@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 123}
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 4}
ادامه نکته 5: 👇
در بسیاری از متون ادبیات عرفانی ما از تضاد بین عقل و عشق سخن گفته شده است . علت این تضاد را می توان با علم تنجیم درک نمود . با توجه به ارتباط عقل و مغز با کوکب زحل و ارتباط عشق و احساس با کوکب مشتری ، می توان سرّ این تضاد را دریافت .
کوکب زحل سرد و خشک است و با کوکب مشتری که گرم و تر است در طبیعت خویش اختلاف دارد . بنابراین عقل و قلب از این جنبه با یکدیگر در تضادند .
اما اینکه در اساطیر آمده نبو به إآ و مردوخ پیوست باید توجه داشت که عطارد با سخن و سخنوری در بدن انسان در ارتباط است و همچنین با دستان نیز مرتبط است . و دستان عمل نوشتن را انجام می دهند . که خود باعث یادگیری و افزایش هوش و خرد می شود .
حال عمل سخنوری و نوشتن که با عطارد در ارتباط است . به دستور کدام عضو یا اعضا انجام می شود ? به دستور مغز و قلب .
یعنی به دستور زحل و مشتری
و در بعد اسطوره ای عالم نبو (عطارد) به دستور إآ (ایزد زحل ) و مردوخ (ایزد مشتری ) عمل می نماید . و اینگونه است. که نبو به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد می پیوندد . و اینگونه است که نبو پیک خدایانی نظیر إآ و مردوخ است .
ممکن است شخصی اشکال نماید که قلب نقشی در کنترل اعضای بدن و فرمان دادن به آنان ندارد . در پاسخ باید گفت در احادیث متعددی از این مسئله که قلب هم محل تفکر است و هم محل عبرت و کنترل اعضای بدن ، سخن گفته شده است . از مجموع روایات اسلامی فرقین این حقیقت مشخص می شود که قلب تنها یک تلمبه نیست که خون را به تمام اعضای بدن پمپاژ نماید .
حدیثی به نقل از علل الشرایع شیخ صدوق : 👇
{ «عَنْ اَبِی عَبْدِ الله(ع): اعْلَمْ یَا فُلَانُ اَنَّ مَنْزِلَهَ الْقَلْبِ مِنَ الْجَسَدِ بِمَنْزِلَهِ الْاِمَامِ مِنَ النَّاسِ الْوَاجِبِ الطَّاعَهِ عَلَیْهِمْ اَ لَا تَرَی اَنَّ جَمِیعَ جَوَارِحِ الْجَسَدِ شُرَطٌ لِلْقَلْبِ وَ تَرَاجِمَهٌ لَهُ مُؤَدِّیَهٌ عَنْهُ الْاُذُنَانِ وَ الْعَیْنَانِ وَ الْاَنْفُ وَ الْفَمُ وَ الْیَدَانِ وَ الرِّجْلَانِ وَ الْفَرْجُ فَاِنَّ الْقَلْبَ اِذَا هَمَّ بِالنَّظَرِ فَتَحَ الرَّجُلُ عَیْنَیْهِ وَ اِذَا هَمَّ بِالاسْتِمَاعِ حَرَّکَ اُذُنَیْهِ وَ فَتَحَ مَسَامِعَهُ فَسَمِعَ وَ اِذَا هَمَّ الْقَلْبُ بِالشَّمِّ اسْتَنْشَقَ بِاَنْفِهِ فَاَدَّی تِلْکَ الرَّائِحَهَ اِلَی الْقَلْبِ وَ اِذَا هَمَّ بِالنُّطْقِ تَکَلَّمَ بِاللِّسَانِ وَ اِذَا هَمَّ بِالْبَطْشِ عَمِلَتِ الْیَدَانِ وَ اِذَا هَمَّ بِالْحَرَکَهِ سَعَتِ لرِّجْلَانِ وَ اِذَا هَمَّ بِالشَّهْوَهِ تَحَرَّکَ الذَّکَرُ فَهَذِهِ کُلُّهَا مُؤَدِّیَهٌ عَنِ الْقَلْبِ بِالتَّحْرِیکِ وَ کَذَلِکَ یَنْبَغِی لِلْاِمَامِ اَنْ یُطَاعَ لِلْاَمْرِ مِنْه».
محمّد بن سنان، نقل میگوید؛ امام صادق(ع) به مردى چنین فرمود: «بدان که قلب نسبت به جسد انسانى به منزله امام است براى مردم که همه باید اطاعتش نمایند، مگر نمیبینى که تمام جوارح و اعضای بدن، کمک کننده بوده و از افراد قلب میباشند. دو گوش، دو چشم، بینى، دهان، دو دست، دو پا و عورت، خواستههاى قلب را اداء میکنند. در نتیجه، هر گاه قلب خواستهاش نگریستن به چیزى باشد شخص دو چشمش را میگشاید و زمانى که بخواهد بشنود، شخص دو گوشش را استفاده میکند تا مطلوب را بشنود، هر وقت میل داشته باشد بویى را استشمام نماید، با بینى استنشاق کرده، در نتیجه بوى مطلوب به قلب میرسد. هنگامى که رغبت به سخن گفتن داشته باشد به وسیله زبان تکلّم میکند. در صورتى که مطلوبش گرفتن چیزى باشد دستها به کار افتاده و آنچیز را میگیرد. زمانی که خواستار حرکت کردن باشد، دو پا سعى نموده و راه میروند. اگر محبوبش شهوت و غریزه باشد، آلت تناسلی شخص به حرکت و جنبش در میآید. پس تمام این اعضا و جوارح حرکت و فعالیّت نموده تا خواسته قلب را اداء کرده و بدین ترتیب اطاعتش میکنند. شایسته است که خلائق نسبت به امام(ع) مانند اعضا و جوارح بوده و امر آن سرور را اطاعت کنند». }
اخیراً تحقیقات دانشمندان نیز نشان می دهد که قلب دارای مجموعه از رشته های عصبی است که از آن به عنوان مغز قلب یاد می نمایند . و اطلاعات را به مغز ارسال می نماید .
بنابراین همانگونه که در بدن انسان (عالم صغیر ) دستان و زبان به فرمان قلب و مغز عمل می نمایند .
در عالم کبیر نیز عقل کل ( بر اساس نظر فلاسفه و حکمای قدیم که بر اساس فلکیات بطلمیوسی جهان را ترسیم می نمودند ) مدبر افلاک است . که خود تحت امر حق تبارک تعالی است.
در عالم اساطیر نیز ، ایزد نبو (عطارد ) پیک خدایانی نظیر إآ و مردوخ می باشد .
بنابراین وجه اشتراک اسطوره و عالم صغیر و دین از جنبه تأثیر کواکب است .
ادامه دارد ...
@soltannasir
✏️📝📖🖍🖌
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
پیوندهای روزانه
آمار سایت