loading...
سلطان نصیر

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 89 }

         { مسبحات و چاکراها 86}


ادامه ...👇

نکته 4:  سوره مبارکه اعلی با صیغه امر شروع می شود . « سبح اسم ربک الاعلی » اگر در دیگر سور مسبحات از صیغه ماضی و مضارع استفاده شده است . در این سوره از فعل امر استفاده شده ، یعنی به پاک دانستن امر شده است !
و با توجه به ارتباط این سوره با چاکرای شبکه خورشیدی و ارتباط آن با گوهر  نفس انسان  علت این اهمیت را ،  در امر نمودن به پاک دانستن می دانیم .
البته این  یکی از علل بیشمار این مسئله است  نه تنها علت !

مبحث مسبحات و چاکراها علی القاعده باید اینجا به پایان برسد  .

در این دروس : 👇

سوره الاسراء به چاکرای هفتم منسوب شد و کوکب آن زحل .

سوره حدید به چاکرای اول منسوب شد کوکب آن مریخ .

سوره حشر به چاکرای چهارم منسوب شد و کوکب آن مشتری .

سوره صف به چاکرای پنجم منسوب شد و کوکب آن عطارد .

و سوره جمعه به چاکرای دوم منسوب شد و کوکب آن زهره .

سوره تغابن به چاکرای ششم منسوب شد و کوکب آن قمر .

سوره اعلی به چاکرای سوم منسوب شد و کوکب آن شمس .

دلایل هر کدام از این تطابق ها و منسوبات مفصل در دروس بیان شد  .

اما ممکن است سوال پیش بیاید که شما گفتید که تعداد چاکراها 9 است نه 7 .
پس چاکرای هشتم و نهم چگونه است ?
آیا این دو چاکرا سوره ای ندارند ?

در پاسخ باید بگویم که بعضی از دانشمندان علوم قرآنی معاصر نظیر آیت الله معرفت در کتاب التمهید فی علوم القرآن قائل به این هستند که تعداد مسبحات 9 است . و ایشان سوره مبارکه فرقان و سوره مبارکه ملک را که با کلمه تبارک شروع می شود را جزء مسبحات
غیر معروفه می دانند : 👇

{ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾

بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده‏ اى باشد (۱) }( آیه 1 سوره مبارکه فرقان )

و همچنین : 👇

{ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

بزرگوار [و خجسته] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست (۱) } ( آیه 1 سوره مبارکه ملک )

بنابراین این دو سوره می تواند با دو چاکرای 8و9  منطبق باشد .
دقت نمایید پیشتر در دروس گفته شد که  سوره الاسراء  با کلمه سبحان شروع می شد . بر طبق نظریه ارتباط مسبحات و چاکراها ، معنایش ( سبحان ) آن بود که چاکرای هفت ذاتا پاک است.  حال اگر تطابق سوره فرقان و ملک را با چاکرای 8 و 9 بپذیریم . این دو چاکرا متبارک است . وهمانگونه که چاکرای 8 و 9 کمی متفاوت است.  سور مرتبط با آن نیز یعنی فرقان و ملک کمی متفاوت است . و با تبارک شروع می شود .
اما اینکه هر کدام از این سور با کدام چاکرا  منطبق می شود ?
پیشتر گفته شد که چاکرای 8 با فلک ثوابت یا فلک هشتم در فلکیات قدیم تطابق دارد و چاکرای 9 با فلک اطلس .

در توضیح فلک ثوابت آورده اند : 👇

{ اختر شناسان قدیم اختران آسمان را به دو بخش ثوابت و سیارات تقسیم می کردند . باور منجمان بر این بوده اختران ثابت همه در فلکی واقع اند که آن را فلک ثوابت خوانند و جایگاه آنها در میان افلاک فلک هشتم و یا آسمان هشتم است ، اما هر یک از سیارات را ساکن فلکی خاص می گفتند . بنابراین هفت سیاره در هفت فلک جای گرفته و افلاک سبعه و یا هفت فلک را تشکیل می دادند . }  (کتاب  نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 53 )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #فرقان #ملک #اعلی #تبارک
@soltannasir
🌈🌈

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 88}

           { مسبحات و چاکراها 85}

ادامه ...👇

عدم هم راستایی انرژی ، انرژی درمانگر با بیمار ، نه تنها که می تواند باعث عقب افتادن شخص از نظر معنوی شود . بلکه می تواند باعث اختلال نوری و انرژی در وجود شخص شود .
اساتید عرفان و سلوک ، وقتی به سالک دستور سلوکی می دهند از وی می خواهند که به ذکر و دستور و ختومات دیگری مبادرت نورزد .
این امر علل مختلفی دارد .
 نظیر : 👇
1: تفاوت نوری اذکار با یکدیگر
2: تفاوت طبعی اذکار با یکدیگر
3: تفاوت در تاثیر اذکار و دستورات با یکدیگر
و ...
اگر سالک به سخن استاد عمل ننماید .و علاوه بر دستور استاد ، بدون اجازه به  ختمی مشغول شود . علاوه بر تخطی از استاد ، که خود این امر فی نفسه دارای اشکال است ، دچار اختلالات روح و روان نیز می شود . که بخشی از آن نتیجه اختلال نوری و انرژیایی ناشی از تأثیرات متفاوت ( نوری ، طبعی ، تاثیری ) دستورات است .
حال شما در نظر بگیرید که اختلال سلوکی ناشی از انجام دو دستور متضاد ،  در حیطه انوار و نیروی عالم اسلام ایجاد می شود . یعنی سالک دو دستور سلوکی متفاوت را که هر دو دارای انوار اسلامی است را انجام می دهد . و تفاوت انوار دو دستور  اسلامی ، بسیار کمتر از  تفاوت انوار دو دین مختلف است .
حال اگر شخصی بیست جلسه خود را به دست انرژی درمانگری بسپارد .که عملا ممشای فکری و اعتقادی و سلوکیش غیر اسلامی است . در نظر بگیرید که چه اتفاقی می تواند بیفتد .
شاید بیماری جسمی این شخص درمان شود . اما با اینحال ، این شخص از نظر سلوکی به جای پیشرفت عقب گرد خواهد داشت . زیرا با انرژی ناهمگون درمان شده است .

نکته : اختلال نوری ، و انرژی ناهمگون در وجود شخص می تواند خود را به طرق مختلفی نشان دهد . مانند بی علاقگی به دستورات سلوکی و نمازهای یومیه ، یا تغییر کوچک یا بزرگ در افکار و اعتقادات شخص که خود بر کیفیت اعمال عبادی موثر است و سایر تاثیرات .

نکته 2: اختلال تنها مختص به سالکین مسلمان نمی باشد . بلکه اگر یک سالک هندو نیز توسط یک مسیحی  ، انرژی درمانی شود . همین اختلال در مسیر سلوکی وی برایش بوجود خواهد آمد .

از مبحث انرژی درمانی بگذریم و به دروس باز گردیم .

گفته شد که بین آیه « قد افلح من تزکی » در سوره مبارکه اعلی و آیه « قد افلح من زکاها » در سوره مبارکه شمس تشابه وجود دارد . و در سوره مبارکه شمس اشاره به خلقت نفس شده است . و اینکه هر شخصی گوهر نفس را پاک نماید رستگار و در غیر اینصورت معذب خواهد شد .
در ادامه شواهدی آورده شد که چاکرای خورشیدی در روند ساخت بدن اتری تا حدی نقش دارد . و همچنین بر بدن اختری تاثیر گذار است .
همچنین گفته شد که روح بخاری_ که به بدن اتری در نزد هندوان شباهت بسیار دارد . _از شئونات نفس ناطقه انسانی می باشد .
در نزد حکما و اطبای اسلامی روح بخاری با دخالت کبد و قلب ساخته می شود .
در نزد هندوان نیز بدن اتری با دخالت چاکرای شبکه خورشیدی ساخته می شود که با اندام کبد در بدن ارتباط دارد .
حکما گفته اند که ارتباط نفس ناطقه مجرد با روح بخاری در پایین ترین سطح تجردش یعنی تجرد خیالی می باشد . و همچنین حکما بدن را مرتبه نازله نفس می دانند و قائل به تاثیر و تاثر نفس و بدن بر یکدیگر می باشند .
حکمای اسلامی انسان را دارای مراتب چهارگانه  « طبیعی ، مثالی ، عقلی و الهی می دانند .»
(عیون مسائل نفس عین 44)
همچنین از وجهی دیگر انسان را دارای مقامات چهارگانه « مقام روح ، مقام قلب ، مقام خیال ، و مقام طبع » می دانند . ( عیون مسائل نفس عین 55)

حکمای هندو نیز قائل به وجود بدن اتری و اختری و ذهنی و روحی می باشند . که  می توان بدن اتری را با مرتبه طبیعی و مقام طبع  . و بدن اختری را با مرتبه مثالی و مقام خیال و بدن ذهنی را با مرتبه عقلی و مقام قلب و بدن روحی را با مرتبه الهی و مقام روح یکی دانست .

بنابراین با توجه به نکات گفته شده نفس و بدن بر یکدیگر تاثیر می گذارند و واسط مهم این تأثیر روح بخاری یا بدن اتری است . که بنا به نظر حکمای اسلام با دخالت کبد و قلب ساخته می شود و اندام  کبد با چاکرای خورشیدی مرتبط می باشد .
و بنا به نظر حکمای هندو با کمک چاکرای شبکه خورشیدی ساخته می شود .
و در قرآن مجید نیز در سوره مبارکه شمس به خلقت نفس اشاره شده بود .
و این خود ارتباط دیگری بین سوره اعلی و شمس با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی می باشد .

نکته  3 : به نظر فقیر سوره مبارکه شمس نیز با چاکرای خورشیدی مرتبط است منتهی قرائت این سوره  باعث افزایش فعالیت چاکرای خورشیدی می شود . و قرائت سوره مبارکه اعلی باعث پاکسازی این چاکرا می شود . 


#مسبحات #اعلی #نفس #روح_بخاری
#اتری #اختری
@soltannasir
☀️🌞

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 83 }

       { مسبحات و چاکراها 80 }

ادامه ...👇

حال عزیزان  به آیات 7 الی 10  سوره مبارکه شمس توجه نمایید : 👇

{ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾
سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد (۷)

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾
سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏ اش را به آن الهام كرد (۸)

قَدْ أَفْلَحَ مَن👈 زكَّاهَا ﴿۹﴾
كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد (۹)

وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾
و هر كه آلوده‏ اش ساخت قطعا درباخت (۱۰) }

عزیزان ابتدا به شباهت دو جمله « قد افلح من تزکی = رستگار آن کس که خود را پاک گردانید /14 سوره اعلی » و آیه « و قد افلح من زکاها = هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد /9 سوره شمس » توجه نمایید . شباهت  این دو آیه خود دلیلی دیگر بر ارتباط سوره اعلی و شمس می باشد . در هر دو آیه حق تعالی رستگار شدن را منوط به پاک شدن می داند .
اما پاک شدن چه چیزی ?
در سوره مبارکه شمس حق تعالی پاک شدن گوهر نفس انسان را باعث رستگاری و آلودگی آن را موجب هلاکت می داند .

اما در آیه 14 سوره مبارکه اعلی و سایر آیات این سوره  مستقیما اشاره به پاک شدن نفس نشده است . اما با توجه به سیاق آیه و ارتباط سوره اعلی و شمس می توان از آیه 14 سوره مبارکه اعلی نیز اشاره به پاک شدن گوهر نفس را استنباط نمود . به طوریکه هر کسی این گوهر را پاک نماید بهشتی و هر کسی ناپاک نماید اهل جهنم خواهد بود .

نکته : در احادیث یکی از معانی آیه « قد افلح من زکاها » (14 سوره اعلی ) ، زکات عید فطر دانسته شده است  .


پیشتر در دروس اشاره شد که هم بر طبق حدیث امیرالمومنین (ع) و هم بر طبق نظر حکما ، کبد با نفس نباتی در ارتباط است و همچنین این اندام (کبد) با چاکرای سوم (خورشیدی)  و برج اسد نیز مرتبط است .
همچنین اشاره شد که در سوره اعلی به شکل غیر مستقیم و در سوره شمس به شکل مستقیم اشاره به پاک کردن گوهر نفس شده است .
همچنین در سوره مبارکه شمس که با سوره مبارکه اعلی در ارتباط است . مستقیما به خلقت نفس اشاره شده است . نفسی که بنا به نظر حکما مجرد است و بدن مرتبه نازله آن است . البته علمای تفکیکی نظری بر خلاف حکمای متأله دارند و به تجرد نفس اعتقاد ندارند  .
اینکه نفس و مسائل آن چیست در این مختصر نمی گنجد هر عزیزی که طالب آگاهی به مسائل نفس از دید حکمای متأله می باشد می تواند به کتاب سرح العیون فی شرح العیون علامه حسن زاده آملی و کتاب دروس معرفت نفس ایشان و همچنین کتاب دروس شرح اشارات و تنبیهات ایشان (علامه حسن زاده ) نمط سوم مراجعه نماید . 

نکته 2:  در دانش چاکرا سیستم شرقی ، چاکرای خورشیدی نقش مهمی در ساخت بدن اتری دارد و بدن اتری در نزد حکمای هندو به روح بخاری در نزد حکمای اسلامی شباهت دارد . و روح بخاری در حکمت اسلامی شأنی از شئونات نفس ناطقه  مجرد می باشد . 

در کتاب چاکرا سیستم در باب ویژگی های چاکرای سوم اینگونه آمده : 👇

{ ساختار و عملکرد چاکرای سوم : 👇

چاکرای سوم حیطه اختیارات متعددی دارد . همان طور که در مورد محل آن اختلاف نظر وجود دارد . در حقیقت ، با هر چاکرای اصلی ما با چندین چاکرای فرعی سر و کار داریم اما چون عملکرد هایشان به هم نزدیک است از اینرو به همان یک چاکرای اصلی توجه می کنیم . بنابراین عملکرد چاکرای سوم خیلی پیچیده است . به عنصر آتش نسبت داده شده است ، و آتش جایگاه نور ، گرما ، انرژی و فعالیت ، و در سطح👈 معنوی حالت👈 تزکیه است .
چاکرای شبکه خورشیدی نشانگر خورشید ماست ، مرکز قدرت مان ، اینجا انرژی خورشیدی را که 👈 پرورش دهنده 👈 بدن اتری است جذب می کنیم ، بدین ترتیب به بدن فیزیکی حیات می بخشیم و از آن حفاظت می کنیم .
در چاکرای سوم وارد حوزه فعالیت و ارتباط با دیگران در دنیای مادی می شویم . این بخشی از بدن ماست که انرژی احساسات از آن ساطع می شود .
ارتباط ما با دیگران ، دوست داشتنها و نفرتها و توانایی داشتن ارتباط طولانی با دیگران از مهم ترین بخش های تحت کنترل این مرکز هستند .
برای انسانهای معمولی ، چاکرای سوم نمایانگر بنیاد خصوصیات فردی آنها است . در اینجا هویت اجتماعی مان را پیدا می کنیم و در جستجوی اثبات آن هستیم ، چه از راه پافشاری و اصرار شخصی ، با اراده برای کسب موفقیت ، تلاش برای قدرت و یا اینکه از راه سازگاری با الگوهای اجتماعی . مهم ترین وظیفه چاکرای سوم تطهیر و پاکسازی امیال و آرزوهای چاکراهای پایین تر است ، آگاهانه کنترل می کند و انرژی خلاقش را به کار می برد و نهایتا غنای معنوی چاکراهای بالاتر را ممکن می سازد تا به عنوان وسیله ای برای دستیابی به بیشترین احساس رضایت خاطر ممکن در تمام سطوح وجود در دنیای مادی متجلی می شود . چاکرای سوم 👈 مستقیما در ارتباط با 👈 بدن اختری است ...  }

ادامه دارد ..

#مسبحات #چاکرا #شمس #اعلی #نفس
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 82 }

     { مسبحات و چاکراها 79}

ادامه ...👇


ماجرای ادریس (ع) را موقتا با ذکر یک لطیفه از جناب علامه شعرانی که علامه حسن زاده آملی در دروس هیئت خویش بدان اشاره نموده  به پایان می بریم : 👇

{ داستان یک چیستان : 👇

وقتی استاد علامه شعرانی _قدس سره الشریف _ به قصد زیارت بنت باب الحوائج الی الله ستی فاطمه سلام الله علیها از تهران به قم آمده بودند . نگارنده آنگاه در مدرسه مروی تهران حجره داشت . پس از مراجعت که به محضر انورش تشرف حاصل کردم از سفر خود حکایت کرد که در بازگشت شخصی روستایی در ماشین از من پرسید که در قم درس می خوانی ? گفتم : چه فرمایش داری ? گفت : این چیست که : « برخیز و بشو دلا / ریشت بتکان ملا » ? گفتم شما بفرمایید .
گفت : برخیز « الف » است . بشو دلا « د » است . ریش را بتکانی نقطه شین فرو می ریزد « ریس » می ماند ، و با « ا_ د » ادریس می شود . }
( کتاب دروس هیئت و دیگر در رشته های ریاضی جلد دوم صفحه 689)

نکته : ان شاالله در آینده ای که زمان آن مشخص نیست  به شخصیت هرمس و علوم هرمسی بیشتر خواهیم پرداخت . اگر از دروس اصلی خارج شدیم برای تبرک بود زیرا همانگونه که گفته شد  اربعین موسوی امسال بنا به گردش سالانه اربعینات متعلق به ادریس(ع) و امام حسن عسکری (ع) می باشد .

 اما هدف ما بیان ارتباط سوره اعلی و نام اعلی خداوند با خورشید بود و سعی نمودیم که از فصوص الحکم ابن عربی نیز شاهدی برای این نظر بیاوریم  که بدین جا رسیدیم .
و البته همانگونه که ملاحظه نمودید سخنان ابن عربی چه در باب فلکیات مورد ادعایی خویش و چه در باب ادریس (ع) قابل نقد بود . ( با وجود اشتباهات مختلف در آثار ابن عربی ، وی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام است که نه تنها در زمان خویش پیشرو بوده بلکه توانسته یک تنه تغییری اساسی در معارف و اصطلاحات عرفانی بوجود آورد ، معارف و اصطلاحات وی هنوز در عرفان اسلامی حاکم است .   )
شمس در نظام فلکیات ابن عربی در مرکز افلاک و قطب افلاک بود و بلندترین مکان بود و چون همه افلاک به دور آن می چرخند . دارای علو مکانی و مکانتی بود .
اینکه این نظر وی تا چه حدی با آیات قرآن و احادیث هم خوانی دارد . خود مجال دیگری برای بررسی می طلبد !!!

اما در نظام فلکیات جدید و منظومه شمسی ،  شمس تنها قطبی هست که سیارات به دور آن می چرخند . بنابراین دارای علو مکانتی است . و اگر از بیرون به منظومه نگاه نماییم دارای علو مکانی نیز می باشد . زیرا بالاترین است . و می توان دوری و نزدیکی سیارات را به نسبت وی سنجید !
و اما در نظام فلکیات قدیم شمس در مرکز کواکب در افلاک است . که سه فلک  مریخ و مشتری و زحل در بالای آن و سه فلک قمر عطارد و زهره در زیر آن است .
در این فلکیات شمس دارای علو مکانی نیست . زیرا فلک عرش یا فلک الافلاک دارای علو مکانی است . و در بین کواکب فلک زحل دارای علو مکانی می باشد .
اما در باب علو مکانتی ، فلک عرش دارای بیشترین علو مکانتی می باشد و در بین کواکب شمس در مرکز کواکب قرار دارد و چون حیات بخش است و صاحب روز است . بنابراین دارای علو مکانتی می باشد .
بنابراین همانگونه که ملاحظه می نمایید شمس در هر سه نظام فلکیات  دارای نوعی از علو ، اعم از مکانی یا مکانتی می باشد و این ارتباط شمس و نام اعلی و سوره مبارکه اعلی را نشان می دهد .

اما به سوره مبارکه اعلی باز می گردیم حق تبارک تعالی در آیات 8 الی 15 سوره مبارکه اعلی ابتدا به نعمت آسانترین راه برای رسول الله (ص) اشاره می نماید و سپس به وی دستور پند دادن را می دهد . سپس با اشاره به سرنوشت بد دوزخیان و کسانی که پند نگرفته اند . به این مطلب اشاره می نماید که آن کسی که خود را 👈پاک گرداند رستگار است .

{ وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى ﴿۸﴾
و براى تو آسانترين [راه] را فراهم مى‏ گردانيم (۸)

فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى ﴿۹﴾
پس پند ده اگر پند سود بخشد (۹)

سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى ﴿۱۰﴾
آن كس كه ترسد بزودى عبرت گيرد (۱۰)

وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى ﴿۱۱﴾
و نگون‏بخت‏ خود را از آن دور مى دارد (۱۱)

الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى ﴿۱۲﴾
همان كس كه در آتشى بزرگ در آيد (۱۲)

ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ﴿۱۳﴾
آنگاه نه در آن مى‏ ميرد و نه زندگانى مى‏ يابد (۱۳)

قَدْ أَفْلَحَ مَن👈 تزَكَّى ﴿۱۴﴾
رستگار آن كس كه خود را پاك گردانيد (۱۴)

وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى ﴿۱۵﴾
و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد (۱۵) } ( سوره مبارکه اعلی آیات  8 الی 15 )

ادامه دارد ...


#مسبحات #اعلی #شمس #ادریس(ع)
@soltannasir
☀️🌞

@soltannasir

           { پاسخ به سوالات 79 }

          { مسبحات و چاکراها 76 }

ادامه ...👇

گفته شد که بنا به نظر ابن عربی فلک شمس ، قطب افلاک است و «مکانا علیا» در آیه « و رفعنا مکانا علیا » (57 سوره مریم ) بنا به نظر وی فلک خورشید  است که مقام روحانیت ادریس (ع) است .
نکته :  اسم قطب به حساب جمل کبیر 111 و اسم «اعلی» و «علیا » نیز به حساب جمل کبیر 111 می باشد .
بنابراین بین قطب و اسم اعلی خداوند تطابق عددی وجود دارد .
بنابراین اینکه ادریس (ع) به مکانا علیا می رود . این علیا ممکن است  جایی باشد که قطب افلاک است . زیرا بین  «اعلی»  و قطب تطابق عددی وجود دارد .
اما ابن عربی قائل به این است که فلک شمس ، هم در مرکز افلاک است ( به حساب مخصوص وی فلک هشتم ) . و هم قطبی است که آسیای افلاک بر گرد آن می چرخد .
بنابراین بنا به نظریه ابن عربی که در ابتدای فص ادریسی علو را به علو مکانی و علو مکانتی تقسیم نموده است .
فلک شمس مکانی است که هم دارای علو مکانی است از آن جهت که بالاترین فلک است زیرا هفت فلک بالایی و پایینی به دور وی در گردش هستند و از هر طرف که بشمارید به فلک شمس می رسید .
 هم دارای علو مکانتی است زیرا سایر افلاک به گرد وی در گردشند و شمس قطب افلاک است .

بنابراین اگر نظر ابن عربی را در ترتیب افلاک منظور نماییم .  فلک شمس دارای هر دو علو مکانی و مکانتی می باشد .
بنابراین برخلاف نظر شیخ ، ادریس (ع) به مکانی صعود نمود که هم بلندترین از نظر مکانی و هم از نظر مکانت است !

اما اگر ترتیب ادعایی ابن عربی که با فلکیات قدیم و جدید هم خوانی ندارد  اشتباه باشد و به آسمان بر طبق فلکیات دانشمندان معاصر نگاه نماییم . که در منظومه شمسی ، سیارات به دور خورشید در حال گردشند !  شمس همچنان قطب افلاک است ، که کواکب به دور آسیای وجود آن می چرخند اما با اینحال شمس دیگر بالاترین مکان از نظر مکانی نیست بلکه علو شمس تنها از جنبه مکانت است !
و هرمس یا عطارد که کوکب ادریس (ع) است و احکامش در نجوم احکامی و اسطوره با داستان زندگی ادریس (ع) تطابق معنایی بسیاری دارد .
در نزدیک ترین مکان به شمس قرار گرفته است !
ابن عربی سپس در ادامه می گوید که اگر علو مکانی به ادریس (ع) اختصاص پیدا کرد .
علو مکانت و مرتبت برای ما محمدییان(پیروان حضرت رسول «ص» )  است .
او برای سخن خویش به آیه 35 سوره محمد استناد می نماید آنجا که حق تعالی می فرماید : 👇

« و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست 35محمد »

به نظر وی در اینجا حق تعالی می فرماید که شما مسلمین برترید . و این برتری مسلمانان از حیث علو مکانت و منزلت است نه علو مکانی ، و بدین خاطر حق تعالی در ادامه آیه به معیت و همراهی خود با مسلمین اشاره می فرماید : 👈 «والله معکم =و خداوند با شماست » و به نظر ابن عربی معیت حق تعالی در علو مکانت با بندگان ممکن است.  اما در علو مکانی ممکن نیست زیرا حق تعالی از مکان برتر است .
ابن عربی سپس در ادامه می گوید که چون نفوس عمل کنندگان از ما (محمدیان و منزلت و مکانت ما ) ترسید حق تعالی معیت را آورد و سپس در ادامه آیه 35 سوره مبارکه محمد می فرماید : 👈 « و لن یترکم اعمالکم = و هر گز اعمالتان رانکاهد  35 محمد » .
پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما( محمدیان ) بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علوّ مکان به 👈 عمل ، و علوّ مکانت 👈 به علم .
 
قیصری در شرح فصوص الحکم در شرح این فقرات می آورد : 👇

{ یعنی : چون زاهدان و عابدان که به حقایق نه علم دارند و نه معرفت ، دانستند که علو مکانت به حسب علم و کشف حقیقی است و نفوسشان ترسید و پنداشتند که آنان را بهره ونصیبی از علو نیست ، حق تعالی در کلامش _ بعد از آن که فرمود : هرگز از اعمالتان نکاهد ، پس علوّ مکان به حسب اعمالتان شما (زاهدان) راست ، زیرا علوّ مکانت و مرتبت علم راست ، و علم روح عمل است و عمل ، جسد آن ، پس هر یک از آن دو به حسب مناسبت ، آن چه را که شبیه و همانندش است اقتضا می کند ،بنابراین علوّ مکانت عالم راست و علوّ مکان عمل کننده را ، و هر کس که بین آن دو جمع کرد ، وی را دو علوّ است . } (ترجمه شرح فصوص قیصری جلد اول صفحات 367 و 368)




ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #شمس #اعلی
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

         { پاسخ به سوالات 70}

        { مسبحات و چاکراها 67}

ادامه ...👇

تا اینجا شواهدی مبنی بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس ارائه شد .
می دانیم که در فلکیات قدیم کوکب شمس ، در فلک چهارم قرار دارد . و سه فلک قمر و عطارد و زهره را در پایین خود و پنج فلک مریخ و مشتری و زحل و فلک ثوابت و فلک اطلس را در بالای خود دارد .
ممکن است سوال پیش بیاید که بر اساس فلکیات قدیم شمس تقریبا در میانه افلاک است . پس چرا سوره مبارکه «اعلی» به شمس منسوب شده است ?ّ
«اعلی » صیغه افعل تفضیل از ماده علو و به معنای بالاتر و برتر است .
بر اساس فلکیات قدیم ، فلک اطلس بالاترین فلک است . و میان افلاکی که دارای کوکب می باشند . فلک هفتم که کوکب آن زحل می باشد . بالاترین فلک می باشد ! با اینحال این سوال وجود دارد که چرا فلک شمس به اسم اعلی منسوب شده است ?

برای پاسخ به این سوال ابتدا نظر شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را از کتاب فصوص الحکم  نقل می نماییم : 👇

{ فص حکمت قدوسی در کلمه ادریسی : 👇

علو و بلندی دو نسبت دارد : علو مکان و علو مرتبت ، علو مکان :  « وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا = و او را به مقامی بلند بالا بردیم _ 57/مریم » و بالاترین 👈مکان ها مکانی است که آسیای عالم افلاک 👈بر گرد آن می چرخد و آن 👈فلک خورشید است و 👈 مقام روحانیت ادریس در آن است و تحت آن هفت فلک است و بالای آن نیز هفت فلک ، و آن پانزدهمین است . و آن که بالاتر از آن است فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک منازل و فلک اطلس [ فلک بروج ] و فلک کرسی و فلک عرش می باشد ، و آنچه پایین تر از آن است فلک زهره و فلک کاتب (عطارد) و فلک قمر و کره اثیر و کره هوا و کره آب و کره خاک می باشد .
پس از آن حیث که 👈 قطب افلاک است ، مکانش بالاتر است . اما علو مرتبت ما راست ، مرادم محمدیین است که خداوند فرمود : « و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست _ 35محمد » در این علو ، و او از مکان برتر است _ نه از مکانت _ و چون نفوس عمل کنندگان از ما هراس به خود راه دادند ،معیت را از پی آن فرمود : « و لن یترکم اعمالکم = و هرگز اعمالتان را نکاهد _36/ محمد » پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علو مکان ، به عمل و علو مکانت به علم .
سپس از جهت اشتراک با معیت تنزیه کرد و فرمود « سبح اسم ربک الاعلی = نام پروردگار والایت را تنزیه کن _1/اعلی » از این اشتراک معنوی ، و از شگفت ترین امور ، بالاترین موجودات بودن انسان است ، یعنی انسان کامل ، و علو بدو جز به تبعیت نسبت نمی یابد ، یا به مکان و یا به مکانت که عبارت از منزلت است . پس علو او به ذاتش نیست.
بنابراین او علیّ و بلند مرتبه به علو مکان و مکانت است ، پس علوّ آن دو را می باشد . علوّ مکان ، مانند : « الرحمن علی العرش استوی = خداوند رحمان بر عرش استوا یافت _ 5/ طه » و آن بالاترین مکان ها ، است و علوّ مکانت « کل شی هالک الا وجهه = هر چیزی هلاک است جز وجه او _88 /قصص » ، و : « الیه یرجع الامر کله = تمام کارها یکسره به او باز می گردد _123/هود » ، «ا اله مع الله = آیا با خدا خدایی دیگر است ? _60/نحل » و چون حق تعالی فرمود : « و رفعنا مکانا علیا = او را به مقامی بلند بالا بردیم _57/مریم » بلند بودن را صفتی برای مکان قرار داد .  « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً = و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی قرار می دهم _30/بقره » این علوّ مکانت است ، و درباره فرشتگان فرمود : «  أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ = بزرگی کردی یا از عالین بودی ? _ 75/ص»  علوّ را برای فرشتگان قرار داد ، پس اگر از آن جهت بود که فرشتگانند ، تمام فرستگان می باید در این علو داخل می شدند ، و با این که در حد فرشتگی اشتراک داشتند ، فراگیر نشد ، می فهمیم که این در نزد خدا علو مکانت است . همین طور خلیفگان از مردمان ، اگر علوّشان به خلافت ، علوّ ذاتی باشد ، باید هر انسانی را باشد ، وچون فراگیر نیست دانستیم که آن علوّ مکانت راست . و «علیّ» از اسمای حسنای اوست . ...    } (متن و ترجمه فصوص الحکم ابن عربی ترجمه محمد خواجوی صفحات 70 و 71)


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #فصوص_الحکم #شمس #زحل #اعلی
 
@soltannasir
🌞☀️

@soltannasir

        { پاسخ به سوالات 69}

       { مسبحات و چاکراها 66}

ادامه ...👇

عزیزان دقت نمایید بر طبق فرمایش امیرالمومنین علی (ع) و عده ای از حکمای الهی نفس نباتی با کبد در ارتباط است. . و کبد در علم نجوم احکامی  منسوب به برج اسد و شمس است .
 همچنین کبد در دانش چاکرا سیستم شرقی با چاکرای خورشیدی مرتبط است .
بنابراین نفس نباتی از آن جهت که با کبد در ارتباط است با کوکب شمس و چاکرای خورشیدی نیز مرتبط می باشد .
 
همچنین می دانیم که👈 نور خورشید در  پرورش نباتات نقش بسیار مهمی دارد  .
و نباتات در اثر نور مناسب خورشید رشد و نمو می نمایند .
و این خود ارتباط دیگری بین نباتات و نفس نباتی با  کوکب شمس و اندام کبد و چاکرای خورشیدی می باشد .

در آیه 4 سوره مبارکه اعلی نیز به بیرون آمدن  نباتات و چمنزار توسط حق تبارک تعالی  اشاره شده : 👇

{ وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ﴿۴﴾

و آنكه چمنزار را برآورد (۴) }

و این هم ارتباط دیگری بین سوره اعلی و نباتات و نفس نباتی و کوکب شمس و چاکرای خورشیدی بنا به نظریه ارتباط سور مسبحات با چاکراها می باشد .

همچنین  گفته شد که در احادیث میکائیل (ع) ملک ارزاق است و  نخستین کسی است  که جمله سبحان ربی الاعلی را  گفت .
می دانیم که جمله سبحان ربی الاعلی با اضافه «و بحمده» در سجود نمازها  گفته می شود . 
در تفسیر البرهان آمده : 👇

{ ابن شهر آشوب به نقل از تفسیر قطان ، از ابن مسعود روایت کرده است ، که گفت : امام علی(ع) اظهار نمود : ای رسول خدا ! در رکوع نماز چه بگویم ?
پس (آیه شریفه ) « فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ » نازل شد ، بعد از آن سوال نمود در سجده چه بگویم ? و این (آیه) « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» نازل شد .}(کتاب ترجمه تفسیر البرهان )

و سجود بنا به نظر عرفای شامخ امت با 👈 نفس نباتی در ارتباط است . شیخ نجم الدین رازی در اثر جاودان خویش مرصادالعباد در باب تشابه حالات نماز با نفوس نباتی و حیوانی و انسانی می نویسد : 👇

{ نماز بدو صفت او را خبر کند چنانک گفته آید : یکی باشکال و حرکات نمازی ، دوم بصفت مناجات نمازی .
صورت و اشکال و حرکات نماز او را از آمدن بدین عالم خبر دهد ، و بمراجعت آن عالم دلالت کند . چنانکه اشکال نماز از قیام و رکوع و سجود و تشهد خبر می دهد از شهود و حضور او در حضرت عزت پیش از آنک اینجا اینجا آمد ، و 👈سجود خبر می دهد که چون بدین عالم آمد اول👈 بمقام نباتی پیوست که 👈نباتات همه در 👈سجودند [« وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ » (آیه 6 سوره مبارکه الرحمن )
و بوته و درخت سجده کنندگانند. ]
همه سر بر زمین نهاده اند به شکل سجود ، زیرا که سر عبارت از آن محل است که غذا کش باشد و نبات غذا از راه بیخ کشد .
و رکوع خبر می دهد او را که از مقام نباتی بمقام حیوانی آمد ، و حیوانات جمله در رکوع اند پشت خم داده . و قیام خبر می دهد او را که از مقام حیوانی بمقام انسانی پیوست و انسان بجملگی در قیام اند ،تو از رکوع و سجود آمدی بسوی قیام . ... } ( کتاب مرصادالعباد باب سوم فصل پنجم « در بیان تربیت قالب انسان بر قانون شریعت » )

عزیزان دقت نمایید بنا به نظر متصوفه و عرفایی نظیر نجم الدین رازی ، همانگونه که انسان در سیر تکمیل نفس مراتب نباتی و حیوانی را طی نموده تا به نفس انسانی رسیده در نماز سیر به عکس می نماید و از مرتبه نفس انسانی قیام به نفس حیوانی رکوع و سپس به نفس نباتی سجود می رود .

دقت نمایید که سجده در نماز  نمودی از حالت نفس در مقام نباتی است. و نفس نباتی با اندام کبد بنا به حدیث و نظر حکما ارتباط دارد . همچنین نفس نباتی و هم اندام مرتبط با  آن یعنی  کبد با کوکب شمس نیز مرتبط است .
 از طرفی دیگر جمله ای که در سجود نماز گفته می شود یعنی سبحان ربی الاعلی و بحمده نیز که با نزول آیه «  سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» واجب شد .
دلیلی دیگری بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با نفس نباتی . و نفس نباتی با کبد و کوکب شمس است .

ادامه دارد ...


#مسبحات #چاکرا #سجده #اعلی  #مرصاد_العباد #میکائیل #نفس_نباتی
@soltannasir
☀️🌞☘️🌿🌱🌾

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 144
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 403
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 786
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,217
  • بازدید ماه : 2,217
  • بازدید سال : 100,755
  • بازدید کلی : 1,169,193