loading...
سلطان نصیر

        {خلقت موجودات در کیمیاگری ۴}

             

 حاجی زین العابدین شیروانی نعمت‌اللهی (مست علیشاه) در کتاب بستان السیاحه خویش در ضمن حکایتی که از سفر خویش به ترکیه در دوره عثمانی نقل می نماید. از برخورد خویش با یک صوفی به نام دده محمود که در فنون علوم غریبه استاد بوده است یاد می کند. دده محمود برای اثبات توانایی خویش در علوم غریبه با روشی شبیه به آنچه که قبالیست های یهودی گولم درست می کنند. کاغذی را که صورتی بر آن نقش کرده است را با نوشتن اسمایی به موجودی متحرک تبدیل می نماید که شمشیر بدست می گیرد و باعث فرار حضار می شود‌. و سپس با خواندن اسمایی صورت را متوقف و معدوم می نماید. روشی که دده محمود بکار می گیرد به روش ایجاد و اعدام گولم توسط قبالیست ها بسیار شباهت دارد. 

با وجودی که حکایت شیروانی نسبت به حکایت قبالایست ها قدمت کمتری دارد اما این شاید لزوما بدین معنا نباشد که صوفی مربوطه این توانایی را از قبالایست های جهود اخذ نموده باشد. در آثار جابربن حیان هم به خلقت موجودات جدید و بعضا ترکیبی اشاره شده است. عمل دده محمود نوعی سیمیا است که منحصر به یک قوم‌ یا مذهب نیست و در فنون غریبه سایر ملل نیز کم و بیش یافت می شود. 

اما حکایت: 👇

{وقتی از اوقات راقم را یکی از اکابر آن دیار (اِژِنکمید بندری در سه منزلی قسطنطنیه) دعوت کرده بود. و جمعی از كبرای آن ولایت و از اهل معرفت نیز حاضر بودند. و از هر مقوله صحبت اختلاط می نمودند. آخرالامر رشته ی صحبت به طلسمات کشید. یکی از حضار پرسید که آیا در این زمان کسی باشد که علم نیرنج بداند و آن را به کمال رساند؟

یکی از فقرا که دده محمود نام داشت و در طریق علوم غریبه قدم می گذاشت، فرمود که هر علمی در هر زمانی که بوده، اکنون نیز می باشد. زیرا که محققان گفته اند که نیست، هست نشود و هست، نیست نگردد. اما گاهی ظهور و گاهی بطون و گاهی بروز و گاهی کمون رساند. هر علمی که طالب پیدا کند، آن علم 👈ظهور و بروز به هم رساند. و چون به مضمون «المرء عدو لما جهل » هر علمی یک دشمنی پیدا کند، بطون و کمون به هم رساند و در پرده ی خفا رود. چنانچه در این روزگار اكثر علوم غریبه و فنون عجیبه در پس حجاب رفته. و چون عروس در حجله و ستر خفته. و اکنون سخنان مردم زمان حرف «ضرب يضرب» و «فعل يفعل» و اصل اباحت اشیاست. و دست تصرف قوی و شک و سهو نادانستن خطاست. و سخن طلاق و لعان و ظهار و بيع و شراست. و منطق ایشان بیان خوردن ربا و اصول شان لعن صوفیه و فروع شان ضرب فقراست. و کلام شان نوره و لیف و رنگ و حنا" و حدیث شان اندیشه ی اذیت عرفاست. و حکمت شان تدبير معیشت دنیا و اعدادشان، آزار بندگان خداست. و رمل شان جور ضعفا و طلسم شان، ظلم رعایاست. تکسیرشان، تکثیر مال و اکسیرشان، تحقیر اهل حال است.

یکی از فقرا خدمت دده محمود عرض کرد: آنچه بیان نمودی، حق فرمودی اما اینکه گفتی اکنون علم طلسم موجود است؛ این بیان را برهانی و این کلام را نشانی باید. و اگر شخصی اظهار مطلبی بی دلیل کند، نزد اهل خرد مدعی نماید. و آنچه گوید، نزد خردمندان استماع را نشاید.

چون دده محمود این کلمات را استماع نمود، صفحه ی کاغذ و مقراضی طلبيده. و از آن کاغذ 👈صورت آدمی بریده. و نقش چند بر آن کاغذ کشیده. و حروف مختلفه بر آن نوشته. و شمشیری نیز از آن کاغذ بریده، به دست آن صورت داد. آنگاه آن صورت را بر زمین نهاد. همان دم آن شکل در حرکت آمد و رفتار کردن گرفت. اهل مجلس ترسیده، فرار نمودند مگر راقم و عامل آن صورت. چوب بزرگی در خارج مَندِل گذاشته، مقدار وجبی سر آن چوب را داخل مندل نموده، آن صورت شمشیر بر آن چوب چنان نواخت که مانند خیار تر دو نیمه ساخت. همگی در حیرت افتادیم و تعجب کردیم. آخرالامر چیزی خوانده و بر آن دمیده، آن صورت را بگرفت و به هم مالید و معدوم گردانید. والسلام على من اتبع الهدى. }(بستان‌السیاحه زین العابدین شیروانی جلد اول گلشن اول صفحات ۲۱۹ الی ۲۲۱)

@soltannasir

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 131
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 444
  • آی پی دیروز : 163
  • بازدید امروز : 1,000
  • باردید دیروز : 440
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 46
  • بازدید هفته : 2,431
  • بازدید ماه : 2,431
  • بازدید سال : 100,969
  • بازدید کلی : 1,169,407