loading...
سلطان نصیر



{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 23}

 { شرح بعضی فقرات مربوط به سخنان مولانا زین الدین 5}

                { مگس }


یکی از بلاهایی که خداوند  بنا به نقل تورات بر فرعونیان وارد نمود . بلای مگس ها بود .

در کتاب خروج درباره آن اینچنین آمده : 👇👇

{ 20 : وخداوند به موسی (ع) گفت : «بامدادان برخاسته پیش روی فرعون بایست . اینک به سوی آب بیرون می آید . و او را بگو : خداوند چنین می گوید : قوم مرا رها کن تا مرا عبادت نمایند ، 21: زیرا اگر قوم مرا رها نکنی ، همانا من بر تو و بندگانت و قومت و خانه هایت 👈 انواع مگس ها فرستم و خانه های مصریان و زمینی نیز که بر آنند از انواع مگس ها پر خواهد شد . 22: و در آن روز زمین جوشن را که قوم من در آن مقیمند ،جدا سازم که در آنجا مگسی نباشد تا بدانی که من در میان این زمین یهوه هستم . 23: و فرقی در میان قوم خود و قوم تو گذارم . فردا این علامت خواهد شد . » 24: و خداوند چنین کرد و انواع مگس های بسیار به خانه فرعون و به خانه های بندگانش و به تمامی زمین مصر آمدند و زمین از مگسها ویران شد .
25: و فرعون موسی و هارون را خوانده گفت :   « بروید و برای خدای خود قربانی در این زمین بگذرانید . » 26: موسی گفت : « چنین کردن نشاید زیرا آنچه مکروه مصریان است برای یهوه خدای خود ذبح می کنیم . اینک چون مکروه مصریان را پیش روی ایشان ذبح نماییم ، آیا ما را سنگسار نمی کنند ? 27: سفر سه روزه به صحرا برویم و برای یهوه خدای خود قربانی بگذرانیم چنانکه به ما امر خواهد فرمود . »
28: فرعون گفت : « من شما را رهایی خواهم داد تا برای یهوه ، خدای خود ، در صحرا قربانی گذرانید لیکن بسیار دور مروید و برای من دعا کنید .» 29: موسی گفت : « همانا من از حضورت بیرون می روم و نزد خداوند دعا می کنم و مگسها از فرعون و بندگانش و قومش فردا دور خواهند شد . اما زنهار فرعون بار دیگر حیله نکند که قوم را رهایی ندهد تا برای خداوند قربانی گذرانند.  » 30:  پس موسی از حضور فرعون بیرون شده ، نزد خداوند دعا کرد ، 31:  و خداوند موافق سخن موسی عمل کرد و مگسها را از فرعون و بندگانش و قومش دور کرد که یکی باقی نماند  32: اما در این مرتبه نیز فرعون دل خود را سخت ساخته ، قوم را رهایی نداد. } ( تورات کتاب خروج 8: 20 الی 30 )
همچنین درباره مگس در قاموس کتاب مقدس اینچنین آمده : 👇👇👇

{ (ماجرای آن در سفر خروج ) معروف است و بعضی از آنها بسیار موذی و مضر و مهلک می باشند و این حیوان در مصر و یهودیه بسیار بود برخی از سیاحان که در ساحل نیل گردش نموده اند . گویند مگس هایی در آنجا یافت می شود بقدر زنبور و بسیار موذی بحدیکه حیوانات بزرگ را ضرر رسانند و ایشانرا بر ترک کردن چراگاهها و علفزارها ناچار کرده بجاهائی گریزند که زیست توانند نمود و از شدت اثر آن مگسها خود را بخاک و ریگ آلایند و آنها را مگسهای حبشی گویند و البته بر مطالعه کننده شدت و سختی مگسهایی که در عصر موسی (ع)در مصر ظاهر شد مخفی نخواهد بود .}
( قاموس کتاب مقدس صفحه 830)

در کتاب فرهنگ نمادها در باره مگس اینچنین آمده است : 👇👇👇

{ در میان بامیلکه و بامون ها (نجینجی ) [ جنوب غربی کامرون ] مگس نماد همبستگی است ... در قلمرو حشرات کوچک بالدار ، همواره همبستگی و وحدت موجب قدرت می شود . (نظیر زنبوران عسل ، مورچگان ، موریانه ها ) یک مگس تنها بی دفاع است .
در میان یونانیان ، 👈 مگس حیوانی مقدس بود ، و بعضی القاب زئوس و آپولون از آن مشتق شده بود . شاید این شباهت اسمی از دوره گردی زندگی در اولمپ ( کوه معروف خدایان. یونان ) و حضور دایم خدایان ناشی بود .
مگس ها بی وقفه در حال همهمه کردن ،چرخیدن و خوردن اند ، آنها موجوداتی غیر قابل تحمل هستند . بر روی کثافت و عفن ، توالد و تناسل می کنند و مسبب بدترین بیماری ها هستند ، و هر نوع حمایتی را پس می زنند و حقیر می شمارند : مگس ها نماد سماجتی دایمی اند ; بر همین مفهوم بود که یکی از خدایان باستانی آشور ، موسوم به بعل زبوب ، لفظا به معنای ارباب مگس ها ، شاهزاده شیاطین شد .
از سوی دیگر مگس نشانه کارگری دروغین ، جلد و چابک ، تبناک ، بی مصرف ، و پر ادعا است . }

( کتاب فرهنگ نمادها  ترجمه سودابه فضایلی جلد پنجم  صفحه 292)

#مگس #تورات #خروج #موسی(ع)
#قاموس #سوءاستفاده
@soltannasir
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂



{ سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی  18}
        { تغییرات در قوانین معنوی }
 
علی القاعده باید مبحث را از ادامه نام و نام گذاری ادامه می دادیم . در باب عالم مثال و قوانین معنوی حاکم بر آن سخن بسیار است .  با توجه به دروس یک سوال مهم  پیش می آمد و باید از فقیر پرسیده می شد که متاسفانه کسی نپرسید ! ان شاءالله در ادامه دروس خود این سوال را از خویش خواهیم پرسید و پاسخ خواهیم داد .
اما یک یادآوری  تا کنون باید متوجه این نکته مهم شده باشید . که دشمنان چگونه از تجمع آگاهی جهانی و قدرت فکر  بشر  برای تغییر معادلات جهان به سمت و سوی بسط  قدرت و سلطنت خویش استفاده می نمایند . و رسانه مهمترین ابزارشان در ایجاد تعاریف جدید از مسائل مختلف جهان  هستی می باشد  .

سال جدید را با سخنانی از حضرت مولانا زین الدین آغاز می نمایم . این سخنان مطمئنا بسیار جنجال برانگیز خواهد بود . اما با اینحال باید نوشته شود و در ادامه دروس این فقرات به زبان ساده شرح داده خواهد شد . بنابراین عزیزان صبر نمایید و زود قضاوت ننمایید بگذارید این مجموعه دروس تکمیل شود  : 👇👇👇

{ چاکراهای یوگا تعداد اصلی آن 9 است . نه 7 . پس از تولد آن کودک منحوس در شهریور  سال 1385 در یهودیه اصفهان ... در معادلات عالم معنوی تغییراتی ایجاد شده است .
 چشم سوم اکنون  منفی است . و به سمت سلطنت شیطن پیش می رود . هرگز در هنگام مراقبه به سمت چشم سوم و همچنین به صفحه ذهنیتان که در راستای چشم سوم است  نگاه ننمایید .
تمامی تمرینات و مودراهایی که در آیین جوکی برای باز کردن چشم سوم است. 👈اکنون 👉 کمک به سلطنت نیروی شیطنی دجال می نماید .
زیرا سلطنت دجال با چشم سوم مرتبط است . مگر نشنیده اید که دو چشم دجال کور است و چشم او دروسط پیشانی اش است .او با چشم سوم می بیند . در واقع تمام بینایی  دو چشم دجال به چشم سوم منتقل شده است . و چشم سوم او نقطه کانونی است که بینایی چشم های ظاهریش به سوی آن منتقل شده است . بدین خاطر در قبالای یهودی مگس و چشم آن مهم است و مگس و چشم آن از دوران حضور عبرانیان در کنعان  سمبل قبالیست های جحود بوده  است .
اما پس از تولد این فرزند منحوس در اجتماع حلقه جاودانان هیمالیا _که نیروی مقدس شیوه های باستانی سلوک شرقی را حفظ می نمایند_ تصمیم جمعی گرفته شد که در مراقبه ،  اگاهی به سمت بصر تاج ذهن و عالم علوی منتقل شود .
و شما نیز در مراقبه آگاهی خویش را از تاج ذهنتان به بالا منتقل نمایید. 
قبالیست های جحود باطلسمات خود زمان را با سرعت به سمت جلو می برند.  یعنی سرعت درک ذهنی از  گذشت زمان را برای نفوس بشری شتاب می دهند .
در انگلستان در منطقه گرینویچ لژی وجود دارد که در آن اطاقی بزرگ وجود دارد که اطاق ساعت هاست .  ماسون ها  تمامی ساعت های باستانی که بعضی از آنان کاملا  خاص و جادویی  است  را از تمدن های گوناگون از صین ( چین ) تا تمدن آزتک ها را در آن نقطه جمع نموده اند . طلسمات زمان و مراسم خاصش  در زمان های خاص نجومی در آن نقطه انجام می شود .
شما برای آنکه بر زمان غلبه نمایید باید بتوانید . میزان تنفس خویش را کند نمایید . و دیگر آنکه به هنگام مراقبه و شمارش  ذکر باید از آخر به اول بروید . برای مثال اگر در مراقبه قرار است 100بار تنفس نمایید در چند دقیقه از 100 بشمارید به99 و 98 و 97 تا به 1 برسید . ذکر را نیز بدون تسبیح اینگونه بشمارید .
سرعت شمارش و ذکر را  باید هر چقدر که در تمرینات  به جلو می روید . کندتر نمایید .
آن ها این طلسم ها را زده اند تا سرعت خروج موعودشان (دجال) را سریع تر کنند و جهانیان بخصوص اهل معنا را در  رسیدن به اهدافشان ناکام بگذارند .
توجه داشته باشید که چشم برزخی ربطی به چشم سوم ندارد . و با اطوار قلب و لایه های چشم ظاهری  مرتبط است.
در ایام  قدیم پیران نقشبندی برای غلبه بر زمان تمرین کله ملق به سمت عقب را داشتند . و به هنگام این عمل ذکر «یا برهان » می گفتند .
واژه «کله ملق» در اصل «کله معلق» بوده  است .  و شکل کله ملق اینگونه است که دست و پا شل و شکل 6 و 7 باید بگیرد .
آیات بسط و قبض زمان در سور «شمس » و «قمر » و «کهف » و «رعد » موجود می باشد . }

#مولانا_زین_الدین #سوءاستفاده #دجال #یهودیه #اصفهان #چشم_سوم

@soltannasir
👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁



               { درد و دل 93 }

  { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 16}

          { نام و نامگذاری 2 }

ادامه ...👇👇👇

4: عامل مهم چهارم : نام هایی که از نظر ابجدی با یکدیگر برابر هستند . بر ارتعاش یکدیگر تا حدی تاثیر می گذارند .
من باب مثال نام مبارک « حسین » به حساب جمل کبیر 128 است .
و کلماتی نظیر 👈 { صلح ، نزاع ، سبوس ،منازل ، انواع ، عزایم ، مولانا ، مبایعه ، نبی الله ، اعوان ، معیوب ، معایبه } نیز به حساب جمل کبیر 128 می باشند .
بخشی از عالم مثال ، عالم اعداد است.  که کمتر کسی بدان راه دارد . کلمات در آن عالم به اعداد _ بر اساس حساب جمل _ تبدیل می شوند .
مجموعه کلماتی که عدد آنان برابر هستند . ارتعاش یک عدد خاص را می سازند . و ارتعاش یک عدد خاص بر همه نام هایی که آن  عدد را دارند تاثیر می گذارد .
بنابراین نام ها از نام هایی که عددی مشابه دارند نیز تاثیر می پذیرند .
منتهی در بعضی نام ها این تاثیر بیشتر و بعضی نام ها کمتر می باشد .
من باب مثال در مورد  ارتعاش عدد 128 چون نام مبارک «حسین » بیش از سایر نام هایی که آن نام ها نیز به حساب جمل 128 است . تکرار می شود . تاثیر نام « حسین » بر شکل گیری صورت مثالی و 
ارتعاش« 128» بیش از سایر نام های مشابه (هم عدد) است .

چهار مورد نام برده شده از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ارتعاش یک نام است .
عزیزان اگر نام های اشخاص خاص را کنار بگذاریم .(  زیرا اسامی شخصیت های بزرگ تا حدی بر ارتعاش تمام افرادی که بدان نام نامیده شده اند تاثیر می گذارد . )در نام های عادی که در بین جامعه رواج دارد . بعضا نوعی هماهنگی را می توان مشاهده نمود  . ّ
1⃣شما مشاهده می نمایید که بعضی افرادی که یک نام خاص را دارند .
افرادی مهربان هستند .
 2⃣افرادی هم نام یگری  از نظر بدنی چاق هستند .
 3⃣گروهی دیگر از افراد هم نام  . افرادی خندان می باشند. 
4⃣ عده ای دیگر از افراد هم نام ، افرادی بدجنس می باشند .

نکته : عزیزان به اسامی و شخصیت های دارنده اسامی  توجه نمایید . در بعضی اسامی شما می توانید یک  هماهنگی کلی را مشاهده نمایید . و در مورد بعضی اسامی  هم هیچ هماهنگی ای وجود ندارد .
نکته2 بسیار مهم : 👇👇👇

در فرهنگ اسلامی توصیه به نام گذاری فرزندان با اسامی مقدسین (انبیا و اوصیا) شده است .
چون ارتعاش نام های مقدسین ( انبیا و اوصیا ) تا حد زیادی تحت تاثیر آگاهی جمعی ای که از آن شخصیت مقدس در جهان وجود دارد . می باشد . با گذاشتن نام شخصیت های مقدس بر روی فرزندان ، آنان را تحت محافظت ارتعاش معنوی  اسامی آن بزرگان قرار می دهیم .
اما هنگامی که فرزندان خویش را به نام های جدید و یا باستانی ای که مدتهاست از آن استفاده نشده است . و آگاهی ای در باب آن وجود ندارد  نام گذاری می نماییم . در واقع آنان را تحت تاثیر ارتعاشات ضعیف و غیر معنوی قرار می دهیم .

نکته 3: شاید عده ای بپرسند که بسیار دیده  شده است . که افرادی که اسامی مقدسین را بر خویش دارند . افرادی فاسد و ظالم و ... بودند . عزیزان توجه نمایید . حفاظت ارتعاش معنوی اسامی یکی از عوامل موثر بر شخصیت افراد است . هزاران عامل باید دست به دست هم دهد تا شخصیت یک فرد ساخته شود . من باب مثال زایچه بسته شدن  نطفه و زایچه تولد در شکل گیری شخصیت فرد بسیار مهم تر از ارتعاش نام افراد  است .

#نام #سوءاستفاده #نام_گذاری #اسم
#والدین
@soltannasir
🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠



               { درد و دل 92 }

{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 15}
                             
            { نام و نامگذاری }

یکی از مباحث مهم در باب علوم ماوراء مبحث  نام و نامگذاری است .
در احادیث معصومین نام نیکو بر فرزندان گذاشتن از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است .
با توجه به دروس قوانین معنوی و کارکردهای عالم مثال ، عزیزان باید دریابید که اسامی نیز دارای صور مثالی و ارتعاشاتی  هستند . که به مرور زمان ایجاد شده اند .
ارتعاش یک اسم و صورت مثالی کلی یک اسم تابع عوامل بسیاری می باشد .
این عوامل عبارتند از : 👇👇👇
1: معنای اسم : اسامی دارای معنا می باشند درواقع اسم دلالت بر مسمی می نماید . با هر بار خطاب یک اسم در عالم ظاهر یا حتی در ذهن شخص ، ممکن است معنای اسم در ذهن شخص  تداعی شود.  (توجه نمایید ممکن است زیرا در بسیاری از موارد اسامی بر اثر عادت بیان می شوند و معنای اسم فراموش می شود ) از این تداعی معنی آن اسم ، ارتعاشی ایجاد می شود . که به ساخت صورت مثالی کلی اسم و ارتعاش کلی اسم کمک می نماید . 1⃣
 در بسیاری از موارد از جمله اسامی تاریخی ماجرا اینچنین نیست زیرا تقریبا معانی این اسامی به فراموشی سپرده شده است . 2⃣
در بسیاری از موارد نیز آگاهی  معنای اسم در جامعه وجود دارد منتهی با خطاب اسم ، معنای اسم معمولا در خاطر نمی آید . 3⃣

مثال : 1⃣هنگامی شما نامی نظیر امین را خطاب می نمایید . صفت امین بودن ممکن است در ذهن شما تداعی شود . یا هنگامی که شما اسم معصومه را خطاب می نمایید . ممکن است صفت عصمت در ذهن شما تداعی شود . (این شکل اول ماجرا بود )
2⃣ اما بعضی اسامی تاریخی تقریبا معانی آن در جامعه به فراموشی سپرده شده است . مانند اسم بهرام که معنای آن در صورت کهن باستانی خویش (اوستایی و سنسکریت ) به معنای «در هم شکننده مقاومت» و «در هم شکننده موانع »می باشد . و سپس به مرور زمان معنای «پیروز»  برای آن تصور شده است  . و امروزه معنای «پیروز » معنای کلمه بهرام می باشد.  اما با این حال  عموم افراد جامعه از معنای این اسم ، اطلاعی ندارند و هنگامی که شخصی با نام بهرام را خطاب می نمایند . معنای این کلمه (بهرام = پیروزی ، درهم شکننده ) در ذهنشان تداعی نمی شود .
 3⃣ همانگونه که گفته شد بعضی نام ها  هم هستند که عموم جامعه از  معنای آن اطلاع دارند . منتهی به هنگام خطاب نمودن صاحب اسم ، معنای اسم را در ذهنشان تداعی نمی نمایند  . مانند نام محمد(ص) که به معنای ستاینده است . منتهی بدلیل آنکه نام رسول الله می باشد . با مورد خطاب قرار دادن نام محمد به شخصی که نام وی محمد است . بیش از آنکه معنای ستاینده در ذهن تداعی شود .  وجود مقدس رسول الله در ذهن تداعی می شود . (البته بنا به قاعده خطاب نمودن اسامی بر اثر عادت ممکن است . هیچ تداعی ذهنی ای برای نام محمد برای خطاب کننده آن بوجود نیاید ) علت تداعی وجود مقدس رسول الله درذهن این است که هنگامی که میلیاردها نفر از مردمان جهان (از مسلمین و غیر مسلمین ) در طول تاریخ نام محمد را بعنوان پیامبر اسلام شناخته اند . و از این نام (محمد ) با این عنوان یاد نموده اند . در نتیجه ارتعاش  آگاهی ای که با این حجم انبوه بوجود آمده است . ناخودآگاه وجود مقدس رسول الله را در ذهن تداعی می نماید .
بنابراین یک علت عدم تداعی معنای (ستاینده ) برای نام محمد (ص) این است که آگاهی ای که ارتعاش این نام را ساخته شده است . بر آگاهی معنای نام (ستاینده ) غلبه نموده است . 

2: حال با توجه به آنچه گفته شد دومین عامل مهم تاثیرگذار بر ارتعاش اسامی ، آگاهی ای است که بعضی اسامی خاص  را پشتیبانی نموده است .
 فهم و آگاهی ای که در جهان در طول تاریخ نسبت به یک شخصیت خاص   وجود داشته است . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت مثالی آن اسم را ایجاد و پشتیبانی می نماید . من باب مثال نام رستم به طور خاص نام پهلوان بزرگ ایرانی فرزند زال است . و آگاهی میلیون ها نفر در طول تاریخ که شاهنامه خوانده اند ،  و رستم را به عنوان یک نماد بزرگ پهلوانی در  ایران  می شناسند  ارتعاش نام رستم را بوجود می آورد .
(تمام اسامی خاص اینچنین می باشند )

3: عامل مهم سوم :  اسامی همه افرادی که به  یک نام خاص در طول تاریخ نامگذاری و سپس مورد خطاب قرار گرفته اند  . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت کلی مثالی آن اسم را می سازد .
 

ادامه دارد ...

#نام #نامگذاری #سوءاستفاده #محمد(ص) #رستم #بهرام

@soltannasir
🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠



                { درد و دل 92}

 { سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 15}
             { کارت های تاروت 7 }

مقاله نویسنده کتاب تاریخ جادوگری در باب استفاده از کارت های تاروت آورده شد . نویسنده این مقاله ارزشمند بیشتر از جنبه روانشناسی معنوی  فال با ورق های تاروت را تحلیل نموده است  . نویسنده مقاله به درستی نسبت به تاریخ تاروت و نسبت  آن به مصر باستان با تردید نگریسته است .
آنچه مسلم است هیچ مدرکی دال بر اینکه تاروت به شکل کنونی آن ، ریشه در مصر باستان دارد وجود ندارد .
بلکه به عکس آنچه طرفداران تاروت  ادعا می نمایند . اشکال ورقهای  تاروت ریشه در فرهنگ اروپایی دارد .
با توجه به شواهد و قراین می توان حدس  زد که کارت های تاروت در اروپا برای اولین بار توسط شوالیه های معبد (پایه گذران فراماسونری جهانی ) و یا وابستگان به اندیشه شوالیه های معبد ایجاد شده است . 
وجود کارت های شوالیه( شوالیه چوبدست ، شمشیر ، جام ، سکه)  در مجموعه کارت های فرعی ، و یا کارت های جام که یادآور داستان جام مقدس است . که شوالیه های معبد و پس از آن فراماسونر ها سالهاست که دنبال جام مقدس می باشند .
 و یا کارت شمشیر که سلاح شوالیه هاست در  مجموعه کارت های فرعی موید این نظر می باشد .
همچنین اینکه تعداد کارت ها در تاروت 78 ( عدد مقدس فراماسونر ها ) است . و کارت های اصلی تاروت 22 عدد است که معادل تعداد حروف الفبای عبرانی است . و کارت های فرعی نیز هر دسته تعداد آن 14 بود که ابجد اسم داوید דוד نیز 14 بود . همه و همه نشان می دهد که بازی تاروت توسط معتقدین به فرهنگ مسیحیی یهودی و در واقع به وسیله  قبالیست های مسیحی ( اروپایی) ایجاد شده است .

تصاویر کارت های تاروت به ظن فقیر  توسط افرادی طراحی شده که با عالم مکاشفات مثالی ارتباط داشته اند .
و می توان گفت که چون ورقهای  تاروت مصور است .  تصاویر آن جذاب و مرموز و ناشناخته است . شاید بخشی از این تصاویر از دل همین مکاشفات مثالی بیرون آمده باشد .

{نکته : مکاشفات مثالی دلیل بر حقانیت یک مسئله ندارد . بلکه به فرموده شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی ، هر کسی از میوه درخت استعداد خویش دریافت می نماید . و به واقع به هر بخشی از عالم مثال   متصل شوی از همان بخش کشف بر تو عارض شود . 
(این فقرات نیاز به توضیح بیشتر دارد که ان شاءالله در آینده بدان خواهیم پرداخت .) }

حال عزیزان توجه نمایند که از فال گیری با کارت های تاروت نیز مانند هر عمل دیگری تصویری در عالم مثال ایجاد می شود . تاروت از همان ابتدا توسط  قبالیست های مسیحی (و یا معتقدین به اعتقادات مشابه آنان ) شکل گرفته است . پس یعنی از  همان ابتدا نیرویی که صور مثالی کارت های تاروت را ایجاد و سپس  پشتییانی و تقویت نموده است توسط قبالیست های مسیحی و جادوگران اروپایی ایجاد شده است .
هنگامی که صورت مثالی_ ورق های تاروت و عمل فال گیری با تاروت_ در عالم مثال به پایداری و ثبات در طی چندین قرن رسید .
در قرن اخیر قبالیست های مسیحی که بیشترشان در انجمن های مخفی عضو هستند . فال گیری با ورق های تاروت را در جهان ترویج نمودند. همانگونه که بسیاری دیگر از اعتقادات خویش را از طریق رسانه ها آشکارا یا پنهانی ترویج نمودند . آنان دیگر از اینکه نیروی صورت مثالی تاروت تغییر نماید ترسی نداشتند . زیرا هم صورت مثالی به پایداری کامل رسیده بود .و هم جهانیان را به سمت و سوی عقاید خویش هدایت می نمودند .
بنابراین فال گیری با تاروت در جهان ترویج شد . تا از نیروی فکر میلیون ها نفر از  نفوس بشری برای تقویت صورت مثالی کارت های تاروت استفاده شود  .
آنان بدین امر نیز اکتفا ننمودند . بلکه روش هایی از عرفان های کاذب را برای تقویت  ورقهای تاروت ایجاد نمودند .
در این روش ها مراقبه بر روی تصاویر کارت های تاروت ترویج می شود .
و سعی می شود  به کارت های تاروت نیروی فکری همراه با عشق داده شود .  طبیعی است اگر من باب مثال ده میلیون نفر در سرتاسر جهان به چنین روش هایی مبادرت ورزند . چه نیرویی عظیمی  برای پشتیبانی صورت مثالی کارت های تاروت صرف می شود .  و اینگونه صورت مثالی کارت ها تقویت می شود . و پاسخی که از فال گرفتن با تاروت ایجاد می شود نیز تا حدی تقویت می شود .
در واقع می توان گفت بر خلاف هرم که مرکز آن داری خواص متافیظیکی خاص است . و فقط بخاطر نیروی غالب شرک آمیز که صورت مثالی هرم با آن تقویت شده ، استفاده از آن به صلاح نیست .
تاروت دارای ویژگی خاصی نمی باشد . بلکه روشی است که قبالیست های مسیحی آن را ایجاد نموده اند . و با کمک نیروی  فکر و مراقبه میلیون ها نفر (صورت مثالی اش ) را تقویت  نمودند . و اینگونه به صورت مثالی اش نیرو می دهند و از نیرویش برای پیش بینی  استفاده می نمایند .


#تاروت #سوءاستفاده #مثال  #شوالیه_های_معبد #قبالیست_های_مسیحی
@soltannasir
⚪️⚫️🔴🔵⚪️⚫️🔴🔵


              { درد و دل 89 }

{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 12}

            {کارت های تاروت 4}

   ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇

{ ...اینها هم کاریکاتور آدم ها هستند . با این کیفیت ورقهای تاروت به نگاره های دیگر رشته های هنری مثل نقاشی ها ، تندیسها و پنجره های پر نقش و نگار کلیساها که در آنها نیز اندیشه ها در هیئت انسان ابراز می شوند ، شباهت دارند ; با این تفاوت که عالم آنها ، عالم بالاست در حالی که جهان تاروت همین جا در پایین است .
ورقهای حکم ،توانایی ها و فضیلتهای مربوط به انسان را می نمایانند ، اما کلیسا تجسم رابطه انسان با عالم علوی است . معهذا هر دو به یک نحو فکر انسان را تحت تاثیر قرار می دهند . هردو ممد ذهن و هوش افزایند ، در هر دو چنان اندیشه وسیعی نهفته است که اگر نوشته شوند چندین جلد کتاب قطور را پر می کنند .
با سواد و بی سواد به یکسان می توانند آن را «بخوانند » چون برای هر دو آنها در نظر گرفته شده .
قرون وسطی متوجه تکنیکهایی بود که از طریق آنها به بشر توانایی به خاطر سپردن و قیاس چنین اندیشه هایی را بدهد . و با همین انگیزه رامون لول کتاب «هنر حافظه »   (Ars Memoria ) را نوشت . و در نتیجه همین تمایلات در سال 1470 کتاب( Ars Memorandi )با حروف درشت قدیمی به چاپ رسید . مولف کتاب با کوشش و زحمت بسیار متون اناجیل چهارگانه را به صورت عینی و ذات درآورده است .
او برای هر انجیل نقشی آفریده : فرشته ، گاو نر ، شیر و عقاب که هر یک نشان خاص یکی از مبشرین یعنی ، متی ، مرقس ، لوقا و یوحنا هستند . سپس به این نشانه ها چیزها و اشیایی افزوده که القا کننده داستانهای همان انجیل است .
انسان با دیدن تصاویر کتاب (Ars Memorandi ) با همه نشانه ها و تمثیلاتی که دارد ، بی اختیار داستانهای انجیل را به خاطر می آورد . شاید برای ما حافظه دیداری مایه حیرت باشد ، اما در زمانی که عده کمی خواندن و نوشتن می دانستند و تصاویر ، نقش نوشته ها را بر عهده داشتند این امر زیاد هم غیر عادی نبوده است.
ورقهای تاروت در ویژگی تمدد ذهن به نگاره های کتاب (Ars Memorandi )  شباهت دارند و اگر این روایت را بپذیریم که تمام جزئیات و تفصیلات ورقهای تاروت با تزئینات و اجزای تکمیلی و رنگ و غیره همه نمادین اند ، پس ورقها محتوی تعداد زیادی عناصر به یاد ماندنی خواهند بود .
اما پرسش این است که دقیقا چه چیزی را باید بخاطر سپرد ? تفاوت مهم ورقهای تاروت با تصاویر به یادماندنی (Ars mrmorandi ) در این است که اینها به داستانهای آشنای انجیل اشاره می کنند ، در حالی که تاروت مقداری معما در برابرمان می گستراند . راه شاهانه ما را به حصاری می رساند که در آنجا با شعور ناخودآگاه خویش مواجه ایم . تاروت هم ژنراتور است و هم باتری ، زیرا از یک سو باعث اندیشه است  و از سویی پروراننده این اندیشه .
با نگاه کردن به ورقهای تاروت و بررسی آن ، تصاویر تجارب ذهنی و روانی خودمان در برابر ما مجسم می شود ، یعنی با رجعت به این تصاویر آنها را به خاطر می آوریم ، در حالی که اگر به کمک  چنین  وسیله ای نبود « همه آنها در خلأ باقی می ماندند » . تاروت برای ما عالمی  مستقل بوجود می آورد که روان ما در آن فعال شده برای تأمل و خلسه رها می گردد .
گرچه تصاویر تاروت ثابت و کلیشه ای است اما چیزی که القا می کند سیال و پرتغییر است ، که نه نظریه خاصی را بیان می کند (فقیر با این نظر مخالفم ) و نه در پی آن است که ما را به مکتب و اصول از پیش تعیین شده ای برساند ، بلکه بر عکس ما را از چنین قیودی رها می سازد . این رهایی گرچه به قول دانشمندان امروزی ممکن است اثر روان درمانی داشته باشد ، اما مهم تر آن است که توانایی فکری ما را که عرف و رسوم قرار دادی و جریانات عادی روزمره را واپس زده است ، آزاد می نماید . تصاویر تاروت نیروی خلاقه ای را بر می انگیزانند که در هنرمند وجود دارد ، آنها همان «شعر همگانی » اند که اصل مسلم «سورئالیسم » است . کلیدی که برای تفأل با تاروت وجود ندارد و تعداد تعبیرات و تفسیرات ورقهای آن به تعداد کسانی است که با آن سر و کار دارند . چنانکه قبلا گفته ایم ، باز هم تکرار می کنیم که در تفأل با ورقهای تاروت هیچ تئوری یا نظریه و اصول خاصی دخالت ندارد ، بلکه این کار از طریق قریحه طبیعی انجام می گیرد که در خاص  عام یکسان وجود دارد . مغهای(جادوگران )قرن نوزدهم در صدد یافتن مکتبی سری برای تاروت بودند و آرزوی آنها پیدا کردن چیزی شبیه اصول عقاید هرمسی بود . شاید این آرمان به عنوان واکنشی در برابر کوته نظری و کم مایگی و خوش بینی افراطی هم عصرانشان محق جلوه کند ، ولی جزم انعطاف ناپذیرشان تا حدی به اصطلاح «آنتی تاروتی » و فاقد خوی پسندیده بعضی از ورقهای تاروت مثل طنز و گوشه کنایه است . ...  }


ادامه دارد...

#تاروت #سوءاستفاده #قوانین_معنوی
#کلیسا
@soltannasir
🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴



              {درد و دل 88 }

{سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی11}

           {کارت های تاروت 3 }

ادامه از کتاب تاریخ جادوگری ..👇👇

{ ...و یا آنکه دو کوزه را که در اصل همانند به نظر می رسند ، طوری بنمایاند که جنس آنها از دو فلز مختلف دیده شود : یکی از طلا و دیگری از نقره .
رنگهای اصلی که شفاف و درخشان هستند جای خود را به کمرنگ ساخارینی ، رنگ صورتی مایل به زرد ، اخرای کمرنگ ، آبی گچی و سبز خزه ای داده است .
دست کم دو تن از خبرگان این فن در قرن نوزدهم ، یعنی گویتا و پاپوس ،هوادار تاروتی بودند که ویرث آن را دستکاری کرده بوده و آن را در آثار خود نیز آورده است .
ورقهای ویرث به جای اعداد رومی سنتی (...I II III VI ) با اعداد انگلیسی (که اصل آنها عربی است ) یعنی (...1 2 3 ) و الفبای عبری که مقدار عددی آن با رقم ورق مطابقت داشته شماره گزاری شده اند .
ژرار انکاس (Gerard Encausse ) (1917_1865) با نام میتعار پاپوس واجب دانسته که کتابش را با مقدمه ای در باره کابالا آغاز کند .
استانیسلاس دوگویتا در رساله ای مفصل درباره علوم خفیه به نام «مار سفر پیدایش » (Serpent of Genesis) کار خود را بر حسب اعداد کابالیستی ونگاره های تاروت تنظیم کرده است . بخش چهاردهم کتاب که « اعتدال » نام دارد ، با تصویر ورق چهاردهم تاروت «اعتدال » مزین شده است . طرح روی این ورق گویا قریحه سرشار دستیار او اوزوالد ویرث است .
آلفونس لویی کنستان (Alphonse Louis Constant) یا به عبارت دیگر الیفاس لوی (Eliphas Levi ) (1816_1875) نیز تفسیرات و تعبیرات کابالایی تاروت را پذیرفته و در کتاب رنگی خود درباره جادوی آیینی برای شماره گزاری فصلهای کتاب از حروف عبری و اعداد انگلیسی (به جای اعداد رومی ) استفاده کرده است .
در قرن بیستم شگفتی های دیگری به ورقهای تاروت افزوده شد .خانم جان کینگ ون ونسلر (Mrs.John King Van Rensselaer ) در سال 1911 کتابی درباره « ورقهای پیشگویی ، آموزشی و بازی »  منتشر کرد و قسمت عمده آن را به راه شاهانه (A_Rosh) اختصاص داد .
خانم جان کینگ تأکید می کند که تحوتی مصری ، هرمس یونانی و نبوی بابلی هر سه خصوصیاتی یکسان دارند که در نوعی الوهیت تلفیقی وحدت یافته و به این ترتیب تاروت وقف هر سه آنها شده است . خانم ون رنسلر می گوید که منشأ فال تاروت از نوعی تفأل است که در میان مصریان ، یونانی ها و بابلی ها مرسوم بوده و با چوب یا لوحه و نیز از آینده خبر می گرفته اند .
در مصر باستان نگاره هایی که اکنون در تصاویر تاروت دیده می شوند ، بر چهار دیوار تالار معبد نقاشی شده بود ، و کاهن چوبها را می چرخاند و پرتاب می کرد .
 « چوبها طبعا به یکی از تصاویر روی دیوار اشاره می کردند و از آنجا که این تصاویر نمایانگر تقریبا تمام حوادث زندگی و دستور و حکم خدایان بود ، کاهنان آن را تعبیر کرده به این طریق ثابت می نمودند که تحوتی خدای (گفتار ) است ...»
چهار صورت ورقهای خال یعنی شاه و ملکه ، شهسوار و سرباز را می توان با علائمی که روی چوبهای تفأل معبد حک می شد ، مربوط دانست . نمادهای روی چوبها هم پدر ، مادر ، اولاد و خدمتکاران را نشان می داد یعنی کسانی که فال گیرنده می خواست از وحی خدایان درباره آنها آگاهی یابد .
خانم ون رنسلر چنین نتیجه می گیرد که کاهنان در هنگام زوال معابد و یا در زمانی که کاهنان مورد آزار و تعقیب قرار گرفته اند ، از معابد گریخته و در عین حال تصاویر دیوارها را هم مخفیانه به صورت ورقهای تاروت همراه خود برده اند تا وحی خدایان را از طریق این ورقها به معتقدین ابلاغ نمایند . کاهنان از مصر و از طریق جاده معروف ذرت بین اسکندریه و بیائه در نزدیکی ناپل به ایتالیا رسیده اند .  دست اندرکاران تاروت به هر قیمتی ، حتی با حقنه استدلالشان ، می خواستند این فال را به فنون پیشگویی باستان ربط دهند .
وبا این باور که اصل و نسب اصیل به آن عزت و احترام خواهد داد ، خواسته خود را منطقی می دانستند . به نظر ما چنین تمایلاتی کاملا بی جهت و غیر ضروری است . ورقهای تاروت چه با نیاکان اصیل و مشهور و چه بدون آن توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب نماید و هنوز هم هستند کسانی که شیفته این ورقها هستند و از تاریخچه فرضی آن خبر ندارند . 
بیست و دو ورق حکم ، «انسان » نامیده شده اند و مربوط به آرزوها و بیم و امید  بشر به دانش و فعالیت او ، و به نیکی و بدی و خصوصیات فیزیکی او . تمام عالم برای انسان می جوشد ، جز دو ورق که در آن از انسان خبری نیست : یکی ورق شماره X(10) چرخ اقبال که حیوانات کاریکاتور انسان شده اند و دیگر ورق XVIII شماره هجده (ماه) که یک سگ و گرگ رو به ماه زوزه می کشند و جای اختر شماران قرن شانزدهم را گرفته اند ، اینها هم کاریکاتور آدمها هستند . ...}
ادامه دارد ...

#تاروت #ویرث #سوءاستفاده #کابالا
#تاریخ_جادوگری
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴



              { درد و دل 86 }

{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 9}

           {کارت های تاروت }

یکی از روش های فال گیری که امروزه شاهد این هستیم که توسط دشمنان در سطح جامعه گسترش یافته است . روش فال گرفتن با ورق های تاروت است . فال گیری با ورق های تاروت طرفداران بسیاری در سرتاسر جهان دارد . در باب تاریخ کارت های تاروت داستان پردازی ها و مبالغات بسیاری شده است . ابتدا توضیح مختصر و مفیدی در باب تاریخ  پیدایش تاروت و شیوه روشن بینی با آن از کتاب تاریخ جادوگری ترجمه ایرج گلسرخی نقل می نماییم و سپس با توجه به دروس پیشین در باب آن سخنی مختصر خواهیم گفت  : 👇👇👇

{ در  فال تاروت ، نیازی به محاسبات و یا مشاهدات علمی نیست . کل تئوری جادویی آن بر این باور استوار است که هیچ چیز در طبیعت ، عرضی و تصادفی نیست ، بلکه سبب هر حادثه در عالم وجود ، قوانینی است که از پیش مقدور شده اند .
بی اهمیت ترین رویدادها هم تابع این قانون بنیادی است . ورقها بر حسب تصادف اتفاقی کنار هم قرار می گیرند ، اما نتیجه ای که به دست می دهد ، تصادفی نیست ، بلکه توالی ارقام و صورتهایی است که به طور جادویی به فال بین ، و «فال گیرنده » یا صاحب فال بسته و پیوسته است .
اساس فال گیری با ورق های تاروت مبتنی بر آن استعداد بشری است ، که در شرایط خاصی خود را متجلی می نماید . این استعداد را در علوم مکتوم و فوق طبیعی ، روشن بینی (clear voyence)
می نامند . اما کلمه علمی آن : «hyperaesthesia» یا درک و حس افراطی است . بدون شک چنین حالتی به دفعات و گاهی بدون آنکه خود بخواهیم در ما رخ می دهد کیست که طی زندگانی اش حتی یکبار هم احساسی که پیش آگاهی نامیده می شود ، به او دست نداده باشد ?
بعضی از حوادث آتی با چنین وضوح و تجسمی دیده می شوند که بیننده ، از همان لحظه و با اطمینان مطلق می داند که چنین حادثه ای رخ خواهد داد و واقعا. هم رخ می دهد !
آدمهایی هستند که در آنها استعداد و آمادگی خاصی در علم غیب یا الهام و اخطارهای قبلی وجود دارد ، اینها غیب گویان مادرزادی اند . چنین افرادی حساسیت فوق طبیعی خود را به طرق مختلف بر می انگیزانند . مثلا خیره شدن به یک بلور شرایط خود تلقینی به وجود می آورد . در حقیقت وقتی مدتی به یک شیء براق و رنگی و درخشان خیره نگریسته شود نیروی تخیل بر انگیخته می گردد .
آنهایی که از نیروی روشن بینی برخورداند ، می توانند بگویند سنگی را که در دست دارند و به پیشانی خود می فشارند از کجا آمده است و حتی قادرند منظره ای را که سنگ قبلا در آن بوده و شخصی که آن را بر داشته با دقت تمام توصیف نمایند .
به نظر می رسد نقش اولیه ورقهای تاروت ، اینجا یک چنین انگیزشی باشد .
تأمل در نقوش ورقها با آن رنگهای زنده ، نوعی حالت « autohypnosis» ،یا خود تلقینی در فال بینی به وجود می آورد ، و در صورت داشتن بهره کمتری از این قریحه یک حالت تمرکز فکری به او دست می دهد که منجر به جذبه عمیق روانی می گردد . پس به این ترتیب خاصیت ورقهای تاروت القاء و فراهم کردن حالت روحی یا فکری مطلوب و مساعد برای پیشگویی است . تصاویر گیرا و شگفت آور ورقهای تاروت بویژه ورقهای حکم یا ورقهای راز اعظم ، به طور مرموزی توجه ما را جلب کرده و نقشها و تصاویر شعور نیمه تاریکمان را بیدار می کنند .
بسیاری از تصاویر تاروت ، استعاره ها و تمثیلات قرون وسطایی است . مثلا ورق هشتم از ورقهای صورت حکم «عدالت» نام دارد . برای یک شمایل شناس ، دریافت استعاره ورق یازدهم (نیرو ) کار ساده ای است . تم تصویر ورق ده 10 یا «چرخ اقبال » همان تم پنجره های مدور و مشبک سبک رومی است .
چنین شباهتها و وجه اشتراک را به آسانی می توان در آنها ردیابی نمود .
اگر نه همه ولی اکثر آنها به دوره تمدن مسیحی تعلق دارند . معهذا کارشناسان تاروت اصرار در قدمت ورقهای صورت و خال (هر دو ) دارند و تاریخچه آنها را به دوران باستان می رسانند . مبتکر و نیروی محرک این تئوری ادیب فرانسوی
«کور دو ژبلین » (Court de Geblin)
است (1728_1784) که در جلد هشتم اثر خود به نام «جهان آغاز من » (Primitive world )  می گوید : « اگر مردم می دانستند که در همین روزگار ما هنوز یکی از آثار مصریان _ یکی از کتابهایی که از انهدام کینه توزانه جان سالم بدر برده است _ وجود دارد ، کتابی که در باره ناب ترین و جالب ترین اصول عقاید مصریان است ، مسلما همه مشتاق شناختن این کار خارق العاده و پر بها می شدند . »
به عقیده ژبلین این کتاب مصری همان تاروت است . و این دانش کهن توانست خود را زیرکانه در کسوت یک بازی ساده پنهان کرده و به این ترتیب زنده بماند و حالت ساده و بی آزارش آن را از بربریت ، جهالت و انهدام رهانید .

ادامه دارد ...


#سوءاستفاده #تاروت #ایرج_گلسرخی
#فال #روشن_بینی #بلور #تاریخ_جادوگری
@soltannasir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚



         { درد و دل 86 }

{ سوءاستفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان 7}


 با توجه به دروس پیشین تا حدودی مشخص شد که نمادها چگونه در عالم مثال ایجاد می شوند . و چگونه تاثیر گذار هستند .
بسیاری از دشمن شناسان ما را نظر بر این است که دشمنان ما (ماسون ها و ایلومیناتی ها و سایر انجمن های مخفی ) در استفاده از نمادها بسیار افراطی و خرافه گرا هستند .علت چنین نظر اشتباهی این است که این عزیزان (دشمن شناسان ) از کارکرد عالم مثال اطلاع درستی  ندارند .
دشمنان ما بخوبی می دانند که چه می کنند . هزاران سال پیش در متون باستانی و اسطوره ای در داستان های خدایان نقل  است که خدایان باستانی با نذر و قربانی و دعا و نیایش به درگاهشان قدرت می گرفتند . اگر خدایی نمی توانست . نیاز پرستندگان خویش را بر آورد . ممکن بود نقش خویش را به خدای رقیب بدهد . اینگونه است که در داستان خدایان به مرور زمان بعضی خدایان فراموش می شدند و جای خویش را به خدای دیگری می دادند .
و خدایان انسان ها را مجبور می نمودند تا به تمدن های مجاور حمله نمایند . و پادشاهان بدستور خدایان  مردمان تمدن های مجاور را قتل عام می نمودند  و شهرهایشان را می سوزاندند و خاکستر شهرها را به توبره می کشیدند .
علت این امر این بوده است که اگر  پرستندگان خدایان تمدن های دیگر کشته شوند . آن خدایان نیز چون پرستنده ای ندارند . به مرور زمان ضعیف می شدند . و اینگونه خدایان تمدن مهاجم به راحتی می توانستند . خدایان تمدن مجاور را (در عالم خودشان که بعد دیگر کرات منظومه شمسی است  ) شکست دهند .

نکته : در ماجرای حمله کوروش کبیر به بابل نیز ما شاهد این مسئله هستیم که چگونه مجمع خدایان میان رودانی به ریاست مردوخ چون آیین های پرستش و قربانی به درگاهشان  توسط نبونعید پادشاه بابل منسوخ اعلام شد . مردوخ رئیس این خدایان در کشورهای مختلف به جستجو پرداخت تا کوروش شاه انشان را پیدا نمود و از او خواست که به بابل حمله نماید . مردوخ به کوروش کبیر کمک معنوی نمود تا ماد را به قلمرو خویش اضافه نماید و سپس  بابل را فتح نماید و کوروش کبیر نیز  آیین های پرستش خدایان میان رودان را احیا نمود و اینگونه این خدایان فرومایه از خطر نابودی ، که با عدم پرستش به مرور ایجاد می شد نجات یافتند .
در واقع خدایان به کوروش کبیر و کوروش کبیر به خدایان خدمت نمود .
 در منشور کوروش کبیر به عنوان یک سند بزرگ تاریخی ، این حقیقت تاریخی ثبت شده است .  



حال هنگامی که آنان نمادی مانند تک چشم را که نماد چشم خدای فرومایه رع و همچنین  چشم خدای فرومایه  هورس است . را سالها پیش در پشت اسکناس یک دلاری بر نوک هرم قرار دادند .   از اینکه نظام فکری خویش را آشکارا بیان نمایند . ابایی نداشتند . بلکه در اینکار تعمد نیز داشته اند .
زیرا هنگامی که افکار تمام جهانیان به مرور زمان معطوف به این نکته می شود . که این نماد (تک چشم ) نماد آنان(انجمن های مخفی )  است و چه تاریخ و سرگذشتی دارد . (تاریخ ماجرا و فلسفه تک چشم در متون اساطیر مصر باستان ) از مجموعه این افکار  یک  آگاهی جمعی جهانی به مرور زمان ایجاد می شود . و آنان برای نیرو گرفتن مجدد این نماد «تک چشم » به این آگاهی جمعی جهانی نیاز داشتند .
انجمن های مخفی پس از ایجاد این آگاهی جهانی این نماد(تک چشم ) را به مرور در نقاط مختلف به کار می برند . از فیلم های هالیوودی گرفته تا ایستگاه مترو شهر تهران .
هنگامی که مردم به این نماد تک چشم آگاهانه نگاه می نمایند . با یادآوری اینکه این نماد (تک چشم ) متعلق به انجمن های مخفی (فراماسونری جهانی و ایلومیناتی ها و مصرباستان) است .
در واقع این نماد را قوی تر می نمایند .
زیرا همانگونه که پیشتر گفته شد از این نماد ها یک صورتی کلی در عالم مثال وجود دارد . و صورت های مثالی از نیروی فکر انسان ها تغذیه می نمایند و هر قدر که به آنان بیشتر فکر شود  به مرور زمان  قوی تر می شوند .

نکته 2 : صورت مثالی یک شیء هنگامی که به آن  آگاهانه فکر شود نسبت به هنگامی که ناآگاهانه با آن برخورد و یا فکر شود . قوی تر می شود .
بنابراین دشمنان از نمادها در همه جا  استفاده می نمایند . تا بتوانند آنها را با کمک نیروی فکر  آگاهانه  بشر تقویت نمایند .

نکته 3 :  تقویت کردن  نمادی نظیر تک چشم با کمک به خاطر آوردن آگاهانه آن نماد توسط مردمان جهان ، با توجه به اینکه این نماد ، چشم خدای رع و هورس است علاوه بر تقویت صورت مثالی نماد  تک چشم ، باعث تقویت خدای رع و هورس نیز می شود . و این زمینه بازگشت آنان را فراهم می آورد .

نکته 4 : نماد تک چشم ، نماد چشم دجال نیز هست .


#سوءاستفاده #مثال #تک_چشم
#چشم_هورس #چشم_رع #نماد
@soltannasir
🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫



          { درد و دل 84 }

{سوءاستفادا از قوانین معنوی توسط دشمنان 5}

          { تشبه به کفار }

یکی از قواعد فقهی که فقهای شیعه در مباحث فقهی در باب های مختلف این علم(فقه) در مورد  آن بحث نموده اند . مسئله تشبه به کفار است .  ابتدا این قاعده فقهی و نظر فقهای امامیه _ که ممکن است خوشایند عده ای نباشد 😊_  را در این باره نقل می نماییم و سپس به بررسی علل آن می پردازیم زیرا دانستن این قاعده با  دروس آینده ارتباط تنگاتنگ دارد .



{ تشبه در لغت به معنای شبیه و همسان دیگری شدن .
در اصطلاح فقهی تشبه عبارت است از اینکه شخصی در نحوه رفتار یا پوششی که _به لحاظ جنسیت ، دین و یا غیر آن _نشانه و مشخصه طایفه ای از انسانها به شمار می رود ، همانند آنان گردد مانند پوشیدن لباس زن توسط مرد و عکس آن (پوشیدن لباس مرد توسط زن ) و آویختن صلیب به گردن توسط مسلمان . از این عنوان در بابهای مختلف همچون صلات ، حج ، جهاد ، تجارت ، و اطعمه و اشربه به مناسبت سخن رفته است .

حکم : برخی از انواع تشبه، حرام ، برخی مکروه و برخی دیگر مستحب است .

تشبه حرام : تشبه مسلمان به کفار در استفاده از نشانه های ویژه مذهبی آنان که از شعائرشان محسوب می گردد ، همچون صلیب حرام است .
تشبه هر یک از مرد و زن به دیگری در رفتار جنسی به معنای تخنث(مانند زنان شدن) و تذکر (مانند مردان شدن) حرام بلکه از گناهان کبیره است ; لیکن تشبه هر یک از آن دو به دیگری در پوشش و غیر آن از هیئتها ، مانند برداشتن زیر ابروها و آرایش صورت و رها کردن موی سر به مانند زنان ، از حیث حرمت و کراهت مورد 👈اختلاف👉 است .
برخی مطلق تشبه ، برخی تشبه در لباس و برخی دیگر ، تشبه توأم با اتخاذ آن به عنوان زی خود _ نه به قصد دیگر مانند اظهار حزن و اقامه تعزیه _ را حرام دانسته اند .

تشبه مکروه : تشبه مسلمان به کفار در لباس مکروه است .
از جمله مصادیق این نوع تشبه که در فقه از آن یاد شده عبارت  است از : بر سر گذاشتن «برطله »( نوعی کلاه ویژه یهودیان ) و بستن کمر به چیزی شبیه زنار (کمربندی که مسیحیان در گذشته به کمر می بستند و امروزه کشیشان ، آن را به گردن می آویزند ) . برخی احتیاط را در ترک این نوع تشبه دانسته اند ; بلکه برخی قائل به حرمت آن شده اند .
تشبه به کفار در رفتار _ که در ظاهر به آنان شباهت پیدا می کند هر چه انگیزه فاعل ، این تشابه نباشد _ مکروه است ; بدین جهت در روایت از نماز گزاردن در جایی که آتش افروخته می شود مانند آشپزخانه _ به جهت تشبه به عمل مجوسیان _ و نیز پیش روی انسان یا مقابل عکس ذی روح _ به جهت شباهت پیدا کردن به عمل بت پرستان و غیر آن _ نهی شده است .
تشبه به متکبران در رفتار ، به نهادن یک پا بر ران پای دیگر هنگام نشستن (تربع) و تکیه دادن در حال غذا خوردن و نیز تشبه کهنسالان به جوانان در رفتار ، مکروه است . همچنین تشبه کنیز به زن آزاد در پوشاندن سر خود در نماز بنا بر مشهور کراهت دارد .

تشبه مستحب : تشبه به معصومان علیهم السلام و اولیای الهی در رفتار و افعال ، امری مستحب و ممدوح است ; ازاین رو پوشیدن لباس سفید به جهت شباهت پیدا کردن به پیامبران ، مستحب است .
مستحب است حاجی در حج تمتع بعد از تقصیر به جهت تشبه به محرم ، از محرمات احرام ، مانند لباس دوخته و غیر آن اجتناب کند . برای اهل مکه نیز در ایام حج ، تشبه به محرمان استحباب دارد .

تشبه اهل ذمه به مسلمانان : سزاوار است امام علیه السلام هنگام انعقاد پیمان ذمه با اهل کتاب با آنان شرط کند که در پوشش ، مرکب ، موی سر و کنیه به مسلمانان تشبه پیدا نکنند و در مظاهر یاد شده به گونه ای باشند که از مسلمانان باز شناخته شوند . }
{ کتاب فرهنگ فقه(فارسی) مطابق مذهب اهل بیت  جلد دوم مدخل «تشبه»  صفحات 485و 486 }

#تشبه #سوءاستفاده #مکروه #حرام

@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑



            { درد و دل 83 }

{سوءاستفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان 4}

حق تبارک تعالی در قرآن حکیم می فرماید : 👇👇👇
{ وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا(آیه 119سوره نسأ)
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى ‏كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى ‏كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است (۱۱۹سوره مبارکه نسأ) }


عزیزان ملاحظه نمودید که چگونه واژه مجوس که یک واژه تاریخی و باستانی است که حق تعالی در کتاب عزیز خویش  قرآن از آن یاده نموده ،  در اثر اینکه در اثر تحریف معنای آن و اینکه میلیون ها میلیون مسلمان این واژه را با تحقیر نسبت به زرتشتیان در طول تاریخ بیان نمودند این واژه «بار»  تحقیر به خویش گرفته است .
و همچنین واژه رافضی که به فرموده امام ناطق جعفرصادق (ع) خداوند شما شیعیان را رافضی نامیده است . اما با این حال این واژه رافضی هم بدلیل اینکه عموم اهل سنت در طول تاریخ  شیعیان را با تحقیر رافضی می نامیدند ، بار تحقیر را با خود به همراه دارد .
معنای واژه رافضی مشخص است . در باره واژه مجوس نیز از آنجا که خورشید حقیقت هیچ گاه تا ابد پشت ابر پنهان نمی ماند . تحقیقات دانشمندان باستان شناس و زبان شناس در یکی دو قرن اخیر ، همانگونه که مشاهده نمودید نشان داد که معنای این واژه نجس نمی باشد . و احتمالا همانگونه که پیشتر آمد . معنای آن «زمزمه کننده»  است .
اما با وجودی که هر دو واژه معانی مثبتی دارند . ارتعاش «تحقیر»  در پس این دو واژه وجود دارد !
اما راه چاره چیست ?
امیدوارم دروس نسبت سه به یک یادتان باشد .فرض نمایید  واژه ای به مانند مجوس توسط میلیون ها میلیون مسلمان ، در طول تاریخ 10 میلیارد بار با تحقیر بیان شده باشد .
برای اینکه این واژه ارتعاش مثبت و حقیقی(زمزمه کننده نه نجس ) به خود بگیرد . لازم است که این واژه 30 میلیارد بار با معنای حقیقی آن و عشق و فهم و درک درست بیان شود . تا بار تحقیر آن رفع شود و ارتعاش این واژه کم کم معنای حقیقی آن را در ذهن تداعی کند .
در مورد واژه ای نظیر رافضی نیز مسئله به  همین گونه است . که ملاحظه نمودید .
اما اینجا یک سوال اساسی وجود دارد
آیا این کار درست است ?
یعنی اینکه ما سعی نماییم که انرژی (معنوی)و وقت خویش را صرف این نماییم که ارتعاش «تحقیر»  واژه مجوس و رافضی را تغییر دهیم .
چنین عملی در شرایط کنونی مقرون به صرفه نیست . و انرژی (معنوی) و زمان را هدر خواهیم داد . زیرا ما واژه های جایگزین داریم .
ما بیش از آنکه خود را رافضی بنمایم شیعه می نامیم . بنابراین شیعه و تشیع واژه های جایگزین کلمه رافضی هستند .
همچنین کلمه مغان واژه جایگزین مناسب مجوسی است . هر چند که واژه مجوسی بیشتر بر زرتشتیان اطلاق می شود . و دو واژه (مغان و زرتشتی ) ارتعاش منفی و تحقیر با خود به همراه ندارند .
بنابراین ما می توانیم چنین واژه هایی که جایگزین هستند را با فهم درست و بیان درست آن ، تقویت نماییم و مبارزه برای تغییر ارتعاش واژه هایی نظیر مجوسی و رافضی منجر به اتلاف وقت و انرژی (معنوی )خواهد شد .

نکته : عزیزان توجه داشته باشید که ارتعاش واژه و ذکر با ارتعاش معنا متفاوت است . در واژه مجوس ما شاهد این هستیم که هم این واژه با تحقیر به زرتشتیان خطاب شده و هم در پس این خطاب معنای نجس بودن توسط شخص گوینده در خاطر آمده است . اما در واژه رافضی ، تغییر معنایی اتفاق نیفتاده بلکه فقط این واژه با تحقیر نسبت به شیعیان خطاب شده است .

عزیزان این یکی از مهمترین قوانین هستی است . که شیطان رجیم و ایادیش سالهاست آن را دریافته اند . و با کمک(فکر) خود بشر با تغییر در تعاریف و استفاده از قدرت فکر میلیون ها نفر از نفوس بشری سعی می نمایند که بر جهان تسلط بلامنازع پیدا نمایند .
رسانه ها در این باب تأثیری بسزایی دارد آنان از طریق رسانه ها سعی بر این مسئله دارند که  با کمک مجموعه آگاهی جهانی _در مورد یک مسئله خاص _ حقایق را تحریف نمایند و منکر را معروف و معروف را منکر جلوه دهند . و تا حدی در این امر موفق بوده اند . امروزه حتی بسیاری از مومنین  معتقد در جوامع اسلامی نیز  بسیاری از معروفات  را منکر و منکرات را معروف می دانند .

ادامه دارد ...

#امام_صادق(ع) #مجوسی #ارتعاش #تحقیر #رافضی #سوءاستفاده
@soltannasir
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 162
  • آی پی دیروز : 217
  • بازدید امروز : 209
  • باردید دیروز : 379
  • گوگل امروز : 32
  • گوگل دیروز : 61
  • بازدید هفته : 1,719
  • بازدید ماه : 12,585
  • بازدید سال : 97,897
  • بازدید کلی : 1,166,335