مسئله فمنیسم

بنده به مسئله فمنیسم و تاریخ آن به طور تخصصی وارد نشده ام. اما با توجه به بعضی شواهد و شباهت ها شم بنده می گوید که فمنیسم یا حداقل گونه ای از اندیشه های فمنیستی معاصر احتمالا باید ریشه در گنوسیسم باستان و آیین مانوی که خود یک آیین گنوسی است داشته باشد. واقعیت این است که هسته های اولیه اندیشه فمنیستی از فرانسه قرن نوزدهم شروع می شود. فرانسه از دیرباز مهمترین مرکز جریان های مانویت مسیحی بوده است. حکومت کاتارهای مانوی و انجمن مخفی دیرصهیون هر دو مرکز هسته اصلیشان در فرانسه بوده است. کاتارها هر چند به ظاهر نابود شدند اما در واقعیت تا به امروز در کشور فرانسه وجود دارند و هم یک مجمع مخفی مستقل دارند و هم در انجمن های دیگر گنوسی مسلک نظیر دیر صهیون عضوند. دیر صهیون هم حداقل از دوران داوینچی ریشه های مانوی و گنوسی داشته است. غربی ها در سریال شیاطین داوینچی این مهم را نشان می دهند که مادر داوینچی نوعی مسیحی مانوی است در داستان سریال صحبت از کتاب برگ ها می شود که به نوعی اشاره ای به کتاب افسامه ای مانی دارد که همه به نوعی بدنبال آن می باشند.
پیشتر با هم خواندیم که یکی از مهمترین اندیشه های گنوسیسم این است که اصل خلقت عالم شر است و منشا این خلقت نیز موجودی شرور به نام یلدابوث است که خدای ادیان ابراهیمی است وی زاده سوفیا است. سوفیا وجه مونث الهی است که خود یکی از ائون های رده بالا است. گنوسی ها به اعتقاد خویش برای نجات از خدای شرور عالم به دامان سوفیا وجه مونث الهی پناه می برند. بنابراین توجه بیش از حد به تجلی زنانه مادرگونه الهی و زن پرستی یکی از آسیب های اعتقادات آنان می تواند تلقی شود.
در آیین مانوی که خود یک آیین گنوسی است. ازدواج و فرزند دار شدن نیز مذموم بوده است. مانوی ها نیز منشا خلقت عالم را شر می دانند آنان در اسطوره آفرینششان خلقت را در اثر انزال منی👈دیوان می دانند. 
کلیات اندیشه های گنوسی نظیر توجه بیش از حد به زنان و زن پرستی و دشمنی با ازدواج و تولید مثل و حتی دشمنی با ادیان توحیدی ابراهیمی را ما هم در گنوسی ها می بینیم و هم در شاخه هایی از اندیشه های فمنیستی! و جالب اینکه فرانسه مرکز سربرآوردن نخستین اندیشه های فمنیستی است و هم مرکز مسیحیان مانوی. به نظر می آید این دو گزاره باید با هم مرتبط باشند هر چند مدرک مهمی برای آن شاید فعلا نیافته باشم.

نکته : این نکته را هم اضافه نمایم که در تاریخ مجامع مخفی نظیر فری ماسونری ما شاهد هستیم که گرندلژهای مادر در فرانسه اولین بار زنان را به عنوان عضو پذیرفتند و این خود مجادلاتی را بین لژهای فرانسوی و بریتانیایی بوجود آورد.
و لژهای بریتانیایی لژهای فرانسوی را بدعت گذار می دانستند. بعید نیست این خود ناشی از نفوذ اندیشه مسیحیان مانوی مخفی در فرانسه بوده باشد.  در مورد نفوذ اندیشه های مسیحیان مانوی در پیدایش جریان لاییک در فرانسه و یا بعضی جملات خود ناپلئون بناپارت فری ماسون می توان شواهدی را نشان داد. اما تحقیق بیشتر نیاز به دانستن کامل زبان های انگلیسی و فرانسه و استفاده از آثار محققین فرنگی دارد که این فعلا در وسع علمی بنده نیست شاید فردی از خوانندگان پیدا شود بتواند این ایده ها را پیگیری و تحقیق نماید. آنچه به نظر بنده می رسد جغرافیای فرانسه مهمترین مرکز گنوسی های مانوی مسیحی در چند قرن اخیر بوده است و بسیاری از آنچه را که ما به عنوان میراث فرهنگی غرب مدرن به مرکزیت فرانسه در زمینه سیاست و ارزش های اجتماعی می شناسیم ریشه ای در گنوسیسم باستانی و مسیحیان مانوی دارد. 
  

پ ن : نخستین فردی که کلمه فمنیسم را در تاریخ بکار برده شارل فوریه (1772 _1837 م) فیلسوف سوسیالیست فرانسوی در قرن نوزدهم بود. وی بسیار تحت تاثیر ژان ژاک روسو بود و در طول زندگی خویش هرگز 👈ازدواج نکرد. جالب است وی با وجودی که در اواسط عمر خویش مواضعی داشت که عده ای آن را ضد یهودی می دانستند. در اواخر عمر خویش خواستار بازگشت یهودیان به فلسطین با کمک 👈روتچیلدها شد. ارتباط وی با خاندان روچیلدهای یهودی در اواخر عمر، یعنی درست در همان دوره ای که وی کلمه فمنیسم را در آثار خویش بکار برده است جالب توجه است. 

توضیحات در مورد شارل فوریه از ویکیپدیای انگلیسی و فارسی و ویکی فقه : 👇

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Charles_Fourier

http://wikifeqh.ir/%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%81%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%81%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87