{درد و دل 66}
{ حکایت مرتبط با دروس 5}
عالم ربانی و عارف صمدانی مرحوم آیت الله آقا سید عبدالکریم کشمیری برای من تعریف کردند :
روزی در خدمت آقای مجتهدی بودم طلبه ای از در وارد شد و پس از لحظاتی درنگ ، سوال دشواری را در رابطه با یکی از موضوعات فلسفی عنوان کرد و از آقای مجتهدی خواست تا در آن مورد توضیح دهند !
من با خود می گفتم :
جای طرح این سوال که اینجا نیست ! باید طلبه برود و از فلسفه دان های حوزه سوال کند ، آقای مجتهدی را با فلسفه چه کار ?!
اینجا جای حال است نه قال !
آقای مجتهدی پس از چند لحظه تأمل ، آن سوال دشوار فلسفی رابا احاطه و اشراف کامل با بیانی ساده و دور از حشو و زواید به گونه ای پاسخ گفتند که موجب اعجاب من شد ! گویی سال ها در حوزه فلسفه تدریس کرده و با مبانی فلسفه الهی آشنایی کامل دارند !
و من که مطالعاتی در این زمینه داشتم ، مطالب ایشان را بسیار جامع و مانع می دیدم و به خود می گفتم که باید ملاصدراها بیایند و شیوه تبیین مسایل فلسفی را از آقای مجتهدی یاد بگیرند !
چه قدر ساده و راحت معضلات فلسفه را حل می کنند ! 😳
(کتاب در محضر لاهوتیان جلد اول خاطره 88 صفحه 361 )
همچنین مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد ، که در حالات موحد کبیر جناب مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی نوشته اند . آورده اند که : 👇👇👇
{... حالات آقا در اين سفر بسيار قويّ بود. يعني مقامات و مراتب توحيديّه به باطن نشسته و در نفس متمكّن شده بود. بروزات و ظهورات خارجيّه بسيار كمتر گرديده بود.
«فتوحات مكّيّة» محيي الدّين عربي
ايشان در اين مسافرت بسيار به مطالعۀ كتاب « فتوحات مكّيّة » محييالدّين عربي ميپرداختند؛ نه به طوريكه بخواهند از آن استفاده كنند، بلكه براي انطباق محتويات آن با حالات خودشان. در بعضي از جاها ميگذشتند، و چون در آن اشكالي نميديدند عبور مينمودند؛ و غالباً چنين بود. و امّا در بعضي از جاها هم ديده ميشد كه احياناً به وي اعتراض داشتند و مطلب وي براي ايشان مورد پسند واقع نميشد. و بعضاً در اينگونه مطالب زود نميگذشتند، و چند روز ميگذشت تا آن مطلب با واردۀ حالي ايشان اندازهگيري شود، و ردّ و يا قبولش مورد امضا قرار گيرد و تثبيت شود.
از جمله مطالب وي كه براي ايشان در آن روزها قابل قبول بود و وي را بر اين مطلب ميستودند، حقيقتي بود كه براي ايشان ايضاً مكشوف افتاده بود كه حقيقت تمام قوا نور است؛ و نور امر واحدي است كه بر حسب موارد و عوالم، أسماءِ مختلفه به خود گرفته است. همانطور كه محييالدّين آورده است كه👇
«بدان ـ كه خدايت مويّد بدارد ـ حقيقت امر چنين به دست ميدهد كه: اگر نور نبود هيچ معلوم و يا محسوس و يا متخيّلي أصلاً ادراك نميشد. و نور برحسب اختلاف اسامي كه براي قواي انساني وضع شدهاند، اختلاف اسم پذيرفته است. چرا كه آن أسماء در نزد عامّۀ مردم عبارت است از اسمهائي براي قوا؛ و امّا در نزد عارفان عبارت است از اسمهائي براي نوري كه بواسطۀ آن ادراك شده است.
بنابراين چون تو ادراك كني شنيدنيها را، آن نور را سمع و شنوائي ميگوئي. و چون ادراك كني ديدنيها را آن نور را بَصَر و بينائي نام ميگذاري. و چون ادراك كني لَمس شدنيها را آن نور را لمس ميگوئي؛ و همچنين است امر در متخیلات .
بناءً عليهذا همان نور است كه قوّۀ لامسه است نه غير آن، و قوّۀ شامّه و ذائقه و متخيّله و حافظه و عاقله و مفكّره و مصوّره است نه غير آن. پس هر چيزي كه ادراك انسان بدان انجام گيرد غير از نور چيزي نميتواند بوده باشد.»
و از اين فقرۀ دعاي كميل: وَ بنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَآءَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ. «من از تو سوال ميكنم به نور وجهت كه از آن تمام أشياء و موجودات روشن شدند.»
(کتاب روح مجرد صفحات 310الی 313 )
در کتاب نفحات الانس جامی در باب مربوط به شیخ ابوالعباس قصاب آملی عارف بزرگ قرن چهارم آمده است .
👇👇👇👇👇👇
{ وی امی بوده ،اما کلام و نکته های عالی داشته . یکی از ایمه (علمای)طبرستان گفته که از افضال خدای تعالی یکی آن است که کسی را بی تعلیم و تعلم چنان گرداند که چون ما را در اصول دین و حقایق توحیدی چیزی مشکل شود ، از وی بپرسیم ، و آن ابوالعباس قصاب است}
(نفحات الانس جامی صفحه 293)
در ادامه شرح و نقد مختصری بر این حکایات ارائه خواهد شد .
زیرا فقیر بسیار دیده ام که بعضی از سالکین و طلاب با خواندن این حکایات اشتباه می نمایند .
با ما همراه باشید ...
#درد_و_دل #جعفر_مجتهدی
#سید_هاشم_حداد #علامه_طهرانی
#روح_مجرد #ابوالعباس_قصاب_آملی
@soltannasir
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞