loading...
سلطان نصیر

(حکایتی زیبا در مورد تاثیر همت اولیا در یکدیگر ) 
امام یافعی (پیر شاه نعمت الله ولی ) گوید :( رحمه الله تعالی) که در بلاد یمن دو شیخ بودند یکی شیخ کبیر عارف بالله شیخ احمد بن الجعد , و دیگر شیخ کبیر عارف , شیخ سعید , و هر یک را اصحاب و تلامذه بودند . روزی شیخ احمد با اصحاب خود عزیمت زیارت بعضی از گذشتگان کرده بود .
به شیخ سعید رسید , شیخ سعید نیز مرافقت کرد . چون مقداری راه برفتند , شیخ سعید پشیمان شد , از مرافقت ایشان بازگشت , و شیخ احمد بر عزیمت 
خود برفت و زیارت کرد و باز آمد . بعداز چند روز دیگر شیخ سعید بیرون آمد با اصحاب خود , و عزیمت همان زیارت کرد . شیخ احمد وی را در راه پیش آمد و با هم ملاقات کردند . شیخ احمد شیخ سعید را گفت : فقرا را بر تو حقی متوجه شده است که آن روز از مرافقت ایشان برگشتی . شیخ سعید گفت : بر من. هیچ حق متوجه نشده است . شیخ احمد گفت : برخیز و انصاف ده ! شیخ سعید گفت : هر که ما را برخیزاند وی را بنشانیم . شیخ احمد گفت : هر که ما را بنشاند وی را مبتلا گردانیم . پس به هر یک از آن دو بزرگ , آنچه آن دیگری گفته بود , رسید . شیخ احمد مقعد شد (فلج شد و نشست بر سر جایش ) و بر جای بماند تا آن وقت که به حق تعالی پیوست , و شیخ سعید مبتلا شد به آن که تن خود را می کند و می برید تا به جوار حق تعالی پیوست . 
امام یافعی می گوید : احوال فقرا از شمشیرها برنده تیز تر است . چون اصحاب احوال با یکدیگر برابر باشند احوال ایشان در یکدیگر سرایت می کند و اگر برابر نباشند حال قوی در ضعیف سرایت می کند و گاه می باشد که حال سابق تاثیر می کند دون المسبوق .

 
 
 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 120
  • آی پی دیروز : 228
  • بازدید امروز : 168
  • باردید دیروز : 450
  • گوگل امروز : 54
  • گوگل دیروز : 117
  • بازدید هفته : 2,022
  • بازدید ماه : 1,236
  • بازدید سال : 74,525
  • بازدید کلی : 1,142,963