loading...
سلطان نصیر

@soltannasir

    { پاسخ به سوالات118 }

ادامه ...👇

دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد .
چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود .
شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی  در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند  در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود .
شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای  تفکراتی نسبتاً بسته باشد .

نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند .

وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی  ، شخصیت شخص را می سازد .
 و اینگونه می توان پی برد که شخصی که  صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود .
باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است .
کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد .
در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد .

ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد.  و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد .
و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد .
مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند .  را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم  شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم .

 باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود .
اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد .
اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و  کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست .
برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت .
و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند .
در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی )
و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند .
بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند.
این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست .
مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است .

کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت .

نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف  استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت .


ادامه دارد ...

#الاهیات #نجوم #کواکب #زایچه #فلسفه #عرفان #زحل
@soltannasir
🌞🌛🌝

 

 

              {درد و دل 44}

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 12}

 

ادامه 👇👇👇

 

نکته :  .. نوشته شدن تفسیری جدید بر قرآن بیست سال از عمر خویش را صرف نوشتن المیزان نمودند  . و این مسئله باعث شد که از آن حال و هوای فلسفی در بیایند . و  متاسفانه هیچ کدام از شاگردان نخبه فلسفی ایشان نظیر علامه حسن زاده آملی , آیت الله جوادی آملی و آیت الله مرتضی مطهری , آیت الله سید جلال الدین آشتیانی و علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و شاید از همه مهمتر فاضل و حکیم معاصر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و ...راه فلسفی ایشان را ادامه ندادند . و ما در سیر فلسفه اسلامی  نتوانستیم آنچنان که باید و شاید رو به جلو برویم . به اعتقاد فقیر از میان شاگردان ایشان دکتر دینانی بهترین شخص برای ادامه دادن این نهضت فکری بودند . منتهی به ظن فقیر حضور ایشان در جامعه دانشگاهی کشور ایشان را تا حد زیادی محافظه کار نمود . و ایشان با وجود توان علمی بدلیل محافظه کاری راه استاد خویش را ادامه ندادند . 

 

 اما به ادامه سخن خویش  باز گردیم  آقایانی که سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمایند . ? و دعوی این دارند   که  قادر به تدریس تمام کتاب اسفار اربعه و .. می باشند . 

کاش حداقل یکی از این آقایان و یا اساتید پیشینشان یک دوره کامل , کتبی نظیر اسفار و یا شفا و یا شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی و یا شرح فصوص قیصری و یا تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و مصباح الانس ابن حمزه فناری را کامل به مانند یک استاد فلسفه و عرفان , تدریس می نمودند . 

تا تسلطشان بر این متون مشخص شود , آنگاه این قدر راحت سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمودند .

آقایانی که می گویند تمام معارف در قرآن و حدیث است و ما نیازی به فلسفه یونانی و اسکندرانی نداریم . 

 بفرمایند و فقط به جای نقد فلسفه و عرفان  , کمی هم به خود زحمت ساختن کاخی رفیع بر پایه قرآن و حدیث بدون بکار گرفتن دست آوردهای معرفتی بشری بنمایند .که آنچنان  جامع باشد که بخش اعظم مشکلات معرفتی بشر امروز را در حیطه نظام معرفت شناسی الهی حل نماید . و پاسخ گوی بسیاری از سوالات بی پاسخ در حیطه جهان بینی الهی باشد . 

و این که بعضی از این بزرگان نظیر علامه محمدرضا حکیمی درکتاب خویش « مکتب تفکیک» بیان می نماید که مکتب تفکیک  دارای 50مطلب بنیادین و 900 مطلب اساسی است .

فقیر با وجود علاقه به ایشان و آثارشان هر چقدر که مجموعه آثار ایشان و همچنین کتاب دایره المعارف  الحیات ایشان و آثار  اساتیدشان را مطالعه نمودم . 

ندیدم که مکتب تفکیک درباره  تمام این 50 مطلب بنیادین و   900 مطلب اساسی کامل وارد شده باشد . و نظراتی جامع و بدیع ارائه نموده باشد . که سوالات بی پاسخ را پاسخ دهد .

 

فقیر این نکته را بدون تعصب می گویم که عرفان نظری ابن عربی(البته شکل تکامل یافته آن که این تکامل از قونیوی شروع و تا حدود یک قرن پیش که در حوزه های علمیه شیعه به اوج بالندگی و پختگی  رسید ) و همچنین حکمت صدرایی (شکل تکامل یافته آن از مدرس بزرگ اسفار حکیم ملاعلی نوری تا علامه طباطبایی ) 

هنوز هم بهترین و جامع ترین نظام فکری در حیطه الاهیات در بین تمامی ادیان و مذاهب جهان می باشد .

البته این به این معنا نیست که بر بعضی نظرات عرفا و حکما اشکال وارد نیست .

 اما با این حال نظام معرفت شناسی فلسفه و عرفان اسلامی , جامعیت بیشتری برای پاسخ گویی به سوالات بی پاسخ در  حیطه جهان بینی الهی دارد . 

و البته این نکته را نیز باید گفت که در بعضی زمینه ها نیز جواب ندارد و یا جواب کاملی ندارد .

 

آنچه که باید مد نظر داشت  این است که امکان نسخ  عرفان نظری ابن عربی و یا فلسفه صدرایی وجود دارد  . اما به شرطی که نظراتی جامع تر و کامل تر بیان نموده شود  که یافته های علمی امروز بشری را نیز در خود حل نماید .

 یعنی فلسفه ای که  نظرات علمی جدید  را بررسی و تصحیح و حتی نقد نماید .

یعنی فلسفه ای  که از دستاوردهای فلاسفه و عرفای جهان اسلام (با توجه به قرآن و احادیث و علوم جدید ) پلی به سوی آینده بسازد . نه بازگشتی به سوی گذشته .

آنچه که امروز در بین مخالفین فلسفه و عرفان در نقد فلسفه و عرفان دیده می شود . نوعی بازگشت به گذشته در ساحت اندیشه است . آن هم بازگشتی با حیطه و چهارچوبی محدود , نه چهارچوبی جامع و کامل . 

جالب است که ما در میان مخالفین فلسفه و عرفان در حوزه می بینیم که آقایان به قول خود با  استناد به بعضی نظرات دانشمندان علم  فیظیک و فیظیک کوانتوم  بعضی قواعد فلسفی  نظیر قاعده «الواحد» و یا قاعده علیت را نفی می نمایند . 

فقیر قصد جسارت به آقایان را ندارم . اما آیا واقعا آقایان متوجه هستند که نفی قاعده الواحد و علیت , چه نتایج خطرناکی را در ساحت هستی شناسی به بار می آورد . 

ادامه 👇

 

 

#درد_ودل #علوم_انسانی #فلسفه #عرفان #تفکیک #اندیشه 

@soltannasir 

🙇🙇‍♀🙇🙇‍

 

            { درد و دل 32 } 

 

{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7} 

 

...و فیزیک کوانتوم تدریس شود . 

ادامه 👇👇👇👇

 

زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته  فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس  علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری  نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر,  فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !

اما علاوه بر مسائل گفته شده :   رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن  از یکدیگر جدا شود . 

و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود . 

و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی 

تقسیم شود. 

 

همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔 

نکته : فقیر کتاب  مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن   و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊

 مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد . 

و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر  

 و 2: عرفان علمی تخصصی 

را داشته باشیم

اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی  ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود . 

و این رشته در همان مقطع  کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود . 

سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1:  اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت 

4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..) 

6ادیان خاور دور (بودیسم و  تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود . 

و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود . 

و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی) 

2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی ) 

باید ایجاد شود .  

و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی   پرداخته شود . 

 

#درد_و_دل #فلسفه  #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش 

@soltannasir 

📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 115
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 481
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 1,335
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,766
  • بازدید ماه : 2,766
  • بازدید سال : 101,304
  • بازدید کلی : 1,169,742