا زانوی بیمار سست می شود ،تا تپش غیر عادی قلب چیرگی می یابد و تا خون سیلان کرده از بواسیر سیاهرنگی را می بازد باید خونریزی ادامه داشته باشد . بهترین حالت امید بخش در خونریزی بواسیر آن است که خون کم کم آید نه یکباره ریزش کند .
اگر زن به بواسیر مبتلا باشد و خون سیلان کرده از بواسیر به زهدان بریزد و با خون حیض بیرون آید ، خوب است و بیمار بهره بیند ،که باید طبیب با وسایلی که می داند این کار را انجام دهد و کاری کند که خون حیض به بیرون ریزش کند.
اکثر بیماران مبتلا به بواسیر رنگ رخسارشان زرد مایل به سبز است که این رنگ ویژه بواسیر داران است .
بسیار رخ داده است که بیمار مبتلا به بواسیر خون دماغ داشته و بواسیر خود به خود از بین رفته است .

[علاج بواسیر ]

در علاج بواسیر باید قبل از هر چیز به اصلاح بدن بپردازی و👈 خون بد و ناپسنده بدن را بیرون کشی .رگ صافن (رگ بالایی پاشنه در ساق ) و رگ پست پاشنه را بزن ! اگر رگ آستر زانو را بزنی از هر دو بهتر است .
برمیان هر دوباسن بادکش بگذاری مفید است .
👈خلط سودائی را از بدن بیمار پاکسازی کن .
اگر علاج های ذکر شده لازم باشد و آنها را اجرا کنی ، حالات👈 کبد و 👈طحال نیز اصلاح می شوند .
و 👈 خون بدجنس ناپسند تولید نمی کنند .
بعد از آن اگر از درد و آماس و بادکردگی نباشد ، زیاد به معالجات دیگر نیاز نیست ،زیرا ممکن است در اثر معالجه ناسور و ترک بردگی رخ دهد .
باید حتب الامکان کوشش کنی که شکم بیمار نرم باشد ، نکند قبض باشد و مدفوع خشک و سخت مقعد را آزار می دهد و بلا را دو چندان کند . برای نرم نگه داشتن شکم در این حالت داروهایی را تجویز کن که در علاج بواسیر دست دارند .  از قبیل : مقل ، حب فیلزهره ، حب دادی (جو جادو) . حبهای دیگر هم هست که بعدا ذکر خواهیم کرد .  }

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #سوره_اعلی #خورشید #بواسیر #قانون
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 63}

       { مسبحات و چاکراها 60}

ادامه ...👇

 از برج میزان و ارتباط آن با قیامت سخن گفته شد .
شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی نیز در فتوحات مکیه اشاره به این نکته دارد که ظهور خلیفه خدا ( حضرت صاحب الامر و الزمان«ع» )   در سنبله(عزرا ء) و قیامت در میزان است .
 
{ ظهور خلیفه در دوره عذراء «سنبله =شهریور » 👇

چون افلاک به گردش در آمد و ارکان و عناصر را درد زادن _بدانچه در این نکاح معنوی بر آنها فرو ریخته و باردار شده اند _ فرارسید ، مولدات هر رکن و عنصری به حسب آنچه که حقیقت آن رکن اقتضا می کند ظاهر گردیدند ، بنابراین امت های عالم ظاهر شدند و حرکت منکوس و نگونسار و حرکت افقی (راست ) پدیدار آمد ، و چون حکم منتهی به « سنبله = شهریور » شد نشأة انسانی به تقدیر خداوند عزیز علیم پدیدار گشت ، خداوند عزوجل ، انسان را از حیث جسمش ، به خلقتی تمام و معتدل آفرید و به وی حرکت مستقیم عطا فرمود ،و پروردگار مهربان   برای آن (دوره سنبله = عزرا ) هفت هزار سال در عالم عنصری ولایت قرار داد.

زمان رستاخیز ، دولت فضل و عدل دوره میزان است : 👇
پس از دوره سنبله (شهریور = عذراء ) حکم به « میزان = مهر » منتقل می گردد و آن ، زمان قیامت و رستاخیز است و در آن ، میزان های قسط و عدل _ در روز قیامت _ گذارده می شود و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ،و چون وی ( میزان ) را حکمی _ بدانچه که خداوند از عدل در دنیا در آن به امانت گذارده _ نیست ، از این روی حق متعال میزان ها قرار داد و بدان میزان ها جز اندکی از مردمان عمل نمیکنند ، و آنان فقط انبیا و هر کس که محفوظ ( معصوم از گناه ) است _ از اولیا _ می باشد ، و چون رستاخیز محل غلبه و فرمانروایی میزان است ، کسی به هیچ وجه ظلمی نمی بیند ، خداوند می فرماید : وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ، یعنی 👈 ما ترازوهای عدل را در روز رستاخیز برپا خواهیم نهاد و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ، و اگر هم وزن دانه خردلی باشد _ یعنی عملش _ بیاریمش که ما بس حسابگرانیم (47 انبیا )  
 { رمزیت عدد هفت و عدد دوازده : 👇

و چون « عذراء» را از اعداد ، عدد هفت بود ، وی را هفتاد ، و هفت ، و هفتصد از اعداد _ در دو چندان شدن پاداش ها و مثل زدن های در صدقات _ می باشد ، خداوند می فرماید : مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
یعنی : حکایت کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق می کنند ، چون دانه ای است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد ، خداوند برای هر که خواهد دو برابر می کند (261_بقره) ... تا هفت هزار و ... تا هفتصد هزار و ... تا بی نهایت _ ولی از حساب هفت _.
این فرض های مقداری ، در فلک اطلس دوازده فرض اند ، زیرا منتهای عدد ، تا دوازده اسم می باشد و آنها ، از یک هست تا ده _تا صد _ و آن یازده است _تا هزار _ و آن دوازده می باشد ، و آن سویش مرتبه دیگری نمی باشد ، و در آنها ترکیب ، به واسطه تضعیف و دو چندانی است } ( ترجمه فتوحات مکیه جلد دوم صفحه 316 و 317)

نکته : در ترجمه فتوحات مکیه مرحوم محقق محمد خواجوی  سخن از دوره سنبله و دوره میزان  است . فقیر در متن عربی فتوحات مکیه این کلمه را ندیدم بلکه تنها سخن از سنبله و میزان است .
منتهی چون سخن از حکم به سنبله و میزان رفته و از  هفت هزار سال زمان برای  سنبله سخن گفته شده می توان جمله شیخ را به دوره  و ادوار نجومی تفسیر نمود .
و طبیعی است که سخن شیخ اکبر با سخن منجمین احکامی امروز(عمدتا غربی )  و بسیاری دیگر از نحله های علوم خفیه در طول تاریخ  در  باب ادوار نجومی متفاوت است . 
مغان ایران باستان قائل به دوره دوازده هزاره عالم یا بعضا 9000 ساله  بوده اند .
البته در کتاب الملل و النحل شهرستانی در توضیح دین مجوس  و فصل مربوط به کیومرثیه (فصل اول ) آورده : 👇

{ ... و او مطبوع بود : بر شر ، و فتنه ، و فساد ، و [ فسق ] و ضرر ، و اضرار (یعنی در طبیعت او این همه مخمر بود ) ، و « اهرمن » ( که عبارت از « ظلمت » است ) بر «نور» خروج کرد ، و عاصی شد ، وتمرد ورزید ، و میانه «لشکر نور » و ظلمت کارزار قائم شد .
و «فرشتگان» در میان آمدند ، و صلح کردند بر آنکه « عالم سفلی » «اهرمن » را باشد 👈هفت هزار سال 👉 و بعد از هفت هزار سال عالم به نور تعلق داشته باشد ، و طایفه که در « دنیا » بودند ، پیشتر از زمان صلح ایشان را [ نابود و ] هلاک ساخت . ...} (ترجمه الملل و النحل جلد 1 صفحه 369)

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #میزان #ابن_عربی
@soltannasir
🔳🔳🔳🔳

@soltannasir


       { پاسخ به سوالات 62}.

      { مسبحات و چاکراها 59 }

ادامه ...👇

در ادامه الله تبارک تعالی در آیات 9 الی 11 سوره مبارکه جمعه به نکوهش مسلمین می پردازد که چرا داد و ستد و سرگرمی را بر نماز روز جمعه ترجیح داده اند .

{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است (۹)

فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾

و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (۱۰)

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴿۱۱﴾

و چون داد و ستد يا سرگرميى ببينند به سوى آن روى‏ آور مى ‏شوند و تو را در حالى كه ايستاده‏ اى ترك مى كنند بگو آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترين روزى دهندگان است (۱۱) }

در تفسیر نمونه در ذیل تفسیر این آیات آمده : 👇

{ در شـاءن نـزول ايـن آيـات يـا خـصـوص آيـه (واذا راءوا تـجـارة ) روايـات مـخـتـلفـى نقل شده كه همه آنها  از اين معنى خبر مى دهد كه در يكى از سالها كه مردم مدينه گرفتار خـشكسالى و گرسنگى و افزايش نرخ اجناس شده بودند (دحيه ) با كاروانى از شام فـرا رسـيـد و بـا خود مواد غذائى آورده بود، در حالى كه روز  جمعه بود و پيامبر (صلى الله عـليـه و آله و سـلم ) مـشـغـول خـطـبـه نـمـاز جـمـعـه بـود، طـبـق معمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند، مردم بـا سـرعـت خـود را بـه بـازار رسـانـدند، در اين هنگام مسلمانانى كه در مسجد براى نماز اجـتـمـاع كـرده بـودنـد خـطـبـه را رهـا كـرده و بـراى تـاءمين نيازهاى خود به سوى بازار شـتـافـتـنـد، تـنـهـا دوازده مـرد و يـك زن در مـسـجـد بـاقـى مـانـدنـد (آيـه نازل شد و آنها را سخت مذمت كرد) پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى باريد. }

حال نگاهی به خصوصیات کوکب زهره به نقل از کتاب التفهیم بیرونی بنماییم : 👇

 { دلالت کوکب زهره بر خلق و خویهای مردم :  👇

نیک خویی و خوش منشی و گشاده رویی و طبیعت و عشق و شهوت ورزیدن و آرزویها . و 👈دوست داشتن سرود و لهو و لعب . 👉 و سخاوت . و آزاد مردی و دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن و دل بستگی بر دوستان وپاکیزگی و عجب و متکبری و شادی و تجمل و داد و خدایی و دین و نگاه داشتن و قوت تن و ضعیفی دل و فرزند دوستی و مردم دوست داشتن . } (التفهیم بیرونی صفحه 384)

همچنین : 👇

{ دلالت کوکب زهره بر احوال ها و کردار ها : 👇

کاهلی و خنده و فسوس کردن و 👈پای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش . و شطرنج و نرد باختن . و بسیار سوگندان خوردن . و دروغ بی فسادی . و شادی بر هر چیزی . و مردمان . جستن و خویشتن ماده کردن . و بسیار جماع لونالون . پیش و پس . و سودن .و شیرینی سخن . و زینت و عطر و پیرایه زر و سیم و لباس نیکو دوست داشتن . } (کتاب التفهیم بیرونی صفحه 385)

همچنین : 👇

{ دلالت کوکب زهره بر پیشه ها : 👇

کارهای پاکیزه و شگفت و 👈 دوستی بازارها و تجارت اندر آن 👉 و پیمودن به ترازو و ارش و پیمانه . و صورتها و رنگ ها و زرگری و درزی . و عطاری و فروختن مروارید و پیرایه زر و سیم و ماهی و جامه سپید و سبز . و کردن تاجها و افسرها و 👈اوستادی بسرود و لحنها و طنبور و بربط زدن و لعبها و قمار 👉 }

 ( التفهیم صفحه 391)

می دانیم که روز جمعه منسوب به کوکب زهره است و داستانی که در سوره  جمعه بدان اشاره می شود ، یعنی ترک نماز جمعه توسط عده ای از مسلمین و رفتن به سراغ کاروان تجارت با شنیدن صدای طبل و آلات موسیقی و  بازاری که در ادامه  برپا شد  . در روز جمعه یعنی روز منسوب به کوکب  زهره اتفاق افتاد . و همانگونه که ملاحظه نمودید توجه و علاقه به موسیقی و سرود و رقص و  لهو و لعب و دوست داشتن بازارها همه از خصوصیات کوکب زهره است .
بنابراین بین سوره جمعه و کوکب زهره ارتباط معناداری وجود دارد .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #زهره #جمعه #التفهیم
@soltannasir
🏴🏴🏴🏴🏴

@soltannasir

       { پاسخ به سوالات 61}

      { مسبحات و چاکراها 58}

ادامه ...👇


اما در ادامه  به سراغ سوره مبارکه جمعه می رویم . حق تعالی در آیات 5 الی 8 سوره مبارکه جمعه به نکوهش قوم یهود می پردازد و از آنان می خواهد اگر خویش را دوستدار خداوند می دانند تقاضای مرگ نمایند !

{ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾

مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى ‏كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى ‏نمايد (۵)

قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا👈 الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶﴾

بگو اى كسانى كه يهودى شده‏ ايد اگر پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر پس اگر راست مى‏ گوييد درخواست مرگ كنيد (۶)

وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾

و[لى] هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست ‏خويش كرده‏ اند آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست (۷)

قُلْ إِن 👈 الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۸﴾

بگو آن مرگى كه از آن مى‏ گريزيد قطعا به سر وقت‏ شما مى ‏آيد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه [در روى زمين] میکرديد آگاهتان خواهد كرد (۸) } ( سوره مبارکه جمعه آیات 5 الی 8)

نکته 1 : می دانیم که برج ثور و میزان ، در نجوم احکامی منسوب به کوکب زهره می باشند .
همچنین پیشتر گفته شد که در قیامت برای رسیدگی به اعمال بندگان ، الله تبارک  تعالی میزان ها (ترازوها  ) را  برپا می نماید  .
و گفته شد در ساختمان بدن کلیه ها به مثابه میزانی می باشند که خون وارد آن می شود و پس از تصفیه مواد زائد از این اندام خارج می شود .
بنابراین بین ترازو( میزان ) و قیامت ارتباط معناداری وجود دارد . 
بنا به احتمال قوی برج میزان محل رسیدگی به اعمال بندگان پس از 👈 مرگ است . و قیامت (یوم الحشر ) و رسیدگی به اعمال خلایق در  برج میزان انجام می شود .
بنابراین سوره جمعه منسوب به کوکب زهره و برج میزان  است . ( ارتباط آیات اولیه این سوره با اسطوره ایزد آناهیتا و چاکرای دوم را به یاد بیاورید )
بنابراین در آیات مربوطه حق تعالی از یهود می خواهد که اگر راست می گویید طلب مرگ نمایید . و در ادامه می فرماید و یهود هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده اند (اعمال خویش) طلب مرگ نمی نمایند .
اما چرا ? زیرا می دانند که پس از مرگ جملگی اعمال آنان مورد رسیدگی میزان های حق تعالی  قرار خواهد گرفت . در ادامه حق تبارک تعالی می فرماید که آن مرگی که از آن می گریزید شما را در خواهد یافت و به سوی وی (حق تعالی) باز گردانیده خواهید شد .

نکته 2: همچنین پیشتر گفته شد که برج عقرب و آبان ماه  از بروج آبی و ثابت است و  محل نشستن ایزد آناهیتا از ایزدان آب و باروری می باشد . (محل نشستن با بیت کوکب اشتباه نشود😊 )
می دانیم که عقرب در نجوم احکامی خانه مرگ است . و در این آیات (سوره جمعه) نیز سخن از مرگ شده است !

نکته 3: در آیه 8 سوره مبارکه جمعه( چاکرای دوم ) نیز بار دیگر به اسم عالم الغیب و الشهادة حق تبارک تعالی اشاره شده است .
و در سوره حشر (چاکرای قلب ) و تغابن (آجنا) نیز اشاره به این اسم شده است .
و این ارتباط معنا دار این سه چاکرا با یکدیگر را نشان می دهد .
مثال : چون چشم  منظره یا تصویری شهوت انگیز را مشاهده نماید قلب ( البته  قلب متحد شده با نفس نه قلب انسان کامل که مرکز تجلی انوار جمال و جلال الهی است  ) طلب آن شهوت نماید و آلت جنسی نیز نسبت به این خواست شهوت آمیز واکنش نشان می دهد .
در  کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحه 94 به نقل از بندهش آمده است : 👇

{...اناهید آب سرشت است زیرا دشمنش سدویس ( دبران ) نیز آب سرشت است .اگر سدویس (دبران چشم ثور ) در اوج باشد اناهید در حضیض است لذا نمی تواند گناه کند .  ...}
با توجه به این نکته نجومی و با توجه به دروس می توانیم دریابیم که شهوت جنسی زیاد  یکی از موانع مهم در راه مشاهده عالم غیب است .



ادامه دارد ..

#مسبحات #چاکرا #یهود #میزان #زهره #عقرب
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 60}

    { مسبحات و چاکراها 57}

ادامه ...👇

اما نظر فقیر در این باره کمی متفاوت است و می توان آیه را به گونه ای دیگر تأویل نمود .
ابتدا به سراغ معنای لغوی کلمات صلب و ترائب می رویم : 👇

مفسرین و علمای لغت  «صلب» را به معنای «سخت و انعطاف ناپذير» معنا  کرده‌اند و مصداق آن را استخوان های تيره پشت از پس گردن تا آخر ران ها می دانند . و مصداق آن را همه ستون فقرات تا آخرين قسمت ستون مهره‌ها نیز  می دانند ؛ ولي در مورد مفهوم و مصداق واژه «ترائب» اختلاف است؛ ‌گروهي به فراخور همانندي ريشه «ترائب» و «تراب = خاک»، ترائب را به معناي خواری و خضوع گرفته ، بر اين اساس آن را استخوان نرم يا عضلات بين ران ها که از پايين‌ترين اعضا و در مقايسه با ستون فقرات نرم‌تر است مي دانند.  برخي ديگر «ترائب» را جمع «تريبه» و به معنای👈 برابری سر دو استخوان در سينه و جاهای ديگر بدن مي دانند.  و به همين دليل آن را شامل همه اعضای قرينه و دوتایی بدن انسان،‌ مانند استخوان های دو طرف قفسه سينه، دست ها و چشم ها و... دانسته‌اند.
عده ای دیگر نیز ترائب را به معنای اصطلاحی سینه و صدر در نظر گرفته اند   زیرا در ادبیات  عرب این لغت بیشتر برای سینه و صدر به کار می رود .

با توجه به آنچه که پیشتر گفته شد اگر  معنی سوم را برای کلمه ترائب بپذیریم . تفسیری که از نتیجه این ترجمه بدست می آید . 👈 علی الظاهر 👉 با یافته های امروز علم بشری چندان تطابق ندارد .
اما اگر به معنای اول و دوم کلمه ترائب توجه نماییم . 
ترائب به معنای دو عضو یکسان در بدن انسان می باشد . نظیر دو 👈سینه و دو👈 ران و دو 👈چشم و دو 👈دست  می باشد .
اگر به همین مفهوم ساده توجه نماییم با نگاه به بدن انسان در می یابیم که ساختار بیضه ها نیز در بدن انسان جفت می باشد .
و اگر به معنای اولی برای واژه ترائب یعنی نرمی توجه نماییم. 
 بیضه ها نیز دارای ساختاری نرم می باشند .
اگر بپذیریم که منظور از ترائب در این آیه بیضه ها می باشد .  آیه اشاره به نقطه ای بین استخوان دنبالچه و بیضه ها دارد.
شاید بتوان این نقطه را همان نقطه گره  برهما در دانش تانترای هندی و یا نقطه جی (ارگاسم ) در طب مدرن دانست .

در کتاب کندالینی یوگا اینچنین آمده است : 👇

{ موقعیت چاکرای مولادهارا : 👈موقعیت فیزیکی این چاکرا در مردان و زنان فرق می کند . در مردان در ناحیه عجان ، بین بیضه ها و سوراخ مقعد ، و تقریبا 2/5 سانتی متر در درون بدن است ، اما در زنان در ناحیه گردن رحم است . در این منطقه شبکه عصبی پیچیده ای وجود دارد که انتقال دهنده انرژی و احساسات به تمام سطوح بدن است و اتصال آن بیضه ها سریع و فوری است.
در این مکان و در جسم فیریکی غده بسیار کوچکی است همانند سایر غدد بدن که رشد نکرده و در زبان سانسکریت 👈« گره براهما » نامیده می شود و در تمرینات یوگا می تواند لمس گردد .
این گره در اغلب افراد دست نخورده و خفته است . بدین مناسبت انرژی در این ناحیه مسدود می باشد ،اما زمانی که با تحریک این گره بیدار شود ، نیروی شاکتی هم بیدار می شود و موجب می گردد که انسان به نوعی از آگاهی الهی دست یابد .
با بیداری این مرکز ، انسان از چنگال غرایز حیوانی رهایی می یابد و براهما گرانتی آزاد می شود .
در نتیجه حیات ، مفهوم دیگری پیدا می کند . کندالینی شاکتی نیرویی است مقدس لذا چون با رهایی از آگاهی از این مرکز تجلی می یابند ، بعضی آن را به علت ناآگاهی از دستگاه و سیستم جنسی ، به جای مولادهارا در مانی پورا (چاکرای خورشیدی ) معرفی می نمایند . اما علی رغم این اظهار نظرها ، تحقیقات علمی هم به این نتیجه رسیده است که غده کوچک مولادهارا دارای انرژی بی نهایت است و در تجارب روحی و روانی اثر به سزایی دارد و به این علت که در مرکز سکس واقع شده است نمی تواند یک مرکز ناخالص یا نامطلوب بشمار آید.  } (کتاب کندالینی یوگا ترجمه موسوی نسب صفحات 194 و 195)

نکته 1: باید توجه داشت که حق تبارک تعالی در آیات قرآن مجید و عزیز از اندام های جنسی به شکل مستقیم یاد ننموده این مسئله احتمال آنکه منظور از ترائب بیضه ها باشد را تقویت مینماید .

نکته 2 : اگر نقطه مورد نظر ، نقطه جی باشد. محل آن بر اساس یافته های طب جدید در غده پروستات قرار دارد . و منی نیز پس از تولید در بیضه ها از این محل عبور می نماید .
 
نکته 3: بر اساس یافته های دانشمندان ساز و کار نقطه جی در ارضای جنسی ،  نقش مهمی در باروری دارد . یعنی اگر  عمل آن ناقص باشد . قدرت باروری منی کاهش می یابد . و اگر کامل و درست انجام شود  قدرت باروری نیز افزایش می یابد .

نکته 4: نقطه مورد نظر دربین برج عقرب و قوس. ، قرار دارد .
بنابراین می توان گفت که  کوکب های مریخ و زهره و مشتری در تشکیل نطفه نقش تعیین کننده ای دارند .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ترائب #صلب
@soltannasir
▪️



         { پاسخ به سوالات 57}

      { مسبحات و چاکراها 54 }

ادامه ...👇

با وجود آنکه نام الهه نی نی به الهه اینانا شباهت دارد . اما با این وجود به نظر می رسد که این دو الهه یکی نیستند . و الهه «نی نی »یا «نانا » همان الهه ی نانایای سومری و بابلی می باشد . که سابقا  الهه ای جدای از اینانا بوده و وی نیز  خدای جذابیت جنسی و جنگ بوده و  برای خویش پرستشگاه هایی داشته اما با گذشت زمان آیین وی با آیین پرستش اینانا تلفیق شده و  به عبارت دیگر در آیین پرستش اینانا حل گشته است  .

در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان صفحه 222 در باب  نانایا اینگونه آمده : 👇

{ الهه «نانایا » که ظاهرا در برخی از جنبه های جنسی «اینانا Inana» شریک بوده ، همراه با دخترش «کنی سوره» (اوسور _امسه _Usur_amassa اکدی ) و اینانای اوروک Uruk ,  در طول دوره بابلی کهن ، به شکل الهه های سه گانه در اوروک و بعدها در کیش Kis , پرستیده می شدند . بعدها نام «نانایا» در نوشته های مذهبی استفاده می شد ، تا مفهومی کمی بیش از جنبه دیگز اینانای ایشتر Istar دیگر داشته باشد . }

نکته : در بعضی سایت ها نانایا را خدای جذابیت جنسی بابلی و مرتبط با کوکب زحل دانسته اند . که اشتباه است . الهه نانایا با کوکب ماه و  یا کوکب زهره و یا هر دوکوکب(ماه و زهره ) مرتبط است .

نکته 2:  ظاهرا علی رغم آنکه کیش الهه نانایا در کشور سومر و بابل در کیش الهه اینانا حل شده ، اما با اینحال این الهه در منطقه غربی فلات ایران همچنان با نام اصلی خویش مورد پرستش قرار می گرفته است . و متاسفانه باستان شناسان ومورخین ما هر جا که با نام نانایا مواجه شده اند . آن را به اینانا و ایشتر ترجمه نموده اند .

اما هدف فقیر آن بود که برای جنگجو بودن ایزدان زهره نظیر اینانا و ایشتار  مثالی ذکر نمایم که علی الظاهر مثال مناسبی را انتخاب ننمودم . اما با اینحال  اصل مطلب یعنی جنگجو بودن ایزدان زهره درست است .

در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان ونمادهای بین النهرین باستان در باره الهه اینانا آمده : 👇

{ { اینانا(ایشتر) : 👈 مهمترین رب النوع مونث بین النهرین باستان در تمام ادوار ،الهه اینانا یا ایشتر بوده .نام سومری او ، یعنی اینانا ، احتمالا از نین _انه  Nin _anna  نیز هویدا می شود . نشان نام اینانا (ستون سرخم ring post ) در قدیمی ترین متون مکتوب ، یافت می شود . ایشتر (استر Estar) که نام اکدی اوست ، به نام رب النوع (مذکر ) عربی در جنوب ، یعنی «اثتر Athar» و نام الهه سومری ، یعنی استرته Astarte (بر طبق کتاب مقدس ، عشتروت Ashtoreth ) که بی شک با او مرتبط بوده ، وابسته است .
روایت اصلی مربوط به اینانا ، او را دختر «ان » An و بشدت وابسته به شهر سومری اوروک Uruk معرفی کرده است .
بنا به روایت دیگری او دختر نانا Nana ( سین Sin) ، خدای ماه و خواهر اوتو Utu (شمش Samas)، خدای خورشید بوده است .
او در روایات متعددی دختر انلیل Enlil یا حتی انکی Enki نیز محسوب شده است . خواهر اینانا ارشکیگل Ereskigal ، ملکه جهان زیرین UnderWoorld و وزیرش الهه نین شوبور Ninsubur  می باشد .
این حقیقت که اینانا در هیچ روایتی یک همسر مذکر دائمی نداشته ، با نقش وی به عنوان الهه عشق جنسی ، بخوبی جور در می آید .حتی دوموزی Dumuzi  که اغلب عاشق وی معرفی شده ، دارای روابطی بسیار مبهم با او بوده و او عاقبت مسئول مرگش نیز می شود .
هیچ فرزندی به وی نسبت داده نشده است (بجز یک استثنای محتمل ، یعنی شارا Sara)
این احتمال وجود دارد که شماری از الهگانی که در اصل 👈محلی و مستقل بوده اند ، با شخص الهه باستانی ، یعنی اینانا / ایشتر ، تلفیق شده باشند .
مهمترین آنها به طور حتم اینانای اوروک بود که در آنجا زیارتگاه اصلی ا_انه E_ana («منزلگاه آسمان » ) قرار داشت . اما سایر اشکال محلی الهه متمایز بوده و به گونه مجزایی پرستش می شدند : اینانای زبله Zabala (در شمال بابل ) ، اینانای اگده Agade (بویژه مورد احترام پادشاهان سلسله «اگده » بود ) ، اینانای کیش Kis  و در آشور ، ایشتر نینوا و ایشتر اربعیل Arba il . (شهر اربیل کردستان عراق )
اینانا با الهه 👈 «نانایا » Nanaya نیز که با او در اوروک و کیش پرستش می شد ، معاشرت صمیمانه ای داشت .  }


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #اینانا #نانایا #ایشتار #زهره
@soltannasir
◾️◾️◾️◾️◾️



         { پاسخ به سوالات 52 }

         { مسبحات و چاکراها 49 }

 { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 10}

ادامه ...👇

1: صورت فلکی دلو : 👇

{ صورت فلکی دلو یازدهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است و آفتاب در بهمن ماه به آن می رسد . برج دلو میان دو برج جدی و حوت واقع است و منجمان آن را به صورت مردی بر پای ایستاده تصور کرده اند که هر دو دست خود را باز کرده است و در یک دست کوزه ای دارد و آن را نگونسار نگه داشته است و آبش ریخته و تا زیر پاهای او امتداد یافته است . اختر شماران قدیم برای این صورت فلکی چهل و دو کوکب در نفس صورت و سه کوکب در خارج صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 207)

عالمان علم نجوم احکامی دو ساق را در بدن منسوب به برج دلو می نمایند .
با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی دلو به استخوان های ساق شباهت نسبی دارد .
اگر به تصویر این صورت فلکی دقت شود .
بدن مردی که ایستاده است تاحدی  شبیه به 👈 استخوان درشت نی می باشد .
و کوزه و آب ریخته شده از آن  به👈 استخوان نازک نی شباهت دارد .
و آب ریخته شده ای که  در زیر پای مرد صاحب دلو جاری شده به استخوان👈 تالوس شباهت دارد . که بین استخوان درشت نی و پاشنه قرار دارد .

12: صورت فلکی حوت : 👇

{ صورت فلکی حوت دوازدهمین صورت از صورتهای منطقة البروج یا برج های استوایی است و آفتاب در اسفندماه به آن برج در می آید . صورتهای فلکی حوت میان دو صورت فلکی دلو و حمل واقع است و آن را به شکل دو ماهی تصور کرده اند که دم آنها با رشته ای بلند از ستارگان به هم پیوسته اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 213)

ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم دو پاشنه را به برج حوت منسوب می نماید . و ابونصر حسن بن علی قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 می نویسد : 👇

{ الحوت : وی را هر دو پای و اطرافش و عصبهایش [می باشد] . }

هر دو  نظر خالی از اشکال نیست .
با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن با نگاه به ساختار  پاها  آن را شبیه به ماهی می یابیم .
اگر به شکل استخوان های پا نگاه نمایید استخوان 👈پاشنه پا شبیه به 👈سر ماهی و استخوان های 👈انگشتان پا شبیه به 👈دم ماهی می ماند .


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #دلو #حوت
@soltannasir
🌛🌛🌛🌛🌛



        {پاسخ به سوالات 51 }

       { مسبحات و چاکراها 48 }

  { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 9}

ادامه ...👇

{ ... مردگان را زندگی ببخشد . هنگامی که عقرب ، شکارچی را نیش زد ، آسکلپیوس خواست تا او را از مرگ حتمی برهاند ، که این امر به هر حال موجب خشم و غضب ایزد جهان زیر زمین ، هادس گردید . به علت استفاده از مراقبت های اسکلپیوس انسان ها نامیرا شدند و زئوس از ترس گسترش این موضوع ایزد طب را با آذرخش کشت و برای احترام به اعمال نیکوی این ایزد ، او را در بهشت جای داد .
و در انتها ، اسطوره ای که منحصرا به👈 مار مرتبط است می گوید که آپولون برای به دست گرفتن هدایت و کنترل معبد اراکل در دلفی با 👈مار پیتون کشتی گرفت .
پیتون در اساطیر یونانی 👈 مار بزرگی است که پسر گایا _زمین_ بود ، گویا زایش او پس از سیل و طغیان عظیم اولیه در اثر آمیختن گل و لای و لجن اتفاق افتاد . این هیولا در نزدیکی دلفی در یک غار در کوه پاراناس زندگی می کرد و نگهبان معبد دلفی بود . آپولون او را با خشونت به قتل رساند و ادعا کرد که اراکل برای اوست ، پس از این داستان ، آپولون خود را هاتف خواند . زئوس هم جسد مار نگهبان را در آسمان نهاد } ( کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحات 79و 80 )

 با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن ،  صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد .
اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم .
نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد . و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب رأس الحوا در سر مار افسای می باشد .
و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد .
و مار نیز به مثابه قوس لگن می باشد .

البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها چندان قوی نیست .
 علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد . این است که در جایگاه برج قوس نشسته است .

در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد .
در توضیحات صورت فلکی مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای ) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند .
بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و  مار افسای تطابقی نداشته باشد !!!
فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات  بسیار به👈 مار شباهت دارد .
همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود .

نکته 1 : صورت فلکی شجاع نیز شبیه به  مار می باشد و ممکن است . شکل مار مانند ستون فقرات ، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد .

نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد !!


10: صورت فلکی جدی : 👇

{ صورت فلکی جدی دهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است . این برج بین دو صورت فلکی قوس و دلو واقع شده است و آفتاب در دی ماه به آن می رسد . منجمان قدیم بیست و هشت کوکب در نفس صورت جدی رصد کرده اند و در خارج از صورت ستاره ای مرصود نیست } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 201)

نکته 3 : صورت فلکی برج جدی به صورت بزغاله ای است که دمی به شکلی ماهی دارد .

گفته شد که منجمین احکامی زانو را منسوب به برج جدی می نمایند ! و ران را به برج قوس !
در باب صورت فلکی برج قوس(نیماسب) و شباهتش به استخوان لگن سخن گفتیم .
علی القاعده باید صورت فلکی برج جدی از منطقه پایین لگن شروع شود .
با نگاه به صورت فلکی جدی در می یابیم که شکل این صورت فلکی به 👈 استخوان ران شباهت دارد .
👈دم ماهی شکل جدی که با یک 👈پیچ خوردن انتهایی ترین  بخش این صورت فلکی نمی باشد  به 👈 بخش👈 تروکانتر بزرگ استخوان ران  شباهت دارد .
و بخش 👈پیچ خورده دم جدی به 👈 سر استخوان ران  شباهت دارد .
و سر و پاهای جلویی جدی به 👈کندیل داخلی و 👈خارجی استخوان ران شباهت دارد . و فاصله بین پاها تا سر به👈 شیار بین کندیلی شباهت دارد .


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #مار #مار_افسای #شجاع #جدی
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑



       { پاسخ به سوالات 50}

     { مسبحات و چاکراها 47}

   { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 8}

ادامه ...👇

نکته : ماجرای شکار میترا با تیرو کمان می تواند نشانه ای از گذر خورشید از صورت فلکی قوس نیز باشد .

حال به تطبیق شکلی صورت فلکی قوس با اندام های بدن می پردازیم : 👇

  با نگاه به اندام های بدن ، در نگاه اول شکل👈 لگن  بیش از همه شبیه به ساختار قوس ( کمان ) می باشد .
البته این شباهت نسبی است . اگر صورت فلکی قوس را  آنگونه که دانشمندان نجوم جدید رسم می نمایند و تنها کواکب روشن این صورت فلکی را به یکدیگر متصل می نمایند . تصویری که به وجود می آید بی شباهت به ساختار قوسی شکل لگن نیست ! ( در ادامه درتصاویر این تطابق را ملاحظه خواهید نمود )
اما اگر صورت فلکی قوس را به شکل قدما (نیماسب یا قنطورس ) رسم نماییم . در نگاه اول این صورت فلکی شباهت به ساختار لگن ندارد .

اما با اینحال اگر به استخوان لگن از زاویه خارجی نگاه نماییم . شکل این استخوان تا حدودی به شکل نیماسب با کمان می باشد .

استخوان نشیمنگاهی با حفره حقه  در استخوان لگن سوراخ سدادی را تشکیل می دهد که این سوراخ سدادی بسیار به کمان شباهت دارد .
اگر در تصویر استخوان لگن به محلی که با نام برجستگی عانه مشخص شده دقت نمایید . شبیه به پای نیماسب می باشد که بالا آمده و کنار کمان است .
و قسمت برجستگی استخوان نشمینگاهی در سمت مقابل به سر نیماسب تا حدی شباهت دارد .
( در ادامه در تصاویر این تطابق را مشاهده می نمایید )

نکته : فقیر از بین این دو تطابق ، تطبیق دومی را بیشتر می پسندم .

اما بعد : 👈 پیشتر در بحث مربوط به  صورت فلکی جبار گفته شد که صورت فلکی مار افسای یا حوا نیز سابقا در برج قوس بوده و هم اکنون نیز در آذر ماه  رویت می شود .
اما توضیح صورت فلکی مارافسای یا حوا : 👇

{ صورت فلکی حوا و حیه سیزدهمین و چهاردهمین صورت از صورتهای فلکی شمالی است که آن را مار و مار افسای نیز گفته اند . منجمان آن را به صورت مردی تصور کرده اند که با دو دست ماری را گرفته و سر مار بالاتر از مار افسای واقع شده است .
اختر شماران برای مار افسای بیست و چهار کوکب در نفس صورت و پنج کوکب در خارج صورت و برای مار هجده ستاره در نفس صورت رصد کرده اند .
سر حیه به سوی اکلیل شمالی مایل شده است و الجاثی علی رکبتیه نزدیک ترین صورت فلکی به حواست و در👈 غرب آن در منطقه البروج صورت فلکی عقرب واقع است و عقاب نزدیک ترین صورت فلکی به دم مار است .
کوکب سر حوا که به نام راعی (شبان ) خوانده می شود با دو کوکب نسر طایر و نسر واقع مثلثی نزدیک به مثلث متساوی الساقین را به وجود می آورند .
کوکب راعی را کوکب👈 رأس الحوا نیز می خوانند و آن را بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . ستاره ای را که بر پیچ خوردگی گردن حیه است «عنق الحیه » خوانند و بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . عرب ستارگانی را که از نزدیک بن گردن حیه آغاز می شود و بر دست چپ و عضد و مرفق و هر دو منکب صورت فلکی الجاثی علی رکبتیه می گذرد و تا دو ستاره روشن جنوبی صورت شلیاق می رسد نسق شامی گویند و پنج ستاره موجود در پیچیدگی گردن مار و دو ستاره دست حوا که مار را گرفته و ستاره کناری آن از حیه و دو ستاره دو زانوی حوا و چهار ستاره مجتمع در پای راست مارافسای را نسق یمانی گویند و آن قسمت از آسمان را که میان نسق شامی و نسق یمانی جای دارد روضه یا مرغزار می گویند .   } (کتاب نجوم قدیم و  بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 96)

همچنین در کتاب «اساطیر یونانی و صور فلکی»  در صفحات 79 و 80 در باب صورت فلکی  مار افسای و مار آمده است  : 👇

{ یونانیان باستان مارافسای را ایزد باهر طب و سلامتی می دانستند که ماری در دست داشت و حتی تا به امروز هم مار و مارافسای در کنار یکدیگر سمبل علم پزشکی باقی مانده اند .
در میان نقوش آسمانی ، مار از این رو که به دو بخش کاملا مجزا تقسیم می شود منحصر به فرد است . سر مار در سمت غرب و دم مار در شرق قرار گرفته ، در میان این دو قسمت جداگانه صورت فلکی مار ،صورت فلکی مارافسای قرار دارد .
«سرپرنس» ماری است که مار افسای ، رام کننده مارها آن را به چنگ آورده است . او که ابتدا قصد کشتن مار را داشت ، بعدها شدیدا به او وابسته شد . در واقع دو صورت فلکی مار و مارگیر در شکل یک صورت فلکی ، یعنی مار _ مارگیر به حساب می آیند . بنا به افسانه ها 👈 اسکلپیوس ایزد طب ، راز بزرگ 👈حیات و بقا را از یک👈 مار آموخت که به وسیله شاخ و برگ و بوته ها شفا می داد ، پیش از این ها اسکلپیوس قصد کشتن مار را داشت .  البته در برخی نسخ آمده که شارون دانشمند اسب پیکر به اسکلپیوس رازهای علم پزشکی را آموخته بود . اسکلپیوس یا اسکولاپ _نام امروزی آن _ حتی قادر بود مردگان را زندگی ببخشد .   }


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قوس #کمان #مار_افسای 
@soltannasir
🏹🏹🏹🏹🏹



       { پاسخ به سوالات 49 }

    {مسبحات و چاکراها 46 }

   { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 7}

ادامه ...👇

همانگونه که پیشتر گفته شد در کتاب  التفهیم آمده برج عقرب دلالت بر 👈عورتها👉 دارد .

با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی عقرب همانگونه که منجمین احکامی گفته اند تا حدی به عورتهای مذکر و مونث شبیه است .

الف : اگر به ساختمان عورت مردانه دقت شود . ساختار بیضه ها تا حدی شبیه به دستان عقرب و آلت مردانه تا حدی شبیه به بدن عقرب می باشد .

ب : اگر به ساختمان عورت زنانه دقت شود . تخمدان ها شبیه به دستان عقرب . و رحم شبیه به  سر و نیم تنه جلویی عقرب . و واژن شبیه  بدن و دم عقرب می باشد .

9: صورت فلکی قوس : 👇

{ صورت فلکی قوس نهمین صورت از صورتهای فلکی دوازده گانه منطقة البروج یا صورت استوایی است . برج قوس میان دو صورت فلکی عقرب و جدی واقع است و آفتاب در آذرماه به این برج می رسد . این برج نیمی از پیکر اسبی که در قسمت سر شبیه آدمی است با گیسوان فروهشته و تیری در کمان گذاشته و آماده رها کردن است . برج قوس با نامهای رامی و 👈کمان و حتی نیم اسب نیز شناخته می شود . اختر شماران در این صورت سی و یک کوکب در نفس صورت رصد کرده اند و👈 خارج از صورت کوکبی مرصود نیست . } ( نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه  196)


منجمین احکامی ران ها را به برج قوس و زانوان را به برج جدی که صورت فلکی بعدی است منسوب می نمایند .

اما نگاه به این صورت فلکی نشان می دهد شکلی که در اساطیر یونانی برای این صورت فلکی (قوس ) رسم شده است شباهتی به ران ها ندارد .
و به سایر اندام های حیطه عورت و ران ها نیز شباهت چندانی  ندارد .
نتیجه می گیریم که شاید شکلی که یونانیان  برای این  صورت فلکی رسم نموده اند درست نباشد .
بنابراین به جستجو شکل این صورت فلکی در اساطیر سایر ملل می پردازیم .

 در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی در باب این صورت فلکی اینگونه آمده است : 👇

 { این صورت آسمانی از ابتدایی ترین نقوش شناخته شده برای بشر است . در اساطیر سومری و پس آن سمبلی از ایزد جنگ با تیر و کمان بوده است .
صورت فلکی قوس منظره عظیمی از کمانداری با بالاتنه انسان و پایین تنه اسب است که کمانی در دست دارد .
در حالی که اسطوره شناسان یونانی این حیوان افسانه ای عظیم را در این شمایل می شناختند ، تمدن های جدید تر مثل👈 بابلیان (بابل  تمدنی کهن تر و یا قدمت همسان با یونان  دارد )  آن را ایزدی با 👈دو بال و 👈سر شیر فرض می کردند .
در افسانه های یونانی ، اغلب اوقات او را در جایگاه شارون یعنی عاقل ترین «قنطورس» (نام موجود اسب انسان )  می شناختند .
به باور آن ها او کمانش را به طرف 👈عقرب هدف گیری کرده است . البته این تفکر افسانه ای به دوره سومریان باز می گردد .
با وجود این توصیف ، آن چیزی که بیشترین مقبولیت را دارد ، تعیین هویت شارون با صورت فلکی نیمه انسان و نیمه اسب است .
شارون محترم ترین معلم و آموزگار برای ایزدان بزرگی چون خدای طب و قهرمانان و فاتحان یونانی از جمله تسیوس ، آشیل ، جیسون و هرکول بود .
البته شایان ذکر است که برخی دیگر ، این صورت فلکی را مانند یک 👈قوری عظیم می پنداشتند که بر 👈دم عقرب آب جوش می ریزد و راه شیری همچون بخاری از لوله قوری خارج می گردد . }
(کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 43)

علاوه بر اساطیر نامبرده شده در اسطوره آیین مهر پرستی نیز میترا ( ایزد خورشید ) در نقش شکارچی 👈سوار بر👈 اسب  با 👈 کمان دیده می شود  : 👇

{ میترای شکارچی : 👈 شهر دورل _اوروپوس (Dura _Europos ) در کنار فرات ، بین سال های 165 و 256 میلادی ، مرز پایدار روم در برابر پارت ها بود . این شهر با اعزام دو گروه لژیون و نیروی کمکی ، و پیش از همه ، تیراندازان سوری ، تسخیر شده بود . در کاوش های یک مهرکده ، نقاشی هایی به نسبت سالم یافت شد . در دو نقاشی ، ایزد میترا در جامه ی ایرانی و به صورت👈 سواری تیرانداز
تصویر شده است که در حال تیراندازی به جانورانی است که از برابرش می گریزند . تیرهای رها شده ایزد ، بی آنکه خطا بروند ، بر پشت شکارها نشسته اند . ...} ( کتاب میترا آیبن و تاریخ صفحه 13)
همچنین : 👇

{ جنگ افزار ویژه ایرانی کمان بود و در آیین راز ورزی میترا نیز به مقام پارسی (مقام پنجم آیین میترا )  تعلق داشت . شکار در نوع بزرگ خود در ابتدا با کمان امکان پذیر شده است .  } (کتاب میترا آیین و تاریخ صفحه 130 و 131)

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #عقرب #قوس
@soltannasir
🏹🏹🏹🏹🏹



        { پاسخ به سوالات 48}

      { مسبحات و چاکراها 45}

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 6}

ادامه ...👇

7: صورت فلکی میزان : 👇

{ صورت فلکی میزان هفتمین صورت از صورتهای دوازده گانه منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است که آفتاب در مهرماه به آن برج می رسد . این صورت میان صورت فلکی سنبله و عقرب قرار دارد و به شکل ترازو تصور شده است . منجمان قدیم برای این صورت فلکی هفده کوکب رصد کرده اند که هشت کوکب از آن در نفس صورت و نه کوکب دیگر خارج صورت قرار دارند . }
(کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 185)

با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن برای صورت فلکی برج میزان می توان دو انطباق را در نظر گرفت :👇

الف : کلیه ها : ساختار و عملکرد کلیه ها در بدن انسان شباهت بسیاری به ترازو دارد . اگر به شکل کلیه ها در  پهلوها  نگاه نمایید . شباهت این عضو را به ترازو درخواهید یافت .
کلیه ها در این تطابق دو کفه ترازو می باشند . و رگ های خونی (سیاه رگ کلیوی و سرخ رگ کلیوی )  که وارد کلیه ها می شوند به مثابه دو بازویی است که کفه های ترازو به آن متصل می باشند .
اما به غیر از شکل ،👈 عملکرد کلیه ها نیز به ترازو شباهت دارد .
خون در مسیر خویش به کلیه ها وارد می شود و مواد زائد آن توسط کلیه ها به شکل ادرار دفع می شود .

الله تبارک تعالی در آیه 47 سوره مبارکه انبیا می فرماید : 👇

{ وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ (47)

و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى ‏نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم (47) }

آری همانگونه که در عالم کبیر اعمال خلایق در روز قیامت  توسط ترازو های عدالت حق تعالی  سنجیده می شود .
در جسم انسان نیز که نسخه ای از عالم کبیر است . کلیه ها به مثابه میزانی (ترازویی) می باشند که خون در مسیر خویش از محل این ترازو می گذرد و وارد آن می شوند و مواد زائدش جدا و به شکل ادرار دفن می شود .

نکته 1: پیشتر گفته شد که قلب انسان محلی است که خون در آن حشر (جمع و اخراج ) می شود .
حال خون پس از حشر (جمع ) شدن در قلب و سپس حشر دوم (اخراج)  در مسیر عبور خویش از کلیه ها (میزان ) می گذرد .
رگ خونی آئورت که به کلیه وارد می شود را می توان  به مثابه پل صراط دانست و کلیه ها را به مثابه میزان (ترازوی) اعمال  .

نکته 2 : عزیزان به شباهت های ساختار بدن (عالم صغیر ) با عالم کبیر دقت نمایید . متأسفانه عده ای از روشنفکران معاصر ما در سخنان خویش این آیه و آیاتی نظیر آن را که در  قرآن مجید و عزیز آمده ، رویای پیامبر می دانند و قائل به این می باشند که پیامبر در رویای خویش ترازو مشاهده نموده است ولی ترازوی اعمال در عالم واقع هرگز  وجود نخواهد داشت .
این اساتید غرب زده و به اصطلاح روشنفکر کافی است که به ساختار جسم انسان نگاه نمایند که چگونه اندام های مختلف بدن نموداری از توصیفات قرآن در باب عالم کبیر و ملکوت عالم می باشد . 

ب : کلیه ها و مثانه (دستگاه ادراری )

علاوه بر شباهت کلیه ها به ترازو . کل  دستگاه ادراری یعنی کلیه ها و حالب ها(لوله ای که ادرار را از کلیه به مثانه منتقل می نماید )  و  مثانه را نیز می توان شبیه به ترازو دانست .
اگر شکل صورت فلکی میزان را ترازویی در نظر بگیریم که کفه پایه شکل نیز دارد . آنگاه می توان مثانه را به مثابه کفه پایینی پایه مانند ترازو  و کلیه را دو کفه ترازو و رگ های کلیوی را بازوی ترازو و سرخرگ آئورت و بزرگ سیاهرگ زیرین را تنه ترازو در نظر گرفت .

همچنین می توان ترازو را با دستگاه ادراری اینگونه نیز تطبیق  داد : 👈 اگر ترازو را معکوس در نظر بگیریم . کلیه ها کفه این ترازو می باشند . حالب ها بازوی این ترازو می باشند و مثانه رأس و سر ترازو می باشد . که بازو ها بدان متصل هستند و رگ های خونی ستون این ترازو می باشند .

8: صورت فلکی عقرب : 👇

{ صورت فلکی عقرب هشتمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است و میان دو صورت فلکی میزان و قوس واقع است و آفتاب در ماه آبان به برج عقرب در می آید . اختر شماران قدیم برای صورت فلکی عقرب بیست و یک کوکب در نفس صورت و سه ستاره دیگر خارج از صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 190  )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #میزان #تزازو #کلیه
@soltannasir
🔵🔵🔵🔵🔵



            {پاسخ به سوالات 47}

        { مسبحات و چاکراها 44}

  { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 5}

ادامه ...👇

با شباهت نسبی صورت فلکی شکارچی به بخش هایی از سر انسان می توان دریافت که  احتمالا صورت فلکی جبار پیشتر  در برج سوم جوزا بوده و  پس از آن برج سرطان شروع می شده  .
و صورت فلکی دو پیکر شاید در گذشته به موازات صورت فلکی سرطان و در پایین این صورت فلکی قرار داشته اشت .
توجه :  این تنها یک احتمال است و ممکن است درست نباشد.
 
اما اگر این احتمال درست باشد مشکل ترتیب صور فلکی با اعضای بدن حل می شود .

اما تطبیق نسبی سایر صور فلکی با جسم انسان : 👇

5 صورت فلکی برج اسد : 👇

{ برج اسد پنجمین صورت از صورتهای دوازده گانه منطقة البروج یا صورتهای استوایی است که آفتاب در مسیر خود در دایرة البروج در مرداد ماه به آن در می آید .
اختر شناسان اسد را به شکل شیری تصور کرده اند که سر و دو پای پیشین آن در جانب مغرب و دم آن در سمت مشرق است و میان دو صورت فلکی سرطان و سنبله واقع است .
منجمان قدیم برای صورت فلکی اسد بیست و هفت ستاره در صورت و هشت ستاره در خارج صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 170 به نقل از ترجمه صور الکواکب  )

نکته : پاره ای از منجمین صورت فلکی اسد را به شکل شیری نشسته تصویر می نمایند .
منجمین احکامی این اندام ها را منسوب به برج اسد می دانند : 👇

{ الاسد : وی را معده  و کلیه و دل و عصب و بر (پهلو) و استخوان و پشت . } (المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92)
و اگر در تصویر نسبت بروج به اعضای بدن دقت شود . شیر در پایین قفسه سینه و قسمت بالای شکم نشسته است .
فقیر با این انتساب عالمین نجوم احکامی اختلاف دارم .

اما با توجه به نظریه  شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن می توان دو انتساب برای این صورت فلکی در نظر گرفت : 👇

الف : کبد  و صفرا و معده .
اگر صورت فلکی اسد را شیری نشسته در نظر بگیریم . سر و نیم تنه جلویی این شیر تا حدی شبیه به کبد در بدن می باشد و نیم تنه عقبی این شیر به معده شباهت دارد . و دم این شیر نیز که به سمت بالا است  تا حدودی به لوله مری که وارد معده می شود شباهت دارد .

ب: کبد  و صفرا
صورت فلکی اسد شباهتی نسبی به کبد نیز  دارد . یعنی اگر معده را نیز در نظر نگیریم . صورت فلکی اسد به تنهایی با کبد تطابق شکلی دارد .
اگر به ساختار کبد نگاه بنماییم ، نیمه بزرگ تر  در پهلوی سمت راست بدن به سر و نیم تنه جلویی صورت فلکی اسد و نیمه کوچک تر  به نیم تنه عقبی این صورت فلکی شباهت دارد .

این تطبیق نیز  از نظر شکلی تا حدی منطبق است . می دانیم که برج اسد که منسوب به کوکب شمس است . گرم و خشک(آتشی ) است و صفرا نیز که در پایین کبد  قرار دارد ماده ایی گرم و خشک است . بنابراین کبد و صفرا  با ساختار صورت فلکی اسد ارتباط معنا دار دارد .

6: صورت فلکی سنبله : 👇

{ صورت فلکی سنبله ششمین صورت از صورتهای فلکی دوازده گانه منطقة البروج (یا صورتهای استوایی ) است . این صورت فلکی بین صورت های فلکی اسد و میزان واقع شده است و آفتاب در شهریور ماه به آن می رسد . منجمان قدیم آن را به شکل کنیزک یا زنی تصور کرده اند که سرش در جنوب است و در آن سی و دو ستاره رصد کرده اند که بیست و شش کوکب در نفس صورت و شش کوکب در خارج صورت است .
عبدالرحمن صوفی آن را عذرا نامیده و بعضی منجمان سماک اعزل را که از ستارگان قدر اول این صورت است سنبله گفته اند و در روی کره ها این کوکب را به شکل خوشه کشیده اند و در اساطیر ایرانی نام این صورت فلکی «خوشه » است . } (نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحات 177و 178)

با توجه به نظریه شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن برای صورت فلکی برج سنبله نیز می توان دو انتساب در نظر گرفت

الف : اگر صورت فلکی سنبله (خوشه ) را به مانند ایرانیان باستان تنها یک خوشه گندم در نظر بگیریم نه دختر یا فرشته ای که یک خوشه گندم در دست خویش دارد .
آنگاه شکل روده های بزرگ و کوچک و شیارها ی آن تا حدی شبیه به شکل خوشه گندم می باشد. 

ب: اگر صورت فلکی سنبله (خوشه ) را به مانند یونانیان به شکل یک دختر که خوشه ای گندم در دستان خویش دارد .
در نظر بگیریم آنگاه شکل این صورت فلکی تا حدودی شبیه به دستگاه گوارش شامل بخشی از  لوله مری و معده و روده های کوچک و بزرگ می باشد .

نکته 2 : اگر صورت فلکی اسد تنها کبد را شامل شود . صورت فلکی خوشه شامل مری و معده و روده ها می شود .
اگر صورت فلکی اسد کبد و معده و بخشی از لوله مری را شامل شود . آنگاه صورت فلکی سنبله تنها روده های کوچک و بزرگ را شامل می شود .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #کبد #اسد #صوت_فلکی #سنبله #معده
@soltannasir
☁️☁️☁️☁️☁️



         { پاسخ به سوالات 44 }

        { مسبحات و چاکراها 41}

 { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 2}

ادامه ...👇

3: صورت فلکی برج جوزا :  این صورت فلکی را  «دو قولو» و «توأمین » هم می نامند .

در کتاب صور الکواکب در توضیح این صورت فلکی اینگونه آمده : 👇

{ و آن هژده کوکب است از نقش صورت و هفت کوکب خارج از صورت و صورت دو مردم است که سرهای ایشان و دیگر کواکب ایشان در شمال و مشرق مجره است و پاهای ایشان که از سوی جنوب و مغرب است بر نقش مجره است و این دو صورت بر شکل دو مردمند که دست در گردن. یکدیگر کرده باشند و کواکب هر دو صورت با هم آمیخته است . } (صور الکواکب صفحه 141)

نکته : کلمه «مجره» به معنای 👈{  کهکشان , جاده شیری ،  در علم نجوم  عبارت است از تعداد بسيارى ستاره كه در گوشه اى از آسمان با چشم ديده نمى شوند و مانند يك قطعه سفيد مى باشند . }

 منجمین دو دست را در بدن انسان به این صورت فلکی (دوپیکر )  منسوب می نمایند .
با دقت به شکل این صورت فلکی متوجه این نکته می شویم که این صورت فلکی تا حدی  به دست و بازوی انسان شباهت دارد .
شکل دست های گره کرده و دست های باز دو طرف این صورت فلکی تا حدی به شکل استخوان ترقوه و استخوان کتف  شباهت دارد .
و شکل سر تا پای این دو قولو ها تا حدی شبیه بازوان و دست ها می باشد .
و شکل پاهای جدای از هم هر کدام از این دو قولوهای صورت فلکی دوپیکر  شبیه به استخوان های زند زیرین و زبرین در ساعد می باشد  .

 تفاوت مهم این است که در بدن انسان  ابتدا  کتف و ترقوه قرار دارد . و سپس استخوان بازو و ساعد .
اما در صورت فلکی جوزا ( دو پیکر ) دست ها که شکل ترقوه و کتف را می سازند پایین تر از «سر» قرار دارد که به سر استخوان بازو در محل مفصل شانه شباهت دارد .

4: صورت فلکی سرطان : شکل این صورت فلکی شبیه به خرچنگ است .
منجمین احکامی شش و دو پهلو  و دو پستان را به این برج  منسوب می نمایند .
اما با نگاهی به شکل خرچنگ مانند این برج در می یابیم که دو عضو از بدن به موازات هم به خرچنگ شباهت دارد .

الف : حلقوم (نای و  مری ) و شکل نایژه ها در ریه ها که کم و بیش شبیه یک خرچنگ معکوس است .

ب  : شکل استخوان قفسه سینه نیز  به خرچنگی معکوس  شباهت دارد . استخوان جناغ تنه خرچنگ و دنده ها پاهای خرچنگ و آخرین دنده نزدیک پرده دیافراگم به دستان خرچنگ شباهت دارد .

اما ممکن است سوال پیش بیاید که شما  گردن را (قسمت حلقوم و نای ) را منسوب به برج سرطان نمودید در حالی که دو دست  را به برج جوزا (دو پیکر ) منسوب نمودید .
چگونه برج سرطان قبل از جوزا آمده است ?

در پاسخ باید بگویم هر کسی که با فلسفه پیشینیان آشنایی داشته باشد متوجه این نکته خواهد شد که ترتیب اندام ها به اندازه شکلشان در منسوب نمودن حائز اهمیت نیست. 
اما با اینحال این بدان معنی نیست که ترتیب  مهم نست. 
ممکن است پرسیده شود اگر ترتیب مهم است پس چرا دو پیکر پس از سرطان قرار دارد ?
 پاسخ :  باید بدانیم که برج جوزا پیشتر محل صورت فلکی جبار یا شکارچی بوده است .
در کتاب صور الکواکب عبدالرحمن صوفی در باب صورت فلکی جبار اینگونه  آمده است : 👇

{ کواکب جبار و او را جوزا خوانند : 👈 و آن سی و هشت کوکب است از نقش صورت و آن صورت مردی است در جانب جنوب از راه آفتاب ایستاده و ماننده تر ، چیزی است ، به صورت مردی و او را سری و دو منکوب (شانه و دوش )  و دو پای است و جبار از آن جهت خوانند که بر دو کرسی است و عصایی به دست دارد و شمشیری بر میان .کوکب اول از او آن سحابی است که بر موضع سر است و آن سه کوکب خرد به یکدیگر نزدیک است بر شکل مثلثی خرد ، بطلمیوس میان مثلث را ، به جای کوکبی گرفته و طول و عرضش در کتاب آورده و او بر سر است میان دو منکب و از ایشان به شمال مایل و به منکب(شانه ) چپ نزدیک تر . و دوم کوکبی بزرگ سرخ است که بر منکب ایمن است و از اصغر قدر اول بعدش از سه کوکب سر مقدار سه  گز بر اسطرلاب نقش کنند و او را 👈منکب الجوزا و 👈 ید الجوزا خوانند . }

نکته مهم 2 : جوزاء. در اصل  به معنی گوسفند سیاه است که میان او سپید باشد و چون این چنین گوسپند در میان گله ٔ گوسفندان سیاه مطلق بغایت اظهر و نمودار باشد و چون جایگاه صورت فلکی جبار روشن ترین قسمت آسمان است آن را جوزا گفته اند . (به نقل از لسان العرب ابن منظور )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #خرچنگ #سرطان #جوزا #جبار
@soltannasir
🌐🌐🌐🌐🌐

@soltannasir

         {پاسخ به سوالات 42}

       { مسبحات و چاکراها 39}

ادامه ...👇

گفته شد که ایزد آناهیتا ، ایزد آب است و در تولید مثل و باروری نقش حیاتی دارد . سایر ایزدان کوکب زهره نظیر اینانای سومری و ایشتار بابلی و آفریدوت یونانی و ایسیس مصری  نیز ایزد باروری و آب می باشند .

حال با این مقدمه  نگاهی به توضیحات چاکرای دوم به نقل از کتاب چاکرا درمانی می اندازیم : 👇

{ ساختار و عملکرد چاکرای دوم : 👇
چاکرای دوم مرکز احساسات نخستین تصفیه نشده ، 👈انرژی جنسی و خلاقیت است .
به عنصر 👈 آب نسبت داده می شود که منبع تمام حیات و زیست شناختی است .
در سطح ستاره شناسی با حوزه احساسات و عواطف مطابقت دارد .
آب 👈 بارور می کند و دائما حیات نو می سازد . از راه چاکرای خاجی در باروری و گرفتن انرژیهایی که در کل طبیعت پخش است سهیم می شویم .
خود را بخشی از مرحله جاودانه خلقت که خود را به شکل احساس و خلاقیت در درون ما نشان می دهد می بینیم .
چاکرای خاجی اغلب جایگاه واقعی « شاکتی » محسوب می شود ،شاکتی تجلی نیروی 👈 مونث خداوند به شکل انرژی خلاق است. حوزه نفوذ آن در اندامهای 👈 تولید مثل است که در مرد میل خلق حیات جدید را در بر دارد  ، و در زن گیرنده تکانه های خلاق و ایجاد زندگی جدید است ، در جاهایی که موجود در حال رشد محافظت شده و با تمام چیزهایی که برای رشدش نیاز دارد تغذیه می شود .
همچنین عنصر آب پاک کننده وتطهیر کننده است . سدهایی را که مانع جریان حیات است شسته و باز می کند . در سطح فیزیکی آلودگیها را از 👈 کلیه ها و 👈 مثانه پاک می کند و در سطح معنوی به شکل جریان روان و آزاد احساسات خود را نشان می دهد که این تمایل را در ما به وجود می آورد تا زندگی را چیزی همیشه تازه و جدید ببینیم .
روابط اجتماعی به خصوص ارتباط با جنس مخالف به طور قطع تحت تأثیر عملکرد چاکرای دوم است . تجلیات گوناگون « خداوند عشق » و علاوه بر این میل به رد کردن نقاط ضعف ego  و تجربه وحدت و یکپارچگی در رابطه جنسی نیز متعلق به حوزه این چاکراست . }
(کتاب چاکرا درمانی صفحه 96)

نکته 1: عنصر چاکرای دوم آب است . عنصر کوکب زهره نیز آب می باشد .

نکته 2: چاکرای دوم با باروری و تولید مثل مرتبط است . و ایزدان کوکب زهره نیز. نظیر آناهیتا و ایشتار و اینانا و ایسیس و ... ایزدان باروری می باشند

نکته 3: چاکرای دوم محل نیروی مونث شاکتی (همسر شیوا ) است . و ایزدان کوکب زهره نیز ، همگی مونث می باشند .

نکته 4: پیشتر گفته شد که  اسم عزیز در یادگیری علم سیمیا موثر است . و گفته شد که پریان که موجوداتی با خلقت آبی هستند صاحب علم سیمیا هستند . همچنین گفته شد که علم سیمیا با تصرف در خیالات مرتبط است . و تصرف در خیالات ممکن نیست مگر از طریق اسم مصور حق تعالی . به واقع کسی که در خیالات تصرف می نماید و صورت های خیالی ایجاد می نماید مظهر اسم المصور حق تعالی می باشد .
همچنین می دانیم که اسم عزیز اسمی آبی بود و با کوکب زهره مرتبط می باشد.  همچنین می دانیم که حرکت کوکب زهره  بسیار زیبا و جلوه گرانه می باشد و در واقع شاید به همین دلیل باشد که علاوه بر پریان که صاحب علم سیمیا می باشند . ایزد بانوهای زهره نیز سیمیاگرانی قهار می باشند .
در کتاب نجوم کهن به روایت ابن عربی آمده است که وی (ابن عربی ) اسم مصور را به کوکب زهره منسوب نموده است . فقیر نیز این نظر را می پذیرم زیرا اسم مصور با حرکات و جلوه گری کوکب زهره و علم سیمیا مرتبط است .علاوه بر این خواص اسم المصور نیز تطابق با کوکب زهره و ایزدان آن دارد .
در کتاب بحرالغرائب اینگونه آمده است :👇

{  المصور ، یعنی تصویر کننده هر چیزی به صورت مخصوص و شکلی که بدان ممتاز گردند از یکدیگرحضرت امام علیه السلام فرموده اند هر زن عقیم که طالب فرزند باشد ، باید که هفت روز روزه دارد و در وقت افطار ، بیست و یک نوبت به صدق دل بخواند و بر آب بدمد و بیاشامد ،حق تعالی او را ولدی صالح کرامت فرماید و اگر زن و شوهر هر دو ، روزه دارند بهتر باشد . و نیز بزرگی فرموده اگر طالب 👈فصاحت و👈 بلاغت و 👈شعر گفتن  و 👈دانستن و👈 طلاقت لسان بود ، به ذکر این اسم به عدد تکسیر با صدر و موخر بخواند ، سر آمد روزگار گردد و عدد تکسیر این اسم ، دو هزار و هشتاد و دو 2082) است . ...} (بحرالغرائب صفحات 126 و 127) 

عزیزان دقت نمایید مهمترین خاصیت ذکر المصور فرزند دار شدن است . و ایزدان زهره نیز ایزدان باروری می باشند . همچنین فصاحت و بلاغت و شعر و علم و فن بیان از جمله خواص کوکب زهره و ایزدان آن می باشد .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #زهره #آناهیتا #المصور #بحرالغرائب #عزیز #سیمیا
@soltannasir
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

@soltannasir

       { پاسخ به سوالات 41}

      { مسبحات و چاکراها 38 }

ادامه توصیف آناهیتا ...👇


{ ایزد آناهیتا با صفت نیرومندی ، زیبایی و 👈  خردمندی(حکمت) به صورت الهه عشق و 👈باروری نیز در می آید . زیرا چشمه حیات از وجود او می جوشد و بدینگونه «مادر خدا » نیز می شود .
و تندیس های باروری را که به الهه مادر موسومند و نمونه هایی از آن از تپه سراب کرمانشاه (با قدمتی در حدود 11000 سال ) و در کاوش های ناحیه شوش به دست آمده است. 
تجسمی از این ایزد بانو می دانند .
اناهید یا اردویسور اناهیتا گردونه ای دارد با چهار اسب سفید . اسب های گردونه او ابر و باران و برف و تگرگ هستند .
او در بلندترین طبقه آسمان جای گزیده است و بر کرانه هر دریاچه ای خانه ای آراسته با صد پنجره درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد .
او از فراز ابرهای آسمان به فرمان اورمزد ، باران و برف و تگرگ را فرو می باراند . 👈 نطفه مردان را 👈پاک می کند . و زهدان زنان را برای زایش آماده می سازد .
او نیرومند درخشان ، بلند بالا و زیبا و👈 پاک و آزاده است . 👈تاج  زرین 👈هشت پر  هزار ستاره بر سر دارد .جامه ای زرین بر تن و گردنبندی زرین بر گردن زیبای خود و «برسم» (شاخه مقدس از چوب که معمولا از چوب انار ساخته می شود و گاه نیز فلزی است ) در دست دارد . او در میان ستارگان به سر می برد . } (فرهنگ اساطیر ایران صفحه 93)

نکته 1: از ایزد آناهیتا با صفت خردمندی یاد شده است . و در آیات 1 و 3 سوره مبارکه جمعه نیز از اسم «حکیم» و در آیه 2 از «حکمت »  یاد شده است .

نکته 2: در آیه 2 سوره مبارکه جمعه ، به پاک شدن توسط خواندن  _وعمل کردن به _دستورات قرآن اشاره شده است .

و همانگونه که پیشتر گفته شد طهارت دو است . یک طهارت ظاهر و دیگر طهارت باطن .

و بخشی از طهارت ظاهری جسم انسان در احکام شرع مبین نظیر وضو و غسل  با  👈 آب 👉 انجام می شود .

به طور کلی آب خاصیت پاک کنندگی دارد . و  ایزد آب ها در ادبیات مزدیسنا نیز پاک و پاک کننده است . بنابراین پاکی ظاهر در احکام شرع با آب انجام می شود که ایزد پاسدار آن ایزد اردویسور آناهیتا است . و به  این پاک شدن  در سوره مبارکه جمعه اشاره شده است . و روز جمعه منسوب به کوکب زهره و کوکب زهره در نجوم احکامی سرد و تر ( آبی ) است و ایزد آناهیتا ایزد پاسدار آب ها  نیز با این کوکب ارتباط دارد . و در نزد ایرانیان نام این کوکب ناهید می باشد .

نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید پرستش الهه آب و مادر در سرزمین کرمانشاهان سابقه 11000 ساله دارد .
بین جغرافیای این سرزمین با الهه های آب و ایزد آناهیتا پیوند تنگاتنگی وجود دارد . یکی از مهمترین معابد ایزد آناهیتا در شهر کنگاور در این استان قرار دارد .
اما نکته ای که کمتر کسی از آن اطلاع دارد این است که آیین قربانی و فدیه برای ایزد آناهیتا هنوز در این استان انجام می شود . هر ساله در زمانی خاص بزرگان معنوی و پشت پرده آیین یارسان  همراه با عده ای از بزرگان ظاهریشان  در مجلسی خصوصی برای این ایزد آریایی(آناهیتا )👈 شتر قربانی می نمایند تا آیین مربوط به پیاله آنان در طول سال به درستی انجام شود .
همچنین مقدس بودن چوب انار نیز در بین پیروان آیین یارسان و ایزدی هنوز  وجود دارد . که از ادیان  باستانی ایرانی در این آیین های ترکیبی به یادگار مانده است  .

نکته 4: هشت پر بودن تاج آناهیتا نیز به نوبه خود جالب  است . علاوه بر ایزد آناهیتا ،  همتای سومری وی اینانا و همتای بابلیش  ایشتار ،بعضا با تاج و ستاره هشت پر توصیف شده اند .
یکی از سمبل های ایزد آناهیتا گل نیلوفر آبی است.  و اینگونه به نظر می آید که شکل گل هشت پر نیلوفر آبی سمبل متعلق به این ایزد بانوی ایرانی  باشد .
 
 همچنین اخیرا تحقیقات دانشمندان کیهان شناس نیز نشان می دهد که علی الظاهر سیاره زهره و زمین در یک دوره هشت ساله چرخش خود  به دور خورشید شکلی زیبا به مثابه گل را رسم می نمایند .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #آناهیتا #پیاله #آب #طهارت
@soltannasir
💧💧💧💧💧💧

@soltannasir

      { پاسخ به سوالات 40}

     {مسبحات و چاکراها 37}

ادامه ...👇

اما «هوگر» ( نام کوه اسطوره ای در آیین مزدیسنا ) در زبان اوستایی « هوکئیریه » 
« hu _kairya» 
به معنای «خوب کنش » می باشد .
این واژه در زبان فارسی میانه به صورت « هوکر  _ هوگر »  « hukar _  hugar »  در آمده است .
 نامی که هنوز  اقوام کرد _که پاسدار بخشی از فرهنگ آریایی این مرز و بوم بوده اند_   بر روی فرزندان پسر خویش می گذراند  .
هوگر در البرز کوه بلندترین قله است .
این کوه سراسر زرین و درخشان است (رام یشت اوستا بند 15)
 ایزد «هوم» (ایزد پاسدار گیاه هوم )  بر فراز این کوه برای «مهر» مراسم قربانی را به جای می آورد (مهر یشت بندهای 88 _ 89) بلندای این کوه هزار برابر قد آدمی است .
هر روز آب 👈اردیسور آناهید به بزرگی همه آب هایی که بر زمین روان است ، از طریق صد هزار 👈نایژه زرین به 👈هوگر بلند می رود .
در بالای کوه دریاچه «اورویش» است .
آب بدان👈 دریاچه می ریزد و پاک می شود .
سپس از طریق نایژه ای دیگر برگشته و به بالای کوه اوسیندام ( در وسط دریای دریای فراخکرد ) می رود . (آبان یشت بند 96)
«جم » بر فراز قله هوگر صد اسب ، هزار گاو و ده هزار گوسپند برای ایزد آناهیتا قربانی می کند تا آرزوهایش برآورده شود .
هوگر سرور بلندی هاست . در رستاخیز اورمزد با امشاسپندان بر فراز این قله می آید و ایزدان مینوی را به یاری پشوتن می فرستد .

نکته 1: رستاخیز اوستایی با آخرالزمان  و قیام حضرت صاحب الامر (ع)
 شباهت دارد . و پشوتن یکی از یاران سوشیانت (مهدی موعود و منتظر «ع» ) است . که از سمت شرق و از سرزمین اسطوره ای دیگر یعنی گنگ دژ  با پانزده مرد و پانزده زن خروج می نماید .
و بنا به متون زرتشتی ایزدان آریایی نیز به یاری پشوتن برای زمینه سازی ظهور خواهند پیوست .

نکته 2  : امروزه بلندترین قله البرز دماوند است .اما البرز کوه  اوستایی با رشته کوهی که امروزه ما  البرز می نامیم یکی نیست . 
 البرز کوه اوستایی در جهان اسطوره ای قرار دارد . جهانی که یا عالمی موازی در بعد دیگر زمین مادی ما می باشد و یا  جهان اثیری است. 
متاسفانه یکی از مشکلاتی که در تفسیر جغرافیای معنوی اوستایی و سایر متون اسطوره ای وجود دارد . این است که عده ای این پیش فرض غلط را قبول نموده اند . که عالم و زمین مادی ما به  همین شکل است که اکنون مشاهده می نماییم و داده های علمی جدید را در شناخت زمین و  عالم مطلق می انگارند .
اینان یا  توصیفات اسطوره ای از جغرافیای عالم را خیالی می دانند.  و یا سعی می نمایند که آن را با توجه به آنچه که ما امروزه از زمین مادی می بینیم تفسیر نمایند .
و در این تفاسیر ظاهر گرایانه دچار مشکل می شوند. 
گاه هوگر را دماوند می دانند که بلندترین قله البرز است و گاه بدلیل وجود دریاچه در قله کوه هوگر این کوه را با کوه سبلان  تطبیق می دهند .
حال آنکه در اسطوره آمده که رود «اردوی» بر خلاف جهت جریان طبیعی از قله بالا می رود و به دریاچه «اورویش» می ریزد . و  در آنجا پاک سازی می شود سپس از طریق نایژه ای دیگر بر گشته  و به بالای کوه  اوسیندام در وسط دریای بزرگ فراخکرد می رود  ( دریای فراخکرد نیز دریایی اسطوره ای می باشد ) این توصیف و سایر توصیفات اوستا و متون دیگر اسطوره ای با بعدی  که ما امروزه از زمین مادی می بینیم هم خوانی  چندانی ندارد .
پیشتر گفته شد که در عصر زرین مرز عوالم باز بوده و زمین ما آنگونه که ما امروزه مشاهده می نماییم نبوده است .
به مرور زمان مرز عوالم بسته شده است .  و از آنجایی که آخرالزمان زمانی است که زمان به پایان می رسد .
چون زمان به آخر برسد . اول و آخر به هم می پیوندند . و دایره به اتمام می رسد و در آخر همان چیزی خواهد بود که در اول بوده است .
اگر در ابتدا خلقت مرزها باز بوده  و زمین شکل دیگری داشته در آخر نیز بار دیگر مرزها باز خواهد شد و زمین به شکل حقیقی و اولیه خویش برای اهل عالم ظاهر خواهد شد .
چنانچه حق تبارک  تعالی در آیه 48 سوره ابراهیم می فرماید : 👇

{ يوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿۴۸﴾

روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها [به غير اين آسمانها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند (۴۸ ) }

نکته 3 :  ساختار  کوه هوگر و رود اردوی و نایژه هایش  تا حدی به ساختار  دستگاه گردش خون  و ریه ها و قلب شباهت دارد .
اینکه خون بر خلاف جاذبه به سمت قلب باز می گردد و در ریه ها پاک می شود و سپس به قلب وارد می شود . تا حدی به کوه هوگر در اساطیر و رود اردوی شباهت دارد .
البته تطابق کامل وجود ندارد فقط تا حدی شباهت وجود دارد . 

ادامه دارد ...

#مسبحات  #چاکرا #اناهیتا #هوگر #فراخکرد
@soltannasir
🌄🌄🌄🌄



         { پاسخ به سوالات 39}

       { مسبحات و چاکراها 36}

ادامه ...👇

به سراغ سوره مبارکه جمعه می رویم .
گفته شد که سوره جمعه متعلق به روز جمعه است و روز جمعه متعلق به کوکب زهره است . همچنین گفته شد که سوره جمعه را به چاکرای دوم یا سواد هیستانا منسوب نمودیم.
حال نگاهی به آیات ابتدایی سوره مبارکه جمعه بنماییم به کلماتی که با  علامت  «👈 » مشخص شده اند دقت نمایید : 👇

{ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ 👈الْقُدُّوسِ 👈الْعَزِيزِ 👈الْحَكِيمِ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است‏ خدايى را كه پادشاه پاك ارجمند فرزانه است تسبيح مى‏ گويند (1)

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ👈يزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ👈الْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲﴾

اوست آن كس كه در ميان بى‏ سوادان فرستاده‏ اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند (۲)

وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُو👈 الْعَزِيزُ 👈الْحَكِيمُ ﴿۳﴾

و [نيز بر جماعتهايى] ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته‏ اند و اوست ارجمند سنجيده‏ كار (۳) }

هنگامی که به اسم عزیز در دروس ارتباط سوره حشر با چاکرای قلب اشاره شد . برادر عزیزی که به فقیر لطف دارند این مطلب را برای فقیر فرستادند : 👇

{ با سلام و دعای خیر خدمت برادر عزیز و گرامی ذکر یا عزیز از اذکار عنصر آبی هست که با ایزد بانوی آناهیتا در ارتباط هست و این ایزد بانو هم منسوب به زهره هست که عزت میاورد
یا علی مدد احد فقیر درگاه حق و دوست دار شما 🙏🏼 }

فقیر از ایشان صمیمانه  تشکر می نمایم 🙏

پیشتر در دروس در  باب آبی بودن اسم عزیز و تاثیر آن در یادگیری  علم سیمیا و ارتباط علم سیمیا با پریان که خلقتشان از آب است  سخن گفته  شده بود . اما در باب ارتباط اسم عزیز با ایزد آناهیتا چون به درس سوره جمعه نرسیده بودیم . اشاره ای  نشد .  بله حق با ایشان است اسم عزیز _همانند اسم قدوس و مصور و مجید  _ با ایزد آناهیتا ارتباطی تنگاتنگ دارد و ایزد آناهیتا عزت هم می دهد .
با این مقدمه به سراغ ایزد آناهیتا از ایزدان منسوب به کوکب زهره می رویم و ارتباط این ایزد کوکب زهره را با سوره جمعه و چاکرای دوم بررسی می نماییم  :👇

آناهیتا  یا ایزد آب نام وی در زبان اوستایی اَناهیتَه «An-āhita» که و در پارسی میانه  اَناهید «Anāhid» و  در فارسی  امروزی ناهید  می باشد .
این نام از دو جزء اَ (پیشوند نفی و منفی ساز در زبان اوستایی ) و  «āhitaa»، یعنی آلوده پدید آمده است .
اما از آنجایی که اَ (A) _پیشوند منفی ساز _  به عنوان یک حرف صدا دار نمی تواند به حرف صدا دار پس از خویش متصل شود . و تلفظ دو اَ پشت سر هم مشکل است . در زبان اوستایی حرف میان وند  «ن» بین این دو حرف اَ قرار می گیرد و این واژه تبدیل به« An-āhita»  می شود . بنابراین اناهیتا «An-āhita» به معنای مبرا از ناپاکی می باشد .

 نکته 1 :  ایزد اناهیتا 👈قدوس👉  و پاک است و با اسم قدوس  در ارتباط است .
اسم قدوس  از اسمای آبی است . «7 آب و 1 خاک» یا  «8 سرد و 6 تر » و ایزد اناهیتا نیز ایزد آب است و پاک و قدوس می باشد .

ادامه 👇

نام کامل  اناهیتا در اوستا« اردویسورا اناهیتا » که از دو جزء «اردویسور » و «اناهیتا » تشکیل شده است .
به  معنی آناهیتا اشاره  شد و بخش «اردویسور » نیز خود   از دو جزء «اردوی » و «سور » تشکیل شده که عبارت است از (فارسی میانه ardw isur) اوستایی : ar° dvi _sura ) 

{ واژه «اردوی» از کلمه «ارد » «ared» که به معنای 👈 بالا بر آمدن و منبسط شدن و فزودن و بالیدن است ; مشتق گردیده است . کلمه « اردوی » در اوستا نام رودی است .
جزء دوم کلمه «سور » صفت است به معنی قوی و قادر ، در سنسکریت هم به معنای نام آور و دلیر است .  } (ابراهیم  پورداود کتاب اوستا کتاب یشت ها صفحه 155)

همانگونه که گفته شد اردوی نام یک رود است .  اما نه یک رود معمولی بلکه نام یک  رود اسطوره ای می باشد . 
این رود از بلندای قله کوه اسطوره ای «هوگر » یا «هوکر » سرچشمه می گیرد . و به بزرگی همه آب هایی است که در روی زمین جاری است .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #جمعه #آناهیتا #زهره
@soltannasir
🌊💧💦☔️



      { پاسخ به سوالات 38}

      { مسبحات و چاکراها 35}

ادامه ...👇

نکته 2: به این نکته که زئوس تمام صفات ایزدی را در خویش جمع نمود توجه نمایید . زئوس متعلق به کوکب مشتری و کوکب مشتری منسوب به قلب و سوره حشر و در این سوره نیز اشاره به «له الاسماءالحسنی » شده است .
قلب محل تجلی جمیع اسما و صفات است .
همچنین در اساطیر  این صفت برای ایزد مردوخ نیز از دیگر خدایان فرومایه  منسوب به کوکب مشتری است  آمده  : 👇

{ مردوخ بزرگترین فرزند ائا بود .او از اپسو (آب های شیرین ) فراز آمد و دراصل گونه شخصیت یافته کنش 👈بارورکنندگی آب ها به شمار می رفت ، او بود که گیاهان را رویاند و غله را پروراند .
بنابراین ، او پیش از هر چیز شخصیت یک ایزد کشاورزی را داشت و یکی از عناوین وی ، مرو (به معنی بیل ) خود گواه این مسئله است . بخت او همگام با عظمت بابل ،شهر برگزیده وی ،رشد کرد و سرانجام نخستین مقام را در میان ایزدان احراز نمود .
از این گذشته ،مردوخ با فتوحات خویش بدان پایگاه دست یافت . باید یادآور شد که پس از شکست آنو و ائا _ البته در حماسه آفرینش در این رابطه سخنی از بعل نیست _ مردوخ جرأت یافت با تیامت غول آسا هماورد گردد . نیز در خور یادآوری است که گردهمایی ایزدان بایست اقتدار برتر و امتیاز تعیین👈 سرنوشت ها رو بدو می بخشیدند  . 
البته این اختیارات بدو تفویض شد . ایزدان پس از پیروزی وی با اهدای 👈پنجاه عنوان به وی که هر یک خود 👈خصیصه ای ایزدی بود _سپاسگزار او شدند . بدین گونه ،کمال ایزدی در مردوخ یگانه گشت . }(جهان اسطوره ها صفحه 56)
دقت نمایید موجوداتی که از یک هیولا (تیامت غول آسا ) شکست خوردند . (خدایان هستند 😉 ) و مردوخ را بدلیل غلبه بر این هیولا سور خویش نمودند . و تمام صفات ایزدی خویش را به وی اهدا نمودند .

در ادامه آیه 24 حق تبارک تعالی می فرماید : 👈 « يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »
و چون با فعل  یسبح شروع شده ارتباط این سوره را با دو سوره جمعه و تغابن  نشان می دهد زیرا هر دو سوره با فعل یسبح آغاز شده اند .
و بر اساس نظریه ارائه شده در دروس ، اشاره به  ارتباط چاکرای قلب با چاکرای دوم و ششم دارد .


#حشر #مسبحات #چاکرا #مشتری #زئوس #مردوخ #رنگین_کمان
@soltannasir
🌈🌈🌈🌈🌈🌈



        { پاسخ به سوالات 36}

        { مسبحات و چاکراها33}

ادامه ...👇

در کتاب تفسیر مجمع البیان در باب تفسیر آیه 24 آمده است :👇

{ هوالله الخالق :👈 او خدایی است که آفریننده پدیده ها و پدید آورنده جسم ها و رنگ ها و عرض های ویژه است . به باور پاره ای او خدایی است که تقدیرگر و تدبیر کننده است و بر اساس حکمت خویش برای پدیده ها هر آنچه را بخواهد مقدر می سازد و به هر صورتی که اراده فرمود ، پدید می آورد .
الباری :👈 خدایی است که پدیده ها را _از اجسام گرفته تا اعراض ،همه را _ بدون نمونه ای از پیش پدید آورد ، بنابراین او پدید آورنده و آفریدگار هستی است .
المصور : 👈 خدایی که تصویر گر پدیده هاست و به هر پدیده ای صورتی خاص بخشید و حیوان و انسان و سنگ و صخره و گل و گیاه ... هر کدام را صورت پردازی نمود .
له الاسماءالحسنی : 👈 برای او نام های نیک و شکوهباز و زیباست ، نام هایی چون : الله ،رحمن ،رحیم قادر ، عالم ، حی و نام های بلند دیگری که در تفسیر سوره اعراف گذشت . } (ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 14 صفحه 711)

 حال به بررسی این اسما در ارتباط با جایگاه قلب در بدن انسان می پردازیم .
قلب انسان  در دوران جنینی با خون رسانی به تمام بدن اندام ها را به اندازه دقیق 👈خلق 👉می نماید (خالق ) و همچنین اعضا را جدا جدا و از هم متمایز می آفریند . (الباری )و به هر کدام از اعضای بدن شکلی متناسب با آن می بخشد . (المصور )
البته باید توجه داشت که این مسئله مطلق نیست و تنها یک تشبیه عالم صغیر به عالم کبیر است . زیرا اعضای بدن بر اساس یافته دانشمندان علوم جدید بر اساس کد ژنتیکی خلق و صورتگری می شوند . یعنی اندازه گیری در ژنوم انجام شده است و بر اساس این نقشه اعضا ایجاد و صورتگری می شوند .

نکته 1: اگر قلب در خلقت اعضا (اندازه گیری ) نقش ندارد و نقشه خلقت در ژنوم انسان قرار دارد اما با اینحال کوکب مشتری _ که چاکرای قلب بدان منسوب است _ به همراه کوکب زهره در تشکیل نطفه نقش مهمی دارند . 

نکته 2: اسم المصور   با صفات کوکب زهره همخوانی بیشتری به نسبت کوکب مشتری دارد . ( به هر دو نکته 1و 2 در همین مجموعه دروس خواهیم پرداخت )

نکته 3: پیشتر از صورتگری چاکرای قلب در مکاشفات و ارتباط آن با چاکرای آجنا سخن گفته شد  . و سوره تغابن منسوب به چاکرای آجنا شد که در آن از صورتگری سخن گفته شد و این چاکرا محلش در برج ثور قرار داشت که منسوب به کوکب زهره بوده ولی خود چاکرا به نظر فقیر منسوب به کوکب قمر بود  .
 
در ادامه آیه 24 سوره مبارکه حشر از «له الاسماءالحسنی » سخن گفته شده است . یعنی «او را نام های نیک است»
این قسمت آیه را نیز با توجه به نظریه ارتباط سوره حشر با قلب و کوکب مشتری می توان از چند جنبه بررسی نمود :👇

1⃣ :  از آنجایی که قلب انسان باری و صورتگر اعضای بدن انسان می باشد . و هر کدام از اعضا مظهر یک یا چندین اسم از اسماالحسنی پروردگار است . بنابراین قلب نیز  در بدن انسان جامع جمیع اسماءالحسنی است . و هر عضوی را بر اساس اسماء مرتبط با آن عضو صورتگری می نماید .

2⃣ : از آنجایی که بنا به فرموده حق تعالی در کتاب خویش  ، قرآن مجید و عزیز  بر 👈  قلب رسول الله (ص) نازل شد . و قرآن جامع تمام اسما و صفات پروردگار است . بنابراین قلب انسان محل تجلی جمیع اسما و صفات پروردگار است .

3⃣ : حال نگاهی به اسطوره ایزدان منسوب به کوکب مشتری بنماییم : 👇

{ نام زئوس که از ریشه سنسکریت dyousو لاتینی  dies (روز ) است ،  خود به معنای آسمان درخشان است پس زئوس اساسا ایزد آسمان و پدیده های جوی بود . او خداوندگار بادها ، تندر و باران های سودبخش و نابودگر به شمار می رفت ، در 👈 اثیر ، بخش فوقانی هوا و بر چکاد 👈 کوه ها مسکن داشت .زئوس تحت اللفظ به معنی « متعالی ترین » قلمداد می شد . با وجود این او در نقاط مرتفع چون کوه لیکائوس واقع در آرکادیا ،کوه آپساس در آرگولیس ، پارناس و همیتوس واقع در آتیکا ، هلیکن در بئوسی ، پلیون درتسالی ، المپ در مقدونیه ، پانگایا واقع در تراکیه ایدا در کرت وغیره می پرستیدند . در روزگاران متأخر ، زئوس شخصیتی اخلاقی یافت و ایزد متعالی گشت که 👈 همه صفات ایزدی 👉 را در خویش گرد آورد . او قادر مطلق 😳 (یک موجود هوسباز )  و بر همه چیز بینا و شناسا بود . (  شناسا بر شکار زنان برای هوسبازی)  بدین گونه او را سرچشمه همه الوهیت می پنداشتند ، چه ، شخصا در المپ و ددونا از👈 غیب سخن می گفت ،چه در دلفی به واسطه آپولون ، پیامبر خویش ، ارتباط کلامی برقرار می کرد . زئوس در مقام فرمانروایی خردمند مطابق قانون سرنوشت _که اراده وی را در چنگ خود داشت _ بر همگان فرمان می راند . نیکی و بدی را بر آفریدگان میرا معلوم می کرد و در عین حال ایزدی 👈 مهربان و دلسوز بود . }(جهان اسطوره ها صفحه 507)
 

 #مشتری #خالق #باری #مصور #چاکرا #مسبحات
@soltannasir
🐚



          { پاسخ به سوالات 35 } 

         { مسبحات و چاکراها 32 }

ادامه ...👇

در ادامه به آیه پایانی (24)سوره مبارکه حشر می پردازیم : 👇

{ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۴﴾

اوست‏ خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مى‏ گويند و او عزيز حكيم است (۲۴) }

سه اسم «خالق» و «باری» و «مصور» را بررسی می نماییم .

ابتدا اسم خالق : 👇

درکتاب اسماءالحسنی در باب اسم خالق اینگونه آمده است : 👇

{ واژه خالق به معنی آفریننده اشیاء می باشد و مداومت بر آن برای استحکام ونورانی شدن 👈قلب موثر است و در بعضی کتب است که هر کس این اسم را بسیار گوید خداوند متعال او را به علوم حکمیه و معارف الهی و دقایق معانی مطلع گرداند و اگر کسی پنج هزار و صد و ده مرتبه این اسم را بخواند هر چه از خدا بخواهد فی الحال مستحاب گردد ( نباید چنین سخنانی را مسلم دانست . 😊) ... پژوهه در مفهوم الخالق از مترجم ( جناب دریایی ) : خالق از ماده خلق ( بر وزن حلق ) در اصل به معنای «اندازه گیری » است . هنگامی که یک قطعه چرم را برای بریدن ، اندازه گیری می کنند ، عرب واژه « خلق »  در باره ی آن به کار می برد و از آنجا که در آفرینش مسأله اندازه گیری بیش از همه چیز اهمیت دارد این کلمه خلق درباره ی آن به کار رفته است . این واژه از اسمای خداوند به معنی «آفریننده» می باشد که لفظ صریح آن 9 بار و صیغه مبالغه ی آن خلاق نیز 2بار در قرآن کریم ذکر شده است . ... } ( کتاب اسماءالحسنی صفحات 293 و 294)

نکته 1 : به ارتباط و تاثیر ذکر اسم  «خالق» بر قلب انسان توجه نمایید .

نکته 2: مرحوم طبرسى در مجمع البیان  گفته است : 👈 اصل خلق به معنى ساختن چيزى است پس از اندازه گيرى آن به نحو دقيق آنچنان كه كم و كاست و نقص و عيبى در آن نباشد ، و اين كار جز به دست تواناى خداوند قادر حكيم صورت نگيرد ، آرى اين اطلاق به نحو مسامحه و تجوّز در غير خداوند ، صحيح و معقول است .

 اسم باری : 👇

{ «الباری » از اسمای خداوند و به معنای «پدید آورنده » می باشد و سه مرتبه در قرآن به صورت اسمی و یک مرتبه در معنی فعلی آمده است (سوره حشر آیه  24 و سوره بقره آیه 54 «2» بار  )
بنا به بیان فخر رازی این اسم از سه مصدر می تواند مشتق شده باشد : 1)برء به معنی ایجاد که معنی بارئ موجد یا مبدع می شود
2) برء به معنی قطع که در آن صورت معنای باری این می شود که خداوند موجودات را جدا جدا آفریده است .
3) بری به معنی خاک که در نتیجه باری به معنی مرکب _ترکیب کننده _ انسان از خاک خواهد شد که در آیه «منها خلقناکم و فیها نعیدکم » (طه آیه 55 ) بدان اشاره شده است . ... } (اسماءالحسنی ملاحبیب کاشانی صفحه 87)

نکته 3: فرق خالق با صانع و باری:👇

در كتاب لوامع مقداد آمده كه فرق ميان صانع و خالق و بارى آنست كه صانع كسى است كه چيزى را از عالم نيستى بعالم هستى آورده باشد، و خالق كسى است كه به مقتضاى حكمت اشياء را اندازه گيرى كرده باشد خواه ايجادشان كرده باشد يا نه، و بارى كسى است كه اشياء را بدون نقص و كمبود ايجاد كرده باشد .

اسم مصور : 👇

{ اسم فاعل از «تصویر » گرفته شده و به معنی «صورتگر و صورت بخش » است . } (کتاب اسماءالحسنی صفحه 250)

علامه طباطبایی در کتاب تفسیر گرانسگ المیزان در باب این سه اسم می گوید : 👇

{ کلمه خالق به معنای کسی که اشیائی را با اندازه گیری پدید آورده باشد .و کلمه باری نیز همان معنا را دارد ، با این فرق که «باری » پدید آورنده ای است که اشیائی را که پدید آورده از یکدیگر ممتازند . و کلمه «مصور » به معنای کسی است که پدید آورده های خود را طوری صورتگری کرده باشد که به یکدیگر متشبه نشوند .بنابراین ، کلمات سه گانه هر سه متضمن معنای ایجاد هستند ، اما به اعتبارات مختلف که بین آنها ترتیب هست ، برای اینکه تصویر فرع این است که خدای تعالی بخواهد موجودات را متمایز از یکدیگر خلق کند ، و این نیز فرع آنست که اصلا بخواهد موجوداتی بیافریند . } (ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 382)


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #حشر #خالق #باری #مصور #المیزان
@soltannasir
🌼🌼🌼🌼🌼



         { پاسخ به سوالات 34}

      { مسبحات و چاکراها 31}

ادامه ...👇

علاوه بر صفت جباری و تکبر حق تعالی در آیه 10 سوره فاطر می فرماید که عزت و سربلندی یکسره  از آن خدا است  : 👇

« مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ...»
« هر كس عزت و سربلندی  مى‏ خواهد . عزت و  سربلندى يكسره از آن خداست‏ . »

حال به  اسما الهی عزیز و جبار و متکبر از جنبه دیگری نگاه نماییم .

قلب  در بدن انسان به نسبت سایر اعضا 👈عزیز و 👈ارجمند و کمیاب و بر همه اعضا چیره است  .
همچنین قلب در بدن انسان به 👈جبر خون را به تمامی اعضا می رساند.  و دست کسی به مقامش نمی رسد .
و همچنین قلب در بدن انسان نسبت به سایر اعضا 👈متکبر نیز می باشد . زیرا صاحب بزرگی و عظمت کبریایی است .

اما با اینحال قلبی وارد بهشت می شود . که در برابر پروردگار خویش خشوع و خضوع داشته باشد . نه عزت و جباری و تکبر  .

بنابراین می توان اینگونه گفت که قلب انسان همانگونه که پیشتر گفته شده بود دو بعد مادی و معنوی دارد و برزخ بین عالم غیب و شهادت است
قلب در بعد مادی _ در جایگاهی که در ساختار بدن انسان دارد _ عزیز و جبار و متکبر  است و این اسما و صفات برای قلب در بعد مادی نکوهیده نیست . زیرا در ارتباط با جایگاه رفیع قلب نسبت به سایر اعضای بدن می باشد  .
 
اما در بعد معنوی قلب ، 👈  خلق و خوی ، جباری و تکبر و عزت جویی در برابر خداوندعالم و مخلوقات نکوهیده و ناپسند است .

به عبارت دیگر بنا به فرموده حق تعالی اگر انسانی در بعد 👈معنوی👉 داری قلبی سلیم و رئوف و رحمن و رحیم و مومن باشد.  به بهشت الهی می رود .
و در نقطه مقابل اگر دارای قلبی جبار و متکبر باشد  به دوزخ خواهد رفت.

اما با اینحال این همه ماجرا نیست در کتاب تذکرة الاولیا در اوصاف امام ناطق جعفر صادق (ع) اینگونه آمده است : 👇

{ نقل است که صادق را گفتند : همه هنرها داری . زهد و کرم باطن و قرة العین خاندانی ، و لکن پس متکبری .
گفت :  من متکبر نیم ، لیکن کبر کبریایی است ، که من چون از سر کبر خود برخاستم کبریای او بیامد و به جای کبر من به نشست . به کبر خود کبریایی نشاید کرد اما به کبریای او کبر شاید کرد. }

آری اگر بنده ای با قلبی خاشع و خاضع  و عبودیت و تسلیم  کامل  به سوی حق تبارک تعالی سیر نماید و از صفات خویش فانی شود . آنگاه حق تبارک تعالی به جمیع اسماء و صفات خویش بر قلب این بنده تجلی می نماید .
اینجا دیگر حق تبارک تعالی است که از دریچه چنین بنده ای تکبر می نماید نه خود آن بنده .

 
به عبارتی دیگر  از آنجایی که حق تبارک تعالی هم رحمن و رحیم و رئوف است و هم عزیز و جبار و متکبر و  انسان کامل هم باید  مظهر تمامی اسما و صفات حق باشد . در نتیجه باید از صفات خویش فانی شود تا حق تعالی بر قلبش به  جمیع اسما و صفاتش تجلی نماید .




ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #متکبر #عزیز #جبار #قلب #امام_جعفر_صادق(ع)
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑🌑



     { پاسخ به سوالات 32 }
       
     { مسبحات و چاکراها 29}


ادامه ...👇

نکته 7 و 8:  دو اسم جبار و متکبر را  مجموعا  بررسی می نماییم .

« جبار » در لغت به معنای  عظيم ، قدرتمند ، پرقدرت ، وسيع ، هولناك ، سهمگين ، غول ‌ پيكر ، بزرگ ، مستبد ،  زورگو ، متكبر ، سلطه ‌جو و سلطه گر ، مُتَمَرِّد ، طُغيان گر ، چيره ، دارنده خلقان بدان از صفات خداوند متعال است و به معنای کسی است که دست احدی به مقام جبروت و عظمت او نمی رسد و کسی است که فقر فقیران و ضعف ضعیفان را جبران می کند و گردن گردنکشان را می شکند و سرکوب می نماید .

«متکبر » در لغت به معنای  کسی که بزرگ منشی می کند  بزرگ منش و خودبین و خودپسند و مغرور و آن که بزرگی را بخود می بندد و خویشتن را ستاینده . از اسمای الهی است و به معنای صاحب بزرگی و عظمت کبریایی است که هر عظمتی نسبت به آن پست و حقیر باشد . 

خواص اسم جبار و متکبر نیز تا حد زیادی شبیه به اسم عزیز است.  یعنی این دو اسم نیز با ملوک و سلطنت و عزت و بزرگی ارتباط دارد که همانگونه که پیشتر گفته شد اینها از صفات کوکب مشتری است. 
در کتاب بحرالغرائب در باب خواص اسم جبار و متکبر اینگونه آمده است : 👇

{ الجبار ، یعنی دارنده خلقان بدان.  حضرت امام رضا علیه السلام فرموده که به این نام ، هر مظلومی از ظلم ظالم محفوظ ماند . و باز فرموده اند که دعوت این اسم مناسب حال 👈اکابر و 👈اشراف است  تا مملکت بر ایشان قرار گیرد و هر که از 👈پادشاه ترسد در برابر او دوازده نوبت بخواند ، از شر وی ایمن گردد و هر 👈 پادشاه که خواهد سلطنت به او بماند و هیچ دشمنی رو به وی نتواند کرد این اسم را مداومت نماید ، بعد از نماز بامداد 👈 دویست و شش (206) بار بگوید همه کس از وی بترسد و در چشم خلایق با هیبت باشد .  ... } ( بحرالغرائب صفحه 121 )

همچنین  : 👇

{ المتکبر یعنی ظاهر کننده بزرگواری خود به برهان قاطع بر اهل آسمانها و زمینها . حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند و عامه هم در این قول متفق اند که هر که در بستر خواب پیش از صحبت با حلال خود(همسر خویش ) ده بار این اسم بگوید ، خداوند سبحانه و تعالی او را فرزندی صالح کرامت فرماید . و شیخ فرموده که این سه اسم مناسب احوال 👈ملوک و 👈سلاطین و کسانی است که طالب👈 حشمت و دوام👈 جاه و دولت و مظفر شدن بر اعدا باشند که باید بر آن مداومت نمایند : 👈العزیز الجبار المتکبر . 👉و طریق دعوت این اسما آن است که ورد ساخته ، هر روز به عدد تکسیر یا به عدد کبیر بخواند بعد از طلوع صبح یا بعد از نماز صبح پیش از سخن گفتن ، با طهارت متوجه قبله به هر عدد که خواهد خواه به الف و لام تعریف و خواه به یای ندا و عدد تکسیر با صدر و  موخر ، هشت هزار و پانصد و سی است و این سه اسم مرکب از ده حرف است سوای حروف مکرر .  در شرف 👈 مشتری یا به تثلیث و تسدیس زهره و 👈 مشتری در لوح ده در ده ، به حروف وضع کنند و با خود دارند . بر کاغذ مهر زده بر تاج نگاه دارد ، عزیز و مکرم گردد به طریقی که وصف نتوان کرد . } ( بحرالغرائب صفحات 122 و 123)

عزیزان به ارتباط معنا دار سه اسم «عزیز» و «جبار» و «متکبر»  با یکدیگر دقت نمایید این سه اسم  در آیه 23 سوره مبارکه حشر به ترتیب و  پشت سر یکدیگر  آمده است و علمای فن علوم غریبه اعتقاد بر این دارند که دعوت این اسم مناسب ملوک و سلاطین است .  همانگونه که پیشتر گفته شد . سلطنت و پاشاهی از صفات کوکب مشتری است . و نکته جالب این است که علمای فن نیز با توجه به همین نکته زمان نوشتن لوح این سه اسم را در 👈شرف مشتری  👉   یا به تثلیث و تسدیس 👈زهره با 👈مشتری می دانند .
در مورد ارتباط مشتری با زهره در درس سوره جمعه سخن خواهیم گفت .
 همچنین عزیزان با توجه به دروس  به یاد بیاورند که شرف مشتری در برج سرطان  یعنی همان محل تقریبی قلب در بدن انسان قرار داشت .
و این خود ارتباط دیگری بین سوره حشر و قلب و کوکب مشتری می باشد .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قلب #مشتری #عزیز #جبار #متکبر
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️☀️



          { پاسخ به سوالات 31 }

        { مسبحات و چاکراها 28}

ادامه...👇

نکته 6: به سراغ اسم عزیز می رویم واژه عزیز به معنای  شريف و بزرگ ، ارجمند ، نيرومند ، كمياب ، منزه از سود و زیان و غالب و چیره و مستولی و شکست ناپذیر است .
برای اسم مبارک عزیز تطابق چندانی با قلب نمی یابیم .
البته  در قرآن مجید در آیات متعددی(بیش از 45 آیه )  اسم «عزیز» همراه با اسم «حکیم» آمده است نظیر آیه ابتدایی خود سوره مبارکه حشر : 👇

{ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و در زمين است تسبيح‏گوى خداى هستند و اوست‏ شكست‏ ناپذير سنجيده‏ كار (۱) } (آیه 1 سوره مبارکه حشر )

بنابراین اسم عزیز با اسم حکیم حق تعالی قرابت و نزدیکی و ارتباطی معنا دار دارد. 
از سویی دیگر می دانیم که بنا به فرموده رسول الله (ص) محل حکمت در قلب است : 👇

 «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ👈 الْحِکْمَةِ مِن👈 قلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ »(عدةالداعی، ص‏232 )
« اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند 👈حکمت را از 👈قلبش بر زبانش جاری می‌کند.»

بنابراین اینگونه می توان اسم عزیز را با قلب مرتبط دانست .

اما اسم عزیز بیشتر با صفات کوکب مشتری  و اساطیر آن هماهنگی دارد .
زیرا از جمله خواص ذکر «عزیز» افزایش عزت است .
در کتاب خواص و مفاهیم اسماءالحسنی در باب خواص ذکر عزیز آمده است : 👇

{..و اگر روزی صد مرتبه بگوید «یا عزیز » عزت او زیاد می شود و بعضی گفته اند که هرکس روزی چهل و یک بار این اسم را بخواند دولتی عظیم یابد . ...نیز برای حصول دولت و عزت در دنیا و آخرت هر روز بعد از نماز صبح تا هفتصد و پنجاه (750) مرتبه خواندن این اسم مجرب است . به خصوص اگر بعد از اتمام این دعوت هر روز  بگوید « یا معز اعزنی بعزتک یا عزیز » و مکرر بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد . برای قضای حوایج و رفعت و عزت و وسعت و دولت و ادای دین و نیز در روز پنج شنبه پیش از طلوع آفتاب بعد از آن که دو رکعت نماز کند سیصد مرتبه و به قولی پانصد مرتبه این آیه را بخواند «  من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا » اثر عظیم دارد (عدد درست این ذکر پانصد است ) و برای مصالحه مابین دو لشکر و 👈 مهربان 👉شدن دشمن مکرر بگوید «یا عَزیزُ المَنیعُ الغالِبُ عَلی اَمرِهِ فَلا شَیٌ یُعادِلُه» ُ.  ...} ( خواص اسماالحسنی ملاحبیب الله شریف کاشانی صفحات 167و168)

همانگونه که ملاحظه می نمایید عزت و بزرگی یافتن که از خواص ذکر عزیز هست از صفات کوکب مشتری و اساطیر آن است . زیرا که خدایان  مشتری در اساطیر رییس خدایان و 👈شکست ناپذیر و صاحب عزت بودند. 

همچنین گفتیم که اسم عزیز در بسیاری از آیات قرآن مجید همراه با اسم حکیم آمده است.  از سویی اگر به یاد داشته باشد پیشتر گفتیم که مبادرت به ذکر  اسم «عزیز » به عدد (940) در  یادگیری علم «سیمیا» که جزئی از علوم غریبه و 👈حکمت کهن است کمک می نماید.
همچنین این را نیز می دانیم که در اساطیر مردوخ بابلی توانایی سیمیا و جادوگری را داشته است .
چنانچه در متون الواح بین النهرینی در ستایش مردوخ آمده است : 👇

{ نور پدری که او را(مردوخ را ) پدید آورد ،
او (مردوخ )که ایزدان را نوزایی بخشد
خداوندگار👈 افسونگری ناب ، بازگرداننده مردگان به حیات ، کسی که بر دل هتی ایزدان آگاه است.  ...} (جهان اسطوره ها صفحه 57) 

همچنین : 👇

{ او (مردوخ ) خداوندگار حیات و درمانگری بزرگ بود ، با👈 افسونگری های 👈جادوانه بر جای پدر خویش ،ائا تکیه زد } (جهان اسطوره ها صفحه 57)

عزیزان همانگونه که ملاحظه می نمایید اسم عزیز در بسیاری از آیات  با اسم حکیم همراه است . و از خواص مبادرت ورزیدن به  اسم «عزیز» به دست آوردن  علم  سیمیا که جزء حکمت کهن است می باشد .
از سویی دیگر ملاحظه نمایید که مردوخ ایزد فرومایه بابلی که  از خدایان منسوب به  کوکب مشتری  می باشد نیز صاحب این حکمت(سیمیا ) بوده  است .

 تاثیر مهربان شدن دشمن که از خواص ذکر  عزیز ذکره شده است . ارتباط و تاثیر  این ذکر را بر روی 👈قلب👉   نشان می دهد. 

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قلب #مشتری #عزیز #سیمیا #مردوخ
@soltannasir
🎆🎆🎆🎆🎆



          { پاسخ به سوالات 30}

         { مسبحات و چاکراها 27}

ادامه ...👇

همچنین در  آیات 110 و 114 سوره مبارکه آل عمران به ارتباط مومنین با امر به معروف و نهی از منکر اشاره شده است : 👇

{ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ 👈بالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ 👈الْمُنْكَرِ و👈تؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۱۰﴾

شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‏ ايد به👈 كار پسنديده فرمان مى‏ دهيد و از👈 كار ناپسند بازمى داريد و به خدا 👈ايمان داريد و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعا برايشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و[لى] بيشترشان نافرمانند (۱۱۰) } (سوره آل عمران آیه 110)

و همچنین :👇

{👈 يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ👈يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ👈ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۴﴾

به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏ دهند و از كار ناپسند باز مى دارند و در كارهاى نيك شتاب مى كنند و آنان از شايستگانند (۱۱۴) } ( آیه 114 سوره مبارکه آل عمران )

نکته 5:  به  اسم مهیمن از اسمای آیه 23 سوره مبارکه حشر می پردازیم .
 مهیمن  از نامهاى خداوند متعال و به معناى پناه دهنده و تأمين كننده و يا گواه و نگهبان بر كارها و رزق و روزيهاى بندگان خود و اجل و فرا رسيدن مرگ آنها مى باشد .


حال به خواص ذکر مهیمن که در کتاب بحر الغرائب آمده نگاه می نماییم : 👇

{ المهیمن ، یعنی خدا آگاه است بر جمیع نهانی ها و آشکارا ، حضرت امام هشتم علیه السلام فرمود هر کس که بعد از غسل صد (100)نوبت بگوید ، بر باطن ها مشرف گردد . و یکی از مشایخ فرمود هر که را طالب اسرار باطن باشد ، در هر شبانه روزی یک بار غسل کند  و به عدد تکسیر که هزار و چهل (1040) عدد است هر روز بخواند بعد از غسل ، پیش از آن که سخن گوید ، تا مدت چهل روز یل هفتاد روز ، البته به مقصود برسد و بر 👈 قلوب خلایق مطلع گردد و باطن او را صفایی پیدا گردد که [از ] آن ، خود متحیر گردد و صاحب باطن شود و دیگر او را فیوض متواتر گردد که مطلقا نظر به ظاهر نکند و بعد از آن که این واقع شود و به مقصود برسد ، بعد از آن هر روز صد نوبت بخواند و به روش تکسیر ، بر خاتم نقره نقش کند تا دولت و صفا مداوم بود . ...} (بحرالغرائب صفحه 115)

همانگونه که ملاحظه می نمایید اطلاع بر 👈قلوب خلایق و صاحب باطن شدن از خواص ذکر مهیمن است . که اینجا نیز بار دیگر ارتباط معنا دار بین یکی دیگر از اذکار سوره مبارکه حشر با قلب (چاکرای قلب ) مشاهده می شود  .

#چاکرا #مسبحات #حشر #مهیمن #قلب
@soltannasir
✨✨✨✨✨✨



        { پاسخ به سوالات 29}

       { مسبحات و چاکراها 26}

ادامه ...👇

نکته 4 : پس از بررسی اسمای «ملک» و «قدوس» و «سلام»  نوبت به  اسم «مومن» می رسد . تا این اسم را بر اساس نظریه ارتباط سوره حشر با قلب و چاکرای قلب  برررسی نماییم .
«اسم مومن به معنی ایمن کننده مطیعان است از عذاب خود و به معنی ثابت کننده ی ایمان است در 👈قلوب مومنان  . ...» (کتاب اسماالحسنی صفحه 162)
همانگونه که گفته شد صوفیه و عرفا محل اسلام را صدر می دانند و محل ایمان را قلب انسان می دانند .
الله تبارک تعالی در آیه 22  سوره مبارکه مجادله محل ایمان را 👈قلب مومن می داند : 👇


{ لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي👈 قلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ👉 وأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۲۲﴾

قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‏ اند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند دوست بدارند در 👈دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تاييد كرده است و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويهايى روان است در مى ‏آورد هميشه در آنجا ماندگارند خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند اينانند حزب خدا آرى حزب خداست كه رستگارانند (۲۲) }( آیه 22 سوره مبارکه مجادله )

همانگونه که ملاحظه می نمایید بین ایمان و  قلب و اسم مومن ارتباط است .

اما اسم مومن با کوکب مشتری نیز پیوند دارد .  پیشتر در باب دلالت کوکب مشتری بر احوال ها و کردارها به نقل از التفهیم بیرونی گفته شد : 👇

{ یاری دادن مردمانرا ومیان ایشان صلح و صلاح جستن و صدقه بایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک او اند و تازه رویی و دین سخت داشتن و 👈امر معروف  کردن وز👈 منکر دست بازداشتن و ...} ( التفهیم ص 385 )

در قرآن مجید و عزیز  امر به معروف و نهی از منکر  از اعمالی دانسته شده که  مومنین و مومنان بدان مبادرت می ورزند  . بنابراین امر به معروف و نهی از منکر که از صفات کوکب مشتری است  با ایمان و اسم مومن حق تعالی در ارتباط است و اسم مومن و ایمان همانگونه که گفته شد با قلب در ارتباط است   به  آیات زیر توجه نمایید :👇

{ و👈الْمُؤْمِنُونَ و👈الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ 👈يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و👈ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾

و مردان و زنان با 👈ايمان دوستان يكديگرند كه به 👈كارهاى پسنديده وا مى دارند و از👈 كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى‏ دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى ‏برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است (۷۱) } (آیه 71 سوره مبارکه توبه )

همچنین : 👇

{ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ 👈الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۱﴾

در حقيقت ‏خدا از👈 مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى ‏جنگند و مى ‏كشند و كشته مى ‏شوند [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معامله‏ اى كه با او كرده‏ ايد شادمان باشيد و اين همان كا
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ 👈 الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و👈النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّر 👈الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۱۲﴾

👈[آن مؤمنان] همان توبه‏ كنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزه‏ داران ركوع ‏كنندگان سجده‏ كنندگان 👈وادارندگان به كارهاى پسنديده 👈بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده (۱۱۲) } ( آیات 111 و 112 سوره مبارکه توبه )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قلب #مومن #ایمان #مشتری #امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑



       { پاسخ به سوالات 28}

       { مسبحات و چاکراها 25}

ادامه  ...👇

ادامه نکته 3 مبحث اسم سلام : 👇

در قرآن مجید حق تبارک تعالی در سوره مبارکه شعرا  قلب را با صفت سلیم یاد می نماید . و می فرماید قلبی که متصف به صفت سلیم است وارد بهشت می شود : 👇

{ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾

روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏ دهد (۸۸)

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾

مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد (۸۹)

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۹۰﴾

و [آن روز] بهشت براى پرهيزگاران نزديك مى‏ گردد (۹۰) }
(سوره مبارکه شعرا آیات 88الی 90) 

همچنین در سوره مبارکه صافات نیز به قلب سلیم اشاره شده است : 👇

{ وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿۸۳﴾

و بى‏ گمان ابراهيم از پيروان اوست (۸۳)

إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۴﴾

آنگاه كه با دلى پاك به [پيشگاه] پروردگارش آمد (۸۴) }
(سوره مبارکه صافات آیات 83و 84)

  در واقع می توان گفت قلب سلیم قلبی است که مظهر اسم سلام حق تعالی می باشد و حق تعالی با اسم سلام بر این قلب تجلی نموده است .
چنین قلبی وارد بهشت جاودان الهی ، و  سلامی از طرف رب رحیم بر صاحب چنین قلبی داده می شود .
همچنین در کتاب کافی از  امام ناطق جعفر صادق (ع) نقل شده است که : 👇

 «الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَى رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ » (کافی جلد 2 صفحه 16)

« قلب سلیم قلبى است که خدا را ملاقات کند، در حالى که هیچ کس جز او در آن نباشد.»

همانگونه که پیشتر گفته شد یکی از معانی اسم سلام به معنای مبرا از عیب و نقص می باشد که این معنی را برای اسم سلام الهی می توان معنایی سلبی دانست . یعنی  اسم سلام از اسمای سلبی حق تعالی  است . و در حدیث امام صادق (ع) نیز قلبی سلیم دانسته شده که از محبت غیر حضرت حق در آن موجود نباشد .

عزیزان همانگونه که ملاحظه می نمایید مسئله «قلب سلیم » ارتباط معنا دار  دیگری بین اسم 👈سلام الهی _که در سوره مبارکه حشر آمده_  را  با  👈 قلب (چاکرای قلب ) را نشان می دهد  .

همچنین در کتاب بحرالغرائب در باره خواص  اسم «سلام» اینگونه آمده است : 👇

{ السلام یعنی پاک و بی عیب از نکوهش و نقایص . حضرت امام هشتم علیه السلام فرموده اند که هر که یکصد و سی و یک (131) نوبت بر سر بیمار خواند به نیت صحت ، آن بیمار از رنج خلاص شود و اگر سیصد و هیجده (318)نوبت بر شربتی خواند به دشمن دهد تا بخورد 👈مهربان گردد .
و اهل تحقیق گویند هر که خواهد احصای این اسم کند اول خود را گناهکار داند و هر روز این اسم را یکصد و یازده (111) نوبت بخواند ،خداوند عالم 👈 دل او را از بیماری در امان دارد و در دارالسلام در آورد . }

همانگونه که ملاحظه می نمایید یکی از تاثیرات  اسم سلام حفظ👈 دل از بیماری است .

مسئله دیگر تطابق عددی کلمه قلب با کلمه اسلام است . که هر دو به حساب جمل کبیر 132 می شود .

هر چند که صوفیه و عرفا صدر (سینه ) را محل نور اسلام می دانند . و قلب را که در نزد آنان طور دوم از اطوار دل است را محل نور ایمان می دانند .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قلب_سلیم #سلام
#دل #اسلام
@soltannasir
🌕🌕🌕🌕🌕🌕



         { پاسخ به سوالات 27}

         { مسبحات و چاکراها 24}

ادامه ...👇

در ادامه در آیه 23 سوره مبارکه حشر ، الله تبارک تعالی خویش را اینچنین وصف می نماید : 👇

{ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23)

اوست‏ خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏ حقه خود كه] نگهبان عزيز جبار [و] متكبر [است] پاك است‏ خدا از آنچه [با او] شريك مى‏ گردانند (23) }

در این آیه نیز  مجموعه ای از اسامی زیبای پروردگار آمده است که این اسامی را نیز با توجه به موضوع درسواره  بررسی خواهیم نمود .

نکته 1 : اسم ملک از اسماالله  به معنای « پادشاه , شاه , شهريار , سلطان ,  با اقتدار , داراي قدرت عاليه » می باشد .
پیشتر گفته شد که کوکب مشتری بر ملکان ( پادشاهان ) دلالت دارد.  در اساطیر نیز خدایان مشتری پادشاه و شهریار خدایان هستند که ریاست را از پدر خدای زحل می گیرند. 
یعنی ریاست از چاکرای تاج و مغز به چاکرای قلب و کوکب مشتری می رسد.

نکته 2: اسم قدوس به معنای پاک و منزه از عیب و نقص است .
در کتاب بحر الغرائب در باره خواص ذکر قدوس آمده است : 👇👇

{ .. حضرت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام فرموده اند : هر که هر روز به وقت زوال یکصد و هفتاد(170) بار بگوید ، 👈 دل او صاف گردد و از شر نفس و وسوسه شیطن امان یابد . و یکی از بزرگان فرموده اند که ذاکر این اسم را باطن پاک و مصفی گردد از کدورات👈 قلب و نفاق . و اهل تحقیق گویند که هر که هر روز یکصد و یازده (111) مرتبه بخواند از بیماری ظاهر و باطن صحت یابد .} (بحر الغرائب صفحه 112)

عزیزان به تاثیر اسم قدوس بر صاف شدن 👈دل توجه نمایید .

نکته 3: اسم سلام به معنای مبرا و پاک و  بی عیب از هر  نقص می باشد . همچنین این اسم به معنای تسلیم و صلح و سلامتی نیز  می باشد. 
پیشتر در دروس اشاره نمودیم که قلب قرآن سوره مبارکه  یس است . و قلب سوره مبارکه یس آیه «  سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ » (58) است . که در این آیه 👈سلام و تحیت از جانب پروردگار 👈رحیم به مومنان داده می شود .
به 👈«سلام» در ابتدای آیه و👈 «رب» و 👈 «رحیم » در انتهای آیه توجه نمایید .
سلام ابتدای آیه به معنای تحیت است که به همراه  «رب» و  «رحیم» در انتهای آیه از اسمای الهی می باشد .
جالب است که هر سه اسم «سلام» «رب» و «رحیم » در سوره مبارکه حشر نیز  آمده است .
اسم رحیم در آیه 22 سوره مبارکه حشر آمده  و اسم سلام در آیه 23 این سوره مبارکه که به این دو اسم  اشاره نمودیم  و  اسم «رب » نیز در آیه 16 سوره مبارکه حشر آمده است : 👇

{ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ👈 ربَّ الْعَالَمِينَ (16)

چون حكايت‏ شيطان كه به انسان گفت كافر شو و چون [وى] كافر شد گفت من از تو بيزارم زيرا من از خدا پروردگار جهانيان مى‏ ترسم (16) }

عزیزان به این ارتباطات معنا دار در قرآن مجید و عزیز توجه نمایید . باتوجه به آیه « سلام قولا من رب رحیم » می توانیم در یابیم که سه اسم سلام و رب و رحیم مهمترین اسمای مرتبط با قلب می باشند .

همچنین در نکته 5 درس پیشین اشاره شد که بر طرف شدن خوف از 👈 دل از آثار مبادرت ورزیدن به ذکر اسمای « «رحمن» و« رحیم » است .و گفته شد  که خوف از حالاتی است که در دل انسان ایجاد می شود .
حال عزیزان به  آیه 33 و 34 سوره مبارکه ق توجه نمایید : 👇👇

{ مَنْ 👈 خشِيَ 👈الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ 👈بقَلْبٍ مُنِيبٍ (33)

آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه‏ كار [باز] آيد (33)

ادْخُلُوهَا👈 بسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ(34)

به سلامت [و شادكامى] در آن درآييد [كه] اين روز جاودانگى است (34) }

در این آیه نیز اشاره شده است که هر کس از خداوند 👈رحمن 👈بترسد و با 👈قلبی توبه کار باز آید از با 👈سلام و سلامتی وارد بهشت حق تعالی می شود و در آن جاودانه خواهد بود .


ادامه دارد ...


#چاکرا #مسبحات #مشتری #قدوس #ملک #سلام
@soltannasir
💐💐💐💐💐



       { پاسخ به سوالات 26 }

      { مسبحات و چاکراها 23}


ادامه ..👇

نکته 3: گفته شد که بنا به فرموده رسول الله (ص) قلب مومن عرش الله اعظم است .
در قرآن مجید و عزیز در آیه 7 سوره مبارکه هود آمده است که عرش الهی بر روی آب است : 👇

{ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ (7)

و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏ يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏ اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست (7) }

نکته جالب دیگری نیز با توجه  به آیه بالا در  شباهت بین قلب انسان و عرش الهی وجود دارد . در آیه بالا (آیه 7 سوره مبارکه هود ) اشاره شد که عرش الله تبارک تعالی بر آب قرار داشت .
می دانیم که قلب انسان نیز که به فرموده رسول گرامی اسلام عرش الرحمن است . بر روی آب قرار دارد .

در کتاب مبانی آناتومی در باب ساختمان لایه بیرونی  قلب اینگونه آمده است : 👇👇

{ قلب انسان در داخل کیسه غشائی دو لایه نرم و انعطاف پذیری موسوم به « پری کارد » قرار دارد .داخلی ترین غشای آن را «پری کارد احشایی» یا « اپی کارد » می گویند که در واقع خارجی ترین لایه خود قلب است .
غشای خارجی کیسه غشایی بیشتر از جنس لیفی (فیبروزی ) است و به «پری کارد جداری » معروف است . این دو غشا به وسیله لایه نازکی از 👈 مایع روشن و شفافی که به آنها اجازه می دهد تا به هنگام انقباض و انبساط قلب به طور آزاد  بر روی یکدیگر حرکت کنند ، از هم جدا می شوند . }

آری قلب انسان نیز که به مثابه عرش الرحمن در عالم کبیر  است  بر روی آب قرار دارد . و این خود شباهتی  جالب بین قلب انسان و عرش الهی است.

نکته 4: در کتاب بحرالغرائب در باب خواص ذکر «عالم الغیب و الشهادت » آمده است : 👇

{ ..هر که با خلوص و اعتقاد تمام ، بعد از نماز بامداد صد بار بگوید « عالم الغیب و الشهادت » خدای تعالی او را از اهل یقین گرداند و از اصحاب کشف شود چنان که اسرار عالم صورت و معنی بر او روشن گردد و مشکلات کلی و جزوی از قاری این اسما بگشاید و در هر کاری که شروع کند فتح پیدا و از مغیبات بهره مند گردد . } (بحرالغرائب صفحه 103)

همانگونه که ملاحظه می نماید فتح و پیدا شدن مغیبات و اهل یقین شدن   نتیجه مبادرت به  این اسم شریف  است.  و همه حالات نامبرده شده (شهود و یقین و فتح ) با قلب و بصر در ارتباط است . و پیشتر نیز به ارتباط چاکرای قلب و چاکرای  آجنا اشاره نمودیم . همچنین گفته شد که این اسم در هر دو سوره حشر (قلب) و تغابن (چشم سوم ) آمده است. 

نکته 5: پس از اسم «عالم الغیب و الشهادت » در آیه 22 سوره مبارکه حشر اسم «رحمن و رحیم» با هم و در کنار هم  آمده است .
در کتاب بحرالغرائب در باب خواص این اسم آمده است : 👇

{ ... الرحمن یعنی بخشاینده جمیع مخلوقات . و عالمی فرموده اند که هر کس بدین اسم مداومت نماید و بعد از هر فریضه صد بار بخواند ، خداوند تبارک و  تعالی👈 دل او را پاک گرداند از ظلمت و غفلت و فراموشی  .
حضرت سلطان اولیا و برهان اتقیا تاج الاصفیا سلطان علی بن موسی الرضا (ع)
در شرح اسما چنین فرموده که هر که بعد از هر نماز 298 بار بگوید جمله مخلوقات او را دوست دارند و دشمنان بر وی مهربان گردند.  } (بحر الغرائب صفحه 104)
همچنین : 👇

{ ... و بزرگان گفته اند که تسخیر 👈قلوب و ارواح در این اسم است و بزرگی گفته که این دو اسم الرحمن و الرحیم ذکر 👈 خایفان است و مناسب کسانی است که در کلیه امور مضطرب باشند . و هر که در حین خوف و فروماندگی و اضطراب و غم و حزن و شدت و گرفتاری در امور دنیا به قرض یا حبس و غیره بدین اسما مداومت نماید کسان قاهر و شدید ،رحیم و مهربان او گردند . ...} (بحرالغرائب صفحه 109)

همانگونه که ملاحظه می نمایید آثار مترتب بر ذکر الرحمن و الرحیم همه مرتبط با 👈دل است . 
مبادرت به اسم الرحمن باعث پاکی👈 دل می شود . همچنین مبادرت به ذکر الرحمن  باعث می شود که جمیع مخلوقات او را دوست بدارند و بر وی مهربان گردند . یعنی 👈دل خلایق بر وی مهربان شود و در 👈دل خلایق جای گیرد .
همچنین تسخیر 👈قلوب نیز از آثار ذکر «الرحمن الرحیم » است .
و این اذکار ذکر خایفان نیز می باشد . و خوف نیز از صفات👈 دل است .

نکته 6 :  ذکر «رحمن و رحیم »علاوه بر اینکه با قلب مرتبط است با خصوصیات کوکب مشتری  نظیر یاری دادن به مردمان و صدقه دادن و صلح و صلاح جستن بین مردمان و نیکخو بودن و سخی بودن ارتباط و هماهنگی دارد .

ادامه دارد ..

#قلب #چاکرا #مسبحات #حشر #تغابن
@soltannasir
🌻

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 81
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 254
  • آی پی دیروز : 209
  • بازدید امروز : 358
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 79
  • بازدید هفته : 358
  • بازدید ماه : 358
  • بازدید سال : 98,896
  • بازدید کلی : 1,167,334