loading...
سلطان نصیر

 

               { درد و دل 51} 

 

   { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 11} 

 

                  { حکایت } 

 

یکی از بزرگترین عرفای تاریخ جهان اسلام ابن الفارض حموی مصری می باشد . که دیوان اشعار وی بسیار مورد عنایت بزرگان علمای ربانی و صوفی مشرب شیعه  نظیر آیت الله سید علی قاضی و آیت الله انصاری همدانی و علامه طباطبایی و علامه طهرانی و استاد سید جلال الدین آشتیانی و ..  همواره قرار داشته است . 

مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی  داستان زندگی وی را در کتاب نفحات الانس خویش  به طور خلاصه آورده است . در این داستان نکاتی وجود دارد که در ادامه بدان نیاز داریم . 

داستان :  👇👇👇

 

{ کنیت وی ابوحفص است و نام وی عمر . از قبیله بنی سعد است , قبیله حلیمه ، مرضعه (دایه حضرت رسول «ص») حموی الاصل بود و مصری المولد و المحتد . پدر وی از اکابر علمای مصر بود . 

فرزند وی (ابن فارض) سیدی کمال الدین محمد گفته است : که وی گفته که « در اول تجرید و سیاحت از پدر خود اجازت می خواستم و در وادیها و کوهها نزدیک به مصر بود می گشتم , و بعد از شبانه روزی کم یا بیشتر جهت مراعات خاطر وی باز می گشتم .

و پیش وی می آمدم . و چون پدر وفات یافت , به تجرید و سیاحت و سلوک طریق حقیقت بالکلیه باز گشتم . 

اما بر من هیچ چیز از این طریق فتح نمی شد . تا آن زمان که روزی خواستم که به یکی از مدارس مصر در آیم , دیدم که بر در مدرسه پیری است بقال وضو می سازد , وضویی نه بر ترتیب مشروع . 

اول دستهای خود بشست ، بعد از آن پایها. را ، بعد از آن مسح سر کشید ، بعد از آن روی بشست . با خود گفتم : عجب از این پیر ! در این سن ، در دیار اسلام بر در مدرسه ، در میان فقهای مسلمانان ، وضو می سازد نه بر ترتیب مشروع ! آن پیر در من نگریست و گفت : ای عمر !

 بر تو در 👈مصر 👉 هیچ 👈فتح 👉نمی شود ، « فتحی » که ترا دست دهد در👈 زمین حجاز و مکه 👉خواهد بود .

قصد آنجا کن که 👈وقت 👉 «فتح» تو رسیده است ! دانستم که وی اولیاء الله است و مراد وی از آن وضوی غیر مرتب اظهار جهل و تلبیس و ستر حال .

پیش وی بنشستم و گفتم : یا سیدی من کجا و مکه کجا ! غیر موسم حج است , و هیچ رفیق و همراه یافت نیست . به دست خود اشاره کرد و گفت : اینک مکه پیش روی تست . نظر کردم مکه را دیدم . وی را بگذاشتم و روی به مکه نهادم , و مکه از نظر من غایب نشد تا به آنجا در آمدم و ابواب «فتح»  بر من گشاده شد و آثار آن مترادف گشت .

 ....وی را دیوانی است مشتمل بر عیون معارف و فنون لطایف که یکی از قصاید آن قصیده تاییه است که هفتصد و پنجاه بیت است کما بیش . و همان این قصیده در  بین مشایخ صوفیه و غیر آنان از فضلا و علما بسیار مشهور است . و علی الحقیقه آنچه بعد از سیر و سلوک تمام در این قصیده از حقایق علوم دینیه و معارف یقینیه از ذوق خود و اذواق کاملان اولیا و اکابر محققان مشایخ روح الله تعالی ارواحهم اجمعین  جمع کرده است در چنین نظمی رایق فایق ، گفته اند که کسی دیگر را میسر نشده است و میسور هیچ کس از اهل فضل و هنر ، بلکه مقدور اکثر نوع بشر نتواند بود .  شیخ رضی الله عنه فرموده است که :«چون قصیده تائیه گفته شد، رسول را صلی الله علیه وسلم  به خواب دیدم فرمودند که : یا عمر ! قصیده ات را چه نامیدی? گفتم : یا رسول الله ! آن را لوایح الجنان و روایح الجنان نام کرده ام . پس رسول الله (ص) فرمود : نه بلکه آن را نظم السلوک بنام ! پس نامیده شد آن بدان نام . و حکایت کرده اند از اصحاب وی که : گفتن وی این قصیده را نه بر قاعده شعرا بود ، بلکه گاهی وی را جذبه ای می رسید ، و روزها ، هفته ، یا ده روز کما بیش از حواس خود غایب می شد . چون به خود حاضر می شد ، املا می کرد سی بیت  یا چهل یا پنجاه ، آنچه خداوند_سبحانه_ بر وی در آن غیبت فتح کرده بود بعد از آن ترک می کرد تا آن وقت که مثل آن حالت معاودت کردی . }

 

(نفحات الانس جامی صفحات 539و540و 541) 

 

 

#ابن_فارض #مصر #مکه #درد_و_دل 

#جغرافیا #البلدان #حکایت 

@soltannasir 

🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 87
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 336
  • آی پی دیروز : 209
  • بازدید امروز : 503
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 32
  • گوگل دیروز : 79
  • بازدید هفته : 503
  • بازدید ماه : 503
  • بازدید سال : 99,041
  • بازدید کلی : 1,167,479