loading...
سلطان نصیر

 

 

             (مغان شیعه 6) 

 

عزیزان عده ای (ایران پرستان )سلمان را خائن به ایران می دانند و می گویند بر اساس آنچه در کتب تاریخی اهل سنت آمده وی نقش مهمی در فتح ایران داشته است و حتی عده ای از اینان همانند منافقین صدر اسلام سلمان فارسی را خالق قرآن و جادوگری قهار می دانند  . 

و عده ای نیز در صف مقابل _بیشتر از  علمای شیعه و اهل سنت _ سلمان را یک صحابی دارای مقامی ارجمند می دانند که فقط جوینده حقیقت بوده و خداوند به وی لطف نموده و پس از اسلام آوردن سلمان به مقامات رسید و وی پیش از اسلام شخصیتی عادی داشته است . 

هر دو سوی این دعوا اشتباه می نمایند . 

 

مغان عارف ایرانی دریافته بودند , که یکی از سوشیانت ها (در متون زرتشتی از سه سوشیانت یاد شده است )حضرت عیسی (ع) است پس سه تن به نمایندگی از این مغان عارف به محل تولد عیسی (ع) رفتند و وی را تکریم نمودند , در حالی که عده ای از علمای یهود که اهل سلوک و جادوگری بودند  و با شیاطین (اطمار جنی و دار و دسته اش و سایر شیاطین ) ارتباط داشتند ,درهمان دوران  زکریا (ع) و یحیی (ع) را شهید  نمودند 😭 . 

و عیسی (ع) را نیز به ظن خویش به صلیب کشیدند  . این دسته از علمای یهود می دانستند که عیسی (ع) در دعوت خویش صادق است , اما در مقابل وی جحود نمودند. (یعنی حق را دریافتند ولی با آن مقابله نمودند ) 

 عزیزان رفتار  مغان عارف ایرانی را با این. دسته از علمای یهود مقایسه نمایید .

سلمان فارسی و دوستان وی نیز به خوبی از جایگاه رسول الله و اهل بیت وی آگاه شدند و دریافته بودند که  آخرین سوشیانت , حضرت مهدی (ع) از نسل محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه(س) است . پس اسلام آوردند و در برابر حق و حقیقت سر تعظیم فرود آوردند . اما عده ای از یهودیان که به نص آیات قرآن از گذشته های دور می دانستند که خداوند قرار است در عربستان رسولی بفرستد و نشانه هایش را در کتب خویش داشتند  و  به نص تورات  امروزی می دانستند که قرار است خداوند از نسل اسماعیل (ع) 12 رییس (امام) ایجاد نماید , و به همین دلیل به عربستان آمده بودند . چون رسول الله و تمام نشانه های نبوتش را دیدند باز جحود نمودند . و در برابر حقیقت تسلیم نشدند و بر دین پدران خویش باقی ماندند . کاش به این بسنده  می نمودند , اما دست در دست کفار بیشترین دشمنی را با اسلام نمودند و سر آخر رسول الله را مسموم کردند .

به راستی آیا دین آبا اجدادی و مرزهای جغرافیایی خود ساخته مهم تر است یا حق و حقیقت ? 

عزیزان واقعیت این است که سلمان و دوستانش زمینه باطنی برای ورود اسلام به خاک  ایران را فراهم نمودند . 

ان شاالله در ماه های آینده خواهیم گفت که سلمان تنها نبود و چه کسانی با وی همکاری نمودند . و چگونه زمینه را برای ورود اسلام فراهم نمودند (مواردی که دو طرف دعوا از آن  اطلاع ندارند 😊)و اگر این گروه از مغان ایرانی نبودند هرگز لشگر قلیل و نا منظم تازیان  توانایی شکست لشگر مقتدر ساسانی را پیدا نمی نمود .

سامیان حتی در دوران سلیمان (ع) که اوج شکوه امپراطوری آنان بود, موفق به انجام چنین کاری نشدند . 😊

شاید کسی بگوید تازیان در ایران جنایت نمودند?! زمانی که این زمینه توسط مغان عارف ایرانی فراهم می شد. رسول الله زنده بودند و اگر  پس از شهادت رسول الله , ماجرای جانشینی پیامبر روند  عادی خویش را دنبال می نمود ( ماجرای سقیفه رخ  نمی داد )و حضرت علی (ع) به خلافت می رسیدند . هیچ موقع حمله مسلمین به ایران بدین شکل انجام نمی شد. 

#مغان_شیعه

#سلمان

#پیامبر

#یحیی

#زکریا

#عیسی

@soltannasir

💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

 

 

              (مغان شیعه 3) 

 

در انجیل متی در داستان تولد عیسی (ع) اینچنین آمده است . 

{ عیسی چون در زمان پادشاه هرودوس در بیت لحم یهودیه زاده شد. مجوسانی (مغانی) که 

از 👈مشرق زمین 👉آمده بودند به اورشلیم رسیدند .

(ما با این مشرق در آینده  کارها داریم 😊 ) 

و گفتند: پادشاه یهودیان که به تازگی زاده شده کجا است ? چه ما ستاره او را به گاه طلوع آن دیده ایم و آمده ایم 

تا او را پرستش کنیم (تکریم کنیم ) پادشاه هرودوس چون این خبر را بشنید , دلنگران شد و سراسر اورشلیم نیز با او چنین شد. 

جمله کاهنان اعظم را با کاتبان قوم گرد آورد و از ایشان محلی را که مسیح باید در آنجا زاده شده باشد جویا شد . او را گفتند: در بیت لحم یهودیه ; چه پیامبر چنین نگاشته است : و تو ای بیت لحم , سرزمین یهودا , به هیچ روی کمترین ولایات یهودا نیستی ; چه از تو راهبری ظهور خواهد کرد که شبان قوم من اسراییل خواهد بود .

آنگاه هرودوس مجوسان را نهانی فرا خواند و از ایشان زمان ظهور ستاره را دریافت , و آنان را به بیت لحم گسیل داشت و گفت: بروید و در باب کودک به دقت تفحص کنید و چون او را یافتید , مرا نیز آگهی دهید تا بیایم و من نیز او را پرستش کنم (تکریم نمایم ) چون این سخنان پادشاه را بشنیدند رهسپار شدند ; و ستاره ای که آن را به گاه طلوعش دیده بودند , پیشاپیش ایشان می رفت تا بر فراز مکانی که کودک در آنجا بود باز ایستاد . 

چون ستاره را بدیدند , سخت شادمان شدند . 

آنگاه به خانه در آمدند, و کودک را با مادرش مریم بدیدند و سجده گزاردند و او را پرستش کردند . پس از آن چون در رویا آگهی یافته بودند که نزد هرودوس بازنگردند , راهی دگر در پیش گرفتند تا به وطن خویش بازگردند.}

نکته : در انجیل به تعداد این مغ ها اشاره نشده است , بعضی معتقدند چون هدایا 3 گونه بوده ,  این مغ ها نیز 3 نفر بوده اند . عده ای این مغان را اهل ایران و هند و یمن دانسته اند که بی وجه است زیرا مجوس معادل واژه  مغ می باشد که یک واژه ایرانی است و به حکمای ایرانی مجوس گفته می شده که این حکما در دانش نجوم و عرفان تبحر داشتند . 

در داستان اشاره به همین تبحر آنان در نجوم شده که ایرانی بودن آنان را تایید می نماید . 

هر چند که نوع تعریف نویسنده انجیل متی از طلوع ستاره و فرودش در محل تولد عیسی (ع) با دانش نجوم ظاهری گذشته و امروز  منطبق نیست .

که یا باید این ستاره را ستاره ای منکشف شده در رویا (عالم مثال) بر این مغان دانست , یا اینکه ستاره ای در آسمان ظاهر طلوع نموده به موازات این طلوع , در عالم رویا مغان حرکت ستاره مثالی را دنبال نموده باشند که در محل تولد عیسی (ع) فرود آمده باشد . 

یا اینکه نویسنده فهم درستی از دانش نجوم نداشته و به ماجرا رنگ و بوی افسانه ای داده است . 

علی ای حال تعدادی مغ ایرانی صاحب  مکاشفه از تولد منجی با خبر شدند و برای تکریم وی به بیت لحم رفتند , و این مسئله نیز ارتباط بین گروهی از مغان ایران را با ادیان سامی نشان می دهد . 

و اینکه نحله ای (گروهی , جریانی )از اولیای خداوند در میان مغان ایرانی وجود داشته ,  که جوینده  حقیقت بوده اند 

#مغان

#مجوس

#عیسی

#مریم 

#بیت_لحم

#ستاره

@soltannasir

 

                   (مغان شیعه 2) 

 

عزیزان جریان مغان پارسی و ارتباطشان با ادیان ابراهیمی ماجرایی طولانی است , که قسمت های زیادی از آن در صفحات تاریخ گم شده است , در ماجرای  زندگی  حسین بن منصور حلاج آمده , روزی وی به همراه تعدادی از مریدانش , به یک آتشکده می رسد , از پیربان 😊

آتشکده می خواهند , که در را به رویشان باز نماید و در آنجا استراحت نمایند , حلاج در مورد آتش می پرسد , پیربان آتشکده می گوید , این آتش از زمان ابراهیم (ع) روشن است و همان آتشی است که نمرود ابراهیم خلیل الله را بدرونش انداخت و خلیل الله سالم از آن بیرون آمد . حلاج پرسید چه کسی می تواند آن را خاموش نماید , پاسخ داد ما در کتب خود خوانده ایم:

 حضرت مسیح (ع) , حلاج با دست خویش اشاره نمود , آتش خاموش شد , پیربان تعجب نمود و فکر نمود حلاج , مسیح (ع) است و قیامت نزدیک شده است . حلاج پرسید چه کسی می تواند آتش را پس از خاموش شدن , روشن نماید , وی گفت : آن کس که آن را خاموش نموده , حلاج گفت به این همراهانم غذا بده که گرسنه اند . 

و اشاره نمود و آتش دوباره  روشن شد . 

پیربان پرسید بر کدام مذهب هستی . حلاج گفت بر ملت حنیف (اسلام) کمترین حنیف از ملت محمد(ص) 

👆👆👆👆👆👆👆

این حکایت را در آثار لویی ماسینیون به نقل از آثار متقدم دیده ام و چون به آثار دسترسی ندارم از حافظه برایتان نقل نمودم . بنا براین ممکن است با متن اقلی کمی تفاوت داشته باشد 

هدف از بیان حکایت این بوده , که 

عده ای از مغان در زمان ابراهیم خلیل , آتشی که وی در آن افکنده شده و به فرمان حق تعالی بر وی سرد شده بود را به عنوان آتش مقدس به آتشکده خویش آوردند , و آن را آتشی مقدس می دانسته اند . 

حتی اگر فرض بالا را افسانه در نظر بگیریم , در آتشکده های ایران آتشی وجود داشته که مغان اعتقاد داشتند که مربوط به ماجرای ابراهیم خلیل الله  است . و این نشان دهنده ارتباط گروهی از مغان پارسی با ادیان ابراهیمی و انبیای سامی در طول تاریخ بوده است .

#عیسی

#حلاج

#مغان_شیعه

#لویی_ماسینیون 

#آتشکده 

#پیربان 

@soltannasir 

☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️☸️

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3004
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 152
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 293
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 44
  • بازدید هفته : 4,095
  • بازدید ماه : 4,095
  • بازدید سال : 102,633
  • بازدید کلی : 1,171,071