loading...
سلطان نصیر

 

 (جغرافیای علوم غریبه در ایران 10) 

 

   (قزوین و علوم غریبه 8) 

 

(کرامات سید موسی زرآبادی 3) 

 

پیکر ماندگار: 👇👇👇👇👇👇

 

یکی دیگر از کرامات باهره ی مرحوم سید موسی زرآبادی قزوینی، جسد پاک ومطهر وی می باشد که پس از 62 سال، تر وتازه کشف شد. داستان ازاین قرار است که:

هنگامی که می خواستند جسد پاک ومطهر مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی، فرزند شایسته آیت الله سید موسی زرآبادی، را در جوار پدر بزرگوارش دفن کنند ناگهان روزنه ای به قبر شریف آن عالم بزرگوار باز می شود وجسد ایشان، تر وتازه پدیدار می گردد و کرامتی دیگر برکرامت های بی شمارش افزوده می شود.

شاعر شیدای اهل بیت، آقای علی اکبر ثقفی، که جسد تر وتازه مرحوم زرآبادی را با چشم خود دیده بود این گونه ماجرا را شرح می دهد:

هنگامی که پیکر پاک مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی را به طرف آستان مقدس امام زاده حسین (ع) تشییع می کردند، من ازانبوه تشییع کنندگان پیشی گرفتم وبه صحن مطهر رفتم تا ببینم آیا لحد حاضر است یا نه ؟

وقتی به صحن مطهر رسیدم، دیدم مشهدی اکبر بنا - که بنای اختصاصی آستانه ی مقدسه بود- درکنار قبر شریف مرحوم زر آبادی، قبرکنده ولی به هنگام کندن قبر، به دیواره لحد فرو ریخته وجسد مطهر مرحوم زرآبادی پدیدار گشته است. مشهدی اکبر بنا ، که مشغول چیدن دیوار لحد بود تا مرا دید گفت: بیا، جسد پاک ومطهر آقا را ببین. من جلو رفتم وجسد مرحوم زرآبادی را مشاهده کردم که صحیح و سالم بود! گویی در بسترش آرمیده است. بدن مبارکش، سفید وشفاف مانند بلور بود. کفن، پوسیده بود ولی پیکر پاکش هیچ تغییری نکرده بود.

آقای ثقفی افزوده است که: مشهدی اکبر بنا که ازمدت ها پیش دچار پا درد بود، دستش را به بدن شریف مرحوم زرآبادی کشید. سپس آن را به زانوان خود مالید، از آن لحظه پا دردش برطرف شده ودیگر هیچ دردی احساس نمی کند! 

 

#جغرافیا #علوم_غریبه #زرآبادی #کرامات #قزوین 

@soltannasir 

 

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

 

 (جغرافیای علوم غریبه در ایران9 ) 

 

(قزوین و علوم غریبه 7)

 

(کرامات سید موسی زرآبادی 2) 

 

محرم اسرار: 👇👇👇👇👇👇👇👇

مرحوم سید موسی زرآبادی به شیخ علی اصغر شکرنابی خیلی عنایت داشتند. مرحوم زرآبادی با شیخ علی اصغر به یکی از روستاهای قزوین، که منطقه ای کوهستانی وصعب العبور بود می روند. وقتی وارد روستا می شوند، کسی آنان را بخانه خود دعوت نمی کند. شیخ علی اصغر می گوید: آقا من چند سال درویشی کرده ام، اگر اجازه می دهید من بساط درویشی را پهن کنم؟ آقا موسی می گویند: باشد، مدحی بخوان. شیخ شروع به مدح خواندن که می کند، مردم بیرون می ریزند وجمع می شوند. شیخ هم مدایح امیرالمؤمنین (ع) وائمه (ع) را می خواند ومی گوید: می خواهم اولین نفر چراغ را روشن کند. همه می گویند: ما حاضریم، شما چه می خواهید؟ شیخ می گوید: من از شما چیزی نمی خواهم، من واین آقا سید امشب دراین روستا میهمان شما هستیم ما را ببرید واز ما پذیرایی کنید. یکی بلند می شود و می گوید: آقا ! بفرمایید خانه ما. شیخ، درویشی را تمام می کند و می روند خانه آن حاجی! میزبان از آن ها پذیرایی خیلی گرمی می کند واحترامشان می نماید. صبح که می شود آقا موسی به شیخ علی اصغر می گویند: این حاجی از ما خوب پذیرایی کرد، یک چیزی به او بده! شیخ علی اصغر می گوید: چی بدهم؟ از روی زمین یا از زیر زمین بهش چیزی بدهم؟ آقا می گوید: نه، همین جا زیرزمین خیلی چیزهاست، چیزی به او بده! حاجی را صدا می زنند، سپس آقا موسی می گویند: با او شرط کن که یک حسینیه ویک مسجد بسازد، اینجا حسینیه ومسجد ندارد. شیخ علی اصغر رو می کند به صاحب خانه و می گوید: درعوض پذیرایی، یک گنجی به تونشان می دهیم به شرط آنکه یک حسینیه و یک مسجد بسیارخوب دراین روستا بسازی وبقیه آن هم مال خودت باشد! مرد تعجب می کند که آیا چنین چیزی ممکن است؟!

بالاخره جای گنج را به او نشان می دهد ومی گویند: اینجا را بکنی به گنج می رسی! آری! علمای ربانی وعارفان الهی که خدا ومحبوب خویش را شناخته اند وهیچ کالایی برایشان برابری با عشق ودوستی او نمی کند، اینگونه بوده اند که می دانستند در زیر زمین ودرچند متری خودشان چه خبراست ومی توانستند در رفاه وآسایش تام ومدام باشند، اما درعین حال با آن زهد وتقوا زندگی می کردند!

بنابه گفته مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) شیخ علی اصغر پس از دوازده سال، گذرش به آن روستا می افتد ومی بیند که یک مسجد بسیار زیبا ویک حسینیه ی عالی آنجا هست، می پرسد: این حسینیه و مسجد را که ساخته است؟ می گویند: یک حاجی اینجا بود، اوساخته است. شیخ می پرسد: آیا زنده است؟ جواب می شنود: خیر! شیخ می گوید:

بچه هایش هستند؟ می گویند: بله! پسرانش زنده هستند. شیخ می گوید: آیا می شود مرا راهنمایی کنید تا پسرش را ببینم؟ آن ها می گویند: بله! ومنزل پسرش را به اونشان می دهند. شیخ وارد منزل می شود، و فرزندان حاجی جمع  می شوند. شیخ می پرسد: پدر شما از کجا پول آورده که این مسجد و حسینیه را ساخته است؟ آن ها می گویند: درویشی و سیدی دوازده سال قبل به اینجا آمدند ومهمان بابای ما شدند. بابای ما از آن ها پذیرایی کرد، آن ها هم درمقابل، یک گنجی به او نشان دادند وشرط کردند که یک مسجد وحسینیه بسازد. پدر ما هم به قولش عمل کرد!

#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #زرآبادی 

#گنج 

@soltannasir 

🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾

 

   (جغرافیای علوم غریبه و ایران8 ) 

 

      (قزوین و علوم غریبه 6) 

 

      (کرامات سید موسی زر آبادی )     

  

نگران نباش آب جلو نمی آید : 👇👇

یک شب، شیخ علی اصغر شکرنابی، که از شاگردان مرحوم زرآبادی قزوینی بود، به منزل استاد خویش می رود تا شاید بتواند یک قاعده جفری را که به «مالون اللبن» معروف است از ایشان بگیرد. آن شب، باران می آمد وسقف اطاق هم سوراخ بود، واز آن آب می چکید. دراتاق آقا فقط یک نمد وجود داشت که نصف اتاق را فرش کرده بود، نصف دیگر اتاق هم خاکی بود. خلاصه، آب از سقف می چکیده ودریک گوشه جمع می شده است. کم کم آب راه می افتد وخاک ها خیس می شود وبه نزدیک نمد می رسد. شیخ می گوید: من، خودم وعبایم را جمع وجور کردم که خیس نشوم! چه کنم، آقا هم که قاعده جفر را نمی دهد! هر کاری کردم نشد که نشد! تا اینکه آب رسید به نزدیک نمد! آقا سید موسی فرمودند: غصه نخور، آب جلو نمی آید! ومن دیدم که آب، همان جلوی نمد روی هم جمع شد ولی جلونیامد وبه نمد هم اصابت نکرد...!

تصرف در مکان و زمان : 👇👇👇

از مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل شده است که:

روزی مرحوم زرآبادی علمای شهر قزوین را به نهار دعوت کردند. بعد از نماز ظهر وعصر، و پس از آنکه علما و پیش نمازها آمدند، سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایی کنند. دراین هنگام صدای کوبیدن در منزل به گوش رسید. در را باز کردند، دیدند یکی ازاهالی روستای زرآباد قزوین با الاغ آمده وسراغ مرحوم آقا موسی زرآبادی را می گیرد.

مرحوم زرآبادی رفتند درمنزل. آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالی روستا فوت کرده ومرا فرستادند تا شما را ببرم برای خواندن نماز میت ! ایشان گفتند: بسیار خوب! ورو کردند به اطرافیان وگفتند : تا شما سفره را بچینید وغذا را

آماده کنید می آیم! و با آن مرد روانه شدند. طولی نکشید که دیدند مرحوم آقا موسی نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند : آقا شما رفتید ؟ گفتند: بله، رفتم نماز خواندم وآمدم! واین درحالی بود که هنوز سفره آماده نشده بود! بعد که سؤال کردند چرا این قدر نفس نفس می زنید وعرق می ریزید؟ ایشان گفته بودند: هرکار غیرعادی مشکلاتی هم دارد!

 

طی الارض : 👇👇👇👇👇

مرحوم شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل کرده اند که:

در روز تشییع جنازه مرحوم زرآبادی یکی ازارادتمندان ایشان (به نام مشهدی اکبر نعل بر که درخیابان مولوی قزوین مغازه داشت) خیلی بی تابی می کرد وبه سر وصورت خود می زد. بعدها که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی سبب بی تابی او را پرسیده بودند، ایشان گفته بود:

یک روز من خدمت آقای زرآبادی عرض کردم: آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارت امام حسین (ع) را قسمت من کند .روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامی که می خواستم از مسجد بیرون بروم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و درخدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. ایشان به من فرمودند: مایل هستید به زیارت جدم مشرف شویم؟!

گفتم: نهایت آرزوی من است که باید کارهایم را ردیف کنم. و وصیتنامه ام را بنویسم. ایشان فرمودند: نیازی به این کارها نیست، بیا برویم. آنگاه قدم زنان به یکی از نقاط دور افتاده ی قزوین رفتیم. مرحوم زرآبادی در آنجا چیزهایی را زیر لب خواند، سپس به من فرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم خودم را درصحن مطهر امام حسین (ع) دیدم! هنگامی که از زیارت سید الشهداء (ع) و قمر بنی هاشم (ع) و حضرت علی اکبر (ع) وسایر شهداء (ع) فارغ شدیم، درصحن مطهرامام حسین(ع) به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدم امیرمؤمنان (ع) مشرف شویم؟ اظهاراشتیاق نمودم، بازهم فرمود: چشم هایت را ببند! هنگامی که چشم هایم را گشودم، خود را در صحن مولای متقیان علی (ع) یافتم! پس از زیارت، آیت الله زرآبادی دست مرا گرفت وفرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم، دیدم درهمان نقطه از قزوین که ساعتی قبل درمحضر ایشان قدم زنان به آنجا رفته بودیم، هستم!

باید اضافه کرد که:

هنگامی که مشهدی اکبر وارد حرم مطهر حضرت سید الشهداء (ع) می شود با خانواده ی قندچی ملاقات می کند که ازیک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند. آقای قندچی ازمشهدی اکبر می پرسد: شما کی مشرف شدید؟ او می گوید: ما همین الان مشرف شدیم!

درمورد مشهدی اکبر نعل برهم ذکر این مطلب ضروری است که : او درمجالس سوگواری سید الشهداء (ع) شرکت می کرد وبه عشق زیارت سالار شهیدان کفش ها را جفت می نمود. نظر به اینکه سنش بالا رفته بود ودیگرامید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود، هر وقت کفش های عزاداران را جفت می کرد در دلش خطاب به امام حسین (ع) می گفت: یا حسین (ع) چه شد؟ مشهدی اکبر می گوید: هنگامی که از عتبات عالیات برگشتیم وخود را در دو راهی رشت همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادی به من فرمود: مشهدی اکبر دیگر نگو یا حسین (ع) چه شد؟!

#جغرافیا #علوم_غریبه #زرآبادی #طی_الارض

@soltannasir

 

   (جغرافیای علوم غریبه در ایران 7) 

 

                (قزوین و علوم غریبه 5)     

  

 

مرحوم علامه حاج سید ابوالحسن حافظیان، شرح این ماجرای شگرف و اثر گذار را در یک مثنوی زیبا به بند کلمات کشیده است که بدان اشاره می گردد:👇👇👇👇👇👇👇

 

بعد حمد خدا و نعت رسول

یا درود و سلام های قبول

از بزرگان دین نمایم یاد

حق کند روح آن بزرگان شاد

ای جوان خدمت بزرگان کن

نفس اماره را به فرمان کن

بهر خدمت همیشه حاضر باش

گر قبولت کنند شاکر باش

این نخود خود به خود نخود نشده 

تا نه بی خود شده است خود نشده 

گوش بگشا روایتی گویم

روح افزا حکایتی گویم

مجتبی شیخ عالم و استاد

صاحب معرفت قرین سداد

اگه از حکمت ائمه دین

واقف رازهای شرع مبین

واجدسر حکمت ایمان

اوستاد معارف قرآن

در جوار رضا به فیض خفی

گشته آگه زحکمت رضوی

برگذشت از علوم عرفانی

وز رسوم و فنون یونانی

جان سوی مطلع حقایق داشت

سر به درگاه علم صادق داشت

از خراسان چو خور فروزان گشت

چون فروزان زعلم قرآن گشت

بد مربی به جمع اهل صفا

راه اموز سر ملک بقا

روزگاری که یار من بودی

متوجه به کار من بودی

روزی از روی لطف و مرحمتی

بعد شرحی و مدح و منقبتی

گفتی از گفته های گاه و گهی

که نگویند کسی به سال و مهی

دادی از جان ودل جوانی را

حضرت شیخ اصفهانی را

خدمتش کردی از دل و از جان

پنج سالت گشت قدر بدان

هر چه باید از او رسد برسید

دهمت از صمیم قلب نوید

حالیا یک سفر به قزوین کن

قلب پاکیزه را تو تزیین کن

یک تن از اولیاء بیا و ببین

اوستادی بزرگ و پیر مبین

بین چه دریای علم و فضل و کمال

واقف رازها زقبل سؤال

متخلق به خلق و خوی نبی(ص)

هر چه خواهد دلی از او شنوی

اولین، نیت زیارت کن

پس به شاگردیش اطاعت کن

نه سری و جُنید بغدادی

سیّد موسی که بود زرآبادی

راد مردی بزرگوار و علیم

صاحب نفس مطمئن و حکیم

متّحد، متّفق، شدیم روان

تا رسد دستمان بر آن دامان

سال هجرت رسیده به چهل و هشت

که چنین روز آمد و بگذشت

چون رسیدم به خدمتش حیران

شدم از آن فرشته انسان

نور از صورتش بدی ساطع

لمعاتٌ لوامعٌ لامع

خُلق او خِلقتی زخُلق عظیم

نفس او بهجتی ز نفس کریم

در حقیقت نمونه ای ز امام

گه رکوع و سجود و گه به قیام

گه به درد عوام همدرد او

گه به هر جمع همچو یک فرد او

بگرفته است ز سر تعظیم

از خدای علیم او تعلیم

موسوی دست و عیسوی مسند

به شریعت، شریعت احمد(ص)

حامی علم و عدل و رفق و داد

ما حی ظلم و جور و استبداد

علم او را چنان کنم تعریف

که نگردد حقیقتی تحریف

من زعلمش کجا توانم گفت

خاصه زان علم ها که بود نهفت

من زخور آفتاب می دیدم

در حقیقت حجاب می دیدم

بگذرم از بیان حال او

ندرم پرده مقال او

من و سلوی ز سفره اش خوردم

ظرف خود را پرنمودم و بردم

لوح «صد در صد» از یکی وردش

بردم از یک نظر ز شاگردش

یک نگه او نمود و گفت بگو

وحده لا اله الا هو

 

#قزوین #زرآبادی #حافظیان #جغرافیا 

#علوم_غریبه #نخودکی 

 

@soltannasir 

🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟

 

 (جغرافیای علوم غریبه در ایران 6)

 

     (قزوین و علوم غریبه 4) 

 

عالم ربّانی حضرت حاج سید ابوالحسن حافظیان به سال ۱۳۴۸ هـ به همراه مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی به محضر سیّد عالی تبار مرحوم آیت الله العظمی حاج سیّد موسی زرآبادی قزوینی مُشرّف شد.

استاد محمد رضا حکیمی در این باره می نویسد:👇👇👇👇👇👇👇

 

«… آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان مشهدی، از انسان های ممتاز و بسیار کم مانند روزگار، و از اساتید مسلم انواع «علوم غریبه»، و صاحب تصرّفات مهمّه و طیّ الارض قطعی، و مقامات روحی عالیه بود.

شیخ استاد (مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی) می فرمود: چون در مشهد مقدس، با آقای حافظیان آشنا شدم، دیدم سیدی شریف و ریاضت کشی بسیار کوشا و زحمتکش است. و حیف است که چنین استعدادی، محضر آقا سید موسی زرآبادی را درک نکند. از این رو، با ذکر مقامات و علوم و اسرار مرحوم آقا، ایشان را متوجه آن قبله معنویت و کرامت کردم، و واداشتم که سفری به قزوین کنند و به حضور آقا برسند. و آقای حافظیان پذیرفتند.

می دانیم که آقای حافظیان بجز استادانی چند، سالها خدمت استاد بزرگی، مانند حاج شیخ حسنعلی نخودکی را درک و استفاده بسسیار کرده بودند، اما در سفر قزوین و مدت کوتاهی که در خدمت مرحوم آقا سید موسی بودند به مراحلی نایل می گردند که خود در این باره – در نوشته ای مختصر که شرح حال خود را برای مؤلف فاضل و پرکار حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیز الله عطاردی قوچانی می نویسد – چنین می گوید:

در سال ۱۳۴۸ قمری به اتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدرس قزوینی – طاب ثراه – برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی – طلب ثراه – به قزوین مسافرت نمود… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود،(یعنی در اثر شاگردی شیخ حسنعلی نخودکی ) گویا مقدمه بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار.

بعد از آن به شرف یابی کاملی موفق گشت، صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد، و قوه ارادی او قوی گردید، که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت؟ سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق می شد.

این پگاه روحانی و معنوی، اثری عجیب بر روح و روان سیّد مشهدی گذاشت. 

 

سرمایه عمر ادمی همین یک نفس است   آن یک نفس از برای یک هم نفس است

 

با هم نفســــی گر نفســــی بنشینی مجموع حیات عمر آن یک نفس است

 

خانم سیّده قدسیه (فیروزه) حافظیان نقل می‌نمودند: «علّامه حافظیان بعد از رحلت سیّدموسی سالی یک بار به قزوین آمده و مشرف به زیارت قبرعلّامه زرآبادی می‌شدند. یک سال ایشان همراه با دایی‌ام سیّدابوالقاسم شریفی برای زیارت قبرسیّدموسی زرآبادی به قزوین آمده بودند. هنگام ورود به صحن امامزاده، جمعی در حال تشییع جنازۀ پیرزنی بودند، دایی‌ام به دلیل حضور در کنار پدرم لحظه‌ای پرده‌ها کنار رفته، مشاهده می‌کنند که پیرزن در حال عذاب کشیدن و فریاد زدن است همین که از کنار مزارعلّامه زرآبادی می‌گذرند، ناگهان آرامشی بر وی غالب می‌شود. دایی بی‌اختیار چندبار تکرار می‌کنند: آقا! آقا! پدرم به ایشان می‌فرمایند: «آرام باش! آنچه تو می‌بینی من نیز می‌بینم! آرامشی که حاصل شد، به برکت حضور روح طیّبۀ آقاسیّدموسی زرآبادی است.» خانم حافظیان نقل می‌کردند بعد از این حادثه بود که دایی‌ام منقلب شده، گوشۀ عزلت اختیار نموده و از دنیا دست کشیدند که البته با نصایح پدر دوباره زندگی خود را از پیش گرفتند.

 

#جغرافیا #علوم_غریبه #قزوین #زرآبادی #حافظیان

@soltannasir

🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳

 

 ( جغرافیای علوم غریبه در ایران 5) 

 

       (قزوین و علوم غریبه 3) 

 

داستانی از مکاشفه ای آیت الله زر آبادی 👇👇

 

استاد علی اکبر مهدی‌پور در کتاب «اجساد جاویدان» به نقل از آیت‌الله زرآبادی می‌نویسد: در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم، و به قدری پیش رفتم که پرده‌ها از جلو چشمم برداشته شد، دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در کوچه و خیابان می‌دیدم. روزی به من گفته شد: حال که به این مقام رسیده‌ای، اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، فقط یک راه دارد، و آن ترک اعمال ظاهری است.

آیت‌الله زرآبادی گفت: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلّم شرعی به ما ثابت شده است، من هرگز تا زنده‌ام آنها را ترک نخواهم کرد.

گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد.

پاسخ داده شد: به جهنّم!

آیت‏الله زرآبادی می‌گوید: از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. در آن هنگام متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد، شدیداً در رنج و عذاب است. بنابراین تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد، که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود.

 

نوشتاری از آیت الله سید موسی زر آبادی پیرامون سلوک قرآنی به نقل از علامه محمدرضا حکیمی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇

 

نمونه ای از دستخط مرحوم سید ( آیت الله سید موسی زرآبادی) را به نظر خوانندگان می رسانم .  تا اگر کسانی از  ترجمه بهره ای یافتند ، و به نکته ای برخوردند(که نمیشود نوشته های اینگونه بزرگان از نکته ای و نکته هایی خالی باشد) و فیض بردند ، برای علو درجات آن مرد خدا دعا کنند و این شرمنده محتاج را نیز از طلب مغفرتی محروم ندارند. در همین نوشته کوتاه و اختصاری و پر محتوی توجه تام ایشان به ارزشهای سلوکی قرآنی و شرعی بخوبی نمایان است :

بدانکه دعا به چیزی می گویند که در آن طلبی و درخواستی باشد، مثل اللهم صل علی محمد و آل محمد و ذکر به چیزی می گویند که در آن طلب و درخواستی نباشد مثل سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر . و ورد چنانکه نقل شده است به چیزی می گویند که انسان بسیار بگوید و با آن انس بگیرد ، هر دعایی و ذکری که باشد . سپس بدانکه افضل اعمال بنابرآنچه رسول خدا (ص) در جواب سوال علی (ع) فرمود – پرهیز از حرامهای خدایی است(هرچه در دین حرام شده از کردار و رفتار و گفتار) و افضل عبادت ها چنانکه در روایت آمده است سخت ترین و دشوارترین آنهاست . ممکن است بگوییم اخلاص در نیت اینچنین است ( پس باید دراین باره کوشش بیشتری کرد) بعد از نیت خالص ، افضل عبادتها ، نماز است و روزه و پرداخت زکات و انجام دادن فریضه حج . جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر و قبول ولایت . و ولایت کاملترین و تمامترین همه آنهاست( که کامل شدن و تمامیت یافتن آنها نیز به آن است).

و از میان دعاها، افضل از همه ، صلوات است و سلام کردن بر محمد و آل محمد (ص) ، سپس دعای کمیل و دعای سحر و دعای افتتاح و دعای سمات .

و از میان ذکرها ، افضل از همه خواندن قرآن است و تسبیحات اربعه و تسبیحی که در صحیفه سجادیه آمده است (دعای دوم و ظاهرا سوم و چهارم) و امثال آنها مانند ذکر رکوع و ذکر سجده و کلمات فرج و زیارتها به ویژه زیارت عاشورا و سجده مطلقا ( یعنی در همه احوال به ویژه سجده طولانی که در روایات تاکید شده است ، در نماز و بعد از نماز و در سحرها و بین الطلوعین و اوقات و احوال دیگر و با ذکرهای خاص یا هر ذکری که بداند . و اگر بشود بر روی خاک تمیز یا تربت حسینی) ، و ذکر تشهد و سلامهای نماز.

و از سوره های قرآن ، از همه افضل ، سوره یس است و سوره تبارک و سوره طه و سوره نور و سوره توحید و سوره فلق  و سوره ناس  و سوره قدر.

و از میان آیات قرآن آیه آمن الرسول… و آیة الکرسی و آیه قل اللهم مالک الملک و آیه سلام قولا من رب الرحیم و آیات آخر سوره حشر و ایاک نعبد و ایاک نستعین ( و به خصوص در نماز از توجه قلبی به هنگام گفتن این آیه غفلت نکند) و سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین و سوره فاتحه که همان سبع المثانی است و احتمال دارد که قرآن نام بقیه سوره ها باشد . و اذن و اجازه ( از عالمان معنی گرای عامل و عابد و زاهد و مجاز ، و اهل ذکر استاد دیده متشرع متعبد صحیح العقیده و صحیح العمل ، نه هر مدعی و مجیز…) در همه ( و در تاثیر کامل آنها) شرط است چنانکه مخفی نیست – با استناد به آیه : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه .... 

 

#زرآبادی #حکیمی #علوم_غریبه #قزوین 

#جغرافیا 

@soltannasir 

☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️

 

 (جغرافیای علوم غریبه در ایران 3)    

 

          (قزوین و علوم غریبه ) 

 

      (سید موسی زرآبادی دانای اسرار )

 

عالم ربّانی،جامع معقول ومنقول،علّامه سیّدموسی بن سیّدعلی بن سیّدمهدی بن میربزرگ بن میرفاضل زرآبادی قزوینی(1294ق _1353ق) ونوه دختری مرحوم حاج شیخ عبدالکریم روغنی که ازاعاظم وعالمان بزرگ اسلام درسده چهاردهم هجری واز«نوادرروزگار» است و او نمونه کامل یک تربیت یافتۀبرجستۀ قرآنی است که در«علم وعمل»ووصول به«روحانیّت تام»وتحقّق یافتن به«حقایق قرآنی خالص»واستضائه از«مشکات ولایت»ازسرآمدان قرن خویش به شمارمی رود .

 

سیّددرسال 1294ه.ق ازمادری صالحه،بانورقیّه خانم(دخترعالم فاضل،ملّاعبدالکریم روغنی قزوینی_جدخاندان ارجمندی_ که خودازعالمان محترم قزوین بوده است)به جهان  آمد .

از دوران کودکی استعدادی شگرف ازاومشاهده گشت وبدین سان پدررابه خودمتوجّه داشت وبه تربیت خویش راغب ساخت .

پدروی،آقاسیّدعلی زرآبادی قزوینی(م:1318 ق)ازعالمان وارسته وفاضل واهل معانی‏ وحقایق بود .ایشان اهل باطن بودند،دارای روانی مصفّابوده،جانش آیینه ای بودکه جلوات الهی درآن به ظهورمی رسیدوازاین حیث می توانست درنقش یک معلّم اخلاق برای سیّدموسی ایفای نقش نمایند .  بنابراین اوّلین معلّم اخلاق ایشان محسوب می شدند .نسب سیّدبه شهیداهل بیت،زیدبن‏ علیّ بن الحسین_ علیهم السّلام_ میرسد .  به این گونه‏ سیّدموسی زرآبادی،از«سادات حسینی»است،چنان که‏ نقش مهرایشان نیز،«موسی الحسینی»بوده است .

اجدادایشان همگى ازعلماومروّجان دین مبین بوده‏اندکه به بعضى ازآنان اشاره می شود:

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

_ میرفاضل حسینى زرآبادى(م: 1195 ق)

 

_ حاج میربابا،فرزندمیرفاضل حسینى(م: 1212ق)

 

_ سیّدمیربزرگ،فرزندمیربابا(م: 1230 ق)

 

_ سیّدمهدى،فرزندمیربزرگ(م: 1270 ق)

 

_ سیّدعلى،فرزندسیّدمهدى(م: 1318 ق)

 

ازمرحوم سیّدموسى زرآبادى سه فرزندبه یادگارماندند:👇👇👇👇👇👇👇👇

 

1) عالم ربّانى وصمدانى آیت اللَّه حاج سیّدجلیل زرآبادى قزوینى است که درسال1336 ه‍.ق درقزوین دیده به جهان گشود.

 

2) جناب آقاى حاج سیّدخلیل زرآبادى که ازبزرگان و صُلحاو اَخیار قزوین میباشند.

 

 3) دخترمُکرّمۀ ایشان(که همگى تربیت شدۀ آن عالم ربّانیند ).بعضی از فرزندان ایشان،ازشاگردان وی به شمارمی آیند .

علامه محمد رضا حکیمی در کتاب مکتب تفکیک می نویسد 👇👇👇👇👇👇

{ سيّد موسي زرآبادي، در قزوين و تهران به تحصيل علوم معقول و منقول پرداخت و به مراتب عالي اين علوم دست يافت. از جمله استادان وي در فقه و اصول، در قزوين، فقيه محقق آيت الله حاج ملاعلي اكبر ايزدي سيادهني تاكستاني (م:1340 ق) است كه سيّد تقريرات درس فقه و اصول ايشان را نوشته است . استادان  وي در تهران – از جمله – اينانند:

 

فيلسوف فاضل ميرزاحسن كرمانشاهي (م: ۱۳۳۶ق)،فيلسوف و عارف ديگر، سيّد شهاب‌الدين شيرازي (م:ح ۱۳۲۰ق)،فيلسوف و عارف ديگر، شيخ علي نوري حكمي (م:ح ۱۳۳۵ق) وعالم معروف، حاج شيخ فضل‌الله نوري (شهيد: ۱۳۲۷ق).

گفته‌اند وي در كار تحصيل علم همتّي والا و تلاشي بسيار داشت. برخي از همدرسان وي ابراز داشته‌اند كه هر موقع شب كه بيدار مي‌شديم چراغ اطاق سيّد موسي روشن بود. سيّد در علوم غريبه و فنون محتجبه نيز يكي از استادان مسلم و كاملان متبحّر بوده است، ليكن استادان وي در اين علوم شناخته نيستند.

 

#زرآبادی #جغرافیا #قزوین #حکیمی 

#علوم_غریبه

@soltannasir 

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃🍂🍂

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 146
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 376
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 706
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,137
  • بازدید ماه : 2,137
  • بازدید سال : 100,675
  • بازدید کلی : 1,169,113