loading...
سلطان نصیر



{ سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی22}

  { شرح بعضی فقرات مربوط به مولانا زین الدین 4}

   { بعل ذبوب یا خداوند مگس ها 4}

فصلی از کتاب تاریخ جادوگری ترجمه ایرج گلسرخی : 👇👇👇

         { راندن دیو مگس ها }

ادامه 👇👇
                                                      
 { ...اما عبرانی ها بعلزبوب را شاهزاده دیوها می نامیدند . (آیات متی 12:24 و لوقا 11:15) فریسی ها عیسی مسیح (ع) را متهم می کردند که او به یاری بعلزبوب می تواند دیوهای دیگر را براند .
دانشمندان الهایات و دیو شناسان مغرب زمین هم بعل زبوب را خوب می شناختند .
       Pierre le loyer(1550_1634)
مشاور پادشاه فرانسه و کارشناس این امور درباره زنی دیو زده از شهر لئون فرانسه تعریف می کند ، که چگونه بعل زبوب پس از مراسم رانش در هیئت مگسی از دهان زن دیو زده گریخت می افزاید : « این قضیه به وسیله محضرداران و آدمهای معتبر گواهی شده است و کسی نمی تواند در وقوع آن شک نماید .» بسیاری از مسیحیان نیز ، بعلزبوب زا سلطان قلمرو تاریکی می شمردند.  بسیاری دیوهای مگسی دیگر نیز پس از بعلزبوب را سلطان قلمرو تاریکی می شمردند . بسیاری دیوهای مگسی دیگر نیز پس از بعلزبوب و به شکل او ظاهر شدند ، مثل بچه جن هایی که ساحره های انگلیسی به آنها شیر می دادند و آنها را می پرورانیدند . و یا همان مگس بزرگی که کرینبرت شاه لمباردی را نیش زد . این واقعه هنگامی رخ داد که شاه با سوگلی خود درباره دو تن از نجیب زادگان درباری که با شاه مخالفت کرده بودند و اینکه چگونه می توان از دست آنها خلاص شد صحبت می کرد . درباریان به قصد شکار این مگس آن را تعقیب کردند اما فقط موفق به بریدن پایش شدند . در این هنگام مردی یک پا ، خسته و رنجور به دو نجیب زاده نزدیک شد و آنها را از غضب شاه آگاه کرد . در نتیجه دو نجیب زاده به موقع گریختند . }
 ( کتاب تاریخ جادوگری ایرج گلسرخی چاپ علم  صفحات 55 الی 58}

نکته اول : مراسم و آداب زرتشتیان که مولف کتاب تاریخ جادوگری یاد می نماید  در کتاب وندیداد وجود دارد و به طور کلی  زرتشتیان برای  ادرار گاو خواص بسیاری قائل بودند و در مراسم های مذهبی و راندن دیو از آن استفاده می نمودند .
استفاده از ادرار برای راندن دیو و یا باطل نمودن طلسمات در منزل  در کتب علوم غریبه ای که در تمدن اسلامی نوشته شده است وجود دارد . و هنوز هم در اعتقادات عامه مردم سخن از باطل شدن طلسم توسط ادرار بچه زیر هفت سال وجود دارد .
ممکن است که واقعا ادرار گاو و یا فرزند خردسال همانگونه که در کتبی نظیر اوستا (بخش وندیداد آن ) و یا کتب علوم غریبه آمده است . دارای خواص راندن شیاطین و یا باطل کننده طلسم باشد . اما  روش های بهتری  برای باطل نمودن طلسمات و راندن شیاطین توسط  علمای علوم غریبه جهان اسلام با کمک آیات قرآن  و ادعیه های مأثور یا غیر مأثور بوجود آمده است .

نکته 2 : در فقه اسلامی نیز ادرار حیوانات حلال گوشت نظیر گاو و گوسفند و شتر پاک است . همچنین برای ادرار شتر در روایات اسلامی خواص درمانی نقل شده است .

#بعل_زبوب #تاریخ_جادوگری #فریسی #عیسی(ع) #مگس
@soltannasir
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨



   { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 21}

 { شرح بعضی فقرات مربوط به سخنان مولانا زین الدین 3}

    { بعل ذبوب یا خداوند مگس ها 3}

فصلی از کتاب تاریخ جادوگری ترجمه ایرج گلسرخی :👇👇👇

              { راندن دیو مگس ها }

{ اکنون همه می دانیم که مگس ها جانداران ناقصی هستند که از پلیدی به وجود می آیند و پلیدی و بیماری را منتشر می کنند و خوراکیها را آلوده می نمایند . هر کس به مشرق زمین سفر کرده باشد ، از بلای واقعی مگس ها آگاهی دارد . مگس در دیو شناسی آیین زرتشتی به صورت «نسو» (Nasu)دیو مونث در آمده است که مظهر هر نوع ناپاکی ، تعفن و تباهی است و از لاشه و  مرده تغذیه می کند . « سگان و مرغان مردار خوار » که مخلوقات سودمند اهورا مزدایند ، و نگاهشان دیو را می گریزاند ، قادرند نسو را هم از پای در آورند . اما دیوی که از نگاه آنان پنهان مانده به هیئت مگس مکروهی در می آید و لاشه را ترک می کند .
آداب و مراسم سگدید sag _did  هم مبتنی بر همین عقیده است که پیش از آنکه کسی بر مرده نزدیک شود و به آن دست بزند باید آن را اجرا نمود . و تخطی از این منهیات احتیاج به مراسم بسیار پیچیده تطهیر دارد که برشنوم ( barashnum) نامیده می شود و شخص آلوده به مدت نه روز باید مراسم آن را انجام دهد .
« مزدا پرستان باید سه گودال در زمین بکنند و کسی که به مرده نزدیک شده تن خود را ، نه با آب بلکه با گومز ( ادرار گاو نر ) تطهیر نماید ، آنگاه سگ را از بیرون ( گودال نه داخل گودال ) بیاورند و مقابل او بایستانند.  این کار سه بار انجام می شود . « نخست دست هایش شسته شود ، اگر دست هاسش شسته نشود ، همه بدنش را پلید خواهد کرد ، و پس از آنکه دستهایش را شست ، تو باید که بر فرق سر او آب بریزی » این آب  تطهیر باعث می شود که نسو از یک سو به سوی دیگر فرار کند . و آب همچنان او را از سر تا سینه دنبال می کند . آب مطهر به ترتیب بر یکایک اعضای بدن پاشیده می شود و این مناسک استادانه آنقدر تکرار می گردد ، تا دیو نجس سرانجام از بدن خارج و به زمین برسد . از شانه راست به شانه چپ ، از بغل راست به بغل چپ ، روی سینه ، بر پشت و به این ترتیب آب ریخته می شود تا نسو به کف پا برسد . « در اینجا چیزی شبیه بال مگس از او دیده می شود »
بالاخره «دروج_نسو» از کف پا به آخرین پایگاهش یعنی انگشتان پا رانده می شود . . « او باید پاشنه هایش را بر زمین بفشارد و انگشتهای پای راست را بلند کند ، باید بر انگشتان پای راست او آب ریخته شود ، آنگاه دروج _نسو به انگشتهای پای چپ حمله می کند . باید بر انگشتان پای چپ آب ریخته شود . آنگه
« دروج _نسو » در هیئت مگسی خشمگین و سراپا نجس چون پلیدترین خرفستر با زانو و دم آلوده به گند به سوی شمال فرار می کند . »
« و تو باید با آوایی بلند این کلمات فاتح و شفا بخش را بخوانی : اراده خداوند قانون تقدس است . ای مزدا ، برای نگهبانی من چه کسی را گمارده ای ? ... نفرت دیو مرا احاطه کرده است ... این کیست که دیو را از پای می افکند تا مشیت تو بر آورده شود ? ..  نابود شو ، ای دروج دیو آب ، ای زاده دیو ..  ای دروج نابود شو ، به سرزمین های شمال گم شو تا دیگر هرگز جهان زنده روح مقدس را به دست مرگ نسپاری . »
شباهت چشمگیری میان مناسک تطهیر دین زرتشتی و مراسم راندن ارواح پلید از جسم دیو زدگان در آیین کاتولیک دیده می شود . جروم منگو(jerom mengo) در سال 1582 میلادی رساله « تازیانه برای دیو ها » را درباره این موضوع دشوار منتشر کرد . و مدتی پس از آن ( یعنی از 1709) این کار عجیب و دقیق در فهرست امور پاپ ها در آمده . تا آن تاریخ ، کشیش _ جن گیر احتمالا از همان آداب و رسومی که رساله منگو توصیه کرده استفاده می نموده ، که در آن توصیه های بسیاری در مورد شستشوی مکرر بدن دیو زده با آب مقدس وجود دارد . این توصیه ها بی شباهت به همان تشریفاتی نیست که زرتشت در آیین خود تجویز نموده است . در این مراسم نیز همچون مراسم برشنوم ، دیو با رعایت اصول و قواعد از یکایک اعضای بدن دیو زده رانده می شد ، و چون در زمان منگو کالبد شناسی شناخته تر از زمان پیامبر ایرانی بوده ، بر شمردن هر یک از قسمت های آناتومی بدن نیز بسیار پیچیده تر و آداب آن بغرنج تر بوده است . در پایان این مراسم  بدن دیو زده را با مخلوطی از آب مقدس و دیگر مایعات شستشو می دادند ،طلسمی که در موهای دیو زده مخفی می ماند ، او را از نحوستی که بر آن هیچ شفایی تدبیر نشده تطهیر می نمود . سایر ملل مشرق زمین نیز برای محافظت از بلای مگس به نیروهای فوق الطبیعه متوسل می شدند . کنعانی ها بعل زبوب (beelzebub) را _که 👈 هرگز معبدش به این حشرات ناپاک آلوده نمی شد _می پرستیدند . 
بعلزبوب به معنای  خدای مگس هاست  اما عبرانی ها بعل زبوب را شاهزاده دیوها می نامیدند . }

ادامه دارد ...

#تاریخ_جادوگری #مگس #بعل_ذبوب
@soltannasir
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤



             { درد و دل 90 }

 { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 13}

          { کارت های تاروت 5 }

ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇👇

 { ...آنها چنان قدرت نبوغی برای آنچه که خود آن را حقیقت می پندارند قائل اند که تحمل حتی یک کلمه مخالف را ندارند .
آنچه را ما یک نشان و خصیصه دیرپای بشری توصیف می کنیم ، آنها اسرار والایی می دانند که از دانایان قدیم به ارث برده اند .
اما اگر داشتن تعصب در مورد تاروت خطاست ، ایجاد تغییرات و یا «تصحیح » تصاویر آن هم که نمونه هایی بارز از زمانهای بسیار دورند ، خود اشتباه دیگری است .
ورقهای زیبای حکم تاروت از جای خاصی بر نخاسته اند و این دقیقا یکی از جاذبه های آنهاست . اکنون اصلاح آنها به این نیت که با تمدنی محو شده در خور گردند ، به مفهوم نابودی ارزش دائمی و پایدار آنها خواهد بود . کسانی که قرنها همین تصاویر را پذیرفته اند و هنوز هم در آنها به شگفتی هایی دست می یابند ، هرگز چنین «تصحیحاتی » را طالب نبوده اند .
تاروت هم مانند علم احکام نجوم شیوه ای برای پیشگویی آینده و خوی باطنی انسانهاست . با این تفاوت که تاروت جنبه علمی احکام نجوم را ندارد . آنهایی که فال ورق می گیرند می گویند با علم ریاضی نمی توان آینده را کاوش نمود ، این اختر شمارانند که می خواهند با محاسبات و انتزاعات به نظام عالم پی برند .
آنها همچون سگان به ماه بی تفاوت و خونسرد رو می کنند و زوزه می کشند . اما کسانی با تاروت پیشگویی می کنند ، آینده را با کشف و شهود و با تصاویر پیشگویانه ای که از قعر ذهن ناخودآگاه بیرون کشیده شده اند ، آشکارا می سازند .
کار این ورق بینان وجوه اشتراک زیادی با فلسفه هرمسی ندارد ، زیرا در واقع جنبه اجتماعی این دو ، صد و هشتاد درجه با هم مغایر است . صنعت هرمسی ،استاد کیمیاگر را منزوی می کند ، در حالی که تاروت یک وسیله ارتباطی است . استاد هرمسی فقط نگران مقتضیات و بهبود کار خویش است ، اما مشغله فکری تاروت بین دلواپسی ها و ناراحتی صاحب فال است و بس .
استاد هرمسی به همان نسبت که در کار خود به مقالات (احتمالا مقامات ) بالاتری دست می یابد ، همانقدر هم نسبت به حوادث زندگی بی اعتنا می شود ، اما استاد تاروت می خواهد بداند در اینجا ، در پایین چه اتفاقی خواهد افتاد ، نیروهای فوق طبیعی بر انسان چگونه عمل خواهند کرد .
او علاقه مند به عالم خاکی است و ریشه در زمین دارد .}
(کتاب تاریخ جادوگری صفحات 617 الی 630 ترجمه دکتر  ایرج گلسرخی چاپ انتشارت علمی  )

نکته : عزیزان  کتاب تاریخ جادوگری با وجود آنکه از تاریخ چاپ آن نزدیک به هفتاد سال می گذرد .(1948)
کتاب بسیار بینظیر  و حاوی اطلاعات بسیار ارزنده ای  در حیطه تاریخ جادوگری بخصوص دوران قرون وسطی در اروپا  می باشد . متاسفانه این کتاب چند سالی است که ممنوع الچاپ می باشد . و عزیزان می توانند این کتاب را بصورت چاپ زیرزمینی از دست فروش های خیابان انقلاب تهیه نمایند .
خواندن این کتاب برای عزیزانی که در وادی دشمن شناسی فعالیت می نمایند بسیار ضروری است .

نکته 2 : عزیزانی که به مطالعه در باب تاروت و تلفیق آن با قبالای یهودی و مسیحی علاقه مند هستند   . می توانند به کتاب هایی نظیر «تحوت»  و « ثورا » مراجعه نمایند .

نکته 3 : ان شاءالله در ادامه دروس
فال تاروت را با نظراتی که پیشتر در باب عالم مثال گفته شد بررسی خواهیم نمود .

#تاروت #قوانین_معنوی #هرمسی #نجوم_احکامی #تاریخ_جادوگری
#ثورا #تحوت
@soltannasir
♠️♣️♥️♦️♠️♣️♥️♦️♠️♣️♥️♦️



              {درد و دل 88 }

{سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی11}

           {کارت های تاروت 3 }

ادامه از کتاب تاریخ جادوگری ..👇👇

{ ...و یا آنکه دو کوزه را که در اصل همانند به نظر می رسند ، طوری بنمایاند که جنس آنها از دو فلز مختلف دیده شود : یکی از طلا و دیگری از نقره .
رنگهای اصلی که شفاف و درخشان هستند جای خود را به کمرنگ ساخارینی ، رنگ صورتی مایل به زرد ، اخرای کمرنگ ، آبی گچی و سبز خزه ای داده است .
دست کم دو تن از خبرگان این فن در قرن نوزدهم ، یعنی گویتا و پاپوس ،هوادار تاروتی بودند که ویرث آن را دستکاری کرده بوده و آن را در آثار خود نیز آورده است .
ورقهای ویرث به جای اعداد رومی سنتی (...I II III VI ) با اعداد انگلیسی (که اصل آنها عربی است ) یعنی (...1 2 3 ) و الفبای عبری که مقدار عددی آن با رقم ورق مطابقت داشته شماره گزاری شده اند .
ژرار انکاس (Gerard Encausse ) (1917_1865) با نام میتعار پاپوس واجب دانسته که کتابش را با مقدمه ای در باره کابالا آغاز کند .
استانیسلاس دوگویتا در رساله ای مفصل درباره علوم خفیه به نام «مار سفر پیدایش » (Serpent of Genesis) کار خود را بر حسب اعداد کابالیستی ونگاره های تاروت تنظیم کرده است . بخش چهاردهم کتاب که « اعتدال » نام دارد ، با تصویر ورق چهاردهم تاروت «اعتدال » مزین شده است . طرح روی این ورق گویا قریحه سرشار دستیار او اوزوالد ویرث است .
آلفونس لویی کنستان (Alphonse Louis Constant) یا به عبارت دیگر الیفاس لوی (Eliphas Levi ) (1816_1875) نیز تفسیرات و تعبیرات کابالایی تاروت را پذیرفته و در کتاب رنگی خود درباره جادوی آیینی برای شماره گزاری فصلهای کتاب از حروف عبری و اعداد انگلیسی (به جای اعداد رومی ) استفاده کرده است .
در قرن بیستم شگفتی های دیگری به ورقهای تاروت افزوده شد .خانم جان کینگ ون ونسلر (Mrs.John King Van Rensselaer ) در سال 1911 کتابی درباره « ورقهای پیشگویی ، آموزشی و بازی »  منتشر کرد و قسمت عمده آن را به راه شاهانه (A_Rosh) اختصاص داد .
خانم جان کینگ تأکید می کند که تحوتی مصری ، هرمس یونانی و نبوی بابلی هر سه خصوصیاتی یکسان دارند که در نوعی الوهیت تلفیقی وحدت یافته و به این ترتیب تاروت وقف هر سه آنها شده است . خانم ون رنسلر می گوید که منشأ فال تاروت از نوعی تفأل است که در میان مصریان ، یونانی ها و بابلی ها مرسوم بوده و با چوب یا لوحه و نیز از آینده خبر می گرفته اند .
در مصر باستان نگاره هایی که اکنون در تصاویر تاروت دیده می شوند ، بر چهار دیوار تالار معبد نقاشی شده بود ، و کاهن چوبها را می چرخاند و پرتاب می کرد .
 « چوبها طبعا به یکی از تصاویر روی دیوار اشاره می کردند و از آنجا که این تصاویر نمایانگر تقریبا تمام حوادث زندگی و دستور و حکم خدایان بود ، کاهنان آن را تعبیر کرده به این طریق ثابت می نمودند که تحوتی خدای (گفتار ) است ...»
چهار صورت ورقهای خال یعنی شاه و ملکه ، شهسوار و سرباز را می توان با علائمی که روی چوبهای تفأل معبد حک می شد ، مربوط دانست . نمادهای روی چوبها هم پدر ، مادر ، اولاد و خدمتکاران را نشان می داد یعنی کسانی که فال گیرنده می خواست از وحی خدایان درباره آنها آگاهی یابد .
خانم ون رنسلر چنین نتیجه می گیرد که کاهنان در هنگام زوال معابد و یا در زمانی که کاهنان مورد آزار و تعقیب قرار گرفته اند ، از معابد گریخته و در عین حال تصاویر دیوارها را هم مخفیانه به صورت ورقهای تاروت همراه خود برده اند تا وحی خدایان را از طریق این ورقها به معتقدین ابلاغ نمایند . کاهنان از مصر و از طریق جاده معروف ذرت بین اسکندریه و بیائه در نزدیکی ناپل به ایتالیا رسیده اند .  دست اندرکاران تاروت به هر قیمتی ، حتی با حقنه استدلالشان ، می خواستند این فال را به فنون پیشگویی باستان ربط دهند .
وبا این باور که اصل و نسب اصیل به آن عزت و احترام خواهد داد ، خواسته خود را منطقی می دانستند . به نظر ما چنین تمایلاتی کاملا بی جهت و غیر ضروری است . ورقهای تاروت چه با نیاکان اصیل و مشهور و چه بدون آن توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب نماید و هنوز هم هستند کسانی که شیفته این ورقها هستند و از تاریخچه فرضی آن خبر ندارند . 
بیست و دو ورق حکم ، «انسان » نامیده شده اند و مربوط به آرزوها و بیم و امید  بشر به دانش و فعالیت او ، و به نیکی و بدی و خصوصیات فیزیکی او . تمام عالم برای انسان می جوشد ، جز دو ورق که در آن از انسان خبری نیست : یکی ورق شماره X(10) چرخ اقبال که حیوانات کاریکاتور انسان شده اند و دیگر ورق XVIII شماره هجده (ماه) که یک سگ و گرگ رو به ماه زوزه می کشند و جای اختر شماران قرن شانزدهم را گرفته اند ، اینها هم کاریکاتور آدمها هستند . ...}
ادامه دارد ...

#تاروت #ویرث #سوءاستفاده #کابالا
#تاریخ_جادوگری
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴



              { درد و دل 86 }

{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 9}

           {کارت های تاروت }

یکی از روش های فال گیری که امروزه شاهد این هستیم که توسط دشمنان در سطح جامعه گسترش یافته است . روش فال گرفتن با ورق های تاروت است . فال گیری با ورق های تاروت طرفداران بسیاری در سرتاسر جهان دارد . در باب تاریخ کارت های تاروت داستان پردازی ها و مبالغات بسیاری شده است . ابتدا توضیح مختصر و مفیدی در باب تاریخ  پیدایش تاروت و شیوه روشن بینی با آن از کتاب تاریخ جادوگری ترجمه ایرج گلسرخی نقل می نماییم و سپس با توجه به دروس پیشین در باب آن سخنی مختصر خواهیم گفت  : 👇👇👇

{ در  فال تاروت ، نیازی به محاسبات و یا مشاهدات علمی نیست . کل تئوری جادویی آن بر این باور استوار است که هیچ چیز در طبیعت ، عرضی و تصادفی نیست ، بلکه سبب هر حادثه در عالم وجود ، قوانینی است که از پیش مقدور شده اند .
بی اهمیت ترین رویدادها هم تابع این قانون بنیادی است . ورقها بر حسب تصادف اتفاقی کنار هم قرار می گیرند ، اما نتیجه ای که به دست می دهد ، تصادفی نیست ، بلکه توالی ارقام و صورتهایی است که به طور جادویی به فال بین ، و «فال گیرنده » یا صاحب فال بسته و پیوسته است .
اساس فال گیری با ورق های تاروت مبتنی بر آن استعداد بشری است ، که در شرایط خاصی خود را متجلی می نماید . این استعداد را در علوم مکتوم و فوق طبیعی ، روشن بینی (clear voyence)
می نامند . اما کلمه علمی آن : «hyperaesthesia» یا درک و حس افراطی است . بدون شک چنین حالتی به دفعات و گاهی بدون آنکه خود بخواهیم در ما رخ می دهد کیست که طی زندگانی اش حتی یکبار هم احساسی که پیش آگاهی نامیده می شود ، به او دست نداده باشد ?
بعضی از حوادث آتی با چنین وضوح و تجسمی دیده می شوند که بیننده ، از همان لحظه و با اطمینان مطلق می داند که چنین حادثه ای رخ خواهد داد و واقعا. هم رخ می دهد !
آدمهایی هستند که در آنها استعداد و آمادگی خاصی در علم غیب یا الهام و اخطارهای قبلی وجود دارد ، اینها غیب گویان مادرزادی اند . چنین افرادی حساسیت فوق طبیعی خود را به طرق مختلف بر می انگیزانند . مثلا خیره شدن به یک بلور شرایط خود تلقینی به وجود می آورد . در حقیقت وقتی مدتی به یک شیء براق و رنگی و درخشان خیره نگریسته شود نیروی تخیل بر انگیخته می گردد .
آنهایی که از نیروی روشن بینی برخورداند ، می توانند بگویند سنگی را که در دست دارند و به پیشانی خود می فشارند از کجا آمده است و حتی قادرند منظره ای را که سنگ قبلا در آن بوده و شخصی که آن را بر داشته با دقت تمام توصیف نمایند .
به نظر می رسد نقش اولیه ورقهای تاروت ، اینجا یک چنین انگیزشی باشد .
تأمل در نقوش ورقها با آن رنگهای زنده ، نوعی حالت « autohypnosis» ،یا خود تلقینی در فال بینی به وجود می آورد ، و در صورت داشتن بهره کمتری از این قریحه یک حالت تمرکز فکری به او دست می دهد که منجر به جذبه عمیق روانی می گردد . پس به این ترتیب خاصیت ورقهای تاروت القاء و فراهم کردن حالت روحی یا فکری مطلوب و مساعد برای پیشگویی است . تصاویر گیرا و شگفت آور ورقهای تاروت بویژه ورقهای حکم یا ورقهای راز اعظم ، به طور مرموزی توجه ما را جلب کرده و نقشها و تصاویر شعور نیمه تاریکمان را بیدار می کنند .
بسیاری از تصاویر تاروت ، استعاره ها و تمثیلات قرون وسطایی است . مثلا ورق هشتم از ورقهای صورت حکم «عدالت» نام دارد . برای یک شمایل شناس ، دریافت استعاره ورق یازدهم (نیرو ) کار ساده ای است . تم تصویر ورق ده 10 یا «چرخ اقبال » همان تم پنجره های مدور و مشبک سبک رومی است .
چنین شباهتها و وجه اشتراک را به آسانی می توان در آنها ردیابی نمود .
اگر نه همه ولی اکثر آنها به دوره تمدن مسیحی تعلق دارند . معهذا کارشناسان تاروت اصرار در قدمت ورقهای صورت و خال (هر دو ) دارند و تاریخچه آنها را به دوران باستان می رسانند . مبتکر و نیروی محرک این تئوری ادیب فرانسوی
«کور دو ژبلین » (Court de Geblin)
است (1728_1784) که در جلد هشتم اثر خود به نام «جهان آغاز من » (Primitive world )  می گوید : « اگر مردم می دانستند که در همین روزگار ما هنوز یکی از آثار مصریان _ یکی از کتابهایی که از انهدام کینه توزانه جان سالم بدر برده است _ وجود دارد ، کتابی که در باره ناب ترین و جالب ترین اصول عقاید مصریان است ، مسلما همه مشتاق شناختن این کار خارق العاده و پر بها می شدند . »
به عقیده ژبلین این کتاب مصری همان تاروت است . و این دانش کهن توانست خود را زیرکانه در کسوت یک بازی ساده پنهان کرده و به این ترتیب زنده بماند و حالت ساده و بی آزارش آن را از بربریت ، جهالت و انهدام رهانید .

ادامه دارد ...


#سوءاستفاده #تاروت #ایرج_گلسرخی
#فال #روشن_بینی #بلور #تاریخ_جادوگری
@soltannasir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 78
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 309
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 564
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 1,995
  • بازدید ماه : 1,995
  • بازدید سال : 100,533
  • بازدید کلی : 1,168,971