close
تبلیغات در اینترنت
{پیوند اسطوره با دین 159}
loading...
سرویس سایت سایت رزبلاگ بزرگترین سرویس ارائه خدمات سایت نویسی حرفه ای در ایران

سلطان نصیر

@soltannasir     {پیوند اسطوره با دین 159} {شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 64}ادامه...👇 { همچنین چند کرت آب را می‌گفت که فرو بر، فرو می‌برد. چون برمی آورد می‌گفت: یاابن رسول الله! الغیاث، الغیاث. چون از همه نومید شد و وجودش همه غرق شد و امید از خلایق منقطع کرد این نوبت…

{پیوند اسطوره با دین 159}

@soltannasir

    {پیوند اسطوره با دین 159}

 {شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 64}

ادامه...👇

{ همچنین چند کرت آب را می‌گفت که فرو بر، فرو می‌برد. چون برمی آورد می‌گفت: یاابن رسول الله! الغیاث، الغیاث. چون از همه نومید شد و وجودش همه غرق شد و امید از خلایق منقطع کرد این نوبت که آب او را برآورد گفت: الهی الغیاث، الغیاث.

صادق (ع) گفت: او را برآرید.

برآوردند و ساعتی بگذشت تا باز قرار آمد. پس گفت: حق را بدیدی.

گفت: تا دست در غیری می‌زدم در حجاب می‌بودم. چون به کلی پناه بدو بردم و مضطر شدم روزنه ای در درون دلم گشاده شد؛ آنجا فرونگریستم. آنچه می‌جستم بدیدم و تا اضطرار نبود آن نبود که امن یجیب المضطر اذا دعاه.

صادق (ع) گفت: تا صادق می‌گفتی کاذب بودی. اکنون آن روزنه را نگاه دارد که جهان خدای بدانجا فروست. }

حکایت دوم : 👇

{ نقلست که گفت: هر چند با نفس کوشیدم تا او را بر طاعت دارم با وی برنیامدم از خود نومید شدم گفتم مگر حق تعالی این نفس را از برای دوزخ آفریده است دوزخی را چه پرورم به کنار جیحون شدم و یکی را گفتم تا دست و پای من ببست و برفت پس به پهلو غلطیدم و خود را در آب انداختم تا مگر غرقه آب شوم آب بزد و دست من بگشاد و موجی بیامد و مرا بر کنار انداخت از خودنومید گشتم گفتم سبحان الله نفسی آفریدهٔ که نه بهشت را شاید ونه دوزخ را در آن ساعت که از خود ناامید شدم به برکت آن سر من گشاده گشت بدیدیم آنچه مرا بایست و همان ساعت از خود غایب شدم تا بزیستم به برکت آن ساعت زیستم.}

فارغ از اینکه حکایت امام ناطق جعفر صادق (ع)  در روایات شیعه نیز نقل شده باشد یا خیر !
هدف از نقل این دو حکایت نشان دادن تاثیر روبرو شدن با مرگ بر نفس و دل و جان سالک است. مطمئناً چنین سالکی آمادگی بیشتری برای سلوک در راه حق دارد زیرا در دل وی روزنه ای رو به سوی خداوند باز شده است.
یکی از اهداف آزمایش های سخت آیین مهری و مواجه نمودن سالک با مرگ به دست آوردن چنین تجربه ای برای سالک طریقه بوده است.
در مورد طریقه خاکساریه و مولویه نیز  که پیش از تشرف هزار روز خدمت و دوره امتحانی دارند نیز هدف اصلی ماجرا کم و بیش اینگونه بوده است.
منتهی بین بعضی اعمال و امتحانات آیین مهری با طرق مولویه و خاکساریه تفاوت وجود دارد. اعمال و امتحانات آیین مهری کهن بعضاً خشونت آمیز بوده است. اما در اعمال و امتحانات مولویه و خاکساریه از میزان این خشونت ها کاسته شده است.


اما حال به ماجرای رشمه انداختن می پردازیم. پیشتر در دروس سائق و شهید گفته شد که سائق در ادبیات عرب بر آنچه اطلاق می شود که از عقب می راند. بدین خاطر به چوپان سائق می گویند زیرا که از عقب گوسفندان را به جلو می راند و عرب به راننده نیز سائق می گوید زیرا ماشین را به جلو می راند.
همچنین در این دروس اشاره شد که سائق و شهید با صور فلکی و ستارگان آسمان شب و جایگاه صورت فلکی میزان در ارتباط است. برای سائق دو احتمال را  در ارتباط با جایگاه صورت فلکی میزان در نظر گرفتیم. یکی کوکب الراعی بود و دیگری کوکب سائق المیزان که در صورت فلکی عزرا قرار داشت.
در همان دروس گفتیم که نقطه مقابل کلمه سائق در ادبیات عرب کلمه قائد است که به معنای کشیدن حیوان از جلو است. یعنی عرب به کسی که افسار حیوان را در دست دارد و از جلو او را به اجبار می کشد و به راهی می برد قائد می گویند.
و خواننده گرامی دقت نماید این مسئله به شیوه تشرف خاکساریه و بکتاشیه و اسماعیلیه و فراماسونری شباهت تام دارد. زیرا در طریقه های یاد شده رشته ای به گردن مریدان می اندازند. در اینجا پیر دلیل که سالک را از جلو به نزد مُرشد که به مثابه پیر مغان است می کشد قائد است.

نکته 1  : در طریقه نعمت اللهیه نیز پیر دلیل سالک را به نزد شیخ می کشد منتهی دست وی را می گیرد رشته به گردن سالک نمی اندازد.

نکته 2 : باید توجه داشت که خاکساریه و بکتاشیه علی رغم اینکه در بعضی آداب و توجه به علوم غریبه با اسماعیلیه شباهت دارند اما تفاوتی آشکار نیز با اسماعیلیه دارند و آن این است که اسماعیلیه دارای نظام فکری فلسفی است و در اسماعیلیه به فلسفه و تعلیم و تعلم آن اهمیت بسیاری داده شده است. اما طریقه های خاکساریه و بکتاشیه فاقد نظام فلسفی قدرتمند می باشد.

نکته 3: در طریقه خاکساریه به پیر کل و رهبر طریقت قطارکش می گویند. قطارکش اصطلاحی است که به کسی که رشته قطار شتران را به دست گرفته و به سوی مقصد می کشاند می گویند. پیرکل قطارکش است یعنی قطار سالکین طریقه را به سمت و سوی حق می برد.
ملاحظه می نمایید که قطارکش هم قائد است زیرا رشته قطار سالکان را در دست دارد و آنان را از جلو به سوی راهی می کشاند.

ادامه ...👇

@soltannasir
🌞💦

برچسب ها : سلطان نصیر , جن , جنیان , رمل , جفر , اسرار , پری , ظهور , منجی , امام زمان , ارماگدون , نبرد خیر و شر , اسطوره , علوم غریبه , تسخیرات , سحر , جادو , طلسم , خدایان باستانی اله های باستانی , قبالیست سیر و سلوک ,
بازدید : 2 تاریخ : پنجشنبه 10 خرداد 1397 زمان : 19:50 نویسنده : نویسنده مقالات کانال تلگرام سلطان نصیر نظرات ()
ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود) (لازم)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) :S
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
کد امنیتی
تبلیغات
Rozblog.com رز بلاگ - متفاوت ترين سرويس سایت ساز

آمار سایت
  • کل مطالب : 1380
  • کل نظرات : 41
  • افراد آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 115
  • آی پی دیروز : 103
  • بازدید امروز : 264
  • باردید دیروز : 364
  • گوگل امروز : 75
  • گوگل دیروز : 49
  • بازدید هفته : 2,305
  • بازدید ماه : 1,060
  • بازدید سال : 2,516
  • بازدید کلی : 43,540
  • مطالب