loading...
سلطان نصیر

 

  {جغرافیای علوم غریبه در ایران 63}

 

               {جمشید 7}

 

ادامه 👇👇

نیکوکارانی از این دست به 👈دود 👉 و از دود به👈 شب 👉 [از شب به نیمه تاریک شب ]از آنجا به 👈دیار نیاکان 👉و سرانجام به 👈ماه👉 راه می یافتند .

راه یافتگان ماه بنا به روایتی (با ماه , سومه , روغن های خوشبو و خوراک های بهشتی )

👈 خوراک خدایان👉 می شدند . 

و از خدایان به فضا , از فضا به ابرها , از ابرها به باران و از باران به زمین باز می گشتند . و در هیأت موجودی جدید زاده می شدند .

به روایت دیگر ارواح مردگان نیکوکار (به ویژه قدیسان و قهرمانان ) یا به روایتی زنان مرده و نیکوکار به ستارگان آسمان تبدیل می شدند . 

به روایت دیگر پرهیزکارانی به دیار خدایان راه می بردند که به هنگام زنده بودن پرهیزکارانی وفادار به شریعت و کسانی بودند که با روح جهان پیوند یافته و از سمساره (زنجیره کارما که منجر به تناسخ می شود بنا به نظر هندوان) رهایی یافته بودند . 

بدین روایت فرزانگان عارف پس از مردن و پالوده شدن با آتش مراسم مرده سوزی به هیأت شعله در می آمدند . 

و از این طریق به 👈روز 👉و از روز به 👈دیار خدایان 👉 و آذرخش راه می یافتند .

و این مرتبه ئی بود جاودانی , سعادت آمیز و بی زوال . 

{کتاب اساطیر هند : ورونیکا ایونس صفحات 58و59و60}

 

در ادامه تحلیل و نقد کوتاهی از این فقرات  ارائه خواهد شد . و کمی هم به درد و دل در باب حیطه ادیان پژوهی در کشور پرداخته می شود تا تنفس الصدائی باشد بر وضعیت پژوهش در کشور ما علی الخصوص دانشگاه ها و حوزه های علمیه  . 😔

 

 و سپس در ادامه  دوباره وارد داستان جمشید اینبار از متون ایرانی خواهیم شد . 

و این داستان مقدمه ای خواهد بود بر آنچه در دروس  سال آینده در باب اسطوره ها و  اسطوره خلقت و آفرینش و تاریخ دنیای باستان  ارائه خواهد شد . 

و پس از  آن به ضحاک و فریدون و درفش کاویانی خواهیم پرداخت که بر خلاف آنچه در کتب تاریخی منقول است . درفش مقدس ما

 تا کنون سالم و پای برجا است . 

و ان شاء الله پیش از ظهور در دستان خراسانی بزرگ_ که احتمالا با  «شاه بهرام ورجاوند» در متون ایرانی همسانی دارد .  _خواهد بود و آشکار می شود . 😊

 

نکته : درفشی که به نام درفش کاویانی در دوران ساسانی در لشکر ایرانیان وجود داشته است  نسخه باز طراحی شده درفش توسط مغان ایرانی بوده است . 

و درفش اصلی هرگز به  دست شاهان ساسانی نرسیده است . زیرا  شاهان ساسانی و همچنین شاهان مادی و  هخامنشی و اشکانی لیاقت مالکیت  آن را نداشته اند . و هیچ گاه  وارث درفش کاویانی نبوده اند . 

 

#جمشید #ادیان #دین_پژوهی #تحلیل #بهشت #ایندرا #یمه #جغرافیا 

 

@soltannasir

🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌞🌝🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕

 

 {جغرافیای علوم غریبه در ایران 62}

 

         {جمشید 6}

 

بهشت «ایندرا» را نیز توشتری بنا نهاده و «سورگ» نام دارد .

«سورگ» در 👈کوه مرو 👉قرار دارد و به گونه ای است که چون گردونه ای به هر جا کشیده می شود . 

«سورگ » نیز چون بهشت های دیگر باروئی از درختان بهشتی دارد و پرندگان خوشنوا بر شاخسارش آواز می خوانند و از بوی گل ها سرشار است . 

«ایندرا » در بارگاه خود با ملکه خویش بر مسندی با شکوه نشسته و با جامه های سفید و تاج گل و گردن بند های رخشان آراسته است .

خادمان بارگاه ایندرا از ماروت ها , خدایان بزرگ , فرزانگان عارف , قدیسان و کسانی که ارواح پاک و بی گناه آنان چون آتش می درخشد تشکیل می شود . و هنوز از بهشت «ایندرا» با چنین ویژگی هایی یاد می شود . 

بهشت «ایندرا » دیاری بدون اندوه , بی نشان از رنج و ترس , مأوای ارواح نیکبخت , مردان دین , و پیروان شادمان , فرزانه و وفادار است . 

در این بهشت جلوه های طبیعت چون باد , تندر , آتش , آب ابرها , نباتات , ستارگان و سیارات نیز وجود دارند . و شادمانی ساکنان این دیار را «آپسره ها » و «گند هروها» , ارواح بهشتی و قهرمانان و جنگجویان آسمانی با خواندن سرود و نواختن ساز و برپا کردن مراسم آئینی و مقدس فراهم می آورند . 

در این بهشت پیامبران آسمانی پیوسته در گردونه های بهشتی از این سوی به آن سوی می روند . و بهشت توسط خدای جنگ اداره می شود .

در بسیاری از روایات بهشت ایندرا جایگاه همیشگی یا موقتی جنگجویان است . 

در کتاب «مهابهاراته » پسر ایندرا , آرجونا جنگجوی بزرگ ساکن کوه «مرو» کس است که ورود قهرمانان دو لشکر و کسانی را  که وظایف جنگی خود را انجام داده اند . به بهشت خوشامد می گوید . برخی از کسانی که به بهشت «ایندرا» وارد می شوند . از امتیازات خاصی برخوردار می گردند . که از آن جمله بهیشما که به مقام مشاوری ایندرا دست می یابد . 

با پیدایی بهشت های دیگر نقش «یمه» تغییر می یابد. و بهشت به جای آنکه جایگاه هم مردگان باشد پاداش فضیلت و تقوا و نیز افراد بد اقبالی است . که بی فرزند مرده اند و کسی نیست که برای آنان فدیه و قربانی بدهد . 

به تدریج آرزوی رفتن به 👈سرزمین نیاکان👉 به آرزوی  رفتن به 👈دیار خدایان 👉تبدیل می گردد . 

و پس از آن اندک اندک قلمرو یمه به دوزخ و جایگاه شکنجه گناهکاران تبدیل می شود . 

«یمه » در این نقش سیمایی وحشت بار دارد و در روایات مختلف از چندین دوزخ سخن می رود . برخی تعداد دوزخ ها را صدها هزارها و برخی از «28» و یا «7 »دوزخ سخن می گویند . در این دوزخ ها شکنجه ها مختلف و در خور گناهکاران است : انسان های ظالم را در

👈 روغن👉 می جوشانند ; آنان که به حیوانات ستم روا می دارند . به دوزخی می روند که آنجا هیولایی آنان را تکه تکه می کند . و این شکنجه جاودان ادامه دارد ; آنکسی که برهمنی را بکشد به اعماق دوزخی فرستاده می شود . که دهانه آن چون ماهیتا وه ئی است . شاهان ستمگر میان دو غلتک خرد می شوند و این شکنجه آنان همیشگی است ; آن کسی که پشه ای را بکشد به شکنجه بی خوابی گرفتار می شود .

آن کسی میهمان نواز نیست به دوزخی می رود که به کرم بدل می شود و کرم های دیگر او را می خورند ; کسی که با فردی خارج از کاست خود ازدواج کند محکوم می شود هیأت انسانی آتشین را در آغوش کشد ; فرامانروایان و وزیرانی که به مراسم آیینی بی اعتنا بوده اند در رودی از وحشتبار ترین ناپاکی ها افکنده می شوند تا طعمه حیوانات خبیث آبزی شوند .

این نظریه های استادانه درباره زندگی پس از مرم توسط بسیاری از فیلسوفان دوره برهمنی مورد تایید قرار گرفت و تعمیم یافت .

اکنون برهما نزد عامه مردم همانا آفریننده بود و رشد و گسترش اعتقاد برهمنی اعتقاد به تناسخ , مهاجرت روح و ادامه زندگی بعد از مرگ را پدید آورده بود .

اعتقادی که از اعتقاد به زایش دیگر باره , سمسارا [دایره وجود] و پیوند روح فرد با روحی جهانی بود که عامه مردم به درستی آن را درک نمی کردند .

اعتقاد بر این بود که گناهکاران پس از مردن به هیأت کرم , شب پره , اژدرمار سمی و جز آن در می آمدند و در جنوب و در یکی از دوزخ های «یمه» مأوا می گزیدند ; و نیکوکاران به سرزمین نیاکان در جنوب شرقی می رفتند . 

و از آنجا از طریق 👈ماه👉 به شمال و سرزمین خدایان و سرانجام به 👈خورشید👉 راه می یافتند . بدان سان گناهکاران را به گروه های مختلف تقسیم می کردند نیکوکاران نیز چنین بودند . بدین سان با گذشت زمان سرزمین نیاکان از قلمرو «یمه» به بهشت های دیگر منتقل شد . 

و تنها کسانی به دیار نیاکان راه می یافتند که پیرو «درمه»  خویش و مطیع باشند و به هنگام زنده بودن به مراسم قربانی , بخشندگی و ریاضت کشیدن وفادار و به عبارت دیگر پیرو سنت ها باشند . {کتاب اساطیر هند ورونیکا ایونس صفحات 56و58} 

ادامه دارد ...👇

 

#جغرافیا #علوم_غریبه #جمشید #یمه #بهشت #ایندرا 

 

@soltannasir 

 

🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴?

 

 {جغرافیای علوم غریبه در ایران 61}

 

            {جمشید 5} 

 

با این همه تمام مردگان را اجازه ماندگار شدن در بهشت « یمه»نیست . 

در روایت بعدی «یمه» داور مردگان و «درمه راجه» «dharma raja» ,حقیقت یا درستکاری, نام می گیرد . و مردگانی که به قلمرو او راه می یابند . با معیاری چون قانون مرموز خدای «وارونا» یعنی «ریتا» [قانون یا نظم اخلاقی] مورد داوری قرار می دهد .

و بدان سان که «وارونا» پیش از این تخطی کنندگان از ریتا را کیفر می داد . «یمه» نیز

گناهکاران و بدکاران را به قلمرو نیستی و تاریکی می راند . در این روایت ایزد «وارونا» یاور «یمه» است . و هر دو در زیر درختی در سرزمین نیاکان(ارواح) نشسته اند . و داوری می کنند . «یمه» چون چوپانی فلوت می نوازد و با خدایان دیگر به «سومه»  نوشی می نشیند . و نیکوکارانی که به او نزدیک می شوند . با نوشانیدن جرعه ای سومه جاودان می سازد . 

 

نکته 1: روایت فلوت زنی و یا نی زنی در بهشت به دوره اسلامی نیز منتقل شده است . 

چنانچه مولونا جلال الدین , کتاب مثنوی معنوی خویش را با این ابیات آغاز می نماید :👇👇👇

 

بشنو از نی چون حکایت می کند 

از جدایی ها شکایت می کند 

کز نیستان تا مرا ببریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده اند

 

نکته 2: گیاه سومه یا هوم نوشابه مقدس و انرژی زای خدایان که امروزه آن را معادل افدرین می دانند که احتمالا این نظر نادرست است . 

 

یاور «یمه » در این کار کبوتر و جغد پیامبر «یمه» و نیز دو سگ گندم گون نگاهبان اوست . سگ های «یمه» چهار چشم دارند .

در روایت کهن در آغاز بهشت «یمه» قلمرو ای است سرشار از نور و شادمانی و خنده و نواهای بهشتی .

بارگاه شکوهمند «یمه» توسط ایزد «توشتری » و از زر ناب ساخته شده است . و چون خورشید رخشان است . 

«یمه»  در بارگاه خود همانند (شهریار نیاکان) بر تخت نشسته  است .  

و ملازمان او از ریشی ها و پیتری ها و خادمان ملبس به لباس سفید و آراسته با زیور های زرین تشکیل می شوند . و بارگاه او از صداهای دلنواز , عطریات و گل های رخشان سرشار است .

بهشت «یمه » بی همانند نیست . و بهشت «وارونا »و «ایندرا » با او رقابت می کنند  . 

«وارونا» جز در چند روایت , و از آن جمله در روایتی که در بهشت یمه در کنار او در زیر درختی نشسته است , داور مردگان نیست و غالبا خدای اقیانوس است .

 «بهشت وارونا » توسط ایزد «توشتری»  و ایزد  «ویشوا کرمه » در درون دریا بنا شده و بارگاهی است . با دیوار های سپید و محصور با درختان بهشتی از گوهر های رخشان و پر شکوفه و بر شاخسار آن پرندگان آواز می خوانند .

در این بارگاه ایزد «وارونا»  با ملکه خویش آراسته به گوهر و زیورهای زرین و گل بر مسند نشسته و خادمان بارگاه او از خدایان فرودست , «آدیتیاها» , «ناگاها » (اژدر مارها)  , «دایتاها » 

و «دانوه » (اهریمن اقیانوس ها) , ارواح رودها (موکل یا اله یا الهه های رودها) ارواح دریاها و آب های دیگر (موکلین یا اله یا الهه های دریاها و دریاچه ها) و خدایان چهار جهت اصلی و خدایان کوه ها(موکل یا اله یا الهه های کوه ها) تشکیل می شوند .

(منبع کتاب اساطیر هند ورونیکا ایونس ص 53 و 57)  

 

#جمشید #ایندرا #توشتری #ناگا #دایتا #وارونا #یمه #سومه #فلوت #مولانا 

@soltannasir 

🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰🏰

 

 

  { جغرافیای علوم غریبه در ایران 60}

 

        { جمشید 4}

 

«ویوست » خدای نیرومند و خورشید بر خاسته در آسمان در مقام شوهری نیز , چون هنگام زایش که مورد بی مهری مادر قرار گرفت , چندان شادمان نیست . 

«ویوست» دختر «توشتری» خدای صنعتگر , «سارانیو» را به زنی گرفت و «توشتری » جشن ازدواج بزرگی برپا ساخت و همه خدایان را به این جشن دعوت کرد . 

پس از انجام مراسم ازدواج عروس ناپدید شد . و «توشتری» به ناچار عروس دیگری همانند سارانیو برای داماد خود خلق کرد .

از این ازدواج دو زنه , دو جفت دو قولوی «آشوین» ها و «یمه » و «یمی» به وجوو. آمد . 

این اسطوره بعدها به دیگر خدای خورشید هندو یعنی سوریا نسبت داده می شود .

 

 اما «یمه» و خواهر همزاد او «یمی»  نخستین زن و مرد جهان بودند . 

آنان فرزندان «ویوست» خورشید برخاسته در آسمان و «سارانیو» دختر «توشتری» بودند . «یمه » و «یمی» به تمنای «یمی» و در حالی که «یمه» , از ناخشنودی «وارونا» و «میترا» بیمناک بود . زن و شوهر شدند و نسل انسان از آنان تولد یافت .(یمی عاشق برادر خود یمه می شود . و تمنای وصال او می نماید و یمه در آغاز نمی پذیرد . اما در نهایت بدلیل ناخشنودی خدای  وارونا و میترا تن به این ازدواج می دهد)

با پیدایی انسان ها «یمه» پی گرد آنان گردید . 

«یمه» نخستین کاشفی بود که 👈قلمرو های نهان 👉 را شناخت . و راهی که به راه نیاکان مشهور شد کشف کرد . 

راه نیاکان راهی بود که مردگان را به بهشت هدایت می کرد . ; و «یمه» بعد از کشف راه نیاکان نخستین انسانی بود که مرد . (فوت نمود) و بعد از مرگ به پادشاهی مردگان دست یافت .

در آغاز همه مردگان همانند «یمه» راه نیاکان را پیاده طی می کردند . 

و وقتی با گذشت زمان راه نیاکان ( پیتری) (pitri ) (پدران )در قلمرو «آگنی»(خدای آتش)  قرار گرفت .

گفته شد که مردگان پس از برگزاری مراسم مرده سوزی نیک و بدشان از یکدیگر مجزا می،شود . و آنچه خاکستر و بر خاک می ماند همه بد و ناکامل و آنچه در آتش می سوزد و با آتش بالا می رود .

چون پوست و بقیه اعضاء همه پاک و بی عیب است . آنچه از مرده با آتش پالوده می شد . رخشان چون خدایان به تن مرده باز می گشت . 

و بدین سان مرده شادمان و بال زنان یا که با گردونه ای به دیار یمه راه می یافت . و مورد خوش آمد نیاکان قرار می گرفت .

پس زندگی بعد از مرگ در قلمرو دلپسندی ارائه می شد . و از هر نظر بی عیب بود : در این روایات گاه راه بارگاه خدایان از جایگاه نیاکان و قلمرو «یمه» متمایز و راه هر دو بهشت یا آسمان از قلمرو «آگنی» می گذرد ; و مدخل زمینی هر دو راه برای مردگان از آتش قربانی و توده هیزم مرده سوزی می گذرد .

(منبع :کتاب اساطیر هند نوشته ورونیکا ایونس صفحات 30و31 و 52و53)

 

 

#ویوست #یمه #جم #آگنی #راه_نیاکان #قلمرو_مردگان 

@soltannasir 

⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 132
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 447
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 1,017
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,448
  • بازدید ماه : 2,448
  • بازدید سال : 100,986
  • بازدید کلی : 1,169,424