loading...
سلطان نصیر

نظر دکتر الکساندر دوگین در مورد ارزش جنگ در کتاب تئوری چهارم سیاست : 👇

{ارزش جنگ

محافظه کاران به ندرت پاسیفیست (صلح طلب) هستند. در همه جا در مدح صلح سخن می رانند و هر چه بیشتر صلح را می ستایند، به همان اندازه خون بیشتری جاری می شود، و به همان اندازه بی گناهان بیشتری به رنج و عذاب گرفتار می شوند. فرد محافظه کار در اینجا نیز نباید دروغ پردازی کند، برای او جنگ ارجحیت دارد و نه صلح. نیچه از بیان این مطلب که "جنگ را بیش از صلح دوست بدارید، صلح کوتاه را بیش از صلح طولانی دوست بدارید! هراسی به دل راه نمی دهد. جنگ طبق نظریه هراکلیوس 👈پدر همه چیز است. انسان همیشه در حال جنگ است و موجودی جنگجو است. ریشه انتولوژیکی انسان در همین نکته نهفته است. انسان، به خاطر حقیقت، به خاطر عشق، به خاطر واقعیت، به خاطر نیکی می جنگد. گاهی جنگ او را زیاده از حد خسته می کند و او (انسان) ناتوان می شود، اما هرگز عقب نشینی نمی کند و جنگیدن را دوباره از سر می۔ گیرد. انسان به همان اندازه که زنده است، به همان اندازه می جنگد.

ما روس ها، در تمام طول تاریخ خود، همیشه در حال جنگ بودیم. وقتی نمی جنگیدیم، فاسد می شدیم. اگر پیرامون ما دشمنانی زندگی می کنند که برای چنگ انداختن به فضای ما، ملت ما و مذهب ما چنگال های خود را نیز می کنند، چرا باید دست از جنگ کشید؟ اگر نمی جنگیدند، موضوع شکل دیگری به خود می گرفت، اما در آن صورت آن ها دیگر «انسان» نبودند... در درون انسان جنگ با گناه بی وقفه جریان دارد. در غیر این صورت، "پاسیفیسم" شمرده می شد، یعنی آشتی ایمان با گناه، و بدین ترتیب، این را وان اشتى و مصالحه و سازش نامید، و این، پیروزی گناه است. کلیسای "زمینی" از دیدگاه ارتدوکس "کلیسای رزمجو" نامیده می شود. موضوع جنگ در فلسفه محافظه کارانه باید به شکل آرام و علنی، مسئولانه و بدون هرگونه برخورد سادیستی مطرح شود. ما باید خود را بشناسیم و درک کنیم که افرادی رزمجو، ملتی پیکارجو، کشور و کلیسایی رزمجو هستیم. (کتاب تئوری چهارم سیاست صص 137 و 138)

پ ن: دوگین جنگ را برای ایجاد امپراتوری اورآسیای آرمانی خویش ضروری می داند. و به نوعی اعتقاد دارد که نظم جدید جهانی آرمانی وی باید پس از جنگ روسیه با تمدن غرب ایجاد شود. 

پ ن2 : به سخنان دوگین در مورد کلیسای ارتدوکس و مسیحیت چندان توجه ننمایید. سخنانی که بعضا توسط رسانه های حامی دوگین در داخل کشور نیز تبلیغ می شود و وی را یک فیلسوف ملی گرای مسیحی جا می زنند. واقعیت این است که به نظر بنده دوگین نه یک مسیحی مومن حقیقی بلکه یک ملی گرای افراطی اسلاوگرا است. نظرات دوگین را در ادامه در مورد اندیشه های پاگانی از نظر خواهیم گذراند. اگر دوگین از مسیحیت سخن می گوید بدین خاطر است که وی مسیحیت ارتدوکس را به عنوان یک مذهب موثر در بطن جامعه روسیه شناخته است. وی از اسلام و حتی اندیشه های نئوپاگان نیز حمایت می نماید. از نظر دوگین مذهب اگر با ملی گرایی اسلاوی همراه شود می تواند قوای جامعه را برای جنگ و رسیدن به موفقیت بسیج نماید. بنابراین وی به مذهب به دید یک ابزار برای ایجاد امپراتوری اورآسیایی می نگرد.  

@soltannasir

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 87
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 300
  • آی پی دیروز : 209
  • بازدید امروز : 434
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 32
  • گوگل دیروز : 79
  • بازدید هفته : 434
  • بازدید ماه : 434
  • بازدید سال : 98,972
  • بازدید کلی : 1,167,410