loading...
سلطان نصیر

 

              { درد و دل 72 } 

 

{ درس نسبت سه به یک در علوم غریبه2}

 

 

...دچار مشکلاتی شده اند . 

 

ادامه 👇👇👇

 

امیدوارم همه عزیزان دروس تشابه انوار را بخاطر داشته باشند . علاوه بر مسئله تشابه انوار ما مسئله دیگری نیز داریم . و آن مسئله تشابه افکار است ! 

امواج ظریف فکر و آگاهی بر اساس تشابه در جو معنوی یک شهر با یکدیگر برخورد  می نماید و به یکدیگر  می پیوندد .

هنگامی که شخصی بیش از حد ، به فعالیت های دشمن علی الخصوص  انجمن های مخفی (فراماسونری و ایلومیناتی و ...) فکر می کند . امواج فکر وی با امواج فکر اعضای انجمن های مخفی و مراسم های جادوی باستانی و آیینی آنان برخورد می نماید .

و این مسئله برخورد امواج فکر شخص با امواج فکر و مراسم های اینان باعث می شود که  ناخودآگاه ، اعضای انجمن های مخفی بر سر راه وی قرار گیرند . 

و ممکن است  مسائل و مشکلاتی در زندگی این شخص پیش بیاید  .

همچنین دیده شده که بعضی از عزیزانی که به مباحث دشمن شناسی بیش از حد پرداخته اند . و نسبت سه به یک را در مطالعات و تفکر  رعایت ننمودند .  جذب جبهه دشمن شده اند . 😔( آنقدر به دشمن فکر نمودند که خود دشمن شدند )

 

نکته بسیار مهم : عزیزانی که به مباحث دشمن شناسی علاقه مند هستند  . و با حضور در کلاس ها و دوره های دشمن شناسی که موسسات دشمن شناسی آن را برگزار می نمایند   این مباحث را به طور جدی دنبال می نمایند . مراقب باشند . زیرا تقریبا در اکثر این کلاس ها عوامل نفوذی دشمن وجود دارند ! 

اگر روزگاری سفارت آمریکا لانه جاسوسی آمریکا بوده ، امروزه لانه جاسوسی صهیونیسم است . 

بسیاری از این عوامل دشمن ، به مرور توسط سربازان گمنام امام زمان شناسایی شده اند . و تحت رصد های اطلاعاتی هستند . و به حال خویش  گذاشته شده اند تا به فعالیت هایشان همچنان ادامه بدهند . تا اینکه ....

 

نکته 2 :  مسئله قدرت امواج و ارتعاش فکر و دریافت آن مسئله ای بسیار حساس در جنگ های باطنی می باشد .

هر چقدر که سالکی پیشرفت بیشتری داشته باشد و روح وی منازل بیشتری را قطع نماید  . امواج فکر وی قدرتمند تر می شود . و چنین سالکی توانایی دریافت امواج و ارتعاشات ظریف فکر دیگران را نیز بیشتر دارا خواهد بود .

 

نکته 3 : سالکین متوسطی که توانایی مکاشفات و مشاهدات را دارا می باشند . باید بیش از افراد عادی در باب مسائل دشمن  فکر خویش را کنترل نمایند . ( علی الخصوص بانوان که حالت انفعالی و دریافت کنندگی بالا دارند . )زیرا در اثر تفکر به فعالیت های دشمن در حیطه ماوراء ، ممکن است که برای آنان مشاهداتی رخ دهد که فعالیت های قبالیست ها و یا انجمن های مخفی را در حین انجام یک مراسم خاص مشاهده نمایند . و هنگامی که برای سالکی متوسط چنین مشاهداتی رخ دهد . 

قبالیست های یهودی که در حال انجام مراسمی خاص هستند . ممکن است متوجه شوند که در معرض مشاهده سالکی هستند . اما شاید در ابتدای امر نتوانند محل وی(مشاهده کننده ) را پیدا نمایند . اما سالک متوسط معمولا پس از مشاهده تصاویر واقعی مربوط به انجام  یک مراسم ، تا مدتها فکر وی مشغول صحنه هایی است که مشاهده نموده و اگر بیش از حد مجاز به تصاویر دیده شده فکر نماید . ممکن است که بار دیگر برای وی مشاهده ای جدید در باب فعالیت های همان گروه خاص از قبالیست ها که پیشتر مشاهده نموده بود پیش بیاید . اما اینبار قبالیست هایی که مراسم خاص را انجام می دهند . هوشیار هستند و اگر در معرض مشاهده قرار بگیرند . احتمال اینکه حدود محل زندگی سالک مشاهده کننده را پیدا نمایند بسیار زیاد است .  جان چنین سالکی در اثر چنین مشاهداتی ممکن است به خطر بیفتد .  

 اگر چنین سالکینی تحت تربیت پیر صاحب ولایت باشند . چنین پیری  می تواند با تصرفات باطنی خویش ، رشته ارتباط مشاهده ی سالک را با مراسم های قبالیست ها قطع نماید . 

 

نکته 4: تنها اولیاءالله توانایی رصد از راه دور مراسم های قبالیست ها را بدون متوجه شدن آنان از این در معرض مشاهده بودن دارا می باشند.  

 

#درد_و_دل #علوم_غریبه #لانه_جاسوسی #دشمن_شناسی 

@soltannasir 

🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪

 

        { درد و دل 71} 

 

 { درس نسبت سه به یک در علوم غریبه }

 

اساتید عامل در علوم غریبه و خفیه (که در هر زمان تعداد آنان در جهان اسلام 76 نفر می باشد ) می گویند که  : به ازای هر سه عمل مثبت ، می توان یک عمل منفی انجام داد .

البته باید در نظر داشت که منظور از عمل منفی این است که گاه یک استاد عامل (در امور روحانیات ) ، بنا به دستور باطنی که ممکن است از ملکوت به وی داده شود و یا بنا به تشخیص باطنی خویش ، لازم ببیند  که علوم غریبه کاران سیاه کار را گوشمالی دهد  . و یا حتی سقط نماید . 

چنین عملی منفی می باشد . ولی شیطانی نیست . بلکه می تواند باعث تقرب به حق تبارک تعالی نیز شود. 

چنانچه در مسئله جهاد نیز اینچنین است . و هنگامی که کفار و مشرکین بر علیه مسلمین جنگ هایی را آغاز نمودند و حکم جهاد بر مسلمین واجب شد . کشتن مشرکین و کفار در هنگام جنگ  نه تنها گناه محسوب نمی شد بلکه باعث تقرب و نزدیکی به الله تبارک تعالی بوده است . چنانچه رسول خدا(ص) فرمود: ضربت على (ع)در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است.

منتهی کشتار مشرکین و کفار  نیز عملی منفی می باشد و مثبت نیست . 

اصولا منفی از نفی می آید و مثبت از اثبات .

 و نه «نفی» شیطانی است و نه «اثبات » الهی . بلکه گاه ممکن است نفی  شریک داشتن  الله تبارک تعالی (وحده لا شریک له )عملی الهی باشد . و اثبات شریک داشتن برای الله تبارک تعالی عملی شیطانی باشد .

 

پیشتر گفتیم که فکر و آگاهی دارای انرژی و ارتعاشات ظریف می باشد . 

مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی در لایحه ششم  کتاب لوایح آورده است : 👇👇👇

 

{ آدمی اگر چه به سبب جسمانیت در غایت کثافت است ، اما به حسب روحانیت در نهایت لطافت است . به هر چه روی آرد 👈حکم 👉 آن گیرد ، و به هر چه توجه کند رنگ آن پذیرد . و لهذا حکما گفته اند : چون نفس ناطقه به صور مطابق حقایق متجلی شود ، و به احکام صادق آن متحقق گردد «صارت کانه الوجود کله » . (آنچه به صورت می آید همانا وجود کل اوست ) 

و ایضا عموم خلایق به واسطه شدت اتصال بدین صورت جسمانی و کمال اشتغال بدین پیکر هیولانی چنان شده اند که خود را از آن باز نمی دانند و امتیاز نمی توانند ، و در مثنوی مولوی آمده  : 👇👇

( ای برادر تو همین اندیشه ای 

مابقی تو استخوان و ریشه ای 

گر گل است اندیشه تو ، گلشنی 

ور بود خاری تو هیمه گلخنی )

پس می باید که بکوشی ، و خود را از نظر خود بپوشی ، و بر ذاتی اقبال کنی و به حقیقتی اشتغال نمایی که درجات موجودات ، همه مجالی جمال اویند ، و مراتب کاینات مرایی کمال او . و بر این نسبت چندان مداومت نمایی که با جان تو در آمیزد ، و هستی تو از نظر تو برخیزد ، و اگر به خود روی آوری ، روی به او آورده یی و چون از خود تعبیر کنی ، تعبیر از او کرده باشی . «مقید» «مطلق »شود و اناالحق هوالحق گردد . 

رباعی 

(گر در دل تو گل گذرد گل باشی 

ور بلبل بیقرار ، بلبل باشی 

تو جزوی و حق کل است ، اگر روزی چند 

اندیشه کل پیشه کنی کل باشی ) } 

 

همانگونه که عارفان بزرگ جهان اسلام  گفته اند . هر کسی همان است که می اندیشد . 

سالکانی در مسیر  سلوک الی الله   به «الله »تبارک تعالی می رسند . که با تیغ ذکر ( ترجیحا از دم مرشدی که اسفار ثلاث خویش را طی نموده باشد و در سفر چهارم باشد )  هر اندیشه ای غیر از اندیشه الله تبارک تعالی را برای ساعاتی از ساحت سینه و دل خویش بزدایند . 

تا به مرور زمان به تجلیات اسمایی و صفاتی و مقام کشف ذاتی برسند ! 

حال اگر شخصی به جای اندیشه و عشق و محبت «الله » تبارک تعالی ، روز و شب در اندیشه ثروت و پول و افزایش درآمد خویش باشد وی همان پول است . و چهره برزخی وی ممکن است مانند حیواناتی زر دوست نظیر مار و یا سنجاب و یا مورچه که علاقه ای به جمع نمودن اموال دارند . دیده شود .

اگر شخصی روز و شب در اندیشه مسائل جنسی و شهوت  باشد . وی همان شهوت است و صورت برزخی این شخص به مانند بهایم خواهد بود ! 

شخصی که روز و شب به فکر آواز خواندن است . و از صدای زیبای خویش لذت می برد . صورت برزخی وی ممکن است شبیه انواع پرندگان دیده شود . 

و قس علی هذا 

حال سخنی با عزیزانی که به وادی دشمن شناسی می پردازند ! 

شخصی که بیش از آنکه به مسائل شناخت حقایق و معارف دین مبین اسلام بپردازد . وقت خویش را صرف  شناخت دشمن می نماید . خواه ناخواه (شناخت دشمن ) بر روی اندیشه وی تاثیر گذار خواهد بود ! فقیر موارد زیادی دیده ام که بچه هایی که عمیقا وارد مباحث دشمن شناسی علی الخصوص ، مباحث مربوط به قبالای یهودی و انجمن های مخفی نظیر (فراماسونری  ایلومیناتی  شیطان پرستی و ...)  شده اند و نسبت سه به یک را رعایت ننموده اند . (یعنی سه ساعت مطالعه و تفکر در باب مباحث معرفتی داشته باشند و یک ساعت دشمن شناسی ) دچار مشکلاتی شده اند .

 

ادامه دارد ...

 

#درد_و_دل #اساتید_عامل #منفی #مثبت #شیطانی #الهی

 

@soltannasir 

3⃣⬆️1⃣⬇️3⃣⬅️1⃣3⃣

 

            { درد و دل 69 } 

 

     { در تفاوت عارف عالم و عارف غیر عالم 2} 

 

.... و مستغرق در مشاهده انوار جلال و کبریائی حضرت حق گشته و تنها عالم بالله است و از احکام جز آنچه از آن گریزی نیست و درعمل بدان محتاج است نمی داند ، تفاوت واضح و آشکاری وجود دارد . 

این جماعت از اولیاء خدا چون از سعه و ظرفیت بیشتر و بالاتری برخوردارند ، از سالکین راه خدا و مشتاقان وادی الهی بیشتر دستگیری می نمایند . 

انسان کامل عالم ، عالمی (جهانی ) را با خود همراه نموده و به سوی حق جل و علا می کشاند . اما انسان کامل غیر عالم ، فقط افراد معدودی را در حجر تربیت خود گرفته و از آنان دستگیری می نماید ، و این تمایز و تفاوت بین کاملین بوضوح مشهود است .

{ کتاب نور مجرد جلد اول صفحات 51الی 56}

 

همچنین شیخ الاشراق شهاب الدین یحیی سهروردی درمقدمه کتاب حکمة الاشراق خویش در طبقه بندی حکما آنان را به پنج دسته اصلی تقسیم می نماید : 👇👇👇👇👇👇

 

1- كساني‌ كه‌ در تألّه‌ (علم الاهیات )متوغل‌ بوده‌ و به‌ درجات‌ كمال‌ نائل‌ شده‌اند ولي‌ از حكمت‌ بحثی، بی بهره‌ بوده‌ و به‌ آن‌ توجهي‌ نكرده‌اند.  ابوالعباس قصاب آملی و   ابوالحسن‌ خرقانی، و بسياری از مشايخ‌ تصّوف‌ در زمره‌ی اين‌ گروه‌ قرار می گيرند.

 

2- كسانی كه‌ به‌ عكس‌ گروه‌ اول‌ در حكمت‌ بحثی متوغل‌ بوده‌ و به‌ درجه‌ای از كمال‌ نيز در اين‌ راه‌ نائل‌ گشته‌ ولی از حكمت‌ ذوقی بی بهره‌ مانده‌اند. كندی، فارابی، ابن‌رشد و بسياری از مشّائيان‌ از اين‌ جمله‌اند.

 

3- فرزانگانی كه‌ هم‌ در حكمت‌ ذوقی متوغل‌ گشته‌ و هم‌ در حكمت‌ بحثی متبحر مي باشند. كسانی از حكما كه‌ در اين‌ طبقه‌ قرار گيرند از كبريت‌ احمر كمياب‌تر و از اكسير اعظم‌ پربهاترند.

شیخ اکبر ابن عربی و شیخ کبیر صدرالدین قونیوی را می توان از این دسته دانست . 

 

4- كساني‌ كه‌ در حكمت‌ ذوقی متوغل‌ هستند ولی در حكمت‌ بحثی متوسط‌ يا ضعيف‌ به‌ شمار می آيند. بزرگانی نظیر خواجه عبدالله انصاری را با همه علم وی می توان از این دسته دانست . زیرا که وی با علوم عقلی تا حدی مخالف بود .  

 

5- كسانی كه‌ برعكس‌ طبقه‌ی چهارم‌ در حكمت‌ بحثی متوغل‌ هستند ولی در حكمت‌ ذوقی متوسط‌ يا ضعيف‌ می باشند. شیخ الرئیس ابن سینا از این دسته می باشد .

از میان این پنج دسته ، دسته سوم یعنی حکیمی که هم در حکمت ذوقی متوغل باشد و هم در حکمت بحثی متبحر باشد . بر چهار دسته دیگر برتری دارد .  

 

نکته : در پاسخ عده ای از مبتدیان که آنان را هنوز گمان اینستکه بی تعلیم و تعلم علوم ظاهری می توان در عالم علم و اندیشه منشأ اثر شد و سخنان فقیر برای آنان قابل هضم نیست  باید بگویم که نگاهی به تاریخ تصوف و عرفان بیندازیم . چرا حتی بزرگترین عرفا در ساحت اندیشه خطا نمودند ?! 

 

چرا بین اثر یک عارف کامل نظیر ابن عربی که عالم به علوم مختلفه است . 

با اثر عارفی کامل نظیر خواجه عبدالله انصاری که وی نیز عالم به بعضی علوم بوده  تفاوت است ?! 

یا بین آثار عارفی کامل نظیر شیخ الاسلام احمد جام (ژنده پیل قرن پنجم و ششم) که بزرگ وقت و عصر خویش بوده است و اتفاقا پس از توبه به مطالعه و آموختن علوم می پردازد . با آثار عارفی بزرگ نظیر مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی که به علت ارادت به شیخ جام لقب جامی تخلص می نموده تفاوت است ?! 

آثار مولانا جامی کاملا برتر است با اینکه شیخ احمد جام مقام معنوی برتری داشته است . 

شخصی که سالها مطالعه در باب سیر تاریخ تصوف و عرفان نموده باشد . بخوبی این تفاوت ها  را در می یابد  . 😊

 

ادامه دارد ...

 

#درد_و_دل #نور_مجرد #خرقانی 

#قصاب_آملی #سهروردی #ابن_عربی

#حکمة_الاشراق #قونیوی 

@soltannasir 

❤️💛❤️💛❤️💛❤️❤️💛❤️💛💛❤️💛❤️

 

               {درد و دل 68}

 

   {در تفاوت عارف عالم و  عارف غیر عالم } 

 

ادامه 👇👇👇

 

{يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ( ۱۱ مجادله )} 

« خداوند آنان را از شما که ایمان آورند بالا می برد ، و آنان را که به ایشان علم داده شده چندین درجه بالا برده و رفعت می بخشد » 

مفسر عظیم الشأن حضرت علامه طباطبائی قدس الله سره الشریف در تفسیر این آیه کریمه می فرمایند : «شکی نیست که لازمه اینکه خداوند درجه بنده ای از بندگانش را بالا ببرد اینستکه او به خداوند متعال نزدیکتر شود ، و این نزدیکی و ازدیاد قرب که لازمه رفع درجه می باشد خود قرینه ای است عقلی بر اینکه مراد از آن کسانی که به آنها علم داده شده، علماء از مومنین می باشد ، زیرا ملاک تقرب به خداوند ایمان به اوست . 

بنابراین آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه مومنین به دو دسته و دو طائفه تقسیم می شوند : «مومن» و «مومن عالم » و مومن عالم افضل و برتر است چرا که خداوند فرموده است : { هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ } 

« آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند مساوی می باشند ?» 

و از آنجا که مومنان به دو طائفه عالم و غیر عالم منقسم شده و عالم و غیر عالم در یک رتبه نیستند ، روشن می شود که رفع و بالا بردن به چندین درجه در این آیه کریمه شریفه اختصاص به علما از مومنین داشته وحظ و بهره مومن غیر عالم از رفع تنها یک درجه می باشد ، و تقدیر کلام چنین است : «یرفع الله الذین امنوا منکم درجة و یرفع الذین اوتوا العلم منکم درجات .»

و در این آیه کریمه از آنجا که ملاک انقسام مومنین به دوطائفه عالم و غیر عالم ،علم قرار داده شده و علماء از مومنین اختصاص به رفع چندین درجه یافته اند ، امر علماء و قدر و منزلت ایشان تعظیم و ترفیع شده است ، چنانکه مخفی نیست » (المیزان جلد 19 صفحه 188) 

باری اگر چه ملاک اصلی تقرب الی الله و ترفیع درجه ، ایمان به خدا وتقوای الهی است ، ولی از این آیه شریفه بدست می آید که علم نیز در این جهت تاثیر بسیاری دارد و مومن متقی عالم از مومن متقی غیر عالم به خداوند عزوجل نزدیک تر است .

حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه در یکی از کلمات حکمت خود می فرمایند : {إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ، فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا } 

« همانا این دلها ظرف هایی هستند ، پس برگزیده آنها قلبی است که ظرفیت و گنجایش بیشتری داشته باشد . »

(نهج البلاغه حکمت 147) 

و در حکمت دیگری می فرمایند : {  كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ . } « هر ظرفی بواسطه آنچه در آن قرار گیرد ، تنگ شده و از گنجایش آن کاسته می شود مگر ظرف علم که با علم وسعت یافته و ظرفیت آن افزون می گردد .»

از این حدیث شریف استفاده می شود که سعه و گنجایش نفسی که از آبشخوار

علوم الهی اشراب می شود از نفوس دیگر بیشتر است و از آنجا که فرمود : فخیر اوعاها  پس این نفس از سائر نفوس نیز برتر بوده و برگزیده آنان می باشد . 

نفوس مردان خدا و اولیاء الهی همگی ظروف علوم ملکوتی و کلی الهی است ، آنان دریای علوم و معارف حقه هستند که جان خود را به علم ازلی و ابدی خداوند عزوجل پیوند زده اند و این امواج خروشان اقیانوس بی کران علم خداوند ست که در وجود آنان به تلاطم و تموج آمده است .

اولیاء خدا در اثر حسن متابعت به حکم آیه : { قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (آیه 31 سوره مبارکه آل عمران ) 

بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است (۳۱)} 

به مقام محبت که سرمنشأ کشف و شهود حقیقی است دست یافته اند و در این حال ترجمان مقام احدیت جمع محمدی می باشند . 

«فمنبع صدا من شراب نقیعه 

لدی فدعنی من سراب بقیعة » 

(آب زلال و خوشگوار مشرب صداء که سالکان و پویندگان راه خدا از آن حیات و جان تازه می گیرند ، از شرابی که سرچشمه زاینده آن در نزد من است ، پس مرا از سراب علوم اهل حجاب که در هامون حیرت و سرگردانی است ، واگذار و رها کن .) 

سعه وجودی مردان خدا قابل قیاس و مقایسه با دیگران نمی باشد ، اگر چه خود ایشان نیز از جهت گستردگی و سعه نفس مختلف و متفاوتند . 

بین آن ولی خدایی که عالم بالله و بامر الله و جامع علوم ظاهری و باطنی است و در مرز مشترک بین عالم معقولات و محسوسات کرسی زده و جلوس نموده است ، و آن ولی خدائی که معرفت الهی بر قلب او استیلاء یافته و مستغرق در مشاهده انوار جلال و کبریائی حضرت حق گشته و ....

 

 

 

ادامه 👇👇👇

 

#درد_و_دل #عالم #امیرالمومنین 

#المیزان #نهج_البلاغه 

@soltannasir 

📕📕📕📕📕📕📕📕📕?

 

             { درد و دل 67 }

 

عزیزان حکایات مربوط به علم مرحوم جعفر آقای مجتهدی از دید مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری و علم مرحوم  حاج سید هاشم حداد موسوی از دید مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی  طهرانی را مشاهده نمودید . 

که به اعتقاد فقیر هر دو این روایات  از عنصر غلو خالی نبوده است .

ما در توضیح و شرح این روایات به دو جنبه باید توجه داشته باشیم . 

ابتدا اینکه همانگونه که پیشتر گفته شد . اولیاء الله ، دراثر توانایی هم راستایی با آگاهی مربوط به یک علم توانایی صحبت نمودن در باب آن علم خاص را تا حدی (بنا به میزان رشد روحی خویش )  پیدا می نمایند . 

همچنین اولیاء الله توانایی صحبت به زبان هایی غیر از زبان مادری خویش را نیز دارا می باشند . بدون آنکه آن زبان را با تعلیم و تعلم ، آموخته باشند .

در ادامه  فرق است بین آنکه شخص بتواند ، در باب تمامی انواع علوم ، آگاهی علمی مربوط به آن علم را در اثر هم راستایی دریافت نماید . با اینکه بتواند در علوم مختلف مفتاح باشد و معارف و نکات بکر  و اسرار را  برای جهان بشری به ارمغان بیاورد .

من باب مثال آنان که با علم حکمت و فلسفه سر و کار دارند . بخوبی می دانند که اقامه یک برهان جدید در مورد یک موضوع فلسفی تا چه حد مشکل می باشد . چه برسد به اینکه شخص، یک کاخ رفیع نظیر حکمت متعالیه بر پا نماید . 

 

در حکایت مرحوم مجتهدی ، آیت الله کشمیری گفتند که ملاصدراها باید بیایند و شیوه تبیین مسائل فلسفی را پیش مرحوم مجتهدی ها یاد بگیرند !!!😳

باید بگویم « ان هذا لشئ عجاب» 

آیا واقعا چنین است ?! 

سخنان جناب مجتهدی و شرح ایشان توسط جناب کشمیری نقل نشده است و طبیعتا نمی توان در مورد  آن قضاوت نمود  . 

اما کاش ایشان (مرحوم کشمیری ) سخنان جعفر آقای مجتهدی را نقل می نمودند ، تا فقط یک ادعای بدون مدرک نباشد .! 

عزیزان فرق است بین هم راستایی یک سالک با آگاهی موجود در علم فلسفه صدرایی و پاسخ دادن به سوالات علمی مربوط به آن(فلسفه)  با بنا نمودن کاخی رفیع نظیر حکمت متعالیه ملاصدرا . 

کسی که زحمت سالها مطالعه و تفکر در باب یک موضوع علمی را نکشیده است .

بروز و ظهوری در باب آن علم خاص نخواهد داشت . 

آنان که نظری برخلاف فقیر دارند نشان دهند . که کدام عارفی تاکنون  بی تعلیم و تعلم علوم ظاهری و بعضی علوم باطنی(جفر و حروف و رمل و نقطه و نجوم و ..) توانسته است . تنها بوسیله سلوک الی الله ، معارف و اسرار بیشمار را برای جهان بشری به ارمغان آورده باشد .   

این سخن برای آن دسته از سالکینی نقل می شود . که به صرف خواندن داستان هایی اینچنینی ، دست از مطالعه و تفکر می کشند . و با خود می گویند ، که اگر جعفر آقای مجتهدی یا حاج سید هاشم حداد و یا شیخ ابوالعباس قصاب آملی بدون تحصیل علم اینگونه بودند . پس چرا ما به تحصیل علم و تفکر بپردازیم . 

و فقط با سلوک الی الله می توان به تمامی این علوم رسید . 😳

عارفی امی  نظیر شیخ ابوالعباس قصاب آملی ، صاحب مقام قطبیت در دایره اولیاءالله  و مورد رجوع تمامی عرفای بزرگ  زمان خویش نظیر شیخ ابوسعید ابوالخیر و شیخ ابوالحسن خرقانی بود . اما از ایشان هیچ بروز و ظهور علمی ای مشاهده نشده است . 

همچنین عارف بزرگ و امی شیخ ابوالحسن خرقانی که پس از شیخ ابوالعباس قصاب آملی  به مقام قطبیت در 👈دایره اولیاءالله 👉می رسد .

 با وجودی که مورد رجوع بسیاری از بزرگان زمان خویش نظیر شیخ ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و شیخ ابوعلی فارمدی و شیخ الرئیس بوعلی سینا و امام ابوالقاسم قشیری صاحب رساله قشیریه در تصوف و  حکیم ناصر خسرو بود . از ایشان با وجود مقامات عالیه عرفانی وسخنان بلندی که داشتند هیچ اثر علمی ای و بروز و ظهور علمی ای مشاهده نشده است  . 

پس عزیزان بدانید که شاید بدون دانستن کامل علوم ظاهری ، رسیدن به مقامات عالیه عرفانی ممکن باشد  ، منتهی به صرف داشتن مقامات عالیه  ، نمی توان در جهان اندیشه منشأ اثر بود . و حرفی نو و جدید برای گفتن داشت . 

 

 

فرزند علامه طهرانی ، آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی که در  شهر مقدس قم ساکن هستند از حاج سید هاشم حداد نقل مستقیم دارند که به ایشان می گفتند که آقا سید محمد محسن ، سالکی که این علوم را  (حکمت و عرفان  ) بداند عجیب می شود . عجیب !!! 

یعنی خود ایشان  قائل به این مسئله بودند که عارف کاملی  که عالم به  علوم مختلفه ظاهری و باطنی است . بر عارفی که عالم به این علوم نیست برتری دارد .  

 

ادامه دارد ... 

 

 

#جعفر_مجتهدی #کشمیری #علم 

#درد_و_دل #سیدهاشم_حداد 

#علامه_طهرانی #ابوالعباس_قصاب

#ابوالحسن_خرقانی #امام_قشیری 

 

@soltannasir 

📔📔📔📔📔📔📔📔📔📔📔📔

 

               {درد و دل 66}

 

      { حکایت مرتبط با دروس 5} 

 

عالم ربانی و عارف صمدانی مرحوم آیت الله آقا سید عبدالکریم کشمیری برای من تعریف کردند : 

روزی در خدمت آقای مجتهدی بودم طلبه ای از در وارد شد و پس از لحظاتی درنگ ، سوال دشواری را در رابطه با یکی از موضوعات فلسفی عنوان کرد و از آقای مجتهدی خواست تا در آن مورد توضیح دهند ! 

من با خود می گفتم : 

جای طرح این سوال که اینجا نیست ! باید طلبه برود و از فلسفه دان های حوزه سوال کند ، آقای مجتهدی را با فلسفه چه کار ?! 

اینجا جای حال است نه قال ! 

آقای مجتهدی پس از چند لحظه تأمل ، آن سوال دشوار فلسفی رابا احاطه و اشراف کامل با بیانی ساده و دور از حشو و زواید به گونه ای پاسخ گفتند که موجب اعجاب من شد ! گویی سال ها در حوزه فلسفه تدریس کرده و با مبانی فلسفه الهی آشنایی کامل دارند ! 

و من که مطالعاتی در این زمینه داشتم ، مطالب ایشان را بسیار جامع و مانع می دیدم و به خود می گفتم که باید ملاصدراها بیایند و شیوه تبیین مسایل فلسفی را از آقای مجتهدی یاد بگیرند ! 

چه قدر ساده و راحت معضلات فلسفه را حل می کنند ! 😳

(کتاب در محضر لاهوتیان جلد اول خاطره 88 صفحه 361 )

 

همچنین مرحوم  علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد ، که در حالات موحد کبیر جناب مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی نوشته اند . آورده اند که : 👇👇👇

 

{... حالات‌ آقا در اين‌ سفر بسيار قويّ بود. يعني‌ مقامات‌ و مراتب‌ توحيديّه‌ به‌ باطن‌ نشسته‌ و در نفس‌ متمكّن‌ شده‌ بود. بروزات‌ و ظهورات‌ خارجيّه‌ بسيار كمتر گرديده‌ بود.

«فتوحات‌ مكّيّة‌» محيي‌ الدّين‌ عربي‌

ايشان‌ در اين‌ مسافرت‌ بسيار به‌ مطالعۀ كتاب‌ « فتوحات‌ مكّيّة‌ » محيي‌الدّين‌ عربي‌ مي‌پرداختند؛ نه‌ به‌ طوريكه‌ بخواهند از آن‌ استفاده‌ كنند، بلكه‌ براي‌ انطباق‌ محتويات‌ آن‌ با حالات‌ خودشان‌. در بعضي‌ از جاها ميگذشتند، و چون‌ در آن‌ اشكالي‌ نميديدند عبور مي‌نمودند؛ و غالباً چنين‌ بود. و امّا در بعضي‌ از جاها هم‌ ديده‌ مي‌شد كه‌ احياناً به‌ وي‌ اعتراض‌ داشتند و مطلب‌ وي‌ براي‌ ايشان‌ مورد پسند واقع‌ نمي‌شد. و بعضاً در اينگونه‌ مطالب‌ زود نمي‌گذشتند، و چند روز ميگذشت‌ تا آن‌ مطلب‌ با واردۀ حالي‌ ايشان‌ اندازه‌گيري‌ شود، و ردّ و يا قبولش‌ مورد امضا قرار گيرد و تثبيت‌ شود.

از جمله‌ مطالب‌ وي‌ كه‌ براي‌ ايشان‌ در آن‌ روزها قابل‌ قبول‌ بود و وي‌ را بر اين‌ مطلب‌ مي‌ستودند، حقيقتي‌ بود كه‌ براي‌ ايشان‌ ايضاً مكشوف‌ افتاده‌ بود كه‌ حقيقت‌ تمام‌ قوا نور است‌؛ و نور امر واحدي‌ است‌ كه‌ بر حسب‌ موارد و عوالم‌، أسماءِ مختلفه‌ به‌ خود گرفته‌ است‌. همانطور كه‌ محيي‌الدّين‌ آورده‌ است‌ كه‌👇

«بدان‌ ـ كه‌ خدايت‌ مويّد بدارد ـ حقيقت‌ امر چنين‌ به‌ دست‌ ميدهد كه‌: اگر نور نبود هيچ‌ معلوم‌ و يا محسوس‌ و يا متخيّلي‌ أصلاً ادراك‌ نمي‌شد. و نور برحسب‌ اختلاف‌ اسامي‌ كه‌ براي‌ قواي‌ انساني‌ وضع‌ شده‌اند، اختلاف‌ اسم‌ پذيرفته‌ است‌. چرا كه‌ آن‌ أسماء در نزد عامّۀ مردم‌ عبارت‌ است‌ از اسمهائي‌ براي‌ قوا؛ و امّا در نزد عارفان‌ عبارت‌ است‌ از اسمهائي‌ براي‌ نوري‌ كه‌ بواسطۀ آن‌ ادراك‌ شده‌ است‌.

بنابراين‌ چون‌ تو ادراك‌ كني‌ شنيدنيها را، آن‌ نور را سمع‌ و شنوائي‌ ميگوئي‌. و چون‌ ادراك‌ كني‌ ديدنيها را آن‌ نور را بَصَر و بينائي‌ نام‌ ميگذاري‌. و چون‌ ادراك‌ كني‌ لَمس‌ شدنيها را آن‌ نور را لمس‌ ميگوئي‌؛ و همچنين‌ است امر در متخیلات .

بناءً عليهذا همان‌ نور است‌ كه‌ قوّۀ لامسه‌ است‌ نه‌ غير آن‌، و قوّۀ شامّه‌ و ذائقه‌ و متخيّله‌ و حافظه‌ و عاقله‌ و مفكّره‌ و مصوّره‌ است‌ نه‌ غير آن‌. پس‌ هر چيزي‌ كه‌ ادراك‌ انسان‌ بدان‌ انجام‌ گيرد غير از نور چيزي‌ نمي‌تواند بوده‌ باشد.»

و از اين‌ فقرۀ دعاي‌ كميل‌: وَ بنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي‌ أَضَآءَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ. «من‌ از تو سوال‌ ميكنم‌ به‌ نور وجهت‌ كه‌ از آن‌ تمام‌ أشياء و موجودات‌ روشن‌ شدند.»

 

(کتاب روح مجرد صفحات 310الی 313 )

 

در کتاب نفحات الانس جامی در باب مربوط به شیخ ابوالعباس قصاب آملی عارف بزرگ قرن چهارم  آمده است . 

👇👇👇👇👇👇

 

{ وی امی بوده ،اما کلام و نکته های عالی داشته . یکی از ایمه (علمای)طبرستان  گفته که از افضال خدای تعالی یکی آن است که کسی را بی تعلیم و تعلم چنان گرداند که چون ما را در اصول دین و حقایق توحیدی چیزی مشکل شود ، از وی بپرسیم ، و آن ابوالعباس قصاب است} 

(نفحات الانس جامی صفحه 293) 

 

در ادامه  شرح و نقد مختصری بر این حکایات ارائه خواهد شد . 

زیرا فقیر بسیار دیده ام که  بعضی از سالکین و طلاب با خواندن این حکایات اشتباه می نمایند .  

 

با ما همراه باشید ...

 

#درد_و_دل #جعفر_مجتهدی 

#سید_هاشم_حداد #علامه_طهرانی 

#روح_مجرد #ابوالعباس_قصاب_آملی 

 

@soltannasir 

🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞

 

              { درد و دل 65 } 

 

  { حکایت مرتبط با دروس 4} 

 

ادامه 👇👇👇

 

 فرمود: من و فرزندم وقتی با مشکلات لاینحلّی مواجه می گردیم دست به دامان پیامبر اسلام می شویم. او و فرزندانش در نزد خدا بسیار مقرّب اند و خداوند دعای آنان را مستجاب می کند.

 گفتم: چگونه با این پیامبر خدا ارتباط برقرار کنم؟!

 فرمود: همین طور که با من ارتباط پیدا کردی! نام او: محمّد (ص) است و دختری دارد به نام فاطمه(س)  که در نزد خدا بسیار عزیز و گرامی است و او پسری دارد به نام مهدی(عج) که امروز حجّت خداوند در روی زمین است. به این سه اسم مبارک متوسّل شو و از مادرِ این حجّت خدا بخواه تا شفای فرزندت را از مهدی (عج) بخواهد.

تا این که چند ساعت پیش این جوان به کلبه 

 وقتی که از خواب بیدار شدم این سه اسم مبارک را هنوز به خاطر داشتم. نشستم و با اضطرار و اصرار زیاد از فاطیما (فاطمه(س) ) خواستم تا شفای فرزندم را از مهدی بخواهد. تا این که چند ساعت پیش این جوان به کلبه من آمد و گفت: مادر! غصّه نخور، فرزندِ فاطیما (فاطمه(س) ) پسرت را شفا می دهد!

هنگامی که  او را دیدم فکر کردم عیسای مسیح به سراغ من آمده است! همین که این تصوّر در خاطرم نقش بست، به من گفت: من عیسای مسیح نیستم! بلکه خاک پای کسی هستم که شفای فرزند خود را از مادرِ او می خواستی. من مأموریت دارم که بشارت شفای پسرت را به تو ابلاغ کنم!

 و بعد در کنار بستر فرزندم نشست و سرگرم خواندنِ اورادی شد. و سپس دست خود را به زیر کمر فرزندم  برد و کلمه ای را با صدای بلند بر زبان آورد که شباهتی به آن سه اسم نداشت و لحظاتی بعد فرزندم در بستر خود نشست و به من گفت: مادر! خیلی تشنه ام، خیلی گرسنه ام!

فرزندم چند روزی بود که اصلا احساس تشنگی و گرسنگی نمی کرد و اگر چیزی به او می دادم قادر به فرو بردن او نبود و لذا با تزریق سرمهای خوراکی از او پرستاری می کردم . لذا وقتی که گفت : خیلی تشنه ام ! خیلی گرسنه ام ! 

 فهمیدم که عنایت مهدی کار خود را کرده و حالا تردیدی ندارم که او شفا یافته است

از آن زن مسیحی پرسیدم: این آقا با چه زبانی با شما صحبت کرد که حرفهای او را می فهمیدی؟!

 گفت: به زبان آلمانی! انگار سال ها است که در این حوالی زندگی می کند!

او آدم عجیبی است ! 

 از آقای مجتهدی پرسیدم: وقتی که دست در زیر کمر این جوان بیمار بردید، چه کلمه ای را با صدای بلند ادا کردید؟

 فرمودند: احمد آقا جان! یک یا علی گفتیم و کار را تمام کردند!

 در عرض چند ساعتی که آنجا بودیم حال آن جوان بیمار کم کم رو به بهبود گذاشت تا جایی که قادر بود با کمک گرفتن از عصای دستی حرکت کند و غدّه بزرگ گلوی او نیز رو به کوچک شدن گذاشته بود. و آن جوان با انقلاب حال عجیبی به مادر پیر خود دلداری می داد و می گفت : مادر غصه نخور ! احساس می کنم که دیگر مشکلی ندارم ، از این پس مثل همیشه سور و سات مورد نیازت را خودم تهیه می کنم ! دوران سختی ما سپری شده است ! باز مثل گذشته با هم زندگی می کنیم ، خدا بزرگ است ! 

با این که بیش از سی سال از این ماجرا می گذرد ، هرگاه که خاطره این دیدار ناگهانی را صحنه به صحنه مرور می کنم منقلب می شوم .  (در محضر لاهوتیان، صفحات  305الی 309)

 

نکته مهم : در حکایت اول جعفر آقای مجتهدی در حالت بیخودی ، به زبان های مختلف سخن می گفت . گاه ممکن است برای عده ای از سالکین الی الله نیز این اتفاق بیفتد یعنی در حالت بیخودی و یا غلبات وجد در هنگام هوشیاری توانایی حرف زدن به زبان های زنده دنیا را پیدا نمایند . چنین حالتی برای این دسته از سالکین حال است نه مقام زیرا اگر مقام بود . در غیر حالت بیخودی و حالت هوشیاری عادی نیز باید سالک توانایی حرف زدن به زبان های زنده دنیا را داشته باشد . چنانچه در حکایت شفای جوان آلمانی خواندید که جعفرآقای مجتهدی ، این توانایی را در غیر حالت بیخودی نیز داشته است . 

پس آن دسته از سالکینی که  چنین حالاتی را یکی دو بار در غلبات وجد و یا بیخودی  تجربه نموده اند . گمان نبرند که پای در ولایت گذاشته اند .

 

نکته 2:  بسیاری از کسانی که تجربه خلع بدن را در مراحل ابتدایی سلوک خویش داشته اند . توانایی فهم زبان های مختلف نه حرف زدن به زبان های مختلف  را در خویش مشاهده نموده اند . 

 

#فاطیما #مهدی(عج) #درد_و_دل  #در_محضر_لاهوتیان #آلمان #جعفر_آقا_مجتهدی 

@soltannasir 

☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️

 

            {درد و دل 64 } 

 

     { حکایت مرتبط با دروس 3} 

 

 آقای مهندس احمد حسنی طباطبائی که پس از پایان تحصیلات متوسطه در قم برای ادامه تحصیل  عازم کشور آلمان شده بود در طول اقامت پانزده ساله خود در آنجا سه بار به زیارت حضرت آقای مجتهدی نایل آمد. این سه دیدار به اندازه ای  عجیب و شگفت انگیز است که  باورکردن آنها برای کسانی که با آن ولی خدا آشنا نبوده اند ، بسیار دشوار است ولی افرادی که از قدرت روحی ایشان آگاهی دارند در صحّت این ماجراها تردید نمی کنند. ایشان برای من تعریف کردند :هنگامی که در شهر »آخن« اقامت داشتم، روزی از روزها که از دانشگاه به آپارتمان خود مراجعه کردم  یادداشتی در پشت در افتاده بود . در آن یادداشت ، حضرت آقای مجتهدی نوشته بودند که  برای انجام کاری به آلمان آمده ام و می خواهم شما را هم ببینم و محلّ ملاقاتی را که تعیین کرده بودند کوه اَیفل، منطقه ییلاقی واقع در غرب آلمان بود!

 شبانه به راه افتادم تا به دامنه کوه اَیفل رسیدم. برف سنگینی باریده بود به طوری که برف تا زانوی مرا فرا می گرفت و راه عبور به خاطر بارش برف مشخص نبود و من در دامنه کوه حیران و سرگردان در جستجوی راهی بودم . تا خود را به محل ملاقات برسانم ولی کوشش های من به جایی نرسید ، دلهره و اضطراب امانم را بریده بود ،  در همان اثنا صدایی از بالای کوه شنیدم که می گفت:احمد آقا! یا علی بگو و بیا بالا! و همزمان با شنیدن این صدا دو نور مانند نورافکن دامنه کوه را روشن کردند. تردیدی نداشتم  با اطمینان به اینکه این صدا، صدای آقای مجتهدی است زیرا از قبل با لحن صحبت ایشان در مدتی که در خانه پدری من در قم سکونت داشتند ، آشنایی داشتم .  مسیر تابش نور را در پیش گرفتم و یا علی گویان خود را به بالای کوه اَیفل رسانیدم. 

و در آن جا آقای مجتهدی را دیدم که  ایستاده اند  و انتظار مرا می کشند ! 

سلام کردم و ایشان ضمن جواب سلام و خوشامدگویی ، صورتم را بوسیدند . خواستم دست آن ولی خدا را ببوسم ، اجازه ندادند و مرا با خود به  کلبه کوچکی که در آن حوالی بردند که زن سالخورده ای در آنجا بود.

 پیرزن که با قهوه داغ از ما پذیرایی می کرد ، پسری داشت که به سرطان حنجره مبتلا شده  در همان کلبه بستری بود. می دیدم که آن زن مسیحی پروانه وار به دور آقای مجتهدی می چرخد و نسبت به ایشان علاقه شدیدی نشان می دهد و من از ماجرایی که ساعتی پیش میان او و آن مرد خدا اتّفاق افتاده بود، اطّلاعی نداشتم. حسّ کنجکاوی ام تحریک شده بود. پس از دقایقی استراحت و صرف چند فنجان قهوه، از آن پیرزن مسیحی پرسیدم: شما این آقا را قبلاً دیده بودید؟و گفت: چند ساعت پیش او را برای اوّلین بار در اینجا دیدم و فکر می کردم که پسر حضرت مریم به کمک من آمده است!

 گفتم: شما چه مشکلی داشتید؟

 گفت: حدود سه ماه پیش تنها پسرم به سرطان حنجره مبتلا شد و غدّه بزرگی که در ناحیه بیرونی گلوی او رشد کرده بود، تارهای صوتی فرزندم را فلج کرده و نمی توانست صحبت کند. فرزندم روز به روز ناتوان تر می شد تا حدّی که از چند روز پیش قادر به راه رفتن نبود و پزشک معالج او نیز که از درمان او ناامید شده بود به من سفارش کرد که او را در کلبه کوهستانی خود بستری کنم. و بیش از این با تزریق آمپول و خوراندن دارو آزارش ندهم ! فهمیدم که کار از کار گذشته و فرزندم را جواب کرده اند . 

 دو روز پیش به هنگام غروب، طبق اعتقاداتی که ما مسیحیان داریم دست به دامان حضرت مریم شدم و شفای فرزندم را از او خواستم. برای چند لحظه خوابم برد. در عالم رؤیا حضرت مریم به دیدن من آمد و گفت: پرونده عمر پسر تو بسته شده است و از دست من کاری برنمی آید!

 گفتم: فرزند شما حضرت عیسای مسیح، مرده ها را زنده می کرد، فرزند من که هنوز نمرده است! از او بخواهید که کمکم کند. او تنها فرزند من است و من بی او زنده نمی مانم!

 فرمود: از دست فرزند من هم در این مورد کاری ساخته نیست!

گفتم : 

پس راهی جلوی پای من بگذارید ! مستأصل و درمانده ام و به راهنمایی شما نیاز دارم . 

 

 

 ادامه ...👇👇👇

 

#درد_و_دل #حکایت #جعفر_مجتهدی 

#امام_زمان(ع) #فاطیما #عیسی(ع)

#مریم(س) 

@soltannasir 

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

 

               { درد و دل 61}

 

{ در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 21} 

 

 

ادامه ..👇👇

 

گاه در سیر تفکرات خویش به مسائلی برسد که  آنان را در کتب نخوانده است . 

و ممکن است هنگامی که کتب را مطالعه می نماید . و یا در سر کلاس درس ، با آن مطلب روبرو شود . در حالی که وی بدون خواندن و شنیدن آن مطلب به آن رسیده بود . و این نتیجه هم راستا شدن آگاهی و فکر این شخص با مجموعه آگاهی هایی که در باب علوم دینی در «جو» معنوی شهر قم علی الخصوص در نزدیکی حرم کریمه اهل بیت موجود است . می باشد . 

 

نکته1 : طبیعی است هر چقدر شخص  از نقطه مرکز تجمع انوار و نقطه تجمع فکر و آگاهی دورتر شود . این هم راستایی با نقطه تجمع آگاهی مشکل تر است . 

 

نکته 2:اولیا الله از همین روش هم راستا شدن آگاهی خویش با تجمع آگاهی در علوم مختلف برای دریافت آن علوم استفاده می نمایند . 

یکی از عللی که اولیا الله می توانند در هر علمی سخن بگویند ، دقیقا همین مسئله است . یعنی یک ولی خدا با مطالعات اندک در حیطه یک دانش می تواند . با هم راستا شدن آگاهی خویش با مجموعه تمام آگاهی هایی که در حیطه آن دانش خاص وجود دارد ، از آن دانش خاص تا حدی برخوردار شود .

 

نکته 3: شخصی که در حیطه یک دانش خاص مقدمات فهم آن دانش را در خود فراهم ننموده است . اگر پای در مقام ولایت بگذارد . با هم راستا شدن ذهن و آگاهی خویش با تجمع آگاهی در حیطه آن دانش خاص ، ممکن است بتواند به آگاهی آن دانش دست بیابد . اما فهم درستی از آن دانش نخواهد داشت . 

بنابراین چنین شخصی با وجود آنکه ولی خدا است نمی تواند . قسمت های خوب و بد آن دانش را از هم جدا نماید و به دانش و معارف جدیدی دست پیدا نماید .

نکته 4: اولیای الله هر چقدر که در سیر روح پیشرفتشان بیشتر شود و منازل بیشتری را سپری نمایند . و به اصطلاح در مقامات ولایت متمکن شوند . از فواصل دورتری توانایی هم راستا شدن با آگاهی دانش های مختلف را دارند .

 به همین دلیل هر دانشی که دشمنان جهان اسلام (انجمن های مخفی و قبالیست ها و ...) در آزمایشگاه های فوق سری خویش بر روی آن تحقیق می نمایند . و کدها و اسراری را که باز می نمایند . جزئی از آگاهی جهانی می باشد . و دیگر نابود نمی شود . و قابل دریافت برای اکابر اولیا الله می باشد . 

منتهی این دریافت تنها زمانی مثمر ثمر خواهد بود . که این اکابر(اولیاالله) ، مقدمات فهم این دانش ها را در خویش فراهم نموده باشند .  که متاسفانه علی الظاهر اکابر اولیای الله جهان اسلام ذوق علوم جدید را آنچنان که باید و شاید ندارند . 😔

نکته 5 : اعضای انجمن های مخفی با کمک استفاده از همین تکنیک هم راستا شدن با آگاهی ، تا کنون توانسته اند . اسرار جادو و علوم باستانی را تا حدی رمز گشایی نمایند . زیرا درست است که بخش زیادی از اسرار علوم باستانی از بین رفته است و یا در دل خاک پنهان مانده است . منتهی آگاهی آن در «جو» معنوی👈 خاک👉 مناطق باستانی موجود است . و این یکی دیگر از دلایل حمله به خاک کشور عراق بود . و پیروان انجمن های مخفی در تمام نقاطی که روزگاری معابد این خدایان فرومایه بوده است (در کشور عراق) یا در نزدیکی این مناطق معبد و لژ دارند . و مراسم اجرا می نمایند . زیرا هر چقدر به جغرافیای  منبع آگاهی دانش ارتباط با این خدایان فرومایه نزدیک تر باشند . دانش مربوطه سریع تر برای آنان رمز گشایی می شود . 

 

نکته 6 : عالم ربانی میرداماد استرآبادی در کتاب قبسات خویش نقل نموده است که : شاگردان ارسطو هر وقت مشكلی علمی داشتند به كنار قبر ارسطو می رفتند و آنجا مباحثه مي‌كردند حل مي‌شد . حال عزیزان دقت نمایند که در زیارت قبور بزرگان(چهارده معصوم و انبیا ، امام زادگان ، اولیاء الله ، و علمای بزرگ)  چه اسراری نهفته است . با زیارت قبور این بزرگان. زائر علاوه بر استفاده نوری از مقبره این بزرگان ، به محل تجمع آگاهی علوم این بزرگان نزدیک می شود . و می تواند استفاده علمی ببرد .

 

نکته فوق العاده مهم  7 : اولیای الله جهان اسلام و علی الخصوص اکابر آنان جدای از اصحاب خانقاه از اقطاب سلاسل صوفیه (شیعه و سنی)و علمای ربانی حوزه های علمیه شیعه و اساتید علوم غریبه هستند . اگر مسئولیت جهان اسلام و مبارزه باطنی با جحودان عالم بر عهده این آقایان بود . تا به حال نشانی از اسلام و مسلمانی بر روی زمین باقی نمانده بود . 

 

نکته 8 : حال عزیزان نگاهی به اشخاصی که امروزه در میان جامعه به عنوان ولی خدا شناخته می شوند بیندازند .  نکته جالب در باب این افراد این است که مریدان نه تنها آنان را ولی خدا می دانند بلکه با صفت کامل مکمل و واصل ، از آنان یاد می نمایند . 

نمی دانم صفت کمال ، در پندار این مریدان چیست . سخنان و آثار آقایان در دست است . جملگی آقایان  ریزه خوار بزرگان پیشین هستند . 

 

ادامه دارد ...

 

#درد_و_دل #جغرافیا #البلدان #علم #اولیاالله 

@soltannasir 

🌓🌓🌓🌓🌓🌓

 

      { درد و دل 60} 

 

 { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 20} 

 

حکایت 👇👇👇

 

{ نقلست که یکبار شیخ ابوسعید ابوالخیر قصد زیارت مرو کرد بفرمود تا کلوخ برای استنجاء در توبره نهادند گفتند شیخا در مرو کلوخ همی یابیم سر این چیست شیخ گفت: که شیخ ابوبکر واسطی گفته است و او سر موحدان وقت خویش بوده است که خاک مرو خاکی زنده است روا ندارم که من بخاکی استنجا کنم که زنده باشد واو را ملوث گردانم } (تذکرة الاولیا ذکر شیخ ابوبکر واسطی ) 

 

در قسمت پایانی درد و دل 57 از کلی بودن ویژگی های معنوی اقالیم سبعه و همچنین احکام طالع عمارت یک شهر سخن گفتیم . و همچنین گفتیم که هر شهر را ویژگی هایی است . که نمی توان آن را به تاثیر کواکب نسبت داد . یکی از این ویژگی ها وجود عوالم موازی ، و مثالی است . که گاه عالم این فرومایگان است و گاه عوالم معنوی ای می باشد . که اولیای الله به آن راه دارند . نظیر عالم خاص در اطراف مسجد مقدس جمکران و یا مسجد سهله ،  که بدان پیشتر اشاره نمودیم .

که وجود چنین مکان هایی در بعضی نقاط جهان ، باعث مقدس بودن آن نقاط می باشد . 

عزیزان انتخاب محل مناسب برای زندگی بنا به هدفی که شخص  در زندگی انتخاب نموده است . بسیار مهم است . 

عزیزان دروس تشابه انوار را به یاد بیاورند . همانگونه که اذکار دارای انوار مشخص می باشند . و نور اذکار ادیان مختلف با یکدیگر متفاوت است . «فکر» نیز  دارای قدرت و انرژی می باشد . یکی از مسائلی که در باب اقلیم شناسی و خاک شناسی معنوی  باید عزیزان به یاد داشته باشتند . این است که در هر نقطه ای که یک سری از اعمال و تفکرات در آن(نقطه) بیش از سایر اعمال انجام می شود . انوار و یا ظلمات اعمال مردمان آن نقطه  ، در بعد مثالی و اختری آن شهر ، «جو » معنوی آن شهر را بوجود می آورد . 

من باب مثال در حرم اهل بیت ، در اثر انجام نماز جماعت ، و اذکار و نمازهای مستحبی و توسلات و ادعیه و مناجات با حق ، انوار زیادی ایجاد می شود . 

علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ، اگر درست در خاطر فقیر باشد در کتاب نور ملکوت قرآن می فرمودند . که این مسئله مهمترین علت ، ساختن حوزه های علمیه (نجف و قم و مشهد و کاظمین و کربلا ) در نزدیکی حرم اهل بیت است . زیرا علمای قدیم شیعه از این مسئله اطلاع داشتند . و سعی می نمودند . با ساختن حوزه های علمیه در نزدیکی محل تجمع انوار (نمازها و اذکار و توسلات و..) طلاب را در حال و هوای معنوی قرار دارند . تا از این انوار معنوی که در آن نقطه تجمع دارد . استفاده نمایند . و بتوانند بهتر به مطالعه علوم دینی بپردازند . 

همچنین مرحوم  آیت الله العظمی بهجت فومنی ، تاکید بسیاری داشتند که طلاب علوم دینی ، در نزدیکی حرم کریمه اهل بیت ، خانه تهیه نمایند . و هم اینکه هر روز به زیارت حرم حضرت معصومه(س) بروند . علت این تاکید ایشان استفاده طلاب  از تجمع انوار در آن نقطه بوده  است . همچنین نقل است که ایشان در جایی گفته اند . که هر کدام از این امام زاده ها مانند میوه های مختلف می مانند . که ویتامین های مختلف دارند . و به زیارت یک امام یا امام زاده خاص بسنده نشود . در واقع منظور ایشان از بیان این جمله این بوده است که  نور ولایت هر امام زاده ای بنا به نسبتی که به یک امام خاص دارد . و اینکه چه اعمال مستحبی ای را با چه کیفیتی انجام می داده است . و چه حال معنوی ای( بسط و قبض و سکر و صحو و محو و ..)  بر وی غالب بوده است . با نور ولایت امام زاده دیگر فرق دارد . 

و از انوار مختلف برخوردار شوید و به یک نور بسنده ننمایید . (البته منظور انوار جهان اسلام است ) 

حال عزیزان توجه نمایند که علاوه بر مسئله نور و انوار ، فکر و آگاهی نیز مسئله بسیار مهمی می باشد . که دشمنان ما با مطالعات گسترده روانشناسی و ماوراء سال هاست در این باب فعال هستند .  

عزیزان افکار و آگاهی نیز  دارای فرکانس انرژی ظریف  هستند . هنگامی که در شهری به مانند شهر مقدس «قم » و علی الخصوص در منطقه اطراف حرم حضرت فاطمه معصومه(س) ، حوزه های علمیه متعدد وجود دارد . که در آن مدرسین و طلاب مشغول آموزش علوم اسلامی هستند . در نتیجه امواج فکر و آگاهی علوم اسلامی شیعه ، در آن نقطه موج غالب می باشد . حال اگر طلبه ای مستعد در آن نقطه ، ساکن باشد و شروع به آموزش و یادگیری علوم اسلامی نماید . 

این طلبه مستعد اگر استعداد معنوی و گیرندگی بالایی داشته باشد . بسیار سریع می تواند ، با یکی شدن و هم راستا شدن افکارش  با موج آگاهی غالب در آن نقطه ، از موج آگاهی افکار علوم اسلامی شیعی که در فضای آن منطقه وجود دارد . استفاده نماید ، و علوم اهل بیت را سریع یاد بگیرد . گاه در سیر تفکرات خویش به مسائلی برسد . که آنان را در کتب نخوانده است . 

.... ادامه دارد 

 

#جغرافیا #درد_و_دل #قم #امواج #غالب #تشابه_انوار #علامه_طهرانی

#آیت_الله_بهجت 

@soltannasir 

🎼🎧🎤🎼🎤🎼🎧🎤🎼🎧🎤🎼

 

             {درد و دل 59} 

 

 { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 19} 

 

ادامه نکته 7: 👇👇👇

 

حال عزیزان جوینده این علوم  نگاهی به اسامی تنی چند از بزرگان علوم غریبه و خفیه بیندازند . تمامی این بزرگان کم و بیش با فلسفه و طب آشنایی داشته اند . 

1: علامه سکاکی خوارزمی

2: خواجه نصیرالدین طوسی

3:علامه محمود دهدار شیرازی 

4: علامه شیخ بهاالدین عاملی 

5: میرداماد 

6: میر فندرسکی 

7: شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی 

8: شیخ المشایخ سعدالدین حمویه 

9: شیخ الاشراق شهاب الدین یحیی سهروردی 

از میان معاصرین 👇👇

10: علامه شعرانی 

11: علامه رفیعی قزوینی 

12: سید موسی زرآبادی (در فلسفه مشاء )

13: شیخ مجتبی قزوینی (فلسفه مشاء) 

14: علامه طباطبایی 

15: استاد حسن الهی (برادر علامه طباطبایی) 

16: سید مهدی قاضی فرزند آیت الله قاضی بزرگ 

17: علامه حسن زاده آملی 

18: آیت الله سید عبدالکریم کشمیری 

19: آیت الله حجت هاشمی خراسانی 

20: آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی 

21: سید ابوالحسن حافظیان 

22: علامه سردار کابلی 

23: علامه شمس الدین آملی 

 

 بزرگان متبحر در این علوم بسیار اند . اسامی تنی چند از معروف ترین این بزرگان را به عنوان شاهد آوردیم . تا عزیزان ملاحظه نمایند . که تقریبا تمام این اعاظم ، با فلسفه و علم النفس و طبیعیات قدیم و طب آشنایی داشته اند . و همچنین اکثر این بزرگان شخصیت های جامعی در علوم مختلف بوده اند .

عزیزانی که علاقه مند به یادگیری این علوم می باشند . و آرزو دارند که روزی پای در جای پای بزرگان این علوم بگذراند . باید بدانند که بدون یادیگیری علوم مختلف قدیمه نمی توانند . در این علوم موفق شوند . زیرا جملگی علوم به یکدیگر مرتبطند . و نکات بسیار ظریفی وجود دارد که جویندگان این علم از آن بی خبرند . برای مثال علم البلدان و جغرافیا ، مقدمه یادگیری علم سیمیا است . 😊 

ممکن است شخصی بدون دانستن علم البلدان و جغرافیا ، بتواند به علم سیمیا عملی دست بیابد . چنانچه فقیر دیده ام که بعضی از دراویش بدون دانستن علم البلدان و جغرافیا در بخش عملی سیمیا توانمندی هایی داشته اند . 

منتهی اینان(افرادی که علم البلدان نمی دانند ) فقط به حد ابتدایی این علم می رسند . و هرگز نمی توانند به حد انتهایی علم سیمیا  برسند .

 

نکته 1: علم البلدان و جغرافیا و اقالیم از جنبه جغرافیای معنوی و مثالی و ابعاد مختلف زمین ، در باب علم سیمیا کلید می باشد . یعنی صرف خواندن کتب جعرافیایی قدیم ، کمکی در باب باز شدن در علم سیمیا بر شخص نمی نماید . 

 

نکته 2: از میان موجودات مختلف پریان (موجودات آبی) متخصص در علم سیمیا هستند . بدین خاطر ، تسخیر آنان حتی از تسخیر ملک الموکلین قرآنی نیز سخت تر می با شد . و بسیاری از افرادی که سعی نمودند این موجودات را مسخر خویش نمایند . بدلیل تصرفات ذهنی این موجودات در خیال آنان از تسخیر منصرف شده اند . و یا دیوانه شده اند و یا خود مسخر این موجودات شده اند . 

فقیر نشنیده ام در میان اساتید علوم غریبه  کشور عزیزمان ایران ، شخصی توانسته باشد . یک فامیل یا خاندان پری را مسخر خویش نماید . 

 

نکته 3: علم سیمیا فقط علم تصرفات در خیال نمی باشد .  علم احضارات در آب و آینه بر خلاف نوشته بعضی کتب ،  جزء زیر مجموعه علوم سیمیا می باشد . همچنین علم سفر به عوالم مختلف  روی زمین نیز جزئی از زیر مجموعه علوم سیمیا می باشد .

 

نکته 4: هنگام بین الطلوعین (نیمه دوم آن) 940 بار گفتن ذکر «عزیز» که از اذکار 👈آبی👉 است . در طلب علم سیمیا مفید می باشد . 

 

نکته 5: یکی از توصیه هایی که فقیر از اساتید این علوم(غریبه و خفیه ) در ابتدای شروع سیر مطالعاتی این علوم   شنیده ام . مطالعه کتاب مفاتیح العلوم خوارزمی و سپس کتاب نفائس الفنون فی عرایس العیون علامه شمس الدین آملی است . که هر دو کتاب در بازار کتاب موجود است .

 

نکته 6:  فقیر علاوه بر انتقادی که  به  اساتید این علوم  در باب خساست در باب یاد دادن این علوم به مستعدین دارم . انتقادی هم به جویندگان این علوم دارم . 

امروزه  در عصر دلو    ما شاهد این مسئله هستیم که افراد  زیادی به دنبال یادگیری  علوم خفیه هستند . فردی که فهم کتب فلسفی و یا حساب و هندسه و هیئت و نجوم و طب قدیم برای وی مشکل  است .  باید بداند که هیچ گاه در علوم غریبه هم به مقام استادی (واقعی) نائل نخواهد شد . 

همه بزرگان این علوم جز نوابغ زمان خویش بوده اند . بنابراین هر کسی استعداد یادگیری این علوم را در حد اعلی ندارد . 

این نکته ای است که متاسفانه بسیاری از دوستداران  این علم آن را  درک نمی نمایند . 

این بدان معنی نیست که دوستداران واقعی این علوم ناامید شوند . با همت و پشتکار زیاد می توان بر محدودیت ها غلبه کرد . 

روی سخن فقیر بیشتر با کسانی است که در فهم ساده ترین مسائل مشکل دارند .

 

 

#جغرافیا #درد_و_دل #البلدان #سیمیا 

#پری 

@soltannasir 

🌊💧💦🌊💧

 

              { درد و دل 58} 

 

  { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 18}

 

شاید بر اساس دروس گفته شده عده ای به این نتیجه برسند . که اگر شخصی در هر برجی متولد شود . که منسوب به یک کوکب است ، اگر در اقلیم مربوط به آن کوکب زندگی نماید و شهری که طالع امارتش با آن برج و کوکب هماهنگی داشته باشد . برایش بسیار مناسب خواهد بود . 

تقسیم بندی نسبت کواکب به بروج 👇

(حمل : مریخ ، ثور : زهره ، جوزا : عطارد سرطان: قمر ، اسد : شمس ، سنبله: عطارد ، میزان: زهره عقرب: مریخ ،قوس: مشتری ، جدی : زحل ، دلو: زحل ، حوت:مشتری)  

عزیزان این نوع نگرش تقریبا اشتباه می باشد . عزیزان دروس اربعین را به یاد آورید . 

فرض نمایید شخصی که در برج اسد متولد شده است . و طبیعت برج اسد گرم و خشک  است . و طبیعت مزاجی بدن این شخص نیز ، گرم و خشک باشد . حال در نظر بگیرید که این شخص در شهر مقدس قم(حرم کریمه اهل بیت) ساکن شود . و شهر قم در اقلیم چهارم قرار دارد که اقلیم شمس است و گرم و خشک است . و طالع امارت شهر قم نیز برج جوزا بوده است . و برج جوزا بادی و طبیعت آن گرم و تر است . و خود شهر مقدس قم نیز طبیعت آب و هوایی آن گرم و خشک است . 

حال اگر این شخص به ذکری آتشی که طبیعت آن گرم و خشک است . در فصل تابستان که فصل گرم و خشک است . مبادرت ورزد . 

از نظر مزاجی به سوی افراط در گرم و خشک بودن  می رود . 

 و چنین شخصی نه تنها ممکن است در مسیر پیشرفت در سلوک الی الله قرار نگیرد. بلکه ممکن است دچار امراض مختلف شود . یا دچار مکاشفات و مشاهدات ناصحیح شود . یا پیشرفت سلوکی وی کند شود . 

چنانچه سید علی محمد شیرازی ملقب به باب بنیانگذار فرقه ضاله بابیت ، در گرمای سوزان بوشهر که در اقلیم سوم (مریخ ) که گرم و خشک به افراط  است قرار دارد و خود طبیعت آب و هوایی بوشهر نیز  گرم و تر است . در فصل تابستان(گرم و خشک) رو به سوی خورشید(گرم و خشک) ، عمل ریاضت تسخیر آفتاب را انجام داد . تا به خیال خویش ، نفس فلکی خورشید را مسخر خویش نماید . و در نهایت دچار مکاشفات ناصحیح شد . و به انحراف کشیده شد . 

 

بنابراین یک پیر و استاد کامل اگر در فصل تابستان (گرم و خشک) ، من باب مثال هنگامی که زمان اربعین موسوی   است . (سی روز ذی قعده و ده روز ذی حجه ) که فعلا در فصل تابستان قرار دارد . 

دستور خاص اربعین موسوی آن سال را به سالک تحت تربیت خویش  دهد . (دستور اصلی اربعین مجموعا دوازده دستور خاص است که با دوازده برج و دوازده امام و با دوازده نبی تطابق دارد ) 

اگر مجموعا دستور آتشی باشد . و طبیعت مزاجی سالک نیز آتشی باشد . 

استاد باید دقت نماید که وی در چه منطقه ای زندگی می نماید . کدام اقلیم کدام شهر به کدام طالع امارت و با چه طبیعت آب و هوایی ،اگر محل اسکان سالک منطقه ای گرم و خشک نظیر شهر مقدس  قم باشد . 

باید به سالک تحت تربیت خویش توصیه نماید که به منطقه ای با آب و هوای سرد و تر و یا معتدل برود . تا مزاج عنصری وی در اثر انجام دستور نامتعادل نشود .

نکات👇

1: حال عزیزان در یابند که چرا بعضی از بزرگان معاصر ما که  در این علوم(علوم غریبه و طب و نجوم ) استاد هستند . در فصل  تابستان از قم به مناطق ییلاقی سفر می نمایند . 

 

 2: همانگونه که عزیزان مشاهده می نمایید . فهم درست و کامل نظام چهار عنصری قدیم بیشترین نقش را در درک علوم قدیمه ماوراء دارد . 

 

3:بخش زیادی از احکام نجوم احکامی نیز تابع طبایع عناصر اربعه است . من باب مثال زحل از آن جهت نحس است که سردی و خشکی را به افراط دارد . یعنی متعادل نیست . و شمس سعد است چون گرمی و خشکی را به اعتدال دارد .

 

4: برای اینکه شخص بتواند در علومی نظیر کیمیا و نجوم احکامی و طب و حتی علم جفر و حروف موفق شود . باید درک درستی نسبت به نظام چهار عنصری قدیم پیدا نماید . و برای این مهم  باید علاوه بر مطالعه کتب نجومی و طبی و کیمیا  کتب  طبیعیات و علم النفس فلسفه قدیم را نیز مطالعه نماید .

 

 5: همانگونه که می بینید . این علوم به هم مرتبطند . و بدین خاطر در ازمنه پیشین به طبیب ، حکیم می گفتند . زیرا اکثر طبیبان مانند شیخ الرئیس ابن سینا علاوه بر طبیب بودن ، در فلسفه و حکمت استاد بودند . 

 

6: به نظر فقیر  پیشینیان نیز به همه احکام نجومی آنچنان که باید و شاید دست نیافتند .

 

7 : یکی از اساتید معاصر و در قید حیات که در علوم غریبه تبحر دارند . و از شاگردان فلسفی علامه طباطبایی می باشند . به کسانی که به ایشان برای یادگیری علوم غریبه مراجعه می نمودند . ابتدا فلسفه و حکمت اسلامی تدریس می نمودند اگر شاگرد دروس فلسفه را به درستی می گذراند . آنگاه شروع به آموختن این علوم به شاگرد می نمودند . و طبیعتا اکثر شاگردان همان ابتدا فرار می نمود . زیرا که نمی فهمیدند که اگر فسلفه را پایه ای ندانند .موفق نخواهند شد .  

 

 

 

#درد_و_دل #جغرافیا #قم #بابیت 

 #طبیعت_مزاجی 

@soltannasir 

🌨

 

           {  درد و دل 55} 

 

 { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 15} 

 

ادامه ..

 استاد ذبیح بهروز که در مورد تقویم و تاریخ ایران پژوهش کرده به این نتیجه رسیده است که کهنه ترین رصدخانه در همین ملک نیمروز و در شهر زاول (زابل) بر پا گشته بود و جاودان کت نام داشته است . 

ایشان می نویسد : { دایره نیمروز یا نصف النهار 90 درجه از سیستان و زابل که آن را به همین مناسبت نیمروز اول هم  می گفتند می گذشته است ( نیمروز دوم 180 درجه مقابل سیستان قرار می گیرد و در غرب آمریکا واقع است ) نام این رصد خانه را جاودان کت یا بهشت گنگ یا گنگ دژ یا قبه الارض نوشته اند .(زاول به معنی ظهر و مزوله که ساعتی آفتابی باشد از کلمه زاول است . بعدها واک «و» تبدیل به واک «ب» شد و این کلمه به صورت زابل در آمد)

این رصد خانه در عرض 33/5 درجه و درست در وسط هفت اقلیم قرار دارد . 

سبب انتخاب این نقطه برای رصد خانه این است که هر وقت در نیمروز ظهر است . همه جای دنیای قدیم روز است . 

یا پیش از ظهر یا بعد از ظهر . 

اینکه عرض رصد خانه را 33/5 درجه گرفته بودند برای این بوده که تا عرض 67/5 درجه شمالی روی کره زمین قابل آبادی بوده است . (و بعد از آن قطب می باشد که غیر مسکون بوده ) و برای اینکه رصد خانه درست در وسط آبادی جهان (قلب ایران آن روز ) قرار گیرد این عرض را برای رصد خانه در نظر گرفته بودند .}

 

(تقویم و تاریخ در ایران نوشته استاد ذبیح بهروز  صفحه 41)

 

نکته : این که استاد ذبیح بهروز چطور به چنین نتیجه ای رسیده است که رصد خانه نیمروز در این طول و عرض جغرافیایی قرار داشته است . نامشخص است و سایر اساتید حیطه ایرانشناسی نیز کم و بیش با ایشان در این پژوهش موافق می باشند . و همه با توجه به نام نیمروز که در استان سیستان امروزی است . در این امر اشتباه نمودند . 😊

همچنین  استاد بزرگوار در یکی دانستن سرزمین مقدس کنگ دژ با رصد خانه نیمروز نیز اشتباه نموده است . 😊

 

نکته 2 مهم :  فقیر بر خلاف همه نظرات حد انتهایی اقالیم سبعه را عرض جغرافیایی 69درجه می دانم . 

بنابراین نقطه میانی جهان باستان که 

  رصد خانه نیمروز باستانی  در  آن قرار داشته است در حدود عرض جغرافیایی 34 درجه و سی دقیقه قرار دارد . 

بله درست است امروزه روز نیز وجود دارد 😊 منتهی در جنوب استان خراسان رضوی قرار دارد . 

و این رصد خانه دارای هیچ گونه آلات رصدی نمی باشد ، و هیچ گاه نیز در آن آلات رصدی و نجومی موجود نبوده است . 😊

رصد کواکب در آن عالم نیازی به آلات رصدی ندارد . شرافت آن عالم بیش از رصد کواکب است . 

آن عالم عالمی است رفیع که نقطه و مرکز ثقل جهان هستی (میانگاه جهان )می باشد . 

در آن عالم زمان متوقف است . و روز و شب در آن وجود ندارد . 😊

و عام و خاص و خاص الخاص  را اکنون  بدان عالم  راه نیست .بدان عالم فقط  اولیای الله در جهان اسلام راه دارند . شرافت خاک خراسان زمین از دیرباز بدلیل وجود این عالم خاص بوده است . که مهم ترین نقطه عالم می باشد .(بدلیل آنکه باب ولایت را از منظر عرفای جهان اسلام درس نداده ایم اکنون  از توضیح بیشتر خودداری می نمایم ان شاء الله پس از دروس ولایت و دایره اولیا به این عالم اشاره خواهیم نمود . )

نکته 3: آمریکایی ها تا مدتها فکر می نمودند که آن عالم خاص در ولایت نیمروز کشور افغانستان می باشد . تقریبا 3 سال است که دریافته اند در خاک خراسان ایران زمین می باشد . 

آن عالم (نیمروز) به همراه عالم المسط در خاک افغانستان قوی ترین سلاح های جهان اسلام می باشند . 

نکته 4: با توجه به درجات تقریبی اقالیم سبعه که از کتاب المدخل الی علم احکام النجوم  ذکر شد . درجه 33تا 39  مربوط به اقلیم چهارم است . که اقلیم خورشید می باشد . و بخش اعظم خاک ایران زمین نیز در این اقلیم قرار دارد . 

و از آنجایی که در علم نجوم احکامی برج اسد (شیر) خانه خورشید است . 

نشان شیر و خورشید از نشان ها در ایران باستان بوده است . 

که ریشه در آیین مهر پرستی و اسطوره های  مهری دارد . و  شیر با نشان گردونه مهر چلیپا در آثار باستانی ایران با قدمتی سه هزار ساله وجود دارد . 

 

نکته 5:  تا آنجا که تحقیقات فقیر نشان می دهد نماد شیر خورشید به عنوان یکی از  نماد های  آیین مهری ، هیچ گاه  نقش رسمی پرچم ایران نبوده است . مگر دوران متاخر که این شیر را با شمشیری نشان داده اند . که این تصویر بدان شکل باز طراحی شده  ربطی به شکل  پیشین خویش نداشته است . 

 

#نیمروز #درد_و_دل #خراسان #سیستان #ذبیح_بهروز 

@soltannasir 

🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝

 

             { درد و دل 53} 

 

  { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان13} 

 

 ادامه ...👇👇

 

اما تقسیم بندی اقالیم سبعه به نقل از کتاب المدخل الی علم احکام نجوم اثر ابونصر حسن بن علی قمی  👇👇👇

 

{ اقلیم اول : اما مطالع اندر وسط اقلیم اول آنجا که عرضش بود از خط استوا ، شانزده درجه وبیست دقیقه باشد . 

ابتدای این اقلیم اول خط استوا یعنی صفر درجه است . و انتهایش بیست درجه و سی دقیقه  است . 

و این اقلیم منسوب به کوکب زحل است 

 

اقلیم دوم :اما مطالع اندر وسط اقلیم دوم  آنجا که عرضشان بود از خط استوا بیست و چهار درجه 

محل شروع این اقلیم انتهای اقلیم اول یعنی بیست درجه و سی دقیقه  است و انتهای این اقلیم بیست و هفت درجه و سی دقیقه است . 

این اقلیم در مذهب پارسیان (منجمین ایرانی) اقلیم 👈مشتری👉 است و در مذهب رومیان(منجم غربی) اقلیم شمس  است . 

 

اقلیم سوم : و مطالع اندر وسط اقلیم سیم آنجا بود که عرض استوا در آنجا سی درجه و بیست و دو دقیقه بود . 

محل شروع اقلیم سوم ، انتهای اقلیم ثانی یعنی بیست و هفت درجه و سی دقیقه و انتهای آن سی و سه درجه و چهل دقیقه است .  

و کوکب این اقلیم در مذهب پارسیان مریخ است و در مذهب رومیان عطارد .

 

اقلیم چهارم : و مطالع اندر وسط اقلیم رابع آنجا که عرض از خط استوا سی و شش درجه و پانزده دقیقه می باشد . 

و محل شروع این اقلیم انتهای اقلیم سوم یعنی سی و سه درجه و چهل دقیقه و انتهای آن سی و نه درجه است . 

 و کوکب منسوب به آن در مذهب پارسیان شمس و در مذهب رومیان مشتری است .

 

اقلیم پنجم : و مطالع اندر وسط اقلیم پنجم آنجا عرض بود از خط استوا که چهل و یک درجه و بیست دقیقه است .

و ابتدای این اقلیم انتهای اقلیم چهارم است یعنی سی و نه درجه و انتهایش  چهل و سه درجه است . 

و کوکب این اقلیم در هر دو مذهب زهره است .

 

اقلیم ششم : مطالع وسط اقلیم ششم آنجا است که عرض از خط استوا چهل و پنج درجه و چهارده دقیقه بود . و ابتدای این اقلیم انتهای اقلیم پنجم یعنی چهل و سه درجه است و انتهایش چهل و نه درجه است  . 

و کوکب این اقلیم بر مذهب پارسیان  عطارد و بر مذهب رومیان قمر است .

 

اقلیم هفتم : مطالع اقلیم هفتم اندر وسط که عرض بود چهل و نه درجه بود .

 

 این مسئله  اشتباه است و احتمالا  در نسخه خطی توسط کاتب اشتباه درج شده است و مصحح محترم در تصحیح از قلم انداخته اند . زیرا عرض 49  درجه انتهای اقلیم ششم بود که نمی تواند حد وسط اقلیم هفتم باشد  نویسنده چند صفحه قبل اینگونه  نوشته است . 👇👇👇

اقلیم هفتم درجه  ابتدایش انتهای اقلیم ششم یعنی عرض 49 درجه است و انتهایش عرض 63 درجه می باشد .

 

کوکب منسوب به این اقلیم در مذهب پارسیان قمر و در مذهب رومیان مریخ است .

 

نکته : در کتب مختلف این درجه ها کم و بیش با کمی اختلاف جزئی ذکر شده است . و بلاد مختلفی در این اقالیم نام برده شده است که استاد ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم پیش از آنکه این بلاد را نام ببرد می گوید که این نام ها تقریبی است و نیاز به محاسبه دقیق دارد . 

 

ادامه دارد ...

 

#اقلیم #نجوم #کوکب #درد_و_دل 

#البلدان #جغرافیا 

@soltannasir 

⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

 

             { درد و دل 52} 

 

 { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 12}

 

 داستان ابن فارض مصری دارای نکات جالبی می باشد . داستان  نشان می دهد که  هنگامی که وی در زمین مصر در کوه ها و بیابان ها می گشت . هم هنگام فتح وی فرا نرسیده بود . و هم مکانی که وی در آن به ریاضات می پرداخت . محل فتح وی نبود .

پس از وفات پدر وی زمان «فتح»  وی فرا می رسد . اما همچنان مکان زندگی وی محل مناسبی برای «فتح»  وی نبود . 

یعنی در زمین مصر ابواب مکاشفات عالیه بر وی باز نمی شد . و مکان دولت(عرفانی) وی در خاک مقدس سرزمین حجاز و مکه بوده است .

اینجا نکات مهمه وجود دارد 👇👇

 

نکته اول: ارتباط بسیار مهم زمان و مکان در باز شدن ابواب مکاشفات بر وی . 

یعنی اگر ابن فارض در زمانی که از نظر نجومی علی القاعده باید باب مکاشفات بر وی باز می شده . همچنان در سرزمین مصر بسر می برده و توسط آن ولی خدا به سرزمین حجاز رهنمون نمی شده ابواب مکاشفات بر وی باز نمیشده 

و همچنین اگر وی در زمانی پیش از فرارسیدن زمان باز شدن  ابواب مکاشفات بر وی در سرزمین حجاز و مکه حضور می یافته ، ابواب مکاشفات بر وی باز نمی شده است . 

بنابراین زمان و مکان در این امر ارتباطی  تنگاتنگ با یکدیگر دارند .

نکته دوم : زمان دولت فتح و مکاشفات یک سالک  را می توان از ارتباط سه زایچه بدست آورد !!!  

1: زایچه زمان تشکیل نطفه سالک ، که در واقع عناصر  مولدات نطفه سازنده وجود سالک در حرکت از قوس نزولی  نطفه وجود سالک را می سازد .  

این زایچه بیشتر مربوط به احکام جسم به عنوان مرکب روح  می باشد . 

2: زمان دمیده شدن روح سالک به درون جسم  در رحم مادر  . که روح از عالم برزخ نزولی در قوس نزول حرکت می کند و داخل جسم می شود . (بین صوفیان و حکما در اینجا اختلافاتی وجود دارد ) 

این زایچه بیشتر مربوط به احکام روح و استعدادهای آن می باشد . 

و بدست آوردن آن بسیار مشکل است . 😊

و 3: زایچه زمان تولد سالک  

این زایچه (تولد) مربوط به مجموعه کامل انسانی (جسم و روح ) می باشد .

نکته سوم : ارتباط فرا رسیدن زمان دولت فتح با مرگ پدر ! 

که رضایت والد و والده در این باب بسیار مهم است . زیرا اگر دولت فتح ابن فارض به وی داده می شد . از آنجایی که وی از اصحاب  سکر و جذبه بود . 

توان حضور در نزد پدر بلکه خلایق را نداشت . بنابراین حق تبارک تعالی زمان فتح وی را بعد از وفات پدر در نظر گرفته بود .

نکته 4: مکان مناسب برای فتح است ! 

این مسئله را می توان از دو جنبه بررسی نمود : یکی از جنبه ذات خاک هر منطقه و دیگری از جنبه ارتباط اقالیم و کواکب و حتی طالع نجومی شهرها . 

منجمین و جغرافی دانان قدیم در دوره اسلامی زمین را به هفت اقلیم جغرافیایی تقسیم می نمودند ! و هر اقلیم را منسوب به کوکبی می دانستند . (نظریه حکمای پیشین ایران باستان با نظریه جغرافی دانان و منجمین دوره اسلامی تفاوت دارد . که ان شاء الله هرگاه به صورت تخصصی وارد این مبحث شدیم بدان اشاره خواهیم نمود . )

ادامه دارد ..👇👇

 

 

#درد_و_دل #جغرافیا #ابن_فارض 

#البلدان #زایچه 

@soltannasir 

❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️

 

               { درد و دل 51} 

 

   { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 11} 

 

                  { حکایت } 

 

یکی از بزرگترین عرفای تاریخ جهان اسلام ابن الفارض حموی مصری می باشد . که دیوان اشعار وی بسیار مورد عنایت بزرگان علمای ربانی و صوفی مشرب شیعه  نظیر آیت الله سید علی قاضی و آیت الله انصاری همدانی و علامه طباطبایی و علامه طهرانی و استاد سید جلال الدین آشتیانی و ..  همواره قرار داشته است . 

مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی  داستان زندگی وی را در کتاب نفحات الانس خویش  به طور خلاصه آورده است . در این داستان نکاتی وجود دارد که در ادامه بدان نیاز داریم . 

داستان :  👇👇👇

 

{ کنیت وی ابوحفص است و نام وی عمر . از قبیله بنی سعد است , قبیله حلیمه ، مرضعه (دایه حضرت رسول «ص») حموی الاصل بود و مصری المولد و المحتد . پدر وی از اکابر علمای مصر بود . 

فرزند وی (ابن فارض) سیدی کمال الدین محمد گفته است : که وی گفته که « در اول تجرید و سیاحت از پدر خود اجازت می خواستم و در وادیها و کوهها نزدیک به مصر بود می گشتم , و بعد از شبانه روزی کم یا بیشتر جهت مراعات خاطر وی باز می گشتم .

و پیش وی می آمدم . و چون پدر وفات یافت , به تجرید و سیاحت و سلوک طریق حقیقت بالکلیه باز گشتم . 

اما بر من هیچ چیز از این طریق فتح نمی شد . تا آن زمان که روزی خواستم که به یکی از مدارس مصر در آیم , دیدم که بر در مدرسه پیری است بقال وضو می سازد , وضویی نه بر ترتیب مشروع . 

اول دستهای خود بشست ، بعد از آن پایها. را ، بعد از آن مسح سر کشید ، بعد از آن روی بشست . با خود گفتم : عجب از این پیر ! در این سن ، در دیار اسلام بر در مدرسه ، در میان فقهای مسلمانان ، وضو می سازد نه بر ترتیب مشروع ! آن پیر در من نگریست و گفت : ای عمر !

 بر تو در 👈مصر 👉 هیچ 👈فتح 👉نمی شود ، « فتحی » که ترا دست دهد در👈 زمین حجاز و مکه 👉خواهد بود .

قصد آنجا کن که 👈وقت 👉 «فتح» تو رسیده است ! دانستم که وی اولیاء الله است و مراد وی از آن وضوی غیر مرتب اظهار جهل و تلبیس و ستر حال .

پیش وی بنشستم و گفتم : یا سیدی من کجا و مکه کجا ! غیر موسم حج است , و هیچ رفیق و همراه یافت نیست . به دست خود اشاره کرد و گفت : اینک مکه پیش روی تست . نظر کردم مکه را دیدم . وی را بگذاشتم و روی به مکه نهادم , و مکه از نظر من غایب نشد تا به آنجا در آمدم و ابواب «فتح»  بر من گشاده شد و آثار آن مترادف گشت .

 ....وی را دیوانی است مشتمل بر عیون معارف و فنون لطایف که یکی از قصاید آن قصیده تاییه است که هفتصد و پنجاه بیت است کما بیش . و همان این قصیده در  بین مشایخ صوفیه و غیر آنان از فضلا و علما بسیار مشهور است . و علی الحقیقه آنچه بعد از سیر و سلوک تمام در این قصیده از حقایق علوم دینیه و معارف یقینیه از ذوق خود و اذواق کاملان اولیا و اکابر محققان مشایخ روح الله تعالی ارواحهم اجمعین  جمع کرده است در چنین نظمی رایق فایق ، گفته اند که کسی دیگر را میسر نشده است و میسور هیچ کس از اهل فضل و هنر ، بلکه مقدور اکثر نوع بشر نتواند بود .  شیخ رضی الله عنه فرموده است که :«چون قصیده تائیه گفته شد، رسول را صلی الله علیه وسلم  به خواب دیدم فرمودند که : یا عمر ! قصیده ات را چه نامیدی? گفتم : یا رسول الله ! آن را لوایح الجنان و روایح الجنان نام کرده ام . پس رسول الله (ص) فرمود : نه بلکه آن را نظم السلوک بنام ! پس نامیده شد آن بدان نام . و حکایت کرده اند از اصحاب وی که : گفتن وی این قصیده را نه بر قاعده شعرا بود ، بلکه گاهی وی را جذبه ای می رسید ، و روزها ، هفته ، یا ده روز کما بیش از حواس خود غایب می شد . چون به خود حاضر می شد ، املا می کرد سی بیت  یا چهل یا پنجاه ، آنچه خداوند_سبحانه_ بر وی در آن غیبت فتح کرده بود بعد از آن ترک می کرد تا آن وقت که مثل آن حالت معاودت کردی . }

 

(نفحات الانس جامی صفحات 539و540و 541) 

 

 

#ابن_فارض #مصر #مکه #درد_و_دل 

#جغرافیا #البلدان #حکایت 

@soltannasir 

🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

 

             { درد و دل 49} 

 

 {انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 17} 

 

  

چون از  علامه آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نام بردیم . 

توضیحی کوتاه در باب شخصیت علامه رفیعی و تبحرشان در فلسفه صدرایی از زبان استاد سید جلال الدین آشتیانی که بی شک یکی از متبحرترین اساتید حکمت و عرفان اسلامی در میان معاصرین ما بودند . می آوریم 👇👇

 

{ حکیم محقق و فیلسوف بارع , آقا میرزا ابوالحسن قزوینی «اطاب الله ثراه» استاد حقیر در حکمت متعالیه با آنکه قسمتی از فصوص را نزد آقا میرزا محمود قمی قرائت نموده بودند , هر چه در فلسفه و تدریس اسفار , کر فر داشت و واقعا ید و بیضا می نمود .

و بعبارت واضحتر در مقام بیان مقاصد ملاصدرا از ذکر دقیقه ای فروگذار نمی کرد . و بواسطه بیان زیبا و عذوبت تقریر و طلاقت لسان خاص خود , مستمع صاحب فهم را مجذوب می نمود و در مقام بیان مراد مولف نه یک کلمه زاید بر زبان او جاری میشد و نه یک کلمه کم .

از ایشان خواهش کردیم که مقدمه قیصری را برای ما تدریس کند , وقتی شروع به تقریر مطالب کرد, حقیر همان اوائل درس متوجه شد که این شخص , غیر آن استاد تحریر در اسفار است . 

در بیان مطالب عرفانی گنگ و در مبانی ملاصدرا افصح الحکما بود . 

از ذوق خاص بهره مند بود ولی در عرفان استاد ندیده بود , چون ایشان از اساتید معروف طهران همان آقا میرزا حسن کرمانشاهی را درک کرده بود و الاهیات شفا و سفر نفس اسفار را , نزد آن استاد نامدار قرائت کرده بود و همه اساتید عصر اقرار داشتند که معاصران مرحوم آقا میرزا حسن مباحث نفس اسفار و امور عامه این کتاب و کتب مشائیه را نمی توانند مانند وی تدریس کنند .

آقا حاج میرزا ابوالحسن قزوینی به آثار ملاصدرا علاقه خاصی داشت , کتاب اسفار از کتبی بود که استاد خود را ملزم می دانست این کتاب را همیشه مطالعه کند . واقعا مرد میدان اسفار بود . وقتی به ایشان عرض کردم شما حوالی 30 سال است که از قم به قزوین مراجعت کرده اید , تعجب دارم که تمام مشکلات کتاب و عبارات مشکل  آسان نمای  ملاصدرا را در حفظ دارید , فرمودند تا این ساعت که با شما صحبت می کنم , با دقت تمام این کتاب عظیم را من البد و الی الختم هفت بار مطالعه کرده ام . 

مرحوم قزوینی سفری به قم نمودند , نگارنده و مرحوم عزیز از دست رفته و برادر و دوست بسیار مهربانم شهید حاج آقا مصطفی «نصرالله وجهه» و برخی از دوستان نزد آنمرحوم سفر نفس اسفار , شروع کردیم . امام دام ظله فرمودند :اگر بتوانید لااقل , دو سال ایشان را در قم نگه دارید , بسیار غنیمت است . آنمرحوم در حضور امام فرمودند , سی سال قبل هم من در قم همین کار را انجام می دادم . هر چه خواستم به ایشان بفهمانم که مدرس حکمت متعالیه , بینه اعتقادات طلبه را پی ریزی می کند , کار شما مهم است , علوم (آلیه) را بقول حضرت عالی همه درس می دهند بخرج او نرفت .

حضرت آیة الله علامه طباطبائی استاد دیگر حقیر «اعلی الله مقامه» نیز بعرفانیات و تصوف نظری وارد نبود . و اصلا خود به خود فکر او بطرف این مباحث نمی رفت , اثر فلسفی او بکلی فاقد مباحث ذوقیه است . (بدایه الحکمه و نهایه الحکمه ) آنمرحوم هنگامی که فصول عرفانیه اسفار را تدریس می کرد کانه کتاب رموز حمزه را درس می داد . و این امور مربوط می شود بساختمان فکر افراد و نقص بشمار نمیرد . میرفندرسکی که خود در عمل طریقه عرفان را می پیمود در حکمت بحثی مختصر تمایلی هم از او بعرفانیات دیده نمی شود . }

(کتاب شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم مقدمه چاپ دوم صفحات 36و37 پانویس )

نکته : عزیزان به توضیحات استاد سید جلال الدین آشتیانی دقت نمایند . هیچ کدام از معاصرین ما به اندازه ایشان در حکمت و تصوف اسلامی استاد ندیده بودند . وقتی ایشان می گوید که علامه رفیعی قزوینی در عرفان نظری استاد قابلی نبودند . این یک نظر کارشناسی است و این بدان معنا است که ایشان اساتید قابل تری دیده اند که تدریس علامه رفیعی قزوینی در نظر ایشان نمودی نداشته است . 

استاد آشتیانی در مصاحبه ای می گویند که شنیده ام در قم مصباح الانس تدریس می شود ! چطور چنین چیزی ممکن است ! 

آن زمان در قم علامه حسن زاده آملی مصباح الانس تدریس می نمودند . و نظر استاد آشتیانی این بود که علامه حسن زاده مصباح الانس را زیر نظر علامه رفیعی قزوینی قرائت نموده است و ایشان در عرفان نظری استاد نبودند ! چگونه علامه حسن زاده به عنوان شاگردشان مصباح الانس تدریس می نمایند ! 

قضاوت های ایشان از سر آشنایی است نه رقابت و کینه های شخصی , چنانچه ایشان در باره کتاب بینظیر خویش شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم می فرمایند . که این کتاب را به نزد یکی از اساتید عرفان خویش بردند . و استادشان فرمودند که با فلسفه به جان

عرفان افتادی .

یعنی شرح شما فلسفی بود نه عرفانی .😊

ادامه 👇

#درد_و_دل #علوم_انسانی #پژوهش 

#آشتیانی #اسفار #رفیعی_قزوینی 

@soltannasir 

👓👓👓👓👓👓

 

             { درد و دل 48} 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 16} 

 

 { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 10}

 

ادامه 👇

.... یکی از بزرگترین حکمای صدرایی در قرن اخیر  آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بودند . که اکثر بزرگان معاصر در حوزه ,  ایشان را در تدریس اسفار اربعه ملاصدرا بینظیر می دانستند .

از مهم ترین شاگردان ایشان می توان  به حضرت امام خمینی  و استاد سید جلال الدین آشتیانی و علامه حسن زاده آملی و  دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و  استاد محمد خواجوی اشاره کرد  . 

مرحوم محقق جناب استاد محمد خواجوی می فرمودند : چون از جناب آیت الله رفیعی قزوینی خواسته شد که به قم بیایند و تدریس اسفار نمایند ایشان نپذیرفتند . و ایشان ظاهرا به قم و حوزه علمیه قم چندان عنایتی نداشتند . ایشان  در واکنش به احادیثی در باب آشکار شدن علم از قم می فرمودند : علم مگر سوهان است که از قم بیرون بیاید . 

عزیزان ایشان ,  با علوم غریبه و خفیه آشنایی کامل داشتند و دارای وسعت مشرب عرفانی بودند . ایشان هنگامی که تصمیم داشتند که مثنوی معنوی تدریس نمایند . به شاگردان خویش می فرمودند : بیایید تفسیر ملامحمد بلخی  بخوانیم .😊

اما با این حال ایشان هم مانند استاد مرحوم فقیر محمد حسن قاضی جهرمی , به دنیای باستان و همچنین به روایت های شفاهی در باب ساخت شهر قم توسط طهمورث دیوبند و طالع ساخته شدن آن در برج جوزا توجه ننمودند !

اگر ایشان به طالع ساخته شدن شهر قم در برج جوزا توجه می نمودند . 

علت آشکار شدن علم از شهر قم را در می یافتند . 

نکته : علاوه بر طالع بنای شهر قم در برج جوزا خود نام «قم» به حساب جمل« 140 »می شود . و «علم» نیز به حساب جمل «140» می شود . که اشاره به ارتباط معنا دار نام قم با علم دارد . 

 

نکته2:  حدیث امام صادق (ع) : 👇

«به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‌گردد، و علم از آن همچون ماری که در لانه‌اش جمع می‌شود، جمع و برچیده می‌گردد و سپس در شهری که آن را «قم» می‌گویند آشکار می‌شود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد...» (بحار الانوار جلد 60)

 

از سویی نگاهی به تاریخ شهر قم نشان می دهد که قم در دوران پیش از اسلام نیز محل زندگی زرتشتیان معتقد بوده است . و مردمان آن مردمی مذهبی بوده اند .

عزیزان این اهمیت علم جغرافیا و البلدان است . خاک هر منطقه ای با خاک منطقه ای دیگر متفاوت است و ویژگی های خاصی در زمینه معنوی دارد . 

من باب مثال پیشتر گفتیم که خاک منطقه حلب در سوریه تقریبا انواع طلسم و سحر را باطل می نماید !!! 

اینها ویژگی های مناطق مختلف روی زمین است .

مشاهده نمودید که چگونه  دو بزرگ (آیت الله رفیعی قزوینی و استاد محمد حسن قاضی جهرمی ) علی رغم مقام معنوی شان  به این مسئله ساده توجه ننمودند .

مهمترین علت این عدم توجه را باید در جهان بینی این بزرگان جستجو نمود . جهان بینی ای که معمولا به جهان باستان کم توجه است . و همه چیز را در حیطه تمدن اسلامی آن هم به طور ناقص جستجو می نمایند !

فقیر نیز زمانی به این مسائل بی توجه بودم . شناخت دشمن و فعالیت های آنان مهمترین علت توجه فقیر به دنیای باستان بوده است . 

اگر دشمنان ما به جهان باستان توجه دارند . باید از خود پرسید که چرا ? 

آنان بدنبال چه مسائلی می باشند ?! 

فقیر امیدوارم که عزیزان خواننده نیز به مسائل و حقایق از جنبه ای دیگر بنگرند .

 

نکته 3: امروزه در کشور ما نیز به مانند  غرب بسیاری از جوانان سعی در آموختن علم  نجوم احکامی دارند . اما کمتر کسی به دانش شناخت «خاک» و احکام «خاک» توجه می نماید ! 

  در دوران قدیم  علم نجوم قدیم با دانش زمین و جغرافیا البلدان و اقالیم  آمیختگی داشته است  . 

 

اما با این حال دانشمندان نجوم احکامی نیز توجه درستی به خاک شناسی و علم احکام خاک ننمودند ! 

عزیزان اعضای انجمن های مخفی (فراماسونر ها و ایلومیناتی ها و ..) سالهاست که توجه شان به به این مسئله جلب شده است . و سعی در شناخت خاک و احکام خاک (ویژگی های خاص خاک هر منطقه ) هر منطقه از زمین دارند  . 

براستی که باید خاک و اسرار آن را شناخت , زیرا که سر خلیفة اللهی انسان  در آن تعبیه شده است . 

اکنون شاید خواننده های عزیز در یابند چرا فقیر مبحثی را تحت عنوان جغرافیای علوم غریبه شروع نمودم . 

که ان شاء الله همچنان ادامه خواهد داشت . 

ادامه دارد ...

 

#درد_و_دل #جغرافیا #البلدان #رفیعی_قزوینی #قم 

@soltannasir 

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

 

 

           { درد و دل 47} 

 

    { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 15}

 

  { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 9 }

 

فقیر به یاد دارم که چندین سال پیش 

 استاد مرحوم فقیر جناب حجه الاسلام   محمد حسن قاضی جهرمی  , استاد عامل در علوم غریبه  و استاد مسلم جفر و حروف که از دوستان علامه حسن زاده آملی نیز بودند . و جناب آیت الله صمدی آملی به توصیه علامه حسن زاده آملی دو اربعین زیر نظر ایشان نشستند . 

هنگامی که گفتند که  دیو ها سمت شهر قم نمی آیند ! چون پرسیده شد  که چرا ? پاسخ دادند : به علت وجود حضرت فاطمه معصومه (س) و دیو ها از. ایشان حساب می برند . ونوشتن نام ایشان و چسباندن آن در منزل باعث دوری این فرومایگان می شود .

اما ما دیدیم که فرمایش ایشان در عمل چندان درست از آب در نیامد . 

هر چند که دیوها از حضرت فاطمه معصومه (س) حساب می برند . اما این تنها  علت عدم حضور این فرومایگان در شهر قم نبود ! 

پیشتر گفتیم که بنای شهر قم توسط طهمورث دیوبند , { احتمال زیاد سلیمان (ع)   } ساخته شده است . 

و این  یکی از قطعات پازلی بود که به همراه وجود مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه (س)  در  نزدیک نشدن این فرومایگان به شهر قم موثر بود !

 

همچنین برای شما عزیزان نقل نمودیم که در نزدیکی مسجد مقدس جمکران تپه باستانی قلی درویش وجود دارد که تمدنی به قدمت 7000 سال دارد .

گفتیم که احتمالا ساکنین تمدن باستانی قلی درویش هنگامی که مرز عوالم  باز بوده به عوالم خاص موجود در جمکران راه داشته اند . 

عده ای که در داستان  ساخته شدن مسجد مقدس جمکران می شنوند . که امام عصر (عجل الله ) می فرمایند : خاک این محل مقدس است . 

آیا با خود نمی اندیشند که آن خاک باید پیشینه داشته باشد ! پیشینه آن چیست ?! 

از سویی در کتاب نزهة القلوب آمده که طالع عمارتش (احداث شهر قم ) برج جوزا بوده است .

از سویی می دانیم که در نجوم احکامی برج جوزا  برج «بادی»  است . و از سویی  دیوها (موجودات بادی ) می باشند. 

 همچنین کوکب منسوب به برج جوزا کوکب عطارد می باشد .

و در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی در باب دلالت عطارد بر خلق و خوی های مردم آمده است : 👇

{ عطارد : تیز فهمی و فطنت و حلیمی و آهستگی و رحمت و صبر و گشاده رویی و طاعت داشتن و لطیفی و دوربینی و متلونی و مغ اندر آمدن بهر کاری و حریصی بر لذتها و راز نگاه داشتن و راز مردمان جستان و رغبت بر ریاست و نام و سپاس داشتن و سخاوت و حقهای دوستان نگاه داشتن و ز بدی دست کوتاه داشتن و بدین مشغول بودن و بطاعت دست زدن , با مکر و فریب و بسیار دانی و بددلی و ترسندگی و آشفتگی و فکرت }(التفهیم صفحه 384) 

همچنین در بخش دلالت کوکب عطارد بر احوال ها و کردارها آمده 👇

{ آموزیدن ادبها و دانشهای ایزدی , و وحی , و منطق , و سخن گفتن شیرین , زفان آور , فصیح , زود جواب , خوش آواز , یاد دارنده اخبار , سخت و ناخوش اندر خشم , تباه کننده خواسته  با بسیار اندوه و مصیبتها از دشمنان , و ترسان از یشان , سبک خدمت و سبک کار , حریص بر بسیار گرد آوردن و خریدن غلام و کنیزک , انگشت نمای بهر کاری , و نیز دلیل است بر سعایت و دزدی و دروغ و تزویر کردن نامه ها و کتابها } (التفهیم صفحه 386)

همچنین بر دلالت کوکب عطارد بر گروه های مردمان آمده 👇

{ بازرگانان و دبیران و صاحب دیوانان و صاحب خراجان و بندگان و کشتی گیران }  (التفهیم صفحه 387) 

دلالت عطارد بر کیش ها 👇

{ مناظره کردن با دانشمندان اندر هر کیشی } (التفهیم ص389)

دلالت عطارد بر پیشه ها 👇

{ بازرگانیها و انبازی و قسمتها و مساحتها و شمار و نجوم و کاهنی و هر چیزی که بدو پیشی دانند . و هندسه چیزها و علم آسمانی و زمینی و فلسفه دانستن و مناظره و آموزیدن شعر و بلاغت و قلم و دست کاری و چرب دستی و حریصی بتمامی اندر هر کاری و فروختن بردگان و پوستها و کراسها و هرچ نگار کرده است از درم و دینار و پشیز } (التفهیم ص392} 

صورتی که ستارگان را (عطارد را) بدو نگارند . 👇

{جوانی بر طاسی نشسته و بدست راست ماری گرفته دارد و بچپ لوح همی خواند و دیگر صورتش مردی بر کرسی نشسته و بدست مصحف دارد و همی خواند و بر سرش تاج و بر وی جامه سبز و زرد. }.(التفهیم ص 389)

 

نکته : عزیزان به شباهت مردم شهر قم با احکام عطارد توجه نمایند . باز عده ای از آقایان اهل ظاهر بگویند که نجوم احکامی کلا باطل است . 😔

 

ادامه دارد ... 

 

#امام_عصر #درد_و_دل #پژوهش #علوم_انسانی #قم #علامه_حسن_زاده_آملی  #جهرمی #جمکران

@soltannasir 

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

             { درد و دل 46} 

 

    { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 14}

 

یکی از نکاتی که فقیر  در کتب منتقدین  فلسفه و عرفان اسلامی نظیر آثار علامه محمدرضا حکیمی مشاهده نمودم . 

انتقاد به دستگاه طبیعیات فلسفی قدیم  است .  که ایشان مدعی هستند بر اساس نظام منسوخ شده چهار عنصری قدیم بنا شده است . 😳 جدا نمی دانم چه بگویم ! ایشان از یک سو در آثار خویش اساتید بزرگ مکتب تفکیک(سید موسی زرآبادی و شیخ مجتبی قزوینی و شیخ علی اکبر الاهیان تنکبانی و سید ابوالحسن حافظیان ) را به علت دانستن   علوم غریبه و خفیه ای نظیر جفر و حروف و کیمیا  ستایش می کنند . 

و از سویی به نظام چهار عنصری فلسفه قدیم می تازند ! 

گویی ایشان فراموش کرده اند و یا ندیده اند که در علم جفر و حروف یکی از طروح سته (شش گانه) طرح چهار چهار یا طرح عنصری می باشد که بر اساس دایره اهطم حروف را به چهار دسته آتشی و بادی و آبی و خاکی تقسیم می نمایند . 

و در بعضی روش های جفری , کاملا این طبایع در استخراجات  نقش دارند .

آیا حروف را در علم جفر بر اساس جدول مندلیف تقسیم بندی می نمایند ?😊

آیا ایشان در قرآن مجید  نخوانده اند 👇

 

{ أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ(30) «سوره مبارکه  انبیا» 

آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده‏ اى را از 👈آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى ‏آورند (آیه 30 سوره مبارکه انبیا ) }

و یا آیه👇

{ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ(12) سوره مومنون 

و به يقين انسان را از عصاره‏ اى از 👈گل آفريديم (12)سوره مومنون } 

ویا آیه 👇

{ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (15سوره مبارکه الرحمن) 

و جن را از تشعشعى از👈 آتش خلق كرد (15)}

 

مطمئنا ایشان هم این آیات را دیده اند و هم از علم جفر و حروف اطلاع دارند و فقط بخاطر تحقیر فلسفه به نظام طبیعیات چهار عنصری قدیم می تازند .

عزیزان هر کسی که با علومی نظیر جفر و حروف و علم بخورات و طب قدیم (براساس اخلاط اربعه و تقسیم بندی غذاها بر اساس گرمی و سردی تری و خشکی ) و حتی کیمیا  آشنایی داشته باشد . 

متوجه این نکته می شود که تقسیم بندی نظام چهار عنصری قدیم با جود نقص هایی که دارد   درست است . 

و این تقسیم بندی اشاره به یک نوع جهان بینی دارد . 

و تقسیم بندی طبیعیات جدید بر اساس دانش اتمی , یک شأن و جهان بینی متفاوت دیگری می باشد . 

و لزوما در  موارد زیادی مغایرتی با یکدیگر ندارند . 

یکی از علومی که امروزه غربی ها در  انجمن های مخفی به آن می پردازند . علوم نئوتیک نام دارد . و در این علوم تمامی دست آوردهای علوم جدید بشری را برای تفسیر علوم کهن و پی بردن به راز دنیای باستان و هستی بکار می گیرند . 

در علوم نئوتیک نه تنها برای پی بردن به راز علوم کهن تلاش می شود . بلکه سعی می شود که بین جهان بینی متفاوت پیشینیان با جهان بینی مدرن آشتی و ارتباط برقرار شود . 

پس از انقلاب صنعتی و تحول علوم در غرب , علی الخصوص در قرن بیستم که ما با انفجار علوم مواجه شدیم . ما شاهد  یک گسستگی عمیق بین علوم قدیم و جدید بودیم .  بسیاری از علوم قدیم از منظر دانشمندان علوم جدید منسوخ و ناکار آمد بود .  

  شاید این مسئله یک حرکت  تبلیغی  عامدانه در غرب  بوده که شرقیان را که مقهور تمدن پیشرفته غرب شده بودند از رسیدن به حقیقت باز نگاه دارند . 

زیرا به موازات جریان پیشرفت علوم در غرب و ناکارآمد دانستن و نسخ علوم قدیم , ما شاهد رویکرد باستان گرایی غربی ها در انجمن های مخفی بودیم . 

و آنان به غارت آثار باستانی کشورهای خاورمیانه روی آوردند . و به طور خاص با مصر و هند شروع نمودند . 

انجمن های مخفی غربی  بخوبی دریافتند . که چگونه برای پر نمودن خلأ موجود و ایجاد پیوند بین علوم جدید و قدیم ,  از دنیای کهن و عصر اسطوره شروع نمایند . و به دوره تاریخی برسند و سپس وارد دنیای جدید شوند . 

اما ما در کشور خویش در دانشگاه ها کاملا علوم جدید را به شکل گسسته از تاریخ خویش تدریس می نماییم . 

و در حوزه های علمیه  خویش نیز علوم مختلف  را آن هم به شکل محدود از دوران ظهور اسلام , تدریس می نماییم . (البته در حاشیه دروس رسمی حوزه آن هم به طور سطحی نه اصولی ) 

بزرگترین اساتید حوزه های علمیه در حیطه علوم قدیم (هیئت و نجوم و هندسه و حساب و اوفاق و اعداد و فیظیک و کیمیا والبلدان و جغرافیا وتاریخ و موسیقی وطب و طبیعیات و   ...) با این علوم حداکثر در حیطه تمدن اسلامی آشنا هستند . و از سیر تاریخی این علوم در دوران پیشین بی اطلاع هستند . 

ادامه دارد 👇

 

 

#درد_و_دل #جفر #چهار_عنصر #طبیعیات #نئوتیک 

@soltannasir 

💚💚💚

 

 

                {درد و دل 45}

 

  { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 13}

 

آیا واقعا مدعای دانشمندان فیظیک کوانتومی با مدعای مخالفین فلسفه و عرفان یکیست ? ! 

فقیر به عنوان یک محب عرفان و فلسفه  در حیطه عرفان قائل به قاعده الواحد از  منظر عارفان  بر اساس نظریه وحدت وجود  می باشم .  

 و در حیطه فلسفه و حکمت اسلامی قايل به قاعده الواحد از منظر حکما می باشم . 

اما با این حال ساحت اندیشه خویش را آزاد گذاشته ام .و قادرم که هر لحظه از اعتقاد به  قاعده الواحد و علیت دست بکشم  . 

اما آیا آقایان که از نظرات  فیظیک دانان جدید برای اثبات مدعای خویش کمک می گیرند . حاضرند که ساحت اندیشه خویش را باز بگذارند و به جلو بروند ?! 

آیا آقایان دقت نموده اند که نظرات دانشمندان این رشته (فیظیک و فیظیک کوانتوم )  در باب نفی قاعده الواحد و  علیت و نظریه زمان و سایر نظرات در مجموع  شباهت چندانی  به  اندیشه  آقایان  ندارد .

 

نکته : علم فیظیک کوانتوم و نظرات جالب آن جدا نیاز به تحقیق و بررسی گسترده  دارد . بخشی از نظرات دانشمندان این علم ,  مانند  نظریه ریسمان ها بسیار قابل تأمل می باشد . 

 اما بیشترین مشکل  در باب نظریات فلسفی ای است که دانشمندان این علم بر اساس دست آورد های فیظیک کوانتومی می دهند . این نظرات فلسفی هر چند در نوع خود جالب وکم نظیر است . اما خالی از اشکالات عقلی (عقل فلسفی ) نیست . 

در بسیاری از موارد , دانشمندان کوانتومی با توجه به محسوسات  (دانش محدود کوانتومی که هنوز قطعیت کامل نیز  ندارد و  در حیطه ارتعاشات ماده صحبت می نماید)   در حیطه معقولات نظر می دهند . و فلسفه بافی می نمایند . در واقع نظرات دانشمندان کوانتومی نظراتی فلسفی (شاید بتوان گفت شبه فلسفی ) است که بر پایه نظرات علمی دانش ذرات کوانتومی بنا شده است . 

طبیعتا نظرات فلسفی در حیطه دانش کوانتوم  دارای محدودیت است . زیرا  حیطه فعالیت های این دانش محدود است . و این نقطه ضعف این نظرات می باشد . 

از سویی دیگر نظرات فلسفی دانشمندان 

این علم با توجه به مبنای هستی شناسی علمی (فیظیک ذرات) تا حد زیادی عینی و قابل لمس  است . 

یکی از اشکالات بر این دانش و نظرات دانشمندان این دانش خلط بین مبحث محسوس و معقول در حیطه نظریه پردازی و عدم درک مفهوم مجردات  است . 

ما در کشور در حیطه برخورد با فیظیک جدید و کیهان و کوانتوم , عمدتا با دو رویکرد متفاوت روبرو هستیم .

یک رویکرد عده ای از جوانان دوستدار علم در کشور است . که تربیت یافته نظام آموزشی جدید در مدارس و دانشگاه ها می باشند .و فهم متون فلسفی قدیم برایشان بسیار سخت است . و اصولا از دنیای  فلسفه قدیم دور می باشند . و فرزندان دنیای جدیدند . 

این جوانان , عمدتا آنچنان مقهور تمدن مادی و پیشرفت های علمی غرب هستند . که بدون اینکه از تاریخ یک نظریه فلسفی اطلاع دقیقی داشته باشند . هر آنچه که دانشمندان رشته فیظیک جدید و کوانتوم بیان  نمایند . بی چون و چرا می پذیرند . 

در مقابل این عده , ما حکیمان متالهی را داریم که عمدتا تربیت یافته حوزه های قدیم می باشند (متاسفانه این بزرگان یکی یکی از بین ما می روند و جانشینی شایسته  برای خویش برجای نگذاشته اند ) این حکیمان متاله , دقیقا در نقطه مقابل جوانان عاشق فیظیک جدید هستند . و گویی در این عالم زندگی نمی نمایند و آنچنان سرگرم تدریس دست آوردهای فلسفی  گذشتگان می باشند . 

که نیازی به برخورد با نظرات جدید در خود احساس نمی نمایند . 

متاسفانه ما در فلسفه اسلامی و علی الخصوص جریان فلسفه صدرایی که جریان غالب بر فلسفه در حوزه و دانشگاه است . آنچنان درگیر الاهیات امورعامه و اخص شده ایم . که فراموش نموده ایم که هر دستگاه فلسفی در هر دورانی با علوم آن دوران پیوند داشته است . 

و فلسفه ای که با دست آوردهای علمی دوران جدید , پیوند نداشته باشد , و نتواند در مباحث جدید ورود نماید دیر یا زود زمان مرگ آن  فلسفه فرا می رسد . 

بنابراین باید علمای فلسفه صدرایی با افکار فیظیک جدید و کوانتومی برخورد نمایند . و از این برخورد نترسند . غربی ها که صاحب تفکر فیظیک جدید هستند از تفکر معنوی عقلانی حکمت اسلامی بی بهره اند . این وظیفه علمای ما است که با نظرات و دست آوردهای فیظیک جدید برخورد نمایند . 

ما در بعضی سخنان حکیم معاصر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی , می شنویم که ایشان گاه و بی گاه , تعرضاتی به نظریه  بینگ بنگ و فیظیک کوانتوم می نمایند . اما متاسفانه خود  ایشان به عنوان بزرگترین استاد فلسفه اسلامی در کشور , به دلیل محافظه کاری هیچ گاه   به طور جدی به این مباحث ورود ننمودند . 

و جهان اندیشه را از دست آوردهای بی نظیری که می توانست این برخورد بوجود آورد محروم نمودند .😔

 

مگر اینکه دستی از غیب بر آید و کاری بکند 🙏

 

 

 

#فیظیک #کوانتوم #ذرات #درد_و_دل

#علوم_انسانی 

@soltannasir 

🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟

 

 

             { درد و دل 43} 

 

 {انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور11} 

 

در باب دانش ژنتیک و ماوراء  و آنچه که در آزمایشگاه های خصوصی غربی در حال انجام است . اندکی سخن گفتیم. 

 

حال شما عزیزان دریابید که تحقیق در باب ژنتیک ماوراء و ژن های موجودات دورگه چه دانشی را می تواند در اختیار انجمن های مخفی گذاشته باشد و چه تحولی در این علم ایجاد نموده که این موسسات آن را مخفی می نمایند . 

چون در چنین تحقیقاتی به ژنوم ماوراء دست یافته شده در نتیجه فاکتورهای  بیشتری برای شناخت دانش ژن ها لحاظ می شود  . 

و این فاکتورهای بیشتر و متفاوت ممکن است کل محاسبات دانش عادی ژنتیک را زیر سوال ببرد . (البته ممکن است که تاثیر چندانی نداشته باشد .)

علی ای حال به وادی ژنتیک برای مثال زدن وارد شده بودیم . و سخن اصلی این بود که در غرب موسسات خصوصی در اکثر زمینه های علوم با رویکردی نسبتا آزاد و با نگاهی متفاوت از جامعه آکادمیک , در علوم مختلف تحقیق می نمایند .

حال سخن این است که اگر ما می خواهیم در حیطه های مختلف علوم , نظیر  علوم انسانی , علوم پایه , علوم پزشکی , علوم مهندسی و ... پیشرفت نماییم و علی الخصوص در حیطه علوم انسانی کاخی رفیع برپایه قرآن و جهان بینی اسلامی بنا نماییم . 

نیاز به موسسات خصوصی , نظیر موسسات خصوصی غربی داریم . 

زیرا  سیستم دانشگاهی و حوزوی کشور دارای محدودیت هایی می باشد . که از جریان آزاد فکر واندیشه جلوگیری  می نماید  .

در جامعه دانشگاهی کشور یک استاد آزاد اندیش در حیطه علوم انسانی , اگر فکر خویش را از قالب محدود این سیستم بیرون آورد . و شروع به نظریه پردازی نماید . متهم به تفکر ذوقی و غیر علمی و غیر مستند می شود . اگر وی جوان باشد . اساتید مسن تر از وی به عنوان جوانک جویای نام , یاد می نمایند . 

اگر میانسال باشد و استاد مطرحی نباشد . از وی به عنوان شخصی بیسواد یاد می نمایند . 

اما وای به روزی که وی استاد مطرحی باشد . آنگاه تک تک کلماتی که وی در سر کلاس ها و سمینار ها و سخنرانی ها و مصاحبه ها می گوید زیر ذره بین عده ای از همکاران وی قرار می گیرد  . تا به مطالب و سخنان وی اعتراض نمایند . 

متاسفانه افرادی از این دست,  در جامعه دانشگاهی کشور میان اساتید رشته های علوم انسانی وجود دارند . که عرصه را بر اهل اندیشه تنگ می نمایند . 

علی ای حال بسیاری از افراد  در جامعه دانشگاهی کشور بنا به دلایل اینچنینی جرأت بروز  نظرات جدید و متفاوت را   در رشته تحصیلی خویش ندارند . 

اگر در دانشگاه وضع چنین است ممکن است سوال پیش بیاید  آیا در حوزه های علمیه اوضاع بهتر است ? 

پاسخ :  خیر 😊 درست است که نظام حوزه های علمیه بر اساس علوم دینی بنا شده است . و علی القاعده باید در چنین تشکیلاتی  علوم انسانی دینی تولید شود . و مشکلی در این باب وجود نداشته باشد . زیرا در حوزه های علمیه بر خلاف دانشگاه ها تفکر دینی حاکم است . 

اما ساختار نظام حوزه نیز دارای نقص هایی می باشد . در حوزه های علمیه  چند نوع بینش رایج نسبت به مسائل مختلف اسلامی نظیر : توحید و نبوت و ولایت و معاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و ... وجود دارد . و پذیرفته شده است .  و سیستم حوزوی نظرات نو در باب علوم دینی را کمتر می پذیرد . مگر نظراتی که با چهار چوب تنگ نظرات از پیش پذیرفته شده همخوانی داشته باشد . 

اگر در دانشگاه ها تفکر نو کمتر مجال بروز و ظهور پیدا می نماید و با انتقاد روبرو می شود . در حوزه های علمیه همین امروزه روز نیز سخن از تکفیر وجود دارد . 

ما در حوزه های خویش شاهد رشد فزاینده جریان های مخالف فلسفه و عرفان هستیم . جریان هایی که دارای  چهارچوب بسته ای در حیطه تفکر و  تلقی از  حقایق دینی و قرآنی می باشند . 

اینکه شخصی  نقد فلسفه بنویسد و یا با بعضی نظرات حکما و عرفا مخالف باشد . یک مسئله است .

و اینکه به هر  نظر جدیدی در باب حقایق دینی حمله نماید . مسئله دیگری است .

عده ای از این آقایان (مخالف فلسفه و عرفان )می گویند  که ما اکنون چند قرن است که در فلسفه صدرایی متوقف شده ایم . و نظرات نو در ساحت اندیشه کمتر ایجاد نموده ایم . این انتقاد بر جریان حاکم بر فلسفه اسلامی وارد است منتهی , این انتقاد دلیلی بر صحت مدعای آقایان نیست . زیرا اگر ما در فلسفه تا حدی متوقف شده ایم . و در ساحت تفکر فلسفی پیش نرفته ایم .

آقایان (مخالف فلسفه و عرفان )  هم در تفکرات علمای پیشین یعنی بزرگانی نظیر  شیخ صدوق و یا شیخ طوسی و علامه مجلسی و امثالهم متوقف شده اند .

 

نکته :کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی , یکی از بهترین کتب در باب تطبیق فلسفه صدرایی با آرای جدید بود که متاسفانه  این حرکت علمی عقلانی ایشان ناقص ماند و ایشان بنا به بعضی مشکلات و همچنین  نیاز حوزه ,به نوشته شدن تفسیری  جدید بر قرآن  ....

ادامه 👇👇

 

#درد_و_دل #علوم_انسانی #حوزه

@soltannasir 

💛💜❤️💛💜❤️

 

             { درد و دل 39} 

 

      { ژنتیک و ماوراء 5}

 

از آنچه که در آزمایشگاه های خصوصی وابسته به انجمن های مخفی در حال انجام است . اطلاع کامل و دقیقی در دست نیست . اما همانگونه که گفته شد در این آزمایشگاه ها فرزندان دو رگه به تولید انبوه نرسیده اند . 

اما با این حال ما با تعداد بسیار زیادی از نسل دو رگه ها در جهان غرب مواجه هستیم . که در اثر ازدواج و عمل جنسی با این فرومایگان بوجود آمده اند . 

جنسان ها و پریسان ها و دیوسان ها و دورگه های انسان و  اساطیر (خدایان )

و همچنین دو رگه انسان و  رپتالین ها { خزندگانی سوسمار شکل که جزء شیاطین غواص سلیمان (ع)بودند . و با جن و دیو و پری متفاوت هستند و در ابعادی دیگر از زمین ما زندگانی می نمایند }

آری ما با نسلی از دو رگه های غربی طرف هستیم که هم از جنبه فیظیکی توانمند هستتد و هم  از جنبه توانایی های متافیظیکی . (البته توانایی های آنان با توانایی های مقام اولیا الله قابل قیاس نیست منتهی کثرت تعداد آنان کار را بسیار مشکل و خطرناک می نماید . ان شاء الله در آینده بابی مستقل در باره مهم بودن کثرت باز خواهیم نمود)

بسیاری از دشمن شناسان ما در اثر مطالعه منابع غربی , از احتمال دو رگه بودن خاندان منحوس  سلطنتی بریتانیا سخن گفته اند . (دو رگه انسان و خزنده ها)فقیر نظر بر چند رگه بودن این خاندان  دارم . 

اما با این حال کمتر کسی از حضور نسل دو رگه ها در داخل کشور عزیزمان ایران خبر دارد .

عده ای از نسل دو رگه ها در ایران در اثر ازدواج بعضی علوم غریبه کاران مسلمان با جنیان  بوجود آمده اند .

اما به درستی معلوم نیست از چه زمانی و چگونه ?! گروهی از کلیمیان ساکن استان های اصفهان و مرکزی و همدان , که در وادی  علوم غریبه و ماوراء دستی داشته اند . با طایفه یا طوایفی ناشناخته از جنیان ارتباطاتی پیدا نمودند .

این اتفاق ظاهرا در دوره قاجاریه شروع شد . 

اینان با این فرومایگان که پایشان به آن حیطه جغرافیایی خاص باز شده بود یا پایشان را باز نموده بودند .  ازدواج نمودند و وارد معاملات و بده بستان هایی شدند . این گروه از کلیمیان به مرور از حیطه جامعه کلیمیان در منطقه شهرهای بزرگ نظیر اصفهان و کاشان و همدان  فاصله گرفتند . 

و به حاشیه این  شهر ها یا روستا ها رفتند . و در آنجا ساکن شدند تا فعالیت هایشان از چشم  هموطنان کلیمی خویش نیز پنهان بماند .

از فعالیت های آنان و شکل ارتباطاتشان با این موجودات اطلاع دقیقی در دست نیست . 

اما این را به خوبی می دانیم که در دوران رژیم سابق (پهلوی) که فعالیت های فراماسون ها در کشور کاملا رسمی و بسیار گسترده بود , این گروه از یهودیان جذب لژهای داخلی شدند . یا شاید توسط این لژ ها شناسایی  و دعوت به همکاری شدند . اما این را می دانیم که این گروه های کوچک و پراکنده  از یهودیان دو رگه در همان دوران پهلوی به خارج از کشور(اروپا و آمریکا)   کوچ نمودند .

تا از شناسایی مصون بمانند . آنان در خارج از کشور  تحت دوره های  آموزشی خاصی در حیطه اسلام شناسی و تشیع و عرفان و ماوراء و علوم غریبه و جادو  قرار گرفتند . و سپس پس از انقلاب به شکل پراکنده از کشور های مختلف غربی در قالبی کاملا اسلامی و انقلابی وارد کشور شدند . و توانستند به مرور در بسیاری از دستگاه های مهم کشور به عنوان نیروهای ارزشی و مومن و انقلابی وارد شوند . 

این دسته از یهودیان دو رگه بیشترین محل تجمعشان در شهر کرج می باشد . و سپس تهران و اصفهان . اینان کاملا به مانند یک مسلمان زندگی می نمایند . وهیچ نشانی از اعمال و مناسک یهودی در ظاهر و باطن (زندگی شخصی خویش) از خود نشان نمی دهند . 

نکته : اینان به لژهای متفاوتی در خارج از کشور وابستگی دارند . و هر دسته , دسته دیگر را محکوم می نماید . و سعی می نماید بر علیه دسته دیگر به وزارت اطلاعات گزارش دهد . 😊

نکته 2: این دو رگه ها دارای توانایی های متافیظیکی نسبتاخوبی هستند . و

در منطقه غرب استان قزوین , گروهی کوچک از جنیان مرئی شده اند . که ظاهری مصری دارند . یعنی مدل موی زنانشان  مصری و مردانشان نیز ریش هایی بزی شکل به مانند فراعنه مصری دارند . احتمالا این فرومایگان اجداد این یهودیان دو رگه می باشند . و اینان به نزد این فرومایگان می روند و مجالسی نیز برگزار می نمایند . 

نکته3: از سالها پیش پروژه ای تحت شناخت یهودیان مخفی در دو بخش جداگانه از وزارت اطلاعات کلید خورده است . و در حال بررسی شناخت این عوامل دشمن می باشند . فقیر ترجیح می دهم وارد این مبحث به دلیل حساس بودن آن نشوم . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل 😊

نکته 4: ممکن است سوال شود که علمای قزوین و سایر بزرگان باطنی چرا سکوت می نمایند .برای  پاسخ به این سوال

 ان شاء الله  بابی مستقل در آینده باز خواهیم نمود.

 

#درد_و_دل #ژنتیک #ماوراء #دورگه 

#یهودیان #اصفهان #مرکزی 

@soltannasir 

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🐁🐍🌼🌼🌼🌼🌼🌼

 

      { درد و دل 37} ّ

 

 { ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان 3} 

 

مثال :  واقعه ای در باب  یکی از دجال یاوران که توسط الهه مگانیت که در آمریکا فرود آمده فراخوانی شده است : 

 

 👇👇👇👇👇👇

 

[ او را ( نام وی و مادرش مجموعا 372) با تمامی گناهان روی زمین وسنگین ترین و فاخرترین گناهان بیارایید و به تمامی انواع  گناهان بزرگ , وزین و مزین کنید . (گناهانی نظیر  زنا ,  زنا با محارم , قتل نفس به شکل قربانی در مراسم, تجاوز به نوامیس, خوردن مال یتیم , شرب خمر و دروغ , توهین به مقدسات دینی  و...) و به حجله گاه من بیاورید . 

در روز موعود که می بایست پادشاه ما داوود (ماشیح یهودیان یا همان دجال لعین  ) با خون زفاف من خلاح خود را بخورد . 😳

و بنوشد . که من طالب همخوابگی با او(372) گشته ام .

این است فرمان الهه مگانیت بزرگ ,دختر همسر اله ساگین بزرگ , برای جشن و سرور . 

تو نیز راه خود گیر و بدان که تمامی اراذل پشت سرت 😳 و شیخکان دریوزه گرد درگاه خداوندت 😳 اگر جمع شوید مانع اجرای اراده ما و هوسرانی دختر من نتوانید شد . دست از سرش بکش .

صدای زیارت عاشورا از سمت ... شنیده شد . کسی با قرائت زیارت عاشورا جنیان شیعه را فراخواند . 

(با قرائت زیارت عاشورا جنیان شیعه فراخوانده می شوند و به کمک افراد نیازمند می روند . اگر در اطراف محل حضور داشته باشند . ) 

ادامه جمله حضرت مولانا زین الدین .. 👇👇👇

ذکر «جابر شاکر » هر دو کلمه  با تنوین رفع به عدد جمل کبیر 727 (عدد ذکر) + نام شخص +نام مادر +عدد کلمه «کن» که 70 است . و در این علوم کلید است . (عدد «70» عدد «کن» ) برای اینکه شخص اصلاح شود یا اگر نشود مریض شود و ضربه خورد و یک بخش از نتیجه اعمالش را در این دنیا پس دهد و بمیرد . بعد هر نماز خوانده شود . 

ذکر « جبار شکور » هر دو با تنوین رفع به همان شیوه محاسباتی بالا برای کسی که دیگر تغییر ناپذیر است و هلاک او خوانده شود .

 

نکته 1: نام ماشین مگان از نام  الهه مگانیت مشتق شده است . 

نکته2 : هر چند مطلب بالا ممکن است برای عده ای گنگ باشد . اما کسی که اهل باشد خود در خواهد یافت . 

بنابراین فقیر نیازی به شرح این فقرات نمی بینم .

 

#درد_و_دل #مگانیت #زیارت_عاشورا #جنیان_شیعه 

 

@soltannasir 

🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🐁

 

             { درد و دل 36} 

 

 {ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان 2} 

 

ادامه .... 👇👇👇

 

از موجودات دو رگه سخن گفتیم . و امکان ایجاد آنان در اثر ازدواج با انسان ها . 

 موسسات ژنتیکی خصوصی وابسته به انجمن های مخفی سالهاست که بر روی پروژه ژنتیک و ماوراء کار می نمایند .

جادوگران و متخصصین علوم  ماوراء در انجمن های مخفی  افراد و فرزندان دورگه ای که نتیجه ازدواج این فرومایگان و انسان هستند . را در اختیار آزمایشگاه های ژنتیکی خصوصی وابسته به انجمن خویش قرار داده اند . 

و دانشمندانی که در این آزمایشگاه های فوق سری کار می نمایند . بر روی تفاوت ژنتیکی انسان ها و دورگه ها کار نمودند . زیرا هنگامی که  فرزندی دو رگه در اثر ازدواج با این فرومایگان بوجود می آید . پس باید  ژنوم این دورگه ها با انسان ها تفاوتی ولو اندک داشته باشد . 

دانشمندان این موسسات به تحقیق در این باره پرداختند . و در نهایت راز تفاوت را دریافتند . اینکه راز تفاوت چیست فقیر اطلاع ندارم . 

آنان پس از رسیدن به چنین موفقیتی  پروژه ژنوم خدایان را نیز کلید زدند . 

هنگامی که فراعنه مصری از نسل خدای فرومایه رع می باشند . وجود یک مومیایی از این فراعنه زمینه را برای تحقیق ژنتیکی تفاوت دو رگه های اینچنینی برای آنان فراهم می نماید .

اما پروژه دیگر آنان شبیه سازی ژنتیکی موجودات دورگه و بالا بردن درصد خلوص نژادی آنان بود  . که در این امر نیز به موفقیت دست یافتند . 

مثال :  جنسانی را در نظر بگیرید که 

 45 %  درصد وجود وی جن و 55% وجود وی  انسان باشد . 

شبیه سازی چنین جنسانی کار بسیار ساده ای می باشد و هیچ مورد عجیبی ندارد زیرا شما با در اختیار داشتن یک سلول بدن وی که حاوی نسخه ژنتیکی وی می باشد . می توانید وی را شبیه سازی نمایید.  و چنین عملی در هر آزمایشگاه عادی ژنتیکی که بر روی شبیه سازی کار می نماید قابل انجام است . 

اما دانشمندان انجمن های مخفی توانستند . با کشف علتی که باعث تفاوت ژنتیکی بین انسان و این فرومایگان است . در شبیه سازی این دو رگه ها درصد خلوص آنان را بالا ببرند . 

برای مثال جنسانی که  45% وجود وی از  جن می باشد را درصد جن بودن وی را در عمل شبیه سازی تا 70% بالا ببرند .

و بدین ترتیب فرزندانی با خلوص بالاتر تولید نمودند . تا در راستای اهداف آنان مفید باشند .

بدیهی است که فرزندی که 70% وجود وی از جن باشد . بخش زیادی از قابلیت های این موجودات را در خود نهفته دارد و می تواند با کمترین تمرین و ریاضت این قابلیت های متافیظیکی را بالفعل نماید . 

چنین فرزندی بسیار راحت تر از یک انسان عادی می تواند به قابلیت هایی نظیر  طیران نمودن و رد شدن از در و دیوار و خبر از گذشته دست یابد . و استعداد بسیار خوبی در  یادگیری زبان های مختلف دارد . و در یادگیری و حرکات خویش سرعت قابل ملاحظه ای دارد . 

البته در هوش فلسفی و منطقی و ریاضی و تجزیه و تحلیل ضعیف می باشد . 

ضمن اینکه باید در نظر داشت در مراسم های کثیف شیطانی و احضارات و جادوی مراسمی و آیینی در بخش جادویی انجمن های مخفی که از بخش سیاسی آنان جداست . سران شیاطین جنی و سایر این فرومایگان حضور می یابند .

همچنین بعضی از خدایان باستانی  نیز  که آنان موفق به فراخوانی وی شده اند . نیز حضور می یابند . و در این مراسم ها گاه این فرومایگان (سران شیاطین یا خدایان و...) در خواست همسری خاص برای فرزند دار شدن و انتقال ژنوم خویش می نمایند . که گاه این همسر از بین زنان مستعد روحی که در مراسم  حضور دارند . انتخاب می شود و گاه از بین زنان مستعد روحی که در آن کشور و یا کشوری دیگر حضور دارند . می شود . 

در چنین شرایطی اعضای انجمن مخفی برای برآوردن نیازهای کثیف  و خشنودی این فرومایگان سعی به پیدا نمودن آن بانوی خاص می نمایند .  و پس از پیدا نمودن وی را در صورت امکان می ربایند . تا در زمانی خاص  که توسط آن فرومایه تعیین شده است . مراسمی برگزار شود . و آن فرومایه (از سران شیاطین و یا خدایان باستانی و..) حضور یابد . و مراسم زفاف انجام شود . 

و فرزند مورد نظر ایجاد شود . 

هر چند که چنین مسائلی بیشتر برای بانوان اتفاق می افتد اما گاه برای آقایان نیز اتفاق می افتد . یعنی اگر فرومایه ای که احضار می شود از شیاطین مونث یا از الهه های مونث , باشد . ممکن است یکی از مردان حاضر در مجلس (جادوی مراسمی) را تقاضا نماید . یا مردی که در نقطه مشخصی در جهان زندگی می نماید . و این مرد مورد نظر نیز توسط اعضای انجمن مخفی و پرستندگان پیدا و سپس در صورت امکان یا با لطایف الحیل و نشان دادن در باغ سبز وی را  به کشور مورد نظر می برند .  اگر این پروژه ناموفق بود وی را می ربایند . 

مثال : 👇👇👇

 

#درد_و_دل #جن #جنسان #ژنتیک #ماوراء

@soltannasir 

😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈

 

           { درد و دل 33} 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 8}

 

 

غربی ها سال هاست که در حیطه ادیان و اسطوره ; تقریبا اکثر این رشته های تخصصی را ایجاد نموده اند و به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند . 

  آنان در تمامی حوزه های علوم انسانی به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند . 

برخلاف آنچه که عامه افراد جامعه تصور می نمایند . که علوم پایه و یا علوم فنی و مهندسی و پزشکی مهمترین علوم هستند . 

علوم انسانی و در رأس آن علومی نظیر فلسفه که جهان بینی جامع را برای یک سیستم تعریف می نماید ریاست علوم را بر عهده دارد . 

زیرا نظام های مختلف بر اساس ایدئولوژی های مختلف اداره می شوند . 

و نوع جهان بینی یک نظام و سیستم  نظیر جهان بینی مادی و غیر الهی دول غربی باعث می شود که تمام علوم مورد تحقیق  در آن سیستم بر اساس آن جهان بینی خاص تحقیق و تعریف شود .

بنابراین سخنان رهبر انقلاب در باب نگرانی ایشان از این مسئله که علوم انسانی غربی بدون تحلیل بر اساس جهان بینی مادی و غیر الهی غرب وارد کشور می شود  کاملا به جاست . 

منتهی ما در حیطه علوم انسانی در ساختار آموزش عالی خود مشکلات پایه ای بسیار مهم داریم .

 بنابراین انتظار تولید علوم انسانی اسلامی از دانشگاه ها به شکل بسیار خوب و کامل  با توجه به نقایص موجود در سیستم آموزشی کشور و اینکه جامعه دانشگاهی ما بنیاد آن کاملا به  شکل غربی  بنیانگذاری شده است . به نظر فقیر در شرایط فعلی  امری ممکن نیست . 

وما نیاز داریم که ابتدا در شیوه آموزش عالی کشور اصلاحاتی بنماییم و سپس با شیبی ملایم به مرور علوم انسانی را به سمت اسلامی شدن سوق دهیم  .

بعضی از روش هایی که تاکنون بکار گرفته ایم نه تنها کمکی به بهبود اوضاع ننموده بلکه در بعضی موارد اوضاع را بدتر نیز نموده است . 

مانند انقلاب فرهنگی یا اعمال بعضی محدودیت ها که به خروج جمعی  از استعدادها به خارج از  کشور منجر شد . 

و یا وارد کردن  نیروهای ارزشی در دانشگاه های بزرگ پایتخت به منظور ارزشی شدن جو دانشگاه ها که در نهایت این نیروهای ارزشی چون از نظر سطح دانش با نیروهای نخبه تر موجود در این مراکز آموزشی قابل مقایسه نبودند. در آن سیستم حل شدند و نتوانستند ابراز وجود نمایند . 

اما اینجا سوالی پیش می آید که پس  چاره کار چیست ? 

 پاسخ : اگر ما بدانیم که دشمنان ما چه راهی را رفته اند ما نیز می توانیم بر اساس شیوه آنان الگوی مناسب بر اساس جهان بینی اسلامی  طراحی نماییم . در غرب برخلاف اینکه نظام دانشگاهی آنان غیر الهی و مادی است . 

نظام های حکومتی غربی که بخشی از آن در دستان انجمن های مخفی است . کاملا بر اساس اعتقاد به ماوراء شکل گرفته است . 

منتهی اعقاد به ماورا بر اساس اصول غیر الهی وشیطانی . 

بنابراین این که ما فکر کنیم که حکومت های غربی بر اساس اعتقاد به جهان بینی مادی اداره می شوند . تا حدودی  اشتباه است . اساس رژیم صهیونیستی بر اساس اعتقاد به این مسئله که خاک فلسطین ارض موعود یهودیان(موعود یهودیان عیسی(ع) بود که با نپذیرفتن دعوت وی امروزه موعود  آنان دجال لعین است ) شکل گرفته است .

ما پیشتر  گفتیم که مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به افغانستان پیدا نمودن عالم المسط بوده است . (که هنوز یادمان نرفته که قول شرح آن را داده ایم 😊) 

و مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به عراق احیای تمدن بابل بزرگ بوده است . و همچنین پیدا نمودن محل زندگانی حضرت حجة بن الحسن عسکری(ارواحنا فدا) که احتمال می دادند در آن منطقه باشد . و در بسیاری موارد دیگر نیز دولتمردان غربی با مشورت گرفتن از  کاهنین عصر جدید , تصمیمات مهم سیاسی خویش را می گیرند . 

غربی ها برای تحقیقات خویش دو سیستم جدا در اختیار دارند . یک سیستم ظاهری که دانشگاه های غربی هستند که بر اساس ساختار تعریف شده به تحقیقات در حیطه انواع علوم می پردازند . در این شیوه مدارک و اسناد مختلف در کنار یکدیگر گذاشته می شود و به بررسی موارد مشترک پرداخته می شود . و در نهایت پس از ارزیابی وتحلیل شواهد  , در مورد مسئله نظریه پردازی می شود . چون اعقاد به جهان بینی بر اساس ماوراء در این روش تحقیقاتی وجود ندارد . و فقط نظرات بر اساس شواهد در روند تاریخی خویش مورد ارزیابی قرار می گیرد . در نتیجه این تحقیقات تا جایی که شواهد و مدارک وجود داشته باشد جلو می رود . بدیهی است که در این روش تحقیقی  بدلیل کمبود مدارک حیطه نظریه پردازی بسیار محدود می شود . 

 

#درد_و_دل #پژوهش #صهیونیستی #دجال 

#انجمن_های_مخفی 

@soltannasir 

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

 

            { درد و دل 32 } 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7} 

 

...و فیزیک کوانتوم تدریس شود . 

ادامه 👇👇👇👇

 

زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته  فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس  علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری  نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر,  فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !

اما علاوه بر مسائل گفته شده :   رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن  از یکدیگر جدا شود . 

و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود . 

و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی 

تقسیم شود. 

 

همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔 

نکته : فقیر کتاب  مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن   و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊

 مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد . 

و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر  

 و 2: عرفان علمی تخصصی 

را داشته باشیم

اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی  ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود . 

و این رشته در همان مقطع  کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود . 

سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1:  اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت 

4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..) 

6ادیان خاور دور (بودیسم و  تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود . 

و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود . 

و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی) 

2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی ) 

باید ایجاد شود .  

و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی   پرداخته شود . 

 

#درد_و_دل #فلسفه  #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش 

@soltannasir 

📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕

 

 {درد و دل 31} 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است6 } 

 

انتقاد استاد آشتیانی از شرایط دانشگاه ها در حیطه علوم انسانی مربوط به دوران قبل از انقلاب می باشد . 

و شاید کسی با خود بگوید بعد از انقلاب شرایط بهتر شد . به نظر فقیر در بعضی زمینه ها بهتر شد .(مانند علوم پایه و مهندسی و پزشکی )  اما در حیطه علوم انسانی شاید کمی بدتر هم شد 

اصولا ما در حیطه تولید علم و پژوهش  با دو مشکل اساسی مواجه هستیم . 

1: مردن روح علم جویی و تحقیق در جامعه که استاد آشتیانی به درستی به آن اشاره می نمایند . ملتی که روزگاری بزرگترین دانشمندان جهان را به عالم بشریت تحویل داده است . 

امروزه در بسیاری از زمینه ها به تنبلی در حیطه تولید علم خو نموده است . 

بسیاری از اساتید ما (حتی اساتید بزرگ) چه در دانشگاه و چه در حوزه تاجر و کاسب هستند !!! 

و به تدریس در یک دانشگاه یا در یک حوزه قناعت نمی نمایند بلکه در چندین دانشگاه به تدریس می پردازند و عملا همان جمله استاد آشتیانی در مورد آنان صدق می نماید . مدرک  وسیله ارتزاق آنان است ! 

و متاسفانه وزارت علوم بر حجم ساعت های تدریس اساتید خویش هیچ نظارتی ندارد ! 

مشخص نیست که این دسته از  اساتید در طول هفته چند ساعت فرصت مطالعه و تحقیق را دارند !😔 

بنابراین اگر وضعیت ما در تولید علوم  نامناسب است یک علت را باید در عدم کنترل نظام تدریس و تحقیق وزارت علوم بر اساتید خویش دانست . 

2: ناکارآمدی سیستم آموزش عالی کشور : 

اشاره کردیم که در حیطه علوم انسانی ما شاید در بعضی زمینه ها پسرفت نیز داشته ایم . 

خود استاد آشتیانی با سالها تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد ,  نتوانستند حتی یک شاگرد  در حد و اندازه های خویش تحویل جامعه  دهند !

بسیاری از اساتید بزرگ حیطه علوم انسانی از دنیا رفتند و هیچ جانشینی برای آنان در دانشگاه پیدا نشد ! 😔 اساتیدی نظیر 👈بدیع الزمان فروزانفر , عبدالحسین زرین کوب , ذبیح الله صفا , علی اصغر حکمت , سعید نفیسی , مهرداد بهار  , فره وشی , احمد آرام , ابراهیم پورداوود, مجتبی مینوی و محمد جواد مشکور و بسیاری از بزرگان دیگر ..... 

نکته : این روند در حوزه های علمیه نیز کم و بیش وجود دارد اساتید بزرگ حوزه ها که امروزه شاهد این هستیم که  آخرین نسل آنان که تربیت یافته های حوزه های علمیه قبل از انقلاب هستند یکی یکی از میان ما می روند . و هیچ جانشینی که در حد و اندازه های آنان باشد به جامعه حوزوی تحویل داده نشده است .

اساتیدی نظیر آیت الله العظمی بروجردی , امام خمینی , علامه طباطبایی , شهید مطهری , آیت الله العظمی بهجت , علامه محمدتقی جعفری , آیت الله العظمی میلانی , آیت الله شعرانی , آیت الله رفیعی قزوینی , آیت الله قمشه ای , آیت الله فاضل تونی , علامه طهرانی و .....

نکته : بنده نمی گویم ما در حوزه و دانشگاه (علوم انسانی) شخصیت های فاضل و دانشمند نداریم ! بلکه سخن این است که نسل بزرگان در حال از بین رفتن است و هیچ جانشینی برای آنان تربیت نشده است . 

و علت این امر ناکارآمدی سیستم آموزشی ماست . که خود فضلای دانشگاهی و حوزوی به آن اذعان دارند .

در نظام آموزشی که بر اساس واحد های درسی طراحی شده است . و هر دانشجو برای گذراندن واحد درسی مورد نظر حداکثر 12 جلسه آموزشی را می گذراند . و کتابی که به عنوان منبع به دانشجو معرفی می شود . و استاد از روی آن تدریس می نماید . حتی یک پنجم آن قرائت نمی شود . در چنین سیستم آموزشی متخصص تربیت نمی شود .

برای مثال شخصی که مدرک دکترا در حیطه فلسفه اسلامی می گیرد . باید کتبی نظیر اشارات و تنبیهات ابن سینا را از نمط سوم تا دهم و الاهیات و طبیعیات و نفس شفا ابن سینا را و حکمة الاشراق با شرح قطب الدین شیرازی و تعلیقات ملاصدرا و  شرح منظومه حکیم سبزواری را تمامی بخش های آن را به غیر از منطق آن و شواهد الربوبیه ملاصدرا و اسفار اربعه ملاصدرا را حداقل سفر اول آن را زیر نظر استاد به طور کامل قرائت نموده باشد . 

اما متاسفانه در دانشگاه های ما حتی یک سوم این کتب تدریس نمی شود . 

جدای از اینکه اساتید  قابلی که توان تدریس عالی کتب مذکور را داشته باشند بسیار قلیل می باشند . اما با این حال همین  اساتیدی هم که وجود دارند .  سیستم نظام آموزشی بر اساس واحد های درسی اجازه تدریس کامل این دروس را به آنان نمی دهد . 

بنابراین مشخص است که طی چند نسل متخصصین بی تخصص تربیت می شوند و در این حیطه به عنوان استاد وارد دانشگاه می شوند . 

ضمن اینکه برای تربیت یک متخصص در حیطه فلسفه اسلامی لازم است که در برنامه درسی دانشحویان این رشته ,  مختصری حساب و هندسه و علم اعداد و علم هیئت و موسیقی و علم النفس وطبیعیات قدیم و طب و فیزیک و فیزیک کوانتوم تدریس شود . 

 

#درد_و_دل #فلسفه #سیستم_آموزشی #پژوهش 

@soltannasir 

📓📓📓📓📓📓📓📓📓📓

 

              {درد و دل29}

 

  { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 4} 

 

مرحوم آیت الله  سید جلال الدین آشتیانی که بدون شک یکی از متبحرترین اساتید معاصر در حکمت متعالیه صدرایی و عرفان نظری ابن عربی بوده اند . 

  در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب مشارق الدراری نوشته اند . در باب وضعیت جامعه دانشگاهی شروع به شکوه و گلایه می نماید البته ایشان چون طلبه حوزه های قدیم بودند و سپس از حوزه بیرون آمدند و به تدریس در دانشگاه پرداختند . 

و چون مقدمه ایشان قدیمی است به شرایطی که حوزه ها در بعد از انقلاب دچار آن شدند  نپرداختند وگرنه به نظر فقیر وضعیت حوزه های علمیه نیز وضعیت چندان مناسبی نیست . که ان شاء الله بدان خواهیم پرداخت . 

سخنان استاد آشتیانی    : 👇👇👇👇👇👇

 

{ سال 1339 شمسی که حقیر در دانشگاه  مشهد به شغل شریف معلمی اشتغال ورزید , مشاهده نمود که اگر به تدریس تنها با وضع موجود در مدارس عالیه مملکت اکتفا نماید , آنچه را که فراگرفته است , فراموش خواهد نمود . محیط چیزی که مطالبه نمی کند تحقیق در مباحث علمی است از طریق زحمت توأم با استعداد ذاتی , خودی نشان دهد , او را دست به سر  نمایند ; چون از اول تأسیس مدارس عالیه , در امر تربیت معلم مستعد برای پیشرفت و ترقی علمی مسامحه شد , و جماعتی راه به دانشگاه ها پیدا نمودند که صلاحیت علمی درست نداشتند و با تجربه ثابت شده است کسی که صلاحیت علمی ندارد , برای حفظ خود صلاحیت اخلاقی را هم از دست می دهد . (این درد و دل استاد آشتیانی در باره عده ای از مسئولین کشور نیز صدق می نماید که بدون داشتن تخصص لازم پست هایی را در اقصی نقاط کشور عهده دار شده اند 😔)

چون نزد این جماعت ترجیح مرجوح بر راجح باطل یا قبیح است . و نه تقدیم مفضول بر فاضل و جاهل بر عالم , و اینان باید فطرتا پیروان شیخ اشعری (بنیانگذار مکتب کلام اشعری که مهم ترین مکتب کلامی اهل سنت است )به تمام معنای کلمه محسوب شوند و اصل ادعا نیز میدان وسیعی در این قبیل مراکز دارد برخی که در دوران تحصیل در مراکز علمی صحیح درس خوانده اند , چون محیط علم بالطبع علم پسند نیست , تدریجا با کتاب وداع می کنند و جمعی نیز که ذاتا علم دوست اند , به مطالعات خود ادامه می دهند . 

نگارنده با صراحت می گویم اگر روزی بنا شود ما محیط علمی و دانشگاهی صحیحی داشته باشیم , باید محیط را در درجه اول از سلطه اشخاص کم سواد و فاقد معلومات لازم و کافی و در درجه دوم از مردم فاقد حیثیت اخلاقی خارج نمود . 

نالایقان مدارس عالیه را به نکبت و فلاکت مبتلا کرده اند .

در حوزه های تعلیماتی قدیم _که طلبه و دانشجو برای 👈به دست آوردن مدرک علمی👉 جهت ارتزاق و استخدام در ادارات درس نمی خواند _ معلم و استاد ناوارد در هیچ فنی از معقول و منقول وجود نداشت . ما زمانی که به طلبگی اشتغال داشتیم , اگر استاد محقق قدری احیانا کم مطالعه می کرد , عرصه را بر خود تنگ می دید . و استاد و معلم و جزوه ای وجود نداشت که اگر احیانا نوشته اش را از او بگیرند , در مخمصه واقع شود . 

شاگرد عاشق علم و معرفت , معلم را سر شوق می آورد و او را به کار وا می دارد . اساتید بزرگ علوم و فنون از برکت طلاب مستعد و پرکار ورزیده شده و استعداد خویش را ظاهر ساخته اند و در کثیری از افکار خود تجدید نظر نموده و عالی ترین آثار جاودانی خود را , هنگام تدریس به وجود آورده اند و بهترین اثر علمی , اثری است که در حوزه تدریس مورد تحقیق و انتقاد علمی و نقد فنی قرار گیرد .} 

 

(مقدمه کتاب مشارق الدراری صفحات 13و14) 

 

#درد_و_دل #دانشگاه #آشتیانی #پژوهش 

 #مشارق_الدراری 

@soltannasir 

💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘

 

            { درد و دل 28} 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است3}

 

هنگامی که عده ای از مورخین اسلامی معاصر نظیر  استاد رسول جعفریان می نویسند که مورخ با پیش زمینه های ذهنی خویش به نگارش تاریخ می پردازد  .عده ای به ایشان و سایر کسانی که تفکری نزدیک به نظر ایشان دارند  انتقاد می نمودند که این گونه تاریخ نگاری بر خلاف انصاف و تدقیق و تحقیق در جریان پژوهش های تاریخی است .

جدای از اینکه پژوهش های تاریخی نیز خود نیازمند رجوع به  کتب تاریخی ای است که نویسندگان آن کتب از گرایش های خاص فکری برخوردار بوده اند . (عمدتا گرایش فکری وابسته به حکومت های حاکم بر آن دوران ) و این مسئله محقق تاریخ را از دست یابی به حقیقت بدون پیش زمینه ذهنی تا حدودی محروم می نماید . 

اماحرف جناب جعفریان از آنجا مورد حمله عده ای از اساتید تاریخ  قرار گرفت که ایشان یک روحانی شیعه و متعهد به اصول تشیع در تاریخ نگاری می باشند . و این حرف ایشان به منزله این است که ایشان با تعهد به نظام فکری  اسلام شیعی به تحقیق در تاریخ اسلام می پردازند .

 

بر ایشان و سایر افرادی که نظیر ایشان  شجاعت و جسارت ابراز گرایش فکری خویش را در نوشتن کتب دارند . اشکالی وارد نیست . زیرا حیطه تاریخ نگاری اسلامی به امثال ایشان نیاز دارد و بدون شک ایشان یکی از بهترین محققین تاریخ تشیع و اسلام در کشور می باشند .

 

انتقاد به کسانی است که در جامعه دانشگاهی خود را دارای پیش زمینه ذهنی نمی دانند . 

 و به دیگران انتقاد می نمایند . حال آنکه  بعضی از این افراد  تجلی کامل این آیه قرآن می باشند 👇👇👇

 

{ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (10) سوره بقره 

{ در دل آنها مرض است  به همین خاطر خدا بر مرضشان می افزاید و به کیفر دروغی که می گویند عذاب دردناکی برای آنها می باشد }

 

برای مثال بعضی  از این اساتید در مورد قیام خرمدینان و بابک خرمدین  قول« ابن حوقل»  و «اصطخری» را در باره قرآن خواندن خرمدینان در مساجد نمی پذیرند . 

و از سویی قول دشمنان بابک خرمدین را در باب زندیق و غیر مسلمان بودن بابک و خروج وی از دین را می پذیرند !!! 

از سویی دیگر همین آقایان قول همان دسته از مورخینی که به بابک خرمدین اتهام غیر مسلمان بودن و خروج از دین و زندیق بودن  و غیره را می زنند در باب حرام زادگی بابک خرمدین را نمی پذیرند .  (ابن ندیم در الفهرست و طبری در تاریخ الرسل و الملوک) 

یا قول  اشتراک در زنان و نوامیس را که ابن مطهر در کتاب آفرینش و تاریخ به خرمدینان 

نسبت می دهد را نمی پذیرند . و تمام این سخنان  را ساخته دشمنان بابک خرمدین می دانند .

اما این که چرا این آقایان نسبت به تاریخ اینگونه گزینشی عمل می نمایند . 

در نوع خویش جالب است 😊 زیرا قلب مریض آنان نمی تواند بپذیرد که شخصی هم مسلمان باشد و قرآن بخواند  . و از سویی به آیین های پدران خویش _آیین ها و رسم و رسومات ایرانی_ نیز پایبند باشد . و با اعراب و تازیان نیز که در خاک ایران زمین به ظلم و ستم می پرداختند مبارزه نماید . 

 این آقایان  ظاهرا فراموش نموده اند که در قرن دوم و سوم با وجودی که ایران تحت تسلط تازیان بود . اما از آنجایی که اسلام دین جدیدی بود و زبان کتاب آن به زبانی غیر از زبان بومی مردمان این سرزمین بوده و تمدن اسلامی کم کم در حال شکل گیری بوده است  . 

آن معنایی که ما امروزه از مسلمان بودن توهم می نماییم در آن زمان چندان وجود نداشته جریانات فقهی و حدیثی و کلامی و عرفانی در آن دوران رفته رفته در حال قوام یافتن بوده  و اینگونه نبوده که در آن دوران در جای جای خاک ایران فقیهانی باشند که احکام دین خدا را ترویج نمایند . و مردمان هم مسلمان به معنای امروزی آن بوده باشند . 

بنابراین اگر عده زیادی از ایرانیان در عین گرایش به  دین محلی و آبا و اجدادی خویش و انجام مناسک آن به قرآن و نماز خواندن در مساجد می پرداخته اند . نباید تعجب نمود و آن را امری دروغین پنداشت .

از این ماجرا که بگذریم یکی دیگر از اساتید فقیر در حیطه زبان های باستانی بدون هر گونه نگرش علمی بسیار عامیانه این عقیده باطل و دروغین را ترویج می نمایند  که سلام گفتن به معنای تسلیم است و چون اعراب به ایران حمله می نمودند . و ایرانیان را به قتل می رساندند ایرانیان از ترس به آنان سلام می گفتند یعنی تسلیم هستیم 😳

وگرنه خود اعراب هرگز به یکدیگرسلام نمی نمایند 😳

گویی ایشان قرآن نخوانده اند (که بنده مطمئنم خوانده اند ) و آیاتی نظیر [سلام قولا من رب رحیم ](58یس) (و سلامي از جانب پروردگار مهربان به آنهاابلاغ می شود) را در کتاب خدا ندیده اند . 

 

 

#درد_و_دل #رسول_جعفریان #بابک_خرمدین 

#سلام #پژوهش 

@soltannasir 

🔴🔴🔴🔴🔴🔴

 

  {درد و دل 26 }

 

 { انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر  داستان جمشید و آنچه  تا کنون گفته شده است } 

 

اگر داستان جمشید را از حیطه اسطوره شناسی آکادمیک نگاه نماییم باید بگوییم که نویسندگان وداها نیز مانند سایر انسان ها برای نسل انسان منشأ آسمانی قایل شدند . و یک دو قولوی اولیه را منشأ نسل انسان ها دانسته اند . و یمه به عنوان منشأ این نسل کسی است که راهی به نام راه نیاکان را,  در عالم ارواح باز می نماید . و این عقیده ناشی از میل انسان به جاودانگی است , و دین بشر نخستین  همراه با پرستش ارواح نیاکان بوده است . و اسطوره یمه مربوط به این دوران تاریخ بشری است . در ابتدا یمه مالک  بهشت نیاکان است . اما به مرور پس از اینکه ادیان در سیر تکاملی خویش از پرستش نیاکان و البته قوای طبیعی به سوی  پیدایش و پرستش خدایان می رود . 

(یعنی بشر با ذهن خویش خدایان متعدد

 را برای خویش می سازد ) 

که البته این خدایان نیز جنبه های مینوی عناصر طبیعت (خاک و آب و باد وآتش ) و اجرام آسمانی بودند . که بشر خود برای خویش قایل شد و وجود خارجی ندارند . به مرور نقش یمه نیز تغییر می نماید و سرایندگان وداها او را از فرمانروای بهشت نیاکان وارد دوزخ می نمایند تا به حساب مردگان رسیدگی نماید . 

تمامی این تغییر نقش ها ناشی از این است که سرایندگان وداها به مرور نظام کامل تری را برای دستگاه آفرینش خیالی خویش متصور می شوند . 

اما به مرور در تاریخ ادیان جای خدایان با یکدیگر عوض می شود . 

در این دوره در تاریخ ادیان اختلافات بسیاری بر سر پرستش خدایان متعدد شکل می گیرد .

 

به مرور افرادی فرزانه(انبیای الهی) در میان تمدن های مختلف بشری پدیدار می شوند . _البته نه در هندوستان بلکه در بین النهرین و مصر و ایران و غیره _زیرا در آن تمدن ها نیز وضعیت کم و بیش مانند هندوستان بوده است و مردمان قائل به پرستش خدایان متعدد بوده اند . 

این فرزانگان برای از بین رفتن این اختلافات و همچنین اصلاح جامعه بشری چاره را در پرستش خدای واحد و نادیدنی می جویند . 

بعضی از این فرزانگان چون با مقاومت مردمان مواجه می شوند تن به قبول نمودن بعضی از این خدایان در دستگاه آفرینش می نمایند و به آنان در آیین خود ساخته خویش نقشی می دهند . (نظیر زرتشت که چون نتوانست ریشه مهر پرستی را در ایران بر کند به او نقشی در کتاب خویش اوستا داد )

اما بعضی از این فرزانگان برای ایجاد وحدت در جامعه انسانی قایل به جهانی خیالی نظیر دوزخ شدند .  تا افرادی که از احکام خود ساخته آنان که برای اصلاح جامعه بشری وضع شده بود تخطی نمایند را وعده دوزخ خیالی دهند .

 تا مردمان از ترس به احکام آنان که برای بهبود وضع خود آنان وضع شده بود گردن نهند . 

نکته : بنا به این نظر زرتشت قائل به وجود دوزخ شد و بعد از برخورد تمدن و فرهنگ  یهودی با. زرتشتی در ایران فرزانگان یهودی (انبیای یهود) نظریه بهشت و دوزخ را از زرتشتیان کپی برداری نمودند . و این اندیشه وارد دیانت یهود می شود . بخصوص در دوران نوشتن تلمود. 

این اندیشه بعدها به شکل تغییر یافته توسط محمد (ص) وارد دین اسلام می شود . 

 اما در ادامه  از سویی چون دوزخ خیالی فایده نداشت از  مجازات های بشری نظیر حد زدن (شلاق) و اعدام و غیره برای مجازات بعضی اعمال زشت استفاده نمودند .

 

عزیزان تحلیل بالا 👆👆👆شکل آکادمیک نگاه به تاریخ ادیان است . 

در جامعه دانشگاهی در حیطه ادیان و در بسیاری از حیطه های علوم انسانی اساسا جایگاهی برای نگاه دین مدارانه و اسلامی به علوم انسانی نیست .  

وقتی شما در حیطه تاریخ ادیان وارد می شوید . در ساحت دین وارد شده اید . پس چگونه می شود که دین باوران  اجازه نظریه پردازی بر اساس نگاه دین مدارانه را ندارند?! 

اگر شما قائل به منشأ وحی برای ادیان الهی شوید . محکوم به نگاه ذوقی و غیر علمی می باشید  . اگر با نگاهی دین باورانه و با توجه به آیات قرآن در حیطه تاریخ ادیان نظریه پردازی نمایید . محکوم به نگاهی غیر علمی خواهید شد . 

اساسا جامعه دانشگاهی کشور در حیطه علوم انسانی که حیطه نظریات است نه حیطه علمی از نوع سایر علوم پایه  نظیر  ریاضیات و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و...  

نظرات دینی را چندان نمی پذیرد , یا اگر بپذیرد , پذیرشی همراه با اکراه خواهد بود . 

در جامعه دانشگاهی نوع نگرش نسبت به👈 مسائل علوم انسانی 👉,👈 تعریف مشخص👉 و 👈حیطه و چهارچوب 👉مشخصی دارد . که نظرات خارج از آن چهارچوب تعریف شده را نمی پذیرد . 

 رهبر انقلاب بارها نسبت  به وضعیت علوم انسانی در جامعه دانشگاهی کشور هشدار داده اند  . 

و ایشان بر اسلامی و قرآنی شدن علوم انسانی  

در جامعه دانشگاهی کشور تاکید نموده اند .

به نظر فقیر نگرانی ایشان در این باب کاملا به جا است . 

ادامه ...👇👇👇

 

#درد_و_دل #جمشید #پژوهش #دانشگاه

@soltannasir 

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

 

          (درد و دل 25) 

 

     (اربعین خاص زیارت عاشورا 2) 

 

بخش اول دستور اربعین 👇👇👇👇 

 

1- صد مرتبه تکبیر می‌گویید. (الله‌اکبر)

 

2- لعن و سلام‌های زیارت عاشورا را یک بار می‌خوانید؛ یعنی از «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و ...» تا انتهای «السلام علی الحسین و علی علی‌بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».

 

(این دو بخش در قسمت‌های پایانی زیارت عاشورا قرار دارد و قبل از هر دو بخش نوشته است: پس صد مرتبه می‌گویی: ... اما شما در این قسمت، این دو فقره معروف به لعن و سلام را فقط یک مرتبه می‌خوانید).

 

3- خواندن زیارت عاشورا از ابتدای زیارت تا ابتدای این دو فقره لعن و سلام.

 

4- خواندن دو رکعت نماز به نیت هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع).

 

5- دوباره صد مرتبه تکبیر گفتن.

 

بخش دوم:

 

خواندن زیارت عاشورای امام حسین (ع) به همان روشی که در مفاتیح الجنان آمده است؛ یعنی زیارت عاشورا را از ابتدا تا انتها با همان صد لعن و صد سلام که در متن زیارت مکتوب است می‌خوانید. به هیچ وجه دو رکعت نمازی را که بعد از زیارت وارد شده است، یادتان نرود؛ زیرا این دو رکعت نماز، از اجزای زیارت عاشورای امام حسین (ع) محسوب می‌شود و باید خوانده شود . 

 

اگر شخص پس از پایان  دعای علقمه را نیز بخواند نورعلی نور است . 

 

این دستور (شیوه ختم ) بر طبق گفته علمای اهل سلوک شیعه توسط امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف)  به آیت الله العظمی بروجردی وتنی چند از عرفای شیعه عنایت شده است . 

و مورد تایید اکثر  علمای اهل سلوک شیعه 

و  اولیا الله شیعی می باشد .

همچنین عزیزان می توانند  در این ایام علاوه بر دستور بالا هر شب  به ختم سوه مبارکه نحل همراه با توجه به  معنی سوره بپردازند . 

 

 

#امام_عصر

#درد_و_دل

#زیارت_عاشورا

#اربعین 

@soltannasir 

💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔

 

              (درد و دل 23)

 

            (اربعین حسینی ) 

 

{السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین } 

 

همانگونه که پیشتر گفته شد از میان انواع طرق اربعین , اربعین حسینی بالاترین اربعین می باشد . 

شرایط اربعین حسینی 👇👇👇👇👇👇

 

غسل اربعین : غسل شهادت 

ذکر اربعین از میان اسما الحسنی  : شهید , منتقم 

ذکر اربعین:یاد شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و  یارانش  

سوره اربعین : سوره نحل {128 آیه دارد و نام مبارک حسین(ع) به حساب جمل128 بود }

ترک اربعین : ترک محرمات و خودداری از نوشیدن شیر در تمام طول اربعین {به حرمت حضرت علی اصغر (ع) } 

مستحبات اربعین : خوردن عسل و خاک تربت

و البته ترک نوشیدن آب در سه روز اول اربعین  مستحب است که بیشتر برای  سالکین راه رفته مناسب است تا مبتدی 

جنس (عنصر) اربعین : خاک و خون {خاک آمیخته به خون مظلومین جهان از ابتدای تاریخ تا ظهور امام عصر (ع) که این خاک و خون نشان تشیع است } 

لباس اربعین : کفنی سفید یا لباس سیاه 

قلب اربعین : معرفت مقام ثار الله بودن امام حسین (ع) 

ساقی اربعین : حضرت ابوالفضل (ع) (نوشانده ساغر معرفت حسینی ) 

باب اربعین : حضرت باب الحوائج عباس (ع) که ایشان باب الحسین نیز می باشند . و در ضمن باب ورود به اربعین می باشند .

 قافله سالار اربعین : مقام حضرت زینب (س) می باشد . که رشته های نوری  اربعین توسط ایشان به درگاه حسینی منتقل می شود . 

شاهد و ناظر بر اربعین : امام سجاد (ع) می باشند . 

مقسم اربعین : قسمت کننده روزی مادی و معنوی اربعین مقام حضرت قاسم (ع) است . 

زیارت اربعین : زیارت عاشورا و زیارت ناحیه مقدسه (اولیای الله جعفری مذهب در هر ماه قمری حداقل یک بار  به طریق باطنی به کربلا می روند و به طریق زیارت ناحیه مقدسه , امام حسین (ع)را زیارت می نمایند ) 

حیات و ممات اربعین : { اللهم اجعل محیای محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد }(خدایا قرار ده زندگیم را زندگی محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد )

روزی اربعین : {ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله } (همانا روزیم گرداند خونخواهی تو را در رکاب آن امام یاری شده(سلطان نصیر ) از خاندان محمد (ص) }

نتیجه اربعین : شفاعت ابا عبدالله الحسین (ع) 

سلام اربعین : سلام ابتدای زیارت عاشورا و سلام انتهایی زیارت 

لعن اربعین : لعن های متن زیارت عاشورا و لعن های انتهایی زیارت

سجده اربعین : سجده انتهای زیارت عاشورا 

{اللهم لک الحمد حمد الشاکرین ....دون الحسین علیه السلام } که با مقام امام سجاد (ع) مرتبط است .

جنس سجده گاه اربعین : خاک تربت 

روح اربعین : {السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک }(سلام بر تو و بر روان هایی که فرود آمدند به آستانت }

شعار اربعین : {یالثارات الحسین }

(ای خونخواهان حسین )

 

سالک باید در هنگام اربعین حسینی در دل عاشورایی برپا  نماید . 

 اگر این عاشورا در دل سالک ایجاد نشود . دستورات اربعین آنچنان که باید و شاید مثمر ثمر نخواهد بود  .

#اربعین_حسینی

#درد_و_دل

#عاشورا

#امام_سجاد 

@soltannasir 

🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️

 

              (درد و دل 22)

 

   (کیفیت اعمال آیت الله بهجت )

 

سوال از شیخ علی بهجت  : ایشان (آیت الله بهجت )به چه دعاهایی مداومت داشت ?

 

پاسخ : دعاهای ایشان , نوعا زیاد بود . همه نوافل را می خواند . از قبل از اذان , نماز شب بود تا نماز صبح , و تعقیبات تا بعد از طلوع آفتاب , که بیش از پنج _شش ساعت طول می کشید , و نماز ظهر و عصر و مقدمات آنها و تعقیبات , دو ساعت و نیم , و نماز مغرب و عشا و نوافل و تعقیبات (از آن جمله  توسل مخصوص که سه ربع ساعت طول می کشید ) هم چهار ساعت ; جمعا نزدیک دوازده ساعت در شبانه روز , که دعای «صباح» و «یستشیر» و تمام تعقیبات مشترکه و مختصه و دعای «عهد» و قرآن  خواندن صبح و تامل در قرآن و نماز و «زیارت عاشورا» را شامل می شد . حتی این اواخر که مشکل جسمی داشت . نوافل را در حال راه رفتن می خواند

 

مداومت بر زیارت عاشورا :👇👇👇👇👇👇

 زیارت عاشورا جزء عبادات صبح ایشان بود و صد لعن و سلام آن را در بین کارهاانجام می داد و دعاهای شب جمعه. سوره یس و صافات صبح جمعه و نماز جعفر طیار و دعای سمات, و قرآن و ادعیه طولانی دیگر قبل از خواب ایشان ترک نمی شد . همچنین دعاها و زیاراتی که هر روز در حرم می خواند و آنچه هنگام رفتن به حرم و برگشتن از آن جا می خواند و زیارات و ادعیه ای که چندین بار به نیابت از اساتید و ذوی الحقوق , انجام می داد و نماز و ادعیه  مخصوص , مانند نماز روز پنج شنبه که صبح آن روز می خواند و ادعیه ویژه ای را که از حفظ بود و اسم آنها را نمی دانستیم, در بین اعمال (مثلا قبل و بعد از مطالعه و هنگام آماده شدن و در راه رفت و برگشت به جایی ) می خواند . برای اذکار و اعمال , برنامه داشت . خلاصه هیچ وقت خالی برای خود نمی گذاشت . اگر از همه کارها , فراغت پیدا می کرد , به استغفار و صلوات فرستادن , مشغول می شد که اضافه بر دوازده ساعت مستمر آنها بود . از هر کدام هم تعریف ها داشت . می خواست همه عبودیت باشد و بود .

 

سوال: آیا ایشان هر روز بر ذکر خاصی مداومت داشت ? 

پاسخ : ............ بعد از نماز عشا و تعقیبات آن , هر شب , حدود یک ساعت هم عبادتی داشت که در آن , در تاریکی , به ذکر گفتن مشغول بود و سلام دادن بر حضرت (مهدی عجل الله ) هم در آن ذکر بود . چون بدون صوت بود , برای شنیدن

آن باید خیلی نزدیک می شدیم و تعداد ذکر هم معلوم نبود ; ولی قطعا بیش از 45 دقیقه طول می کشید .

{کتاب زمزم عرفان نوشته محمدی ری شهری صفحات 237الی 240} 

 

#درد_و_دل

#آیت_الله_بهجت 

@soltannasir 

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

 

           (درد و دل 21)

 

(تغییراتی که در بدن در اثر ارتباط با این موجودات ایجاد می شود 4) 

 

لرزش اعضای بدن : در بعضی از مسخر کنندگان و مرتبطین با این موجودات که حجم ارتباطشان با این فرومایگان زیاد است در سن پیری در اعضای بدنشان لرزش  ایجاد می شود . 

یعنی دستان این افراد در سن پیری دارای لرزش می باشد . یا هنگام تکلم و یا راه رفتن دچار لرزش می شوند . 

یکی از بزرگان معاصر حوزه های علمیه که دستی در  این وادی علی الخصوص ارتباط با همزاد و ارواح داشتند . و از سالکین راه رفته بودند 

در اثر حجم ارتباطات زیاد و البته استفاده زیاد از قوای دماغی و  تعقلات و تفکرات زیاد   , در اواخر عمر خویش دچار عارضه لرزش در اعضای بدن شدند . 

 

بدنیا آمدن فرزندان ناقص :  یکی دیگر از مشکلاتی که در افراد مسخر کننده این موجودات دیده شده , بدنیا آمدن فرزندان معلول و ناقص (نابینا یا کم بینا , گنگ , ناشنوا یا کم شنوا و دارای عارضه فلج و....)  و یا عقب مانده ذهنی برای آنان می باشد .

 

نکته کلی بسیار مهم :  بعضی تغییراتی که در جسم بر اثر ارتباط با این موجودات ایجاد می شود .  بیشتر در افرادی دیده شده که دارای پایه های ضعیف سلوکی بوده اند . و دست به تسخیر زده اند . 

یا اینکه پس از تسخیر از میزان اذکار سلوکی خویش کم کرده اند و به اصطلاح از جیب خورده اند . و در نتیجه دچار مشکلات و عارضه هایی شده اند .

مثال :  شخصی پس از یک سال سلوک ابتدایی بدلیل استعداد واسطه گری و روحی بالا , زیر نظر یک  استاد (نصفه و نیمه😊 ) مبادرت به امر تسخیر نموده , و موفق می شود . 

چون چشمان  این شخص خیلی زود به سوی بعد _عالم _این موجودات باز شده, در نتیجه در این فرد مردمک چشمان حرکتی مداوم  به سمت چاکرای آجنا دارد .

مثال 2 : شخصی پس از چندین سال سلوک و قوی نمودن پایه های سلوکی زیر نظر یک استاد  اقدام به تسخیر می نماید . اما پس از موفقیت در امر تسخیرات , در امر سلوک کوتاهی می نماید . یعنی تنها به نماز های واجب و تعقیبات و برخی اذکار مستحبی می پردازد . 

حال در نظر بگیرید که این شخص حجم ارتباطات بسیاری با این موجودات داشته باشد . این ارتباطات اگر از حد معمول فراتر رود . به جسم فشار وارد می شود . اگر این شخص پای در عالم این موجودات بگذارد , یعنی بتواند علاوه بر دیدن این موجودات وارد عوالم آنان شود . فشار وارد بر جسم بیشتر نیز می شود . 

در تمامی این موارد شخص برای این ارتباطات از انرژی ظریف  معنوی خویش (مثالی ) خرج می نماید . پس نیاز دارد که با اذکار و اوراد و سلوک این انرژی خرج شده را جایگزین نماید و به اصطلاح هاله خویش را باز سازی نماید .

اگر به این امر مبادرت نورزد , به مرور ممکن است جسم وی بیمار شود , یا در سن پیری در اعضای بدنش لرزش ایجاد شود .

نکته : این مسئله ای که بدان اشاره شد . در مورد سیر و سلوک عرفانی نیز صدق می نماید .  

 زیرا در مکاشفات و خلع بدن های سنگین برای سالکین نیز , فشار زیادی به جسم آنان وارد می شود . و هم اینکه در این مکاشفات از انرژی ظریف معنوی (مثالی )  شخص کاسته می شود . هر چند که اگر مکاشفات ربانی باشد . به قدرت روحی(روح مجرد)  شخص اضافه می شود .  اذکار و دستورات روزانه می تواند  حجم این فشار را کاهش دهد . و بر انرژی ظریف معنوی سالک بیفزاید . و کیفیت ارتباط و خلع بدن را بهبود بخشد .

این یکی از دلایلی است که بسیاری از عرفا و سالکین بزرگ نیز تا آخر عمر خویش اهتمام بسیاری به انجام اذکار و اوراد روزانه خویش داشته اند .

نظیر مرحوم آیت الله العظمی بهجت که به نقل فرزندشان شیخ علی بهجت , حجم اذکار و اوراد روزانه ایشان تا آخر عمر پر برکتشان بین ده تا دوازده ساعت در شبانه روز بوده است .

#درد_و_دل 

#تغییرات 

#ماورا 

#آیت_الله_بهجت 

#لرزش

@soltannasir 

🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑

 

               (درد و دل 20) 

 

(تغییراتی که در بدن در اثر ارتباط با این موجودات ایجاد می شود 3)

 

تغییر در چشم ها : در چشم بعضی از افرادی که به امر تسخیر (جن و موکل و همزاد و...) پرداخته اند . _در اثر این تسخیر _تغییراتی ایجاد می شود  . 

در این افراد گاه مردمک چشمان به طرز غیر طبیعی گرایش به حرکت به سوی نقطه وسط پیشانی(بین دو ابرو)  یا چاکرای آجنا دارد . یعنی چشمان در شرایط عادی _نه لزوما هنگام حضور این موجودات _ گرایش دارد که به سمت بالا و وسط پیشانی حرکت نماید . 

و گاه مردمک و عنبیه چشمان این افراد به سمت بالا می رود و ناپدید می شود . و فقط صلبیه دیده می شود .

در بعضی موارد نیز  مردمک چشمان فقط به سمت بالا می رود . یعنی به سمت چاکرای آجنا حرکت نمی نماید .

 

نکته 1 : این تغییر  در بانوان بیش از آقایان دیده شده است . 

 

نکته 2: این حالت کشیده شدن مردمک به سوی آجنا و ناپدید شدن مردمک در حالت سکر (مستی عرفانی) در این افراد ییشتر دیده می شود . و معمولا بعضی از این افراد مجذوب می باشند . 

 

نکته 3 : حرکت مردمک چشمان  به سمت چاکرای آجنا در اشخاص لزوما دلیلی بر ارتباط  با این موجودات نمی باشد . زیرا ممکن است در افراد با توانایی های رویابینی و شهودی و یا بعضی از معتادین به مواد مخدر نیز چنین مسئله ای دیده شود . (در بعضی از  معتادین  بالا رفتن مردمک چشم و ناپدید شدن آن دیده شده است ولی حرکت مردمک چشم به سوی چاکرای آجنا دیده نشده است ) 

نکته 4: این تغییر در چشمان نیز به عنوان صفت ژنتیکی به نسل بعد منتقل می شود . 

البته شکل انتقال نیاز به بررسی گسترده دارد . اما بعضا دیده شده که فرزندان _افرادی که چشمانشان در اثر این  ارتباطات دچار چنین تغییراتی شده _ با چشمانی نابینا یا کم بینا

یا چشمانی لوچ متولد شده اند . 😊

 

نکته 5:  مسخر کنندگان این موجودات علی الخصوص افرادی که چشمانشان دچار چنین تغییراتی شده است . نگاهشان دارای قدرت سحر (جادو) می باشد . 

 

نکته 6: وجود خون و قرمزی دائمی یا مقطعی در چشم یکی دیگر از نکاتی هست که در بعضی از افراد مرتبط با این موجودات علی الخصوص جنیان دیده می شود . 

افرادی که حجم ارتباطشان زیاد است . سرخی چشمشان دائمی است . و افرادی که حجم ارتباطشان کم است سرخی چشمشان اندک می باشد .

 افرادی که به جنیان (شیاطین جنی) اجازه حلول به جسم خویش را می دهند . 

میزان سرخی چشم آنان به هنگام حلول بسیار قابل توجه است .

 

#درد_و_دل 

#تغییرات 

#ماورا

#چشم 

#جنیان 

@soltannasir 

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀

 

              (درد و دل 19) 

 

(تغییراتی که در بدن در اثر ارتباط با این موجودات ایجاد می شود 2)

 

تغییر در گوش ها : در بعضی از افرادی که به طور مداوم با جنیان و موکلان ارتباط دارند . و این ارتباطشان بیشتر از طریق گوش ها می باشد . 

یعنی این موجودات در گوششان سخن می گویند . به مرور بر اثر این ارتباط مداوم در قسمت فوقانی لاله گوششان برآمدگی بسیار کوچک و تیزی ایجاد می شود . 

این  برآمدگی  شبیه گوش الف ها(elf) در فیلم ارباب حلقه ها می باشد  البته ابعاد این بر آمدگی کوچک تر است  به آن تیزی و بلندی نیست و  باید زیاد دقت نمود تا تشخیص داده شود . 

نکته : گوش بسیاری از جنیان نیز به مانند الف ها چنین بر آمدگی وتیزی ای را در خود دارد 

 

نکته 2: متاسفانه اخیرا ما شاهد این هستیم که این شکل گوش برآمده و تیز  (الف ها و جنیان ) , که به گوش الاغی معروف شده به عنوان یک مد زیبایی در جهان و از جمله کشور ما توسط فراماسون ها و ایلومیناتی ها رواج داده شده است . و عده ای از هموطنان ما علی الخصوص بانوان جوان گوش هایشان را به شکل الاغی (جنی ) عمل نموده اند .

 

نکته 3: علت ایجاد این بر آمدگی کوچک در گوش ها که در اثر ارتباط با این موجودات بوجود می آید بر فقیر پوشیده است . 

به نظر فقیر نمی توان گفت چون جنیان گوششان تیز است و این بر آمدگی را دارد . در اثر ارتباط با آنان این تغییر در گوش بوجود می آید . این نظر خیلی سطحی و خام می باشد . علت این امر را بیشتر باید در ساختمان و عملکرد گوش و البته بعد مثالی وجود انسان جستجو نمود .

نکته 4 : باید توجه داشت که هر شخصی که  چنین برآمدگی ریزی در قسمت لاله گوش خویش دارد . با جنیان و موکلین مرتبط نیست . 

برای وجود چنین حالتی در گوش افراد , ممکن است دلایل متعددی وجود داشته باشد . 

 یکی از دلایل متعددی که بعضا دیده شده است . انتقال این صفت به عنوان ارث ژنی به نسل های بعد می باشد . یعنی مسخر کنندگانی که چنین تغییری در گوش هایشان ایجاد می شود این تغییر به عنوان یک صفت در الگوی ژنتیکیشان قرار می گیرد و اگر پس از آن تغییر دارای فرزندانی شوند , به عنوان یک صفت ثانویه به نسل های بعدی منتقل می شود . 

 نکته 5: فراماسونرها و ایلومینانی ها و سایر انجمن های مخفی در مورد این تغییرات ژنتیکی _در اثر ارتباط با این موجودات_   و تمامی ابعاد  مسائل ماورا سالهاست که در آزمایشگاه های مخفی خویش تحقیقات بسیار گسترده ای انجام می دهند .

 

نکته طنز  : حتما تا کنون اصطلاح فلانی گوشش تیز است را شنیده اید . 😊افرادی که که در اثر ارتباط با این موجودات بر روی لاله  گوششان تیزی ایجاد  می شود . علاوه بر گوش ظاهریشان که تیز می شود گوش باطنشان نیز تیز می شود . 

 

#درد_و_دل

#تغییرات 

#گوش 

#ماورا

#جنیان 

@soltannasir 

👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂👂

 

             (درد و دل 18 )

 

 (تغییراتی که در بدن در اثر ارتباط با این موجودات ایجاد می شود ) 

 

  یکی از سوالاتی که همواره با آن مواجه هستیم این است که  چرا بسیاری از علوم غریبه کاران و دعا نویسانی که با جنیان سر و کار دارند در زمینه مسائل جنسی دارای مشکلات هستند ? 

 

پاسخ : ممکن است عده ای فکر نمایند که جنیان باعث گمراه شدن مسخر کنندگان خویش می شوند . 

این پاسخ علت اصلی ماجرا نمی باشد . 

اما علت اصلی👇👇👇👇👇👇👇👇👇

 

ارتباط مداوم  با جنیان به طرز عجیبی باعث 

افزایش دوز نیروی جنسی و غلبه شهوت جنسی می شود . این که چرا چنین اتفاقی می افتد بر فقیر پوشیده است . شاید بدلیل خلقت این موجودات از آتش باشد . که اختلاط با موجودات آتشی باعث افزایش آتش شهوت در نفس شخص می شود .

به همین دلیل بعضی از دراویش قادریه یا غیره از مسخر کنندگان جنیان برای جلوگیری از غلبه آتش شهوت که در اثر ارتباط مداوم با جنیان ایجاد می شود . در اکثر روزهای سال دائم الترک می باشند . بعضی دیگر نیز پس از تسخیر فقط در مواقع لازم ارتباط برقرار می نمایند . تا تعادل و طبیعت مواد بدن حفظ شود .

نکته : سلیمان (ع) نیز که شیاطین و دیوان و جنیان مسخر وی بودند . همسران متعددی داشتند  .در منابع بین 70تا 1000 همسر برای ایشان ذکر شده است .😊

 

در نقطه مقابل ارتباط با جنیان , ارتباط دائم و مداوم با ملک الموکلین روحانی باعث کاهش میزان شهوت و قوای جنسی می شود . 

شخص مسخر کننده ای که به طور مداوم ملک الموکلین (فرشته) را در کنار خویش داشته باشد . به مرور سطح هورمون های جنسی در بدن این شخص کاهش پیدا می نماید و شخص حتی با خوردن غذاهای گوشتی , میل جنسی پایینی خواهد داشت . و این ارتباط دائمی در نهایت می تواند منجر به ناتوانی جنسی شخص شود . 

 

نکته : این حالت در مورد آقایان مشاهده شده در مورد بانوان ممکن است کمی مسئله متفاوت باشد . 

 

نکته 2 : پس از تسخیر ملک الموکلین این که شخص بتواند این موجودات را به طور دائمی در نزد خویش نگه دارد کار بسیار سختی است . 

 نیاز به طهارت دائمی _ ظاهری و باطنی  _

و استفاده از عطر و یا بخور خاص  مورد علاقه ملک الموکل و همچنین دادن زکات روزانه از مواد غذایی (عمدتا از شیرینی جات ) مورد علاقه ملک الموکل دارد . ضمن اینکه از خوردن سیر و پیاز و ماهی و حتی پنیر باید خودداری شود .

 

#درد_و_دل

#جنیان

#موکلین 

#تغییرات 

@soltannasir 

 

🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚🐚

 

               (درد و دل 17) 

 

       (انتقاد از صدا و سیما 2)

 

چند سال پیش صدا و سیما با ساختن مجموعه مستندی تحت عنوان شوک  آسیب های مختلف اجتماعی را مورد بررسی قرار داد . 

چند قسمت این مجموعه با عنوان دعانویسی و رمالی از صدا سیما پخش شد . که متاسفانه این مجموعه نیز  تا حدی گمراه کننده بود . زیرا در این مجموعه سازندگان سعی بر این داشتند که دعا نویسی و جن گیری و غیره را خرافات جلوه دهند . در این مجموعه بیشتر از روانشناسان و جامعه شناسان به عنوان کارشناس استفاده شده بود . 

و از علمای دینی آشنا به  علوم غریبه که بعضی از آنان در برنامه های  صدا و سیما نیز حضور پیدا می نمایند به عنوان کارشناس استفاده نشده بود .

سازندگان این مجموعه تعمدا دعانویسان شیاد و دروغ گو را به تصویر کشیدند . 

 و  قسمت های این مجموعه اینگونه به مخاطب القا می نمود . که دعانویسان تماما شیاد و دروغ گو هستند و این مسائل جز خرافات و آسیب های اجتماعی می باشد .

در این مجموعه ابدا به دعانویسان توانایی که با مسخر داشتن جنیان و آشنایی با علوم غریبه بلاها بر سر مردم بیچاره آورده اند و بعضی از آنان توسط بچه های اطلاعات دستگیر شده اند اشاره ای نشده است . 

مثال :👇👇👇👇👇

شخصی به عنوان دعا نویس و استاد با نام

 «ف » و نام مستعار «ش» با سنی بالای شصت سال با یکی از مداحین جوان اهل بیت آشنا می شود . و این مداح اهل بیت پس از دیدن ظاهر موقر ایشان و کرامات ایشان , ایشان را به عنوان استاد وارد خانه و زندگی خویش می نمایند . این استاد شیطان صفت پس از چند سال چنان تغییر ماهوی در این مداح جوان و همسر ایشان بوجود می آورد . که این جوان با دستان خویش گوهر ناموس و شرافت خویش را در اختیار استاد قرار می داده تا توسط ایشان متبرک شود .😔 

متاسفانه موارد بسیار اینچنینی وجود دارد که هرگز برایشان پرونده ای ایجاد نشده است  .

بسیاری از مراجعه کنندگان به دعانویسان بانوان و اکثر قربانیان نیز از  بانوان می باشند . 

خیلی از خانم های جوان  به این دعا نویسان مراجعه می نمایند . و در دام آنان می افتند و تسخیر آنان می شوند و آقایان بعضی از این بانوان مسخر شده را صیغه می نمایند (یعنی عمل به  ظاهر خلاف نیز انجام نمی دهند )

یا در مواردی دیده شده که بعضی از این دعانویسان , با اشخاص متمول آشنا شده اند و سپس این افراد متمول با طلسم  و تسخیر شدن توسط این دعانویسان  و استفاده از جنیان , با دستان خویش ثروت بسیاری به این آقایان می بخشیدند . یا دیده شده که  یک واحد آپارتمان خویش را بدون گرفتن رهن و اجاره در اختیار آقایان قرار داده اند . 

و سایر موارد که در این مختصر نمی گنجد .

 

#درد_و_دل 

#علوم_غریبه 

#دعانویسان 

@soltannasir 

 

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

 

                 (درد و دل 16)

 

           (انتقاد از صدا و سیما )

 

عزیزان امیدوارم که کلیپ بالا رو تماشا نموده باشید . 

شخصی که شما ملاحظه نمودید یک دکتر داروساز  از کشور آمریکا بوده که بخاطر اعتقاد به  خانم (ش.ح)   به مانند سگ عوعو کنان در جمکران چهار دست و پا راه رفته است . 

متاسفانه صدا و سیمای کشور با ساختن چنین مستند هایی به جای آنکه به جامعه خدمت نماید . بزرگترین خیانت را به جامعه می نماید .

زیرا در چنین مستند هایی نشان داده می شود که یک خانم مدعی ارتباط با امام زمان بوده است . و جماعتی را توانسته است پشت سر خود به حرکت در آورد . 

در هیچ جای این مستند به توانایی های عجیب و غریب  این خانم که در اثر ارتباط با جنیان و آشنایی با علوم غریبه  بدست آمده است  اشاره ی روشن نشده است . 

و روایت صدا و سیما از ایشان روایتی تحریف شده است . 

در واقع چنین مستند هایی با سانسور چنین حقایقی  غیر مستقیم به مردم می گوید که اگر شخصی مدعی ارتباط با امام زمان بود (یا حتی مدعی ارتباط نبود فقط مدعی ارشاد و سیر و سلوک بود ) و ظاهر الصلاح بود و توانایی های خرق عادات و کرامت داشت و علم نسبتا  بالایی داشت . شما به وی ایمان بیاورید .

خانم ش. ح تمام ویژگی های بالا را داشت . 

 ایشان مریدانی از طلبه ها و اساتید  اهل حوزه نیز داشتند  . که ماجرای ایشان با آقایان خود فسون است و فسانه . 

شاگردان ایشان سال ها پس از جدایی از ایشان  می گویند . تفسیری که ایشان از قرآن و ادعیه مفاتیح و احادیث معصومین داشتند بینظیر بود و از اساتید حوزوی خویش نیز چنین تفسیری ندیده اند  .😳

 

#درد_و_دل 

#صدا_و_سیما

#مدعی_ارتباط

@soltannasir 

🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁🦁

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 129
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 473
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 1,249
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,680
  • بازدید ماه : 2,680
  • بازدید سال : 101,218
  • بازدید کلی : 1,169,656