{ذوالقرنین قرآن کیست ? 9}

@soltannasir

    {پیوند اسطوره با دین 250} 

     {ذوالقرنین قرآن کیست ? 9} 

  {مغرب الشمس و مطلع الشمس 4}

ادامه...👇

همانگونه که ملاحظه نمودید علامه طباطبایی کلمه عین را به معنای دریا گرفته اند. علّتش این است که علامه طباطبایی سعی در تطبیق مغرب الشمس با منتهی علیه غرب بلاد عالم یعنی جزایر خالدات داشته است. پیشتر گفتیم که چنین تطبیقی بر خلاف گواهی تاریخ است و بر اساس اسناد میان رودانی آنگونه که ملاحظه نمودید مغرب الشمس دریای بالا در منطقه میان رودان است. که با 👈دریای سیاه تا مدیترانه تطابق دارد. 

اگر ما کلمه «عَيْنٍ حَمِئَةٍ» را به «دریای تیره و گل آلود» ترجمه نماییم. آنگاه به طرز شگفت انگیزی آن را منطبق با دریای سیاه در بالای منطقه میان رودان می یابیم. یعنی همان دریایی که مردمان میان رودان آن را دریای غروب خورشید می نامیدند. 😊 دکتر جهانشاه درخشانی در کتاب دانشنامه کاشان در وجه تسمیه نام دریای سیاه می آورد : 👇

{  13_1_16 پُنتوس اکسئینوس «دریای سیاه» بر گرفته از واژهٔ اوستایی اخشئنه «سرمه یی» و پارسی باستان اخشه یینه «تاریک، آبی پررنگ» } (کتاب دانشنامه کاشان دکتر جهانشاه درخشانی صفحهٔ 470) 

به نظر دکتر جهانشاه درخشانی و عدهٔ دیگری از محققین نام دریای سیاه اخشئنه بوده است. که یونانیان آن را به آکسینوس [پونتوس آکسینوس ( Πόντος Ἄξεινος، Póntos Áxeinos)] تغییر داده اند که معنای عامیانه مهمان نواز را می دهد. که خود کنایه از این است که این دریا از دریانوردان با موج های خطرناک پذیرایی می نماید. 

همچنین در متن پهلوی بُندهش که در دوره اسلامی بر اساس نسک های پهلوی دوره ساسانی نوشته شده است در فصل چگونگی دریاها نام دریای سیاه به صورت سیاه بُن آمده است. { دریای کمرود آن است که به اباختر است، به طبرستان گذرد. 👈آن سیاه بُن به روم است. } (ترجمه بُندهش مهرداد بهار صفحه 74) 

همانگونه که ملاحظه می نمایید دریای سیاه در طول تاریخ به علت تیرگی بدین نام خوانده می شده است. و اگر ما آیات سوره مبارکه کهف را در بارهٔ سفر ذوالقرنین به مکان مغرب الشمس و مشاهده وی غروب خورشید را در دریایی که تیره است کنار اسناد میان رودانی بگذاریم که در آن به دریای بالا یا دریای غروب خورشید ( دریاهای سیاه و مرمره و اژه و مدیترانه) اشاره شده است آنگاه بدین نکته خواهیم رسید که «عَيْنٍ حَمِئَةٍ» در آیات سوره مبارکه کهف همان دریای سیاه است و مطلع الشمس نیز علی القاعده باید سواحل خلیج فارس و دریای عمان در سرزمین ایران باشد. 

حال با توجه به آنچه تاکنون گفته شد می توانیم دریابیم که ذوالقرنین قرآن مجید و عزیز ابتدا سفری به شمال و دریای مغرب الشمس که با توجه به تطابق گفته شده همان دریای سیاه است نموده است و سپس سفری به جنوب و مطلع الشمس یا سواحل خلیج فارس و شاید سواحل دریای عمان نموده است. بنا به خط سیر حرکت ذوالقرنین علی القاعده وی باید جزو پادشاهان میان رودانی باشد. زیرا چنین خط سیری از جغرافیای میان رودان منطقی به نظر می آید. مطمئناً با چنین خط سیری ذوالقرنین قرآن مجید و عزیز نمی تواند چین شی هوآن پادشاه چین باشد. همچنین ذوالقرنین قرآن مجید و عزیز نمی تواند از پادشاهان حمیری یمن باشد. زیرا اسناد تاریخی گواهی نمی دهد که پادشاهی از یمن به سواحل دریای سیاه لشکر کشی نموده باشد و سپس تا سواحل خلیج فارس دست یافته باشد. اما اینکه پادشاهان یمنی خود را از نسل ذوالقرنین می دانسته اند نکته ای است که احتمال درستی آن وجود دارد.  و این در صورتی ممکن است که ذوالقرنین پادشاهی سامی در منطقه میان رودان در بازه 3800 الی 4500 سال پیش بوده باشد. و حکام حمیری یمن خود را ادامه نسل وی بدانند. 

 کوروش کبیر نیز نمی تواند ذوالقرنین قرآن باشد زیرا کوروش کبیر از فارس در نزدیکی سواحل خلیج فارس (مطلع الشمس) کشورگشایی های خود را شروع می نماید و به هگمتانه می رود سپس به سمت لیدیا (ترکیه امروزی) لشکر کشی می نماید. و آنگاه به بابل ورود پیدا می نماید. البته لشکر کشی هایی به شرق و شمال شرق و غرب نیز دارد. اما همانگونه که گفته شد وی خود در نزدیکی سواحل خلیج فارس زندگی می نموده است و علی القاعده نمی تواند ذوالقرنین باشد. زیرا ذوالقرنین در مطلع الشمس (خلیج فارس و دریای عمان) با مردمی روبرو می شود که برهنه بوده اند. می دانیم که بر اساس یافته های باستان شناسی در دوران زندگانی کوروش کبیر، مردمان سواحل خلیج فارس در استان هایی نظیر خوزستان و بوشهر و هرمزگان، آنگونه نبوده که فاقد پوشش باشند. ضمن اینکه به فرض اگر فاقد پوشش بوده باشند نیز علی القاعده اگر ذوالقرنین کوروش کبیر باشد نباید وی (کوروش) از آن بی اطلاع بوده باشد. امّا از سیاق آیات قرآن اینگونه بر می آید که ذوالقرنین در مطلع الشمس (خلیج فارس) با پدیده جدیدی روبرو می شود.  

ادامه..👇

@soltannasir

🌞🌊