{ درد و دل 89 }
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 12}
{کارت های تاروت 4}
ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇
{ ...اینها هم کاریکاتور آدم ها هستند . با این کیفیت ورقهای تاروت به نگاره های دیگر رشته های هنری مثل نقاشی ها ، تندیسها و پنجره های پر نقش و نگار کلیساها که در آنها نیز اندیشه ها در هیئت انسان ابراز می شوند ، شباهت دارند ; با این تفاوت که عالم آنها ، عالم بالاست در حالی که جهان تاروت همین جا در پایین است .
ورقهای حکم ،توانایی ها و فضیلتهای مربوط به انسان را می نمایانند ، اما کلیسا تجسم رابطه انسان با عالم علوی است . معهذا هر دو به یک نحو فکر انسان را تحت تاثیر قرار می دهند . هردو ممد ذهن و هوش افزایند ، در هر دو چنان اندیشه وسیعی نهفته است که اگر نوشته شوند چندین جلد کتاب قطور را پر می کنند .
با سواد و بی سواد به یکسان می توانند آن را «بخوانند » چون برای هر دو آنها در نظر گرفته شده .
قرون وسطی متوجه تکنیکهایی بود که از طریق آنها به بشر توانایی به خاطر سپردن و قیاس چنین اندیشه هایی را بدهد . و با همین انگیزه رامون لول کتاب «هنر حافظه » (Ars Memoria ) را نوشت . و در نتیجه همین تمایلات در سال 1470 کتاب( Ars Memorandi )با حروف درشت قدیمی به چاپ رسید . مولف کتاب با کوشش و زحمت بسیار متون اناجیل چهارگانه را به صورت عینی و ذات درآورده است .
او برای هر انجیل نقشی آفریده : فرشته ، گاو نر ، شیر و عقاب که هر یک نشان خاص یکی از مبشرین یعنی ، متی ، مرقس ، لوقا و یوحنا هستند . سپس به این نشانه ها چیزها و اشیایی افزوده که القا کننده داستانهای همان انجیل است .
انسان با دیدن تصاویر کتاب (Ars Memorandi ) با همه نشانه ها و تمثیلاتی که دارد ، بی اختیار داستانهای انجیل را به خاطر می آورد . شاید برای ما حافظه دیداری مایه حیرت باشد ، اما در زمانی که عده کمی خواندن و نوشتن می دانستند و تصاویر ، نقش نوشته ها را بر عهده داشتند این امر زیاد هم غیر عادی نبوده است.
ورقهای تاروت در ویژگی تمدد ذهن به نگاره های کتاب (Ars Memorandi ) شباهت دارند و اگر این روایت را بپذیریم که تمام جزئیات و تفصیلات ورقهای تاروت با تزئینات و اجزای تکمیلی و رنگ و غیره همه نمادین اند ، پس ورقها محتوی تعداد زیادی عناصر به یاد ماندنی خواهند بود .
اما پرسش این است که دقیقا چه چیزی را باید بخاطر سپرد ? تفاوت مهم ورقهای تاروت با تصاویر به یادماندنی (Ars mrmorandi ) در این است که اینها به داستانهای آشنای انجیل اشاره می کنند ، در حالی که تاروت مقداری معما در برابرمان می گستراند . راه شاهانه ما را به حصاری می رساند که در آنجا با شعور ناخودآگاه خویش مواجه ایم . تاروت هم ژنراتور است و هم باتری ، زیرا از یک سو باعث اندیشه است و از سویی پروراننده این اندیشه .
با نگاه کردن به ورقهای تاروت و بررسی آن ، تصاویر تجارب ذهنی و روانی خودمان در برابر ما مجسم می شود ، یعنی با رجعت به این تصاویر آنها را به خاطر می آوریم ، در حالی که اگر به کمک چنین وسیله ای نبود « همه آنها در خلأ باقی می ماندند » . تاروت برای ما عالمی مستقل بوجود می آورد که روان ما در آن فعال شده برای تأمل و خلسه رها می گردد .
گرچه تصاویر تاروت ثابت و کلیشه ای است اما چیزی که القا می کند سیال و پرتغییر است ، که نه نظریه خاصی را بیان می کند (فقیر با این نظر مخالفم ) و نه در پی آن است که ما را به مکتب و اصول از پیش تعیین شده ای برساند ، بلکه بر عکس ما را از چنین قیودی رها می سازد . این رهایی گرچه به قول دانشمندان امروزی ممکن است اثر روان درمانی داشته باشد ، اما مهم تر آن است که توانایی فکری ما را که عرف و رسوم قرار دادی و جریانات عادی روزمره را واپس زده است ، آزاد می نماید . تصاویر تاروت نیروی خلاقه ای را بر می انگیزانند که در هنرمند وجود دارد ، آنها همان «شعر همگانی » اند که اصل مسلم «سورئالیسم » است . کلیدی که برای تفأل با تاروت وجود ندارد و تعداد تعبیرات و تفسیرات ورقهای آن به تعداد کسانی است که با آن سر و کار دارند . چنانکه قبلا گفته ایم ، باز هم تکرار می کنیم که در تفأل با ورقهای تاروت هیچ تئوری یا نظریه و اصول خاصی دخالت ندارد ، بلکه این کار از طریق قریحه طبیعی انجام می گیرد که در خاص عام یکسان وجود دارد . مغهای(جادوگران )قرن نوزدهم در صدد یافتن مکتبی سری برای تاروت بودند و آرزوی آنها پیدا کردن چیزی شبیه اصول عقاید هرمسی بود . شاید این آرمان به عنوان واکنشی در برابر کوته نظری و کم مایگی و خوش بینی افراطی هم عصرانشان محق جلوه کند ، ولی جزم انعطاف ناپذیرشان تا حدی به اصطلاح «آنتی تاروتی » و فاقد خوی پسندیده بعضی از ورقهای تاروت مثل طنز و گوشه کنایه است . ... }
ادامه دارد...
#تاروت #سوءاستفاده #قوانین_معنوی
#کلیسا
@soltannasir
🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار سایت