در تفسیر آیه (و قل جا الحق زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا )
نقل است از شیخ طوسی با سند به نقل از امیرالمومنین علی ع که فرمود همراه رسول خدا راه افتاده تا به کعبه رسیدیم
پس به من فرمود : بنشین , من کنار کعبه نشستم رسول خدا ص بر روی شانه من رفت پس فرمود : برخیز , برخاستم و وقتی پیامبر ضعف و ناتوانی من در حمل او را دید
فرمود : بنشین , آن گاه پایین آمد و به من فرمود : ای علی ! تو بر روی شانه من برو , و من چنین کردم و رسول خدا ص از جا برخاست و ایستاد من بر روی خانه کعبه رفتم رسول خدا ص عقب تر ایستاد و به من فرمود : بت بزرگشان را بیانداز بتی از جنس مس که با میخ های آهنین به زمین میخ کوب شده بود پیامبر ص
به من فرمود آن را تکان بده من آن را تکان می دادم و پیامبر ص آیه ( جاالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا ) را تلاوت می فرمود , من آنقدر بت را تکان دادم تا از جا کنده شد , پیامبر به من فرمود آن را پایین بینداز .
بت را پایین انداختم و تکه تکه شد از بام کعبه پایین آمدم و همراه پیامبر ص و آله روانه شدیم در حالی که می ترسیدم کسی از قریش یا دیگران در آن حال ما را ببیند (این روایت با کمی تفاوت به طرق دیگر نیز نقل شده )
از سوی دیگر در شأن نزول آیه ( و قل جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا )
از امام محمد باقرالعلوم ع نقل است
که هنگامی که امام قائم قیام کند دولت باطل برچیده می شود
و همچنین نقل است که این آیه هنگام تولد حضرت مهدی عجل الله بر بازوی مبارکش نقش بسته بود