loading...
سلطان نصیر

@soltannasir 

 

    { پیوند اسطوره با دین 175} 

 

 {شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 97} 

 

ادامه...👇

 

بنابراین گذاشتن ترازو در سردم در نزد مرشدان خاکسار هم نشان از جایگاه ارتباط امام العوالم اسدالله الغالب علی بن ابی طالب (ع) با جایگاه میزان و عدل الهی دارد و هم در ارتباط با ریشه های کهن این طریقه با آیین باستانی مهری و جایگاه ایزد مهر دارد.

اما نکته جالب ماجرا اینجاست که در فراماسونری نیز از ترازو به عنوان سمبل عدالت استفاده می نمایند.

به فقرات زیر از صفحه 112 کتاب تاریخچه فراماسونری جرمی هاروود توجه فرمایید : 👇

 

{ میزان : عدالت و انصاف یکی از ارزش های اصلی است. تمام فراماسونرها بر ضرورت رعایت انصاف و راستی در تمامی رفتارشان آگاه می باشند این دو هیچ گاه نباید در مقابل برادران ماسونر و مردمان جهان ترک شوند. تنها «سنگ نبش» -یک نماد قدرتمند ماسونی دیگر -است که از طریق آن «ارزش های والایی »مانند این ساخته می شود. 

میزان در مراسم ورودی سطح اول لحاظ شده است و آن هنگامی است که نامزد ورود راهنمایی می شود تا پاهایش را محکم روی زمین بگذارد و بدنش را صاف نگه دارد. }

 

ریشه چنین شباهتی بین خاکساریه با فراماسونری کجاست ? 

ریشه های مشترک در آیین مهری

 

اما حال به سراغ یکی دیگر از رسومات فقری خاکساریه یعنی صفا کردن و دست دادن برویم. 

صفا کردن در نزد خاکساریه اینگونه است: 👈 { طریق صفا کردن بدین طریق است که دست راست را به دست راست مرشد داده به هم وصل کنند به طریقی که 👈انگشت وسطی هر نفر بر روی 👈نبض نفر قرار گیرد که تعبیر به مقام قاب قوسین است. بعد دو دست مشت نموده که قفل کلید نامند و انگشتها را به کف دست یکدیگر فشار داده و با انگشت سبابه کف دست نفر مقابل را فشار بیشتر وارد ساخته و تا زیر ناخن این فشار را امتداد دهد که این عمل را جهاز شتر نامند و بعد پشت دست برادر طریقت یا مرشد را بر روی چشم راست قرار دهد و بعد دست یکدیگر را ببوسند. } ( کتاب خاکسار و اهل حق صفحه 57)

 

اما دست دادن : در کتب چاپی ای که در اختیار فقیر هست از دست دادن خاکساریه سخن گفته نشده، اما درویشان این سلسله می دانند که دست دادنشان نیز آداب خاص خود را دارد که در رسائل فقریشان آمده است.

من باب مثال چون در محیط بیرون (غیر تکیه و خانقاه ) دو درویش با یکدیگر ملاقات می نمایند به هنگام دست دادن یکی از دو درویش انگشت سبابه یا انگشت میانی را بر روی نبض درویش مقابل می گذارد اگر شخص مقابل نیز درویش باشد این عمل را انجام می دهد و اینگونه دو درویش بدون سخن گفتن از هم مسلک بودن یکدیگر آگاه می شوند.

 

نکته 1 : گذاشتن هر کدام از انگشتان اشاره یا میانی بر روی نبض طرف مقابل معنای خاص خود را دارد اگر انگشت شست را بر روی محل اتصال انگشتان به دست _در قسمت روی دست_ بگذارند خود معنای دیگری دارد.

 

نکته 2 : در طریقه نعمت اللهیه نیز صفا کردن درویشی به مانند خاکساریه وجود دارد اما دست دادن با چنین تشریفاتی تا آنجایی که فقیر می دانم وجود ندارد. 

 

 

 

اما نکته جالب ماجرا اینجاست که فراماسونرها نیز شیوه دست دادنشان بسیار مشابه خاکساریه است البته مشخص نیست که این شیوه دست دادن در آیین میترایی رومی بوده و از آنجا به فراماسونری  منتقل شده یا اینکه فراماسونرها  در اثر پیوند با اسماعیلیه این آداب را اخذ نموده اند زیرا دراویش اسماعیلیه نیز تا آنجا که فقیر می دانم شیوهٔ دست دادنشان کم و بیش مشابه خاکساریه است. 

 

نکته 3: در فراماسونری نیز هر کدام از شیوه های دست دادن معنای خاص خود را دارد که تنها اعضای فراماسونری از آن باخبرند. 

 

 

@soltannasir 

🤝👌🤞✌️🤘🤟

@soltannasir 

 

     { پیوند اسطوره با دین 174}

 

  { شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 96} 

 

ادامه...👇

 

پیشتر گفته شد که در طریقه های اسراری نظیر بکتاشیه و خاکساریه و اسماعیلیه در عالم اسلام و فراماسونری در جهان غرب به هنگام تشرف رشته ای به گردن مرید می اندازند و پیر دلیل یا ناظم لُژ مرید را به نزد پیر طریقت یا گرند لُژ می آورد تا وی را مشرف به فقر نمایند. (در فرماسونری شخص مشرف به آیین ماسونی می شود )  گفته شد که احتمالاً این مناسک از رسومات آیین مهری بوده و پیر در اینجا به مثابه پیرمغان است که نماینده زمینی ایزد مهر می باشد. 

همچنین از تشابه این عمل با صورت فلکی بنات النعش سخن گفتیم و اینکه پیر دلیل به مثابه کوکب القائد است که نعش (مرید) را به سوی جایگاه پیر طریقت که همان جایگاه قطب و ستاره قطبی است می کشد. 

همچنین گفته شد که غسل پیش از تشرف و سرتراشی در مناسک تشرف نشان از نوزایی و تولد دوباره دارد.

از طرفی دیگر گفته شد که جایگاه ستاره قطبی روزگاری جایگاه کوه میانی بوده که در اساطیر ملل مختلف از آن سخن گفته شده و ایزدان در آن روزگار از  جایگاه کوه میانی به پایین می آمدند. 

در مکاشفه جناب بیاتی آدمیان از محور قطب به آسمان صعود می نمودند که شاید بی ارتباط با جایگاه کوه میانی در قطب و ارتباطش با عالم بالا نباشد.

گفته شد که این کوه میانی در بدن انسان (عالم صغیر) به مثابه بند ناف است که از طریق جفت ما را به رحم در بدن مادر متصل می نماید. 

 

نکته : شاید بند ناف را بتوان به عروه الوثقی نیز شبیه دانست. یعنی همانگونه که عروه الوثقی ریسمانی الهی است که ما را به عالم خداوندی متصل می نماید بند ناف نیز ما را به رحم مادر متصل و تغذیه می نماید.

 

 

همچنین می توان 👈رشته ای که به هنگام تشرف توسط پیر دلیل به گردن مرید انداخته می شود را به بند ناف و پیر دلیل را به جفت و پیر طریقت را که پیر دلیل مرید را به نزدش می آورد به مثابه مادر دانست.

همانگونه که در دوران جنینی جفت محل تبادل مواد زاید با مواد مغذی است و جنین بدون واسطه جفت نمی تواند از بدن مادر تغذیه نماید.

در سلوک نیز پیر دلیل نقش جفت را بازی می نماید و صفات ذمیمه مرید توسط پیر دلیل از مشکات ولایت پیر طریقت به صفات حمیده تبدیل می شود.

شاید در نظر اول این تشابه یک تشابه عادی  و یا حتی ناهمگون جلوه نماید اما با اینحال در منزل جوز شکاندن و سرسپردن  و منزل چراغ خواهیم دید که این تشبیه چه مصادیق دیگری در آن منازل دارد.

 

 

اما پیش از آنکه در رسومات تشرف به سراغ اسم فقر برویم. چند مورد دیگر از رسومات خاکساریه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

در میان فقرای خاکساریه در گذشته _نه امروز_ رسم بوده که در سردم ترازویی می گذاشتند. 

 

نکته 2  : در فرهنگ معین در مدخل سردم اینگونه آمده : 👈 { سردم sar-dam : محل اجتماع درویشان، خانقاه. اطاقی چوبی که در دههٔ عاشورا نزدیک مسجد یا تکیه برپا می کردند و آن را با شمایل ائمه و بزرگان و قالیچه ها و لوازم درویشی (تبرزین، شمشاد، کشکول و غیره) می آراستند و شب ها از واردین پذیرایی می کردند و گاه به مشاعره می پرداختند و شخص غالب مخاطب را در حین خواندن اشعار بتدریج وادار به کندن جامه ها می کرد تا او را با یک لنگ از سردم خارج می نمود و اشیاء سردم را مالک می شد. (زورخانه) محلی سکو مانند که مشرف بر گود است و مرشد بر آن قرار گیرد و همراه ضرب ورزش را رهبری کند. 

کاسهٔ سردم: ظرفی است برنجی که انعام و پاداش مرشد را در آن ریزند و آن روی سردم قرار دارد. } 

 

نکته 2: سردم در سلاسل صوفیه ایران  تنها در میان خاکساریه و اهل فتوت و نعمت اللهیه مرسوم است و رسمی است که ریشه در آیین های ایرانی نظیر آیین مهری و مانوی دارد و در طریقه نعمت اللهیه که از شاخه های معروفیه است بعدها وارد شده زیرا نه نامی از سردم در متون متقدم تصوف وجود دارد و  نه رسم سردم بستن در میان سایر شاخه های ام السلاسل معروفیه نظیر ذهبیه و کمیلیه و قادریه و نقشبندیه و... مرسوم است. 

 

ترازو نماد عدالت است. پیشتر گفته شد که حضرت امیرالمومنین علی (ع) بنا به روایات هم شمس هستند (شمس اللّه) و هم کوکبشان زحل است و هبوط شمس در برج میزان و شرف زحل نیز در صورت میزان قرار دارد. بنابراین شمس و زحل را با صورت فلکی میزان که جایگاه عدالت است ارتباطی معنا دار است. 

در زیارت حضرت امیرالمومنین (ع) در روز هفدهم ربیع الاول که از امام ناطق جعفر صادق (ع) نقل شده است می خوانیم : 👈 «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میزانَ یَوْمِ الْحِسابِ =سلام بر تو ای میزان روز حساب»  آری حضرتش به مثابه میزانی  است که اعمال آدمیان را می سنجد و قسیم نار و جنة می باشند.

پیشتر گفته شد که در اساطیر ایرانی نیز ایزد مهر با میزان و عدالت ارتباط مستقیم دارد. و با دو ایزد رشن و سروش بر سر پل چینود اعمال آدمیان را با ترازو می سنجند.

 

 

ادامه ...👇

 

@soltannasir 

🌄🌅🏞

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 124
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 483
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 1,382
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,813
  • بازدید ماه : 2,813
  • بازدید سال : 101,351
  • بازدید کلی : 1,169,789